مصاحبه با یکی از فعالین سیاسی ترک در آذربایجان

 

 

مصاحبه كننده: علي صمد    ژوئیه  ۲۰۰۵   

 

 --  به نظر شما در انتخابات رياست جمهوری در دور اول و دوم چه نکته ای برجسته بود؟

به نظر بنده چیزی که دردور اول انتخابات بیش از حد خودنمایی نمود،سوالاتی بود که مردم در آذربایجان در رابطه با مسئله ملی از کاندیداها بویژه از معین و کروبی و دیگر کاندیداها می پرسيدند و جواب هایی که نمی توانست مردم را قانع کند، نشان از رشد آگاهی ملی در مردم آذربایجان بود. نکته قابل توجه دیگر در انتخابات اخیر استفاده اکثر کاندیداها و افراد مرتبط با انتخابات از شعارها و خواسته های مرتبط با مسئله ملی در تبلیغات شان بود به گونه ای که احمدی نژاد که ما می دانیم اصولا اصالتی به فرهنگ ملتهای ساکن ایران قائل نیست، مدل اقتصادی ای که ارائه می کرد، شباهت به مدل اقتصادی فدرال داشت واز عذم تمرکز در امور اقتصادیذم می زد و ايشان در صحبت هایش منطورش از عدالت را رفع تبعیض اقتصادی از مناطق محروم حاشیه عنوان می کرد و یا كانديداي ديگر همچون ولایتی قبل از انتخابات از لزوم رفع تبعیض و اجرای عدالت در  مناطق قومي سخن به میان آوردویا محسن رضایی مهمترین نارضایی موجود در کشور را نا رضایی قومی(ملی)عنوان کرد وبر لزوم عدم تمرکز اقتصادی در کشور تاکید ورزید و البته گروه های اصلاح طلب نیز به این مسئله توجه نشان دادند اما توجه آنها به این مسئله به خاطر ایدئولوژی شوئونیستی شان ،توجهی حداقلی بودو بر خلاف آنچه که انتظار میرفت اصلاح طلبان برای دادن  جانی دوباره به جسد متحرک اصلاحات از گفتمان  راجع به مسئله ملی  استفاده ای نبردند که این امر ریشه در افکار شوئونیستی شان داشت. مثلا معین در سفر اول خود در تبریز عنوان نمود که" از سند تا فرات را نژاد پاک آریا فرا گرفته است و در این میان نیز لکه های بسیار کوچکی وجود دارد" که این امر مورد اعتراض اکثریت حاضران جلسه قرار گرفت و حاضران وی را هو کردند. ايشان به دلیل استفاده از نمادهای فرهنگی فارس در تبلیغاتش، چندان مورد اقبال مردم و قشر روشنفکری آذربایجان قرار نگرفت. این نكته اي است که قبل از انتخابات نیز برجسته بود. در 8 سال گدشته به دلیل روی خوش نشان ندادن مسئولین دولت خاتمي به وجود مسئله ملی در آذربایجان، جو امنیتی آذربایجان در اين 8 سال توسط دولت خاتمی نیزحفظ شد و مشخصا بگويم كه "اصولا 2 خرداد تاثیر ناچیزی در آذربایجان در جهت ایجاد حداقل آزادی ها داشت".

در این میان کروبی نیز به مساله ملی در آذربایجان اشاره نمود که به دلیل چهره بد ایشان در بین مردم آذربایجان با اقبال عمومی مواجه نشد

در مرحله اوّل انتخابات ریاست جمهوری، مردم استان های آذربایجان، بعد از کردستان کمترین رأی را به صندوق ها ریختند. معدل رأی سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل کمتر از 50 % بود و این در حالی است که در بعضی از استان های کشور بیش از 95 % مردم در انتخابات شرکت کردند و میانگین شرکت کنندگان کشور در انتخابات مرحله اوّل نیز 63 % بود.

رأی دهندگان آذربایجانی علاوه بر اینکه کمترین رأی را به صندوق ها ریختند، در ضمن بیشترین آرا خود را هم بنام مهر علیزاده ثبت کردند که از منشور اولیه و 28 ماده ای روشنفکران آذربایجانی که در آستانه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری انتشار داده بودند، حمایت کرده بود. یعنی اينكه یا اکثریت رای ندادند یا اگر رای دادند اکثرا به شعارهای مهر علیزاده و نمادهایی که وی در تبلیغات انتخاباتيش استفاده کرده بود، رای دادندالبته یادآوری این نکته لازم است که آوردت نمادهای فرهنگی ترک در تبلیغات نامبرده دلیلی بر خقانیت او که عامل جمهوری اسلامی است نیست اما نکته اساسی این است که تعدادی از مردم که خواه نا خواه درصدی از مردم جامعه را تشکیل میدهند در انتخابات شرکت میکنند و معیاری که این افراد برای انتخابشان استفاده میکنند معیارهای فرهنگی ترکی است که نشان از وجود وتقویت عقاید ناسیونالیستی در میان مردم ترک آدربایحان است.

در این منشور 28 ماده اي که خد کف مطالبات مردم آذربایجان در قالب قانون اساسی فعلی است سخن از تدریس رسمی زبان ترکی آذربایجانی در مدارس و دانشگاه ها به عنوان زبان اکثریت نسبی مردم کشور گرفته تا سرمایه گذاری ملی و اشتغال زا در مناطق آذربایجان، تکمیل پروژه های ناتمام، اجرای پروژه های مواصلاتی، اداره مناطق محلی آذربایجان به دست خود و دیگر پروژه های ملّی جهت رفاه مردم آذربایجان و مناطق ترک نشین که جلوگیری از مهاجرت بی رویه به علت فقر و بیکاری را شامل می شد، به میان آمده بود.

مردم آذربایجان(و همچنین قشقایی ها) بیشترین رأی خود را به کسی دادند که در دیدارهای رو در روی خود با مردم، به وضوح سخن از واقعیتهای آذربایجان گفت و به انتقاد از سیاست هایی پرداخت که با وجود استعدادهای فراوان مردمی و طبیعت زیبا و خدادادی آذربایجان که در مسیر راه اروپا قرار دارد و مستعد همه نوع سرمایه گذاری است، مورد بی مهری قرار گرفته و سرمایه های کشور به سوی شهرهای کویری سوق داده شده اند و جوانان تحصیل کرده و مردم سخت کوش آذربایجان برای بدست آوردن لقمه نانی، به جای کارکردن در کنار خانواده خود در مناطق و شهرهای آذربایجان، باید به شهرهای کویری با آب و هوای سخت و طاقت فرسا، با زبان و فرهنگ متفاوت ولی مناطقي صنعتی شده و مرفه مهاجرت کرده و زندگی در غربت و تنهایی را تحمل کنند!

شركت پایین مردم آذربایجان در انتخابات و نيز دادن اکثریت آراي شركت كنندگان به فردی که از يك طرف نمادهای ملی و فرهنگی آذربایجان را در تبلیغات انتخاباتي خود مورد استفاده قرار داده و از طرف ديگر منشور 28ماده ای پیشنهادی روشنفکران و نخبگان فکری آذربایجانی را در قسمتی از پوسترهای تبلیغاتی خود قرار داده بود دارای معنی و مفهومی است که توجه مسئولین کشوری را باید بیشتر از گذشته به خود جلب کند !

 

-- بنظر شما سياست تحريم پيش رفت يا اينکه شکست خورد؟

بنده حساب کردم اگر آمار 32.000.000 رایی که آقایان می گویند، صحت داشته باشد باید اصولا به تمام چهل و چند هزار صندوق هر 10 الی 15 ثانیه یک بار باید رای ریخته شود واین با عقل سازگار نیست.

به نظر بنده چون انتخابات حرکتی نمایشی در جهت مشروعیت زایی برای رژیم بود نباید هر انسان آزاده ای در آن شرکت می کرد و خواسته های عدالت طلبانه و آزادی خواهانه خود را از راه های دیگر به نمایش می گذاشت. مثلا مردم آذربایجان خواسته های عدالت طلبانه و آزادی خواهانه خود را هر ساله درهمایش قلعه بابک مطرح می کنند و خواهان برچیدن ظلم ملی نسبت به ترکها و دیگر ملل غیر فارس ساکن این مملکت می شوند.

-- مسائل ملی چه نقش و عملکردی در اين انتخابات داشت؟

همانطور که قبلا نیز اشاره کردم مسئله ملی در این انتخابات بارزتر شد ودرجه تاثیرش بر مسائل در نمایش انتخابات افزایش یافت مسئله ملی در این انتخابات توانست دامنه گفتمانی خود را به طور وسیعی افزایش دهد؛ به گونه ای که تبلیغات و سی دی های قلعه بابک در بین تبلیغات  ریاست جمهوری پخش می شد و در اکثریت قریب به اتفاق سخنرانی ها و پرسش و پاسخ ها، سخن از مسئله ملی به میان می آمد و همین امر باعث گسترش دامنه گفتمانی مسئله ملی می گردید و حتی بعضی از دوستان با موضع انتقادی در خصوص مسئله ملی در بعضی از ستادها نظیر ستاد مهر علیزاده یا کروبی یا معین به فعالیت می پرداختند. اما اکثر فعالین ملی سیاست عدم شرکت را پیشه کرده بودند. مسئله ملی در انتخابات اخیر از طرف بسیاری از گروه ها به رسمیت شناخته شد که این امر با اعتراض رفسنجانی و راست ها مواجه شد. در حقیقت مسئله ملی در هیچ شرایطی نمی توانست به این میزان دامنه گفتمانی خود را افزایش دهد و انتخابات باعث جهش در مورد بحث های مربوط به مسئله ملی در بین طبقات و اقشار مختلف مردم ترک آذربایجان شد.

مردم آذربایجان و دیگر ترکان ایران با تمام تبلیغات منفی علیه زبان و فرهنگ آنان که از سوی تحمل ناپذیران تنوع زبانی ایران صورت می گیرد و رسانه های دولتی هم کمابیش در تشدید این نوع تبلیغات دخیل هستند و در حالی که اکثر کانال های تلویزیونی سراسری و حتی استانی، به زبان فارسی برنامه پخش می کنند و در پاسداشت زبان فارسی تمام کوشش و تلاش خود را به کار می گیرند.  تهیه و پخش برنامه به زبان ترکی آذربایجانی، یعنی به زبان مردمی که با توجه به جمعیت آنان حداقل به اندازۀ هموطنان فارس زبان حق استفاده از رسانه های گروهی کشور را دارند با بی توجهی روبرو می شوند و حتی فرزندان آنان در حد ابتدایی هم از خواندن و نوشتن در مدارس به زبان خود محروم هستند. در واقع آنها به کسی رأی دادندکه حداقل توجهی به خواسته های فرهنگی ملت آذربایجان به خصوص به موارد اعلام شده در منشور 28 ماده اي روشنفکران آذربايجان كرد و نيز احترام به زبان و فرهنگ ترکی مردم آذربایجان را در برنامه های تبليغاتی خود قرار داد و نمادهای ملّی و شخصیت های شناخته شده آنان را سمبل مبارزاتی خود قرار داد!

مردم آذربایجان انتظار توجه اقتصادی بیشتر جهت جبران عقب ماندگی های سال های گذشته بر مناطق خود را دارند و ایران یکپارچه و متحد را در گرو شناخت ملل و اقوام آن با زبان ها و فرهنگ های متنوع به عنوان شهروند درجه یک می دانند و احترام به زبان و فرهنگ ترکی آنان و تحصیل و تدریس در مدارس و دانشگاه ها را به این زبان، خواستارندو این خواسته ها کف مطالبات ملت آذربایجان است.

 

 

--  چرا احمدی نژاد در دور دوم انتخابات در اکثر شهرهای آذربايجان رای بالائی آورد؟

مردم آذربایجان رفسنجانی را خوب می شناختند و از ظلم هایی که رفسنجانی در طول 8 سال ریاست جمهوری اش به ترکها کرده بود آگاه بودند. آنها می دانستند که رفسنجانی در اوایل انقلاب پس از آنکه در تبریز در اثر توهین هایی که به ملت ترک آذربایجان نمود توسط مردم با گوجه فرنگی گندیده بدرقه شد. و از آن زمان ايشان کمر به مقابله با مردم آذربایجان بسته است و از تحریم اقتصادی آذربایجان به خاطر ترک بودنشان تا تحقیرهای فرهنگی که در دوران ایشان صورت گرفته است را از جمله مواردی می توان نام برد که مردم را از رای دادن به رفسنجانی واداشت و درصدی از مردم از روی لج و بدون شناخت کافی به احمدی نژاد رای دادند.

از سوی دیگر احمدی نژاد با شعار عدالت توانست طبقات محروم مردم را به صحنه آورد. طبقات محروم ضمن دادن رای به احمدی نژاد به يك عبارت بر لزوم رفع تبعیض اقتصادی از آذربایجان نیز رای دادند.

مردم علاوه بر موارد فوق نيز بر لزوم عدم دخالت امپریالیسم نیز تاکید کردند.

در ضمن من فکر می کنم که رژیم در این استان ها، نیروهای سپاه و وابستگان خود را وسيعا" بسیج کرد تا به احمدی نژاد رای دهند و احتمال تقلب نیز در این استانها دور از انتظار نیست. چون در اکثر شهرهای آذربایجان در دور دوم فضای سرد انتخاباتی پس از شکست کاندیدا های مرتبط با مسئله ملی بخصوص مهر علیزاده برجسته بود.

-- در برابر انتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس قوه اجرائیه حکومت اسلامی ایران به نظر شما چه باید کرد؟

به نظرم باید این امر را به فال نیک گرفت. چون رژیم غاصب و ضد بشری جمهوری اسلامی در نهایت مجبور شد برای کنترل اوضاع در طی انتخابات نمایشی عوامل اصلی خود را روی کار آورد وحاکمیت یکدست جمهوری اسلامی آسیب پذیرتر از حاکمیت چند گانه است.

به نظر من باید فعالین از این پس منتظر هزینه های بیشتری باشند و نقش جامعه بین المللی در این پروژه بی تاثیر نیست.

در جوامعی نظیر ایران که حداقل آزادی فعالیت سیاسی وجود ندارد و قانون اساسی آن نیز قانونی بسته و غیر قابل تغییر است و اصلاحات جواب نمی دهدوگزینه نافرمانی مدنی نیز به دلیل عدم تمکین حاکمیت در مقابل افکار عمومی با هزینه های سنگین همراه است ومعمولا به نتیجه ملموسی نمیرسدو تنها دو راه باقي می ماند كه يكي انقلاب و آن ديگري حمله نظامي نيروهاي خارجی است.

حمله نظامي نيروهاي خارجی در دستان فعالین سیاسی داخل و خارج نیست و آنها هر وقت بخواهندکارشان را می کنند و بنده نیز می دانم كه اگر قرار باشد تغییری صورت پذیرد، بهتر است به دست خود ملت صورت گيرد. اما در جوامع بسته معمولا تغییر به دست مردم بسیار سخت است و نیروهای خارجی برای این جوامع تصمیم می گیرند.

مدل انقلاب نیز با نسل جوان دوره ما که جز ارزش های مرفه طلبانه ارزش های دیگری را متصور نیستند امکان نداردوعلاوه از این شکاف بین ملتهای ساکن ایران،مانع اصلی در راه انقلاب است.

پس تنها کاری که ما می توانیم بکنیم ایجاد محافل مطالعاتی جهت رسیدن به راهکار جدیدبرای رهاندن انسانها از چنگ دیکتاتوری ونیل به حقوق بشر  است. علاوه بر این من احساس می کنم که مدعیان دفاع از حقوق بشر کمتر به ابعاد دیگر دموکراسی و حقوق بشر یعنی به مسئله ملی و مسئله زنان توجه می کنند و تنها اینها را به صورت ابزاری قبول دارند.من اصلا صحبتی با گروههاواحزابی چون جبهه ملی ایران وگروههای نزدیک به آنها ندارم چون اصولا ادعا های این افراد در مورد حقوق بشر  ادعایی دروغین است وادعاهایشان با اعمالشان مغایرت دارد.چون به نظر بنده فعال سیاسی ای که دم از حقوق بشر میزند نمیتواند در مصاحبه های مطبوعاتیش عمال جمهوری اسلامی را تحریک کند که ارتش را به آذربایجان وکردستان بفرستدوحساب فعالین ترک وکرد را که در جهت دفاع از حقوق ملل مظلوم آذربایجان وکردستان مبارزه سیاسی میکنند را برسد.این افراد اصولا شایستگی نقد شدن را نیز ندارنداما روی سخنم با بعضی از فعالین چپ، ونه همه آنهاست. کسی که ادعای جهان وطنی دارد نباید زمانی که می بیند به تعدادی از انسان ها فقط به خاطر ترک بودنشان ظلم می شود به خاطر نام ایران در مقابل این انسانهای مظلوم موضع گیری خصمانه ای نشان دهدبلکه باید همراه وهمقدم با آنها وبا استفاده از تمام ساز وکارهاوحتی تغییر در نظمهای بین المللی،در جهت از بین بردن ظلم وستم ملی گام بردارد. به نظرم این مسائل باید حل شود.

--  شما رای مردم و فضای سیاسی جدید را به چه شکل ارزیابی می کنید؟

مردم در حرکتی که می توان آن را حرکت به سوی حاکمیت یکپارچه نامید. در حرکتی عکس العملی به ناکامی فرآیند اصلاحات حکومتی و با شعار بهبود وضعیت اقتصادی به احمدی نژاد رای دادند. مردم ما مردمانی هستند که با آموزش ها و با رسانه های جمهوری اسلامی تغذیه می شوند و بالطبع تحلیل لازم را برای گذار به جامعه دموکراتیک ندارند. که این دلیل رای عکس العملی بالای آنان به احمدی نژاد در مقابل رفسنجانی است. اما مردم ناخواسته باعث درگیری جمهوری اسلامی با جهان غرب هر چند به صورت ظاهری شدند.

--  یه نظر شما مضمون رای مردم در این انتخابات چه می باشد؟

نان برای همه و بهبود وضعیت اقتصادیمناطق محروم که اکثرا مناطق قومی نیز هستند و مخالفت با دخالت آمریکا در ایران بویژه پس از تبلیغات سنگین تلویزیونی در رابطه با بد رفتاری آمریکا با مردم عراق پیام های مردم هستند که به نظرم میرسد

--  بنظر شما فضای سياسی کشور بعد از انتخابات بسته تر خواهد شد يا همين وضع ادامه پيدا خواهد کرد؟

فکر نمی کنم که به فضای دهه 60 برگردیم ولی فکر می کنم محدودیت هایی اعمال شود.

--  فعالین سیاسی در ایران چه سیاست راهبردی را در قبال انتخاب احمدی نژاد ارائه می دهند؟

من خودم به تحلیلی جامع از وضعیت بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد نرسیده ام اما آگاه سازی مردم و آسیب شناسی علل مقبولیت بعضی نخبگان از طرف مردم می تواند کارگشا باشد.

از سوی دیگر فر آیند فروپاشی اجتماعی وملی و بحران بی هویتی در بین جوانان نیز نباید از چشم ما دور بماند و تحلیل عوامل زیر می تواند راه گشای امور باشد و بنده معتقدم که حکومت هایی که به نام دین بر مردم حکومت می کنند زمانی می روند که مرم آن ممالک به آن سطح از آگاهی رسیده باشند.

ما متاسفانه در جنبش اصلاحات نیز شاهد این بودیم که اصلاحات به شهرستان ها بی توجه بود و این امر باعث گردید که شهرستان ها در طول این 8 سال هیچ بویی از اصلاحات نبرند و روابط سنتی و اقتدار طبقات سنتی در آنجا پابرجا است که این مسائل باید حل شود وشهرستانها نیز باید مورد توجه فعالین سیاسی  باشد.علاوه از این اکنون دیگر احزاب مرکز گرا نسبت به احزاب منطقه ای وبه طور واضحتر احزاب وگروههای مرتبط با مسئله ملی از محبوبیت کمتری بر خوردارند

سیستم حکومتی  مورد نظر شما  برای آینده ایران چیست؟

بنده نمی توانم در مورد کل ایران نظر بدهم اما به نظرم می آیدکه هر سیستمی که در آذربایجان روی کار آید اما نتواند منافع ملی ترکهای آذربایجان را با ابتنا به اصول دموکراسی وحقوق بشر وبویژه حق تعیین سرنوشت تامین کند نظامی نامشروع از نظر بنده است وچه آذربایجان در قالب فدرال در قالب ایران باقی بماند یا طرحهای دیگر ،اساس همه این طرحها باید حق تعیین سرنوشت باشد

با تشکر از شما که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.