برخورد تعاملی ایران به نفع جامعه مدنی هم هست

ابتدائا باید بگویم که جدال هسته ای ایران فقط بخش کوچکی از مشکلات ایران با جامعه بین‌المللی است و به باور من تنها در جریان یک تعامل کلان با غرب و بویژه با امریکا قابل حل است. بدیهی است که برای غرب پذیرش منطقه نفوذ ایران در منطقه دشوار است، مضافا که این سیطره و نفوذ تنها مسئله غرب نیست بلکه این نگرانی از سوی کشورهای عربی منطقه و البته اسرائیل هم به امریکا و اروپا منتقل می شود. فلذا توقف غنی سازی و حتی تسلیم کامل ایران به شرایط ابراز شده از سوی ۱+۵ هم نقطه پایانی بر این جدال نخواهد گذاشت.

بسته ای مشابه آنچه که در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی به آمریکا پیشنهاد ولی در روزهای بدمستی جرج بوش از پیروزی سریع در اشغال عراق نادیده گرفته شد، در این زمان هم می‌تواند راهگشای تعاملی باشد که همه در آرزوی آن‌اند.

من بر این باورم که تعاملی اینچنین هم برای حکومت اسلامی و هم برای جامعه مدنی و مردم ما مثمر آینده بهتر و زندگی شکوفاتری خواهد بود. در شرایط حاضر و بویژه با عنایت به انتخاب مجدد آقای اوباما به ریاست جمهوری آمریکا من بسیار به یک راه حل مسالمت‌آمیز که برای هر دو طرف نماینده برد-برد باشد خوش بین هستم. برای این خوش بینی البته دلایل مختلفی وجود دارد که آنها را می‌توان چنین بر شمرد:

۱- رفتار عمومی حاکمیت از مقامات نزدیک به بیت رهبری تا وزارت خارجه جمهوری اسلامی در ماه ها و هفته‌های منتهی به انتخابات امریکا برای اولین بار در تاریخ روابط دو کشور پس از انقلاب به نوعی محتاطانه و محترمانه بود و پس از اعلام نتایج نیز تاکنون حاکی از تأمل و شکیبایی بوده است. در همین جا باید بگویم که رفتار های غیر مسئولانه رژیم درگذشته چنان بوده که همین که ایشان فحش و بد و بیراهی نثار نمی‌کنند ما را به تشکر و سپاس وا می‌دارد. ولی در مجموع می‌توان استنباط کرد که جمهوری اسلامی با انتخاب اقای اوباما حداقل نفس راحتی کشیده و احتمالا به دوره دوم ایشان تا حدودی با خوشبینی می‌نگرد.

۲- پرزیدنت اوباما در دوران مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ به طور مشخص از ترجیح خویش در تعامل و دیپلماسی در حل مسائل خارجی سخن گفته بود و به همین دلیل توانسته بود موج فزاینده‌ای از مردم امریکا که از جنگ و سیاست تخاصم‌جویانه نومحافظه‌کاران خسته شده بودند را به سوی خود بکشاند و اما در دوران چهارساله اول متاسفانه به دلایلی که از حوصله این یادداشت خارج است موفقیت چندانی در این مورد پیدا نکرد. مشخصا در ارتباط با ایران انتخاب اوباما با ریاست جمهوری اقای احمدی‌نژاد همزمان بود و به فاصله چند ماه کوتاه هم با انتخابات ریاست‌جمهوری ایران و دوران جنبش سبز رویرو شد که فرصت زمانی بیشتری را هدر داد.

اما اکنون مدتهاست که دستگاه دیپلماسی ایالات متحده به این واقعیت پی برده است که برای سیاست‌های کلان بویژه روابط خارجی و استراتژیک ایران تصمیم‌گیری در طبقه دیگری صورت می‌گیرد که مسئول دستگاه اداری (رئیس جمهور) در آن نفوذ چندانی ندارد و بنابراین صرفنظر از آنکه چه کسی در ایران رئیس جمهور باشد باید با بیت رهبری و نمایندگان وی به توافق رسید.

همین آشنایی به اوضاع ایران در دستگاه ریاست جمهوری امریکا موید آن است که نباید منتظر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران ماند. و همانطور که در چند روز اخیر ابراز شده پرزیدنت اوباما آمادگی خود را برای یک دور جدید تعامل مستقیم با طرف ایرانی اعلام کرده است. وی حتی در اولین مصاحبه مطبوعاتی‌اش پس از انتخاب به ریاست جمهوری به صراحت گفت که: “من بسیار علاقه مندم که اختلاف با ایران به صورت دیپلماتیک حل شود. هنوز زمان داریم.”

۲.۱- در دوران مبارزات انتخاباتی آمریکا آقای نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل به طور علنی و در عمل از آقای رامنی کاندیدای جمهوری‌خواه حمایت کرد. این برای اولین بار در تاریخ بود که نخست‌وزیر اسرائیل چنین بی‌پروا و گستاخانه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مداخله می‌کرد. این رفتار در نزد اقای اوباما فراموش نشد و عدم دیدار با وی در جریان مجمع عمومی سازمان ملل نشان مشخص عدم رضایت پرزیدنت بود و نشان از آن داشت که اوباما حاضر است با وجود نزدیکی انتخابات برایش هزینه هم بپردازد. اما واقعیت آن است که آقای اباما با وجود ایستادگی در مقابل نخست وزیر اسرائیل ۷۰٪ آرای یهودیان آمریکا را از آن خود نمود.

از سوی دیگر گرچه آقای نتانیاهو انتخابات کنست را در ماه ژانویه در پیش رو دارد، توازن نیروها در اسرائیل تهدیدی برای پیروزی مجدد ائتلاف احزاب لیکود و شاث در آن کشور نشان نمی‌دهد. بنابراین می‌توان انتظار داشت که آقای نتانیاهو همچنان در سال آتی نخست‌وزیر باقی بماند. و این موضوع فرصتی را برای جمهوری اسلامی فراهم می‌کند که می‌تواند از بهترین شرایط برای نوعی تعامل با آمریکا استفاده کند، چنین امکانی در دهه‌های اخیر سابقه نداشته است.

۳- آمریکا با بسیاری مشکلات در منطقه خاورمیانه روبروست که از اهم آن خروج نیروهای ناتو و آمریکایی از افغانستان درسال ۲۰۱۴ است. آمریکا می‌داند که بدون کمک ایران مشکل است که بتواند خروج آرام و موفقی از افغانستان داشته باشد و همانطور که خروج موفق از عراق نشان داد کنترل شرایط و پیشگیری از نوعی فاجعه امنیتی با کمک ایران بسیار عملی‌تر است.

از نقاط دیگری که ایران می‌تواند برای آمریکا شریک راه حل باشد می‌توان از استمرار نسبی ثبات در عراق و اعمال راه‌حلی صلح‌آمیز برای ناآرامی‌های سوریه و حفظ آرامش و ثبات در خلیج‌فارس نام برد. این نکات را از این رو مهم می‌دانم که بعضا شاهدیم برخی از ناظران سیاسی ایران اطهار می‌کنند که یک راه حل برد-برد در شرایط امروز عملی نیست چرا که ایران چیزی برای ارائه ندارد و با شرایط تحریم‌ها فقط باید امتیاز بدهد. من بر این باورم که در شرایط کنونی نیز راه برای تعامل شرافتمندانه و برابر وجود دارد مشروط بر آن که جمهوری اسلامی ایران با برخورد مسئولانه در تعاملی با ایالات متحده مشارکت کند.

۴- امیدوارم که جمهوری اسلامی ایران هم به این تعقل روی کند که باید از این شرایط نادر استفاده کرد و مسئولانه به خواست جامعه بین‌الملل پاسخ در خور دهد. حاکمیت باید از دیدگاهی که در سی سال گذشته داشته و سعی کرده است که گاها از تقابل طبیعی منافع قدرت‌های بین‌المللی به نفع خود استفاده کند رویگردان شود و مطمئن باشد که اوباما در همراه کردن غربی‌ها موفق بوده و بر خلاف دوران جرج بوش هماهنگی کامل تمام قدرت‌ها را با هنرمندی ویژه خود به دست آورده است. روسیه و چین هم علیرغم گاها نوازش سازهای ناهماهنگ در یک مورد با آمریکا توافق دارند و آن عدم دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای است.

بنابراین اگر ایران به ادعای خود در عدم تمایل به دستیابی به سلاح هسته‌ای پایبند است دلیلی ندارد که در مورد شفافیت برنامه هسته‌ای خود مقاومت نشان دهد تا آن زمان که فرصت کنونی از دست برود و یا کشور و مردم را با یک فاجعه بزرگ به نابودی بکشاند چرا که مردم ما بهای ان را تا دهه‌های بسیار باید بپردازند.

منافع ایران از این تعامل بی‌شک بسیار قابل توجه خواهد بود. بازگشت ایران به جامعه بین الملل نه تنها برای ثبات سیاسی ایران پر ارزش است بلکه با توجه به امکانات تکنولوژیک و سطح بالای دانش و آموزش عالی در کشور ما مرزهای بیکرانی برای مردم و بخش خصوصی و جامعه مدنی ما باز خواهد کرد.

توجه داشته باشید که تمام آسیای میانه و آفریقا برای سرمایه‌گذاری‌های صنعتی ایران ‌آماده است اگر مخالفت آمریکا و غرب و تحریم‌های سنگین وجود نداشته باشد. مضاف بر اینکه بازارهای بکر این مناطق آماده جذب تولیدات ایران است. هیچ دلیل ندارد که ایران مانند هند و چین و سایر کشورهای شرق آسیا از نیروی انسانی متخصص خود استفاده بهینه نکند.

۵- در هفته‌های نزدیک به انتخابات آمریکا گزارش های خبری متعددی منتشر شد که از دیدارها و مذاکرات بین ایران و آمریکا سخن می‌گفت. بعضی از این گزارشات حتی نام طرفین را هم ظاهرا فاش می ساختند، در یک گزارش از سفر دکتر ولایتی به واشنگتن نام برده شده بود و دیگری از دیداری بین دکتر لاریجانی و والری جارت از نزدیکان پرزیدنت اوباما و مسئولین کاخ سفید که اتفاقا متولد شیراز است در بحرین خبر می‌داد. گرچه هیچ کدام از این شایعات رسما تایید نشد اما می‌توان فرض کرد که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.

من با توجه به سابقه بی اعتمادی مابین دو کشور انتظار ندارم که با سرعت و شفافیت این چنین مذاکراتی بین دو طرف شروع شود و تقریبا مطمئنم که اگر هم مذاکره ای آغازشود هیچ بعید نیست که تا مدتها از آن خبری به بیرون درز نکند بویژه اگر بپذیریم که بطور مثال مذاکرات آمریکا با لیبی قذافی پس از ۷ سال از پشت پرده بیرون زد یا مذاکرات اسرائیل و سازمان آزادی‌بخش فلسطین (فتح) سال‌ها به واسطه‌گی نروژ در جریان بود اما خبری از آن درز نکرده بود. البته باید اذعان کرد که در هر دو مثال فوق سیستم‌های حکومتی یک‌دستی بر سر کار بودند و بخش‌های درون حاکمیت در رقابت با هم نبودند که مانند ایران بخواهند از یکدیگر امتیاز بگیرند و برای افشای دیگری سرمایه‌گذاری کلان بکنند. واقعیت آن است که همه باید به این دیدگاه برسیم که مذاکره و تعامل کلان با غرب بوسیله هرکس که صورت گیرد در کل به نفع کشور و مردم ماست.

در این باره من بالشخصه اعتقاد دارم که عدم شفافیت، بخشی از مکانیزم چنین معامله‌ای‌ است و باید منافع آن را در دراز مدت سنجید و نه سعی کرد در هر لحظه برنده بازی بود. بعضا لازم است برای برد در پایان مسابقه گاهی حتی قدمی عقب نشست.

Print Friendly, PDF & Email