در آستانۀ هفتادمین مجمع

از اواسط ماه سپتامبر 70مین مجمع عمومی سازمان ملل برپا خواهد بود. روحانی نیز در این مجمع شرکت و سخنرانی خواهد کرد. سمتگیری در راستای تقویت نقش سازمان ملل در مناسبات میان کشورها، دعوت به تشکیل پلاتفرمی واقعاً بین المللی و واقعاً همه جانبه برای مقابله با تروریسم – از جمله علیه داعش، پرهیز از دشمنانه گوئی علیه اسرائیل، در عین مقابله با سیاست جنگ طلبانۀ نتانیاهو، رئوس پیامی است که می تواند به کنه مضمون توافق جامع هسته ای و امید مردم وفادار باشد.

هفتادمین مجمع عمومی سالانۀ سازمان ملل در ماه سپتامبر در نیویورک بر پا خواهد شد. کشورهای بسیاری اعلام کرده اند که در عالیتری سطح رهبری در این مجمع شرکت خواهند کرد. مبتنی بر برنامۀ مقدماتی سخنرانیها که سازمان ملل انتشار داده است، این مجمع محل حضور و دیدار بیشترین شمار رهبران کشورها در یک مجمع عمومی سازمان ملل تا کنون خواهد بود. اوباما، اولاند، پوتین، روحانی و شی جین پینگ – رهبر چین که برای نخستین بار در مجمع شرکت خواهد جست – از زمره شرکت کنندگان و سخنرانان در مجمع اند. اگرچه نام نتانیاهو در لیست مقدماتی سخنرانان دیده نمی شود، اما بنا به اعلام مطبوعات اسرائیل او نیز در نظر دارد که در مجمع شرکت جوید.

دستورکار کلی این مجمع شامل دو بخش اصلی است:

الف- تصویب برنامۀ توسعۀ بین المللی پس از سال 2015. این بخش از دستور باید تدبیری برای این واقعیت تلخ باشد که هیچ یک از “اهداف هزاره”(1)، که می بایست تا سال 2015 تحقق نسبی یابند، نه تنها هنوز متحقق نشده بلکه گاه دست- نایافتنی تر هم شده است.

ب- مباحث عمومی: در این بخش است که رهبران کشورها سخنرانی خواهند کرد و هر یک دیدگاه هایش را پیرامون چشم انداز ژئوپلیتیک و چالشهای پیشاروی جهان ما، در این دوران سخت بی ثبات ترسیم خواهد کرد و احتمالاً راه حلهائی را نیز به دست خواهد داد. پیش بینی این است که موضوع توافق جامع هسته ای ایران و گروه کشورهای 1+5 از زمره موضوعات مرکزی مباحث عمومی باشد. مهلت دوماهۀ کنگرۀ امریکا برای قبول یا رد “توافق جامع هسته ای” در روزهای برگزاری مجمع به پایان می رسد. روز رأی گیری در کنگره پیرامون “توافق جامع هسته ای” با نخستین روز مباحث عمومی مقارن شده است. این همزمانی، هم پیش بینی گفته شده را تقویت می کند و هم تا حدودی فضای حاکم بر مباحث را، که می تواند نتایج آن را نیز متأثر کند، رقم خواهد زد.

طبق برنامۀ گفته شده، هر پنج رئیس جمهور فوق الذکر (اوباما، اولاند، پوتین، روحانی و شی) در همان صبح نخستین روز مباحث عمومی سخنرانی خواهند کرد. ممکن است که این مقارنت باز موجب گمانه زنیهای ژورنالیستی در مورد مواجهۀ احتمالی دو رئیس جمهور گردد. اما قاعدتاً پس از مذاکرت هسته ای سالهای اخیر و توافق حاصله، دیگر دیدار مقامات ایرانی و امریکائی در عالیترین سطوح هم، برای جمهوری اسلامی یک تابوی شرم آور به سان زمان ریاست جمهوری خاتمی نیست. یک مواجهه یا حتی دیدار دو رئیس جمهور، اگرچه حاوی معنای سمبولیک بسیار باشد، اما ولو که صورت گیرد، دارای اهمیت ویژه ای نیست. آنچه به مراتب دارای اهمیت بیشتری است، پیامی است که نامبردگان، و دیگر رهبران کشورها نیز، در فرصت پانزده دقیقه ای شان در مجمع عمومی، به مجمع و از طریق مجمع، به دنیا خواهند داد.

تا آنجا که به روحانی مربوط است:

– کنه مضمون توافق جامع هسته ای و اهمیت آن از جمله در آشکار کردن و تحقق این امکان است که دیپلماسی و گفتگو را می توان به جای خشونت و خودسری [دولتهای بزرگ] نشاند و به نتایجی مرضی الاطراف نیز دست یافت. تردیدی نیست این امکان و تقویت آن مستلزم حضور و تقویت نقش نهادهای بین المللی – در بحث حاضر سازمان ملل – در مناسبات میان کشور هاست. همین واقعیت که هفتادمین مجمع عمومی سازمان ملل، محل حضور بیشترین شمار رهبران کشورهای جهان خواهد بود، گویای نقشی است که این نهاد در مناسبات میان کشورها یافته است و همچنین گویای وقوفی که کشورهای جهان نسبت به این نقش کسب کرده اند. روز دوشنبه 17 اوت، خامنه ای، در کنار بسیاری اظهارات همتراز دیگر، توافق هسته ای را بلاتکلیف توصیف کرد که “نه معلوم است اینجا تصویب بشود و نه معلوم است آنجا تصویب بشود”. این موضع – ولو که به منظور صرف مصرف داخلی هم اخذ شده باشد – معارضه ای است بیگمان با خواست اکثریت وسیع مردم ایران، نیز معارضه ای است با یکی از وسیعترین کوششهای ملی و بین المللی برای پرهیز از خشونت. اما همچنین، در حالی که قطعنامۀ 2231 شورای امنیت سازمان ملل توافق هسته ای را تأئید کرده است، معارضه ای است با اقتدار سازمان ملل که فقط می تواند برای خودسری دولتهای بزرگ میدان فراختری ایجاد کند. جدا از این که در زمان سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل تکلیف “توافق” روشن شده باشد یا نه، پیامی توسط او به مجمع در راستای سخنان امروز خامنه ای، پیامی زهرآگین علیه مردم ما و امیدهای آنان، و علیه امید کل بشریت برای حاکمیت مسالمت بر مناسبات میان کشورها خواهد بود.

– در ارتباط با نکته ای که گذشت، اما همچنین مستقل از آن، بیش از یک دهه تجربۀ امریکائی “جنگ علیه تروریسم” عبث بودن مبارزه میلیتاریستی با تروریسم را آشکار کرده است. اغراق نیست اگر گفته شود که یک دهۀ گذشته نه دهۀ مبارزه، بلکه دهۀ از دست رفته برای مبارزه با تروریسم بوده است. رویکرد جمهوری اسلامی در مقابله با پیشروی داعش در عراق نیز بر بنیان میلیتاریسم – در بهترین حالت علیه تروریسم – است که با شیعیگری نیز درآمیخته است، بی آن که سامانی بین المللی یافته باشد. این وضعی است که می تواند، همچون بسیار موارد دیگر، برای کشور ما به قیمتهای گزاف منجر گردد. پیام روحانی به مجمع عمومی سازمان ملل می باید پیام لزوم تشکیل پلاتفرمی واقعاً بین المللی و واقعاً همه جانبه برای مقابله با تروریسم – از جمله علیه داعش – و اعلام آمادگی ایران برای حضور در چنین پلاتفرمی باشد.

– با اطمینان می توان گفت که پیش بینی پذیرترین برآمد، از آن نتانیاهو خواهد بود. طبعاً سیاست جنایتبار او و دولت اش نسبت به مردم فلسطین، خاصه در نوار غزه، جائی برای این که او دیدگاه هایش را در مورد ثبات جهانی بر این سیاست استوار کند، باقی نمی گذارد. با شکستی که نتانیاهو در اثر توافق هسته ای – و تا حدودی به تبع آن در سیاست امریکائی اش- متحمل شده است، به روشنی می توان دید که برآمد او صرفاً به دشمنی با توافق مذکور و اعلام آن به عنوان یک “اشتباه تاریخی” محدود گردد. این یک برآمد جنگ طلبانه است که باید با آن مقابله کرد. اما آیا مخالفتهای فزاینده با سیاستهای نتانیاهو، خواه در بیرون و خواه در درون اسرائیل، از دیده ها پنهان مانده اند؟ تقریباً همۀ احزاب اپوزیسیون دولت نتانیاهو مخالفت او با توافق هسته ای را مورد نقد قرار داده و در ملایمترین حالت این مخالفت را “جستجوی الترناتیوی بدتر” خوانده اند. دیگر حتی اوباما هم، و به درستی، علناً از انزوای نتانیاهو سخن می گوید.

غالب مقامات جمهوری اسلامی کوشیده اند حصول توافق هسته ای را به ابزاری برای انزوای اسرائیل – و نه نتانیاهو و سیاست او – تبدیل کنند. گاه این برداشت را می توان نزد آنان تشخیص داد که گویا خصومت با اسرائیل در عین مناسبات عادی با امریکا ممکن است. یک پیام مسئول نسبت به وضع منطقۀ خاورمیانه، واقع بین نسبت به مناسبات میان امریکا و اسرائیل، و آینده نگر نسبت به عوامل ثبات و بی ثباتی در این منطقه، پیام دشمنی با کشور اسرائیل نخواهد بود.

 ————–

زیرنویس:

(1): اهداف هزاره هشت هدفی اند که مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۰ به عنوان اهداف برنامۀ توسعۀ جهانی تصویب کرد. این اهداف، که می بایست تا سال ۲۰۱۵ برآورده شوند، عبارتند از:

– از بین بردن فقر شدید و گرسنگی

– تأمین آموزش ابتدایی برای همه

– گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان

– کاهش مرگ کودکان

– بهبود سلامت مادران

– مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر بیماریها

– تضمین پایداری محیط زیست

– گسترش مشارکت جهانی برای توسعه

Print Friendly, PDF & Email