خاتمی: با همه وجود از مردم عذرخواهی میکنم؛ ۱۵ راهکارهایی برای برون رفت از وضعیت کنونی
خاتمی: با همه وجود از مردم عذرخواهی میکنم؛ بهتر از این میتوانستیم به شما خدمت کنیم
سیدمحمد خاتمی با تشریح مشکلات موجود در کشور، به عنوان یک شهروند دوستدار ایران و اسلام به دلیل نقصها و کمبودها، با همه وجود از مردم عذرخواهی و پانزده راهکار برای برون رفت از وضعیت کنونی ارائه کرد.
سیدمحمد خاتمی در دیدار نمایندگان ادوار مجلس، تلاش رئیس جمهوری آمریکا برای مذاکره مستقیم را تحمیل خواسته خود و تخریب جایگاه ایران در خاورمیانه ارزیابی کرده و با اشاره به جنگ روانی گسترده در فضای مجازی گفت: در حال حاضر همه به نحوی ناراضی هستیم و اعتراض داریم، اما عدهای با استفاده از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی با ایجاد جنگ روانی، سعی دارند به ایرانیان، بهويژه نسل جوان ایرانی القا کنند که کار تمام است و شاهدیم که بیشترین تلاش آنها هم تخریب اصلاحطلبان است، چرا که میدانند تا اصلاحات زنده است جایی برای براندازی نیست. در داخل هم افراد و جریاناتی که مترصد گرفتن انتقام و حذف اصلاح طلبان هستند لبه دیگر قیچی حذف را بر روی جریان اصلاحات قرار دادهاند.
رئیس دولت اصلاحات افزود: گرچه شاهد موج عظیمی از تبلیغ این دیدگاه هستیم، اما انفعال در دولت و حیرانی اصلاح طلبان در برابر این موج نیز مایه تعجب است و امروز خلاء یک تیم قوی رسانهای که مسائل را رصد کند و پاسخگو باشد بیش از هر زمان احساس میشود. امروز مشکلات زیادی گریبانگیر کشور است و ناکارآمدی حکومت برای حل مشکلات مردم هم مزید بر علت شده است. دست به دست دادن این مسائل ایران را در موقعیت بحرانی قرار داده است.
سیدمحمد خاتمی با تأکید بر این که «مشکلات اقتصادی ما ریشههای تاریخی دارد که اشکالات ساختاری و عملکردی هم بر آن افزوده است» اظهار کرد: این مشکلات را باید جدی بگیریم چون واقعاً امنیت و آرامش زندگی مردم را از میان برده است و بخشهای بسیار گستردهای از مردم امروز از مشکلات نفسگیر اقتصادی بهتنگ آمدهاند. با وجود تمام اقدامات دولت آقای روحانی، وضعیت اقتصادی در جامعه ما وخیم و بحرانی است. تهدیدها به براندازی بینقابتر؛ و عدهای هم از نارضایتیهای مردم برای براندازی جمهوری اسلامی استفاده میکنند که مجموعه این عوامل سبب بروز نوعی بیاعتمادی میان مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به حاکمیت و حکومت شده است. تداوم این بیاعتمادی امید را از میان خواهد برد و در نبود امید، هر چه امکانات داشته باشید، نخواهید توانست از آن بهره بگیرید.
رئیس بنیاد باران افزود: ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز انواع مشکلات را تجربه کرده، اما هرگز با بیاعتمادی گسترده مواجه نبودهایم و اعتماد مردم و مسؤولان به هم کارساز بود، وگرنه در جنگ نمی توانستیم دوام بیاوریم. این اعتماد امروز لطمه دیده و باید چارهای اندیشید و در این مقطع نقش اصلاحطلبان کلیدی است و باید با ایثار و فداکاری و برای پیشرفت مردم و کشور و حل مشکلات از هیچ کوششی فروگذار نکنند.
سیدمحمد خاتمی، گسست اجتماعی را یکی از مشکلات موجود دانست و گفت: سرمایههای اقتصادی و اجتماعی کاهش یافته و سرمایه های نمادین را از کار انداخته اند؛ سرمایههایی که می توانند در موقعیتهای حساس، نقش ممتازی را در جامعه ایفا کنند.
وی افزود: یکی از القائات خطرناک این است که نظام جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است. این یک جنگ روانی است و نظام فرو نمیپاشد، زیرا علاوه بر ابزارهای مختلفی که برای حفظ خود دارد، همچنان در میان بخشهای قابل توجهی از جامعه پایگاه دارد. مطالبه بخشهای بسیار بزرگتری از جامعه نیز همچنان انقلاب، شورش و فروپاشی نیست، بلکه زندگی امن و برخوردار و آرام است و اگرچه ممکن است اعتقادی به جمهوری اسلامی هم نداشته باشند، اما خواهان آرامش و امنیت و برخورداری هستند.
سیدمحمد خاتمی تأکید کرد: اصلاح طلبان خواستار سربلندی ایران و ایرانی هستند و به لحاظ اعتقادی و تحلیلی خود را در کنار جمهوری اسلامی و مدافع آن می دانند. جمهوری اسلامی از انقلاب برآمده و اگر درست اجرا شود مطمئناً همه مردم صاحب حق و حرمت و برخورداری اقتصادی و منزلت خواهند بود و عدالت و اخلاق پیاده می شود. مطمئن باشید با دامن زدن به اعتراضات و تضعیف حکومت، هرج و مرج ایجاد خواهد شد و از دل آن دیکتاتوری گسترده ضدمردمی بیرون خواهد آمد که ممکن است به تجزیه کشور بیانجامد. این طور نیست که با ایجاد هرج و مرج به امید رفتن جمهوری اسلامی همه مشکلات حل شود. اقدامات بیرونی، زنگ خطر تجزیه ایران و از میان رفتن عظمت ایرانی را به صدا درآورده است.
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد: در عین دفاع از جمهوری اسلامی، قویاً معتقدیم نظام هم باید اصلاحپذیر باشد و نمی شود بر مشکلات ساختاری، سیاستی و عملکردی پافشاری کرد و تن به هیچ اصلاحی نداد. ناامیدی از اصلاح پذیری نظام سبب مشکلات جدی و جبران ناپذیری خواهد شد. هر امر بشری باید اصلاح پذیر باشد؛ حتی خود اصلاحات هم باید اصلاحپذیر باشد و نظام جمهوری اسلامی باید بپذیرد که برخی رفتارها و سیاستها و ساختارهایش را اصلاح کند و این را با کمک همه مردم و علاقمندان به ایران و اسلام و امنیت و آرامش و رفاه جامعه فارغ از گرایش و سلیقه آنان انجام دهد.
سیدمحمد خاتمی، بی اعتمادی، گسست اجتماعی و کاهش امید به آینده را مهم ترین خطر برای جامعه دانست و با تأکید بر لزوم ایجاد امید در جامعه، راهکارهایی برای برون رفت از وضعیت کنونی ارائه کرد:
۱- ایجاد و تقویت فضای همبستگی ملی
باید به سرعت فضای همبستگی و نزدیکی تمام جریانها به هم ایجاد و فضای حذف و نفی و دفع یکدیگر با بدبینی و تنگنظری که سبب انزوای بخش زیادی از نیروهای کارآمد جامعه خواهد شد تغییر کند.
۲- وحدت ملی
همه نیروهای متخصص و متعهد که هدفشان سربلندی و پیشرفت ایران و آرامش و امنیت و برخورداری مردم است، باید در کنار هم قرار بگیرند و راه این انسجام ملی، باز شدن راه گفتوگو است.
۳- تغییر نگاه رسانههای ملی
رسانههای ملی ما نباید تنها نماینده و بیانگر یک سلیقه و جهت در جامعه باشند؛ باید گفت وگو کنیم و این گفت وگو ها در جامعه ایجاد و به جامعه منتقل شود.
۴- ایجاد فضای باز و امن و آزاد سیاسی
فضای امنیتی حاکم بر جامعه که خود عامل مهم ضدامنیت است باید به فضای باز سیاسی و امن و آزاد تبدیل شود، هر ایرانی باید بتواند در چارچوب قانون اساسی از حقوق خود بهره ببرد و ستیزهای کنونی به رقابت سالم تبدیل شده و قدرت انتخاب جامعه نسبت به راهکارها و راهبردها بالا برود.
۵- محدود کردن دایره غیرخودی
نباید هرکس سلیقه ای متفاوت داشت، غیرخودی تلقی شود؛ نیروها و متخصصان و دانشمندان و سیاستمداران را نمیشود با برچسب غیرخودی دور کرد. آیا امروز تأکید رهبری بر جذب حداکثری و دفع حداقلی در جامعه تحقق یافته است؟
۶- برداشتن حصر
حصر استخوانی لای زخم است و بخش زیادی از جامعه را دلخور و ناامید کرده و هیچ فایدهای هم نداشته است. وقتی رهبری، حل مسأله را به شورای امنیت ارجاع می دهند، باید به سرعت این معضل حل شده، حصر شکسته و محدودیتها برداشته شود.
۷- آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی
باید همه زندانیان سیاسی و عقیدتی که دستشان به خون آلوده نیست، و همدست عملی براندازان نیستند آزاد شوند. در شرایطی که دشمنان دندانهایشان را نشان میدهند، متأسفانه شاهد افزایش اخطارها و احضارها و محاکمات پرحرف و حدیث هستیم. کنترل و کاهش این احضارها و محاکمات کافی نیست، آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی گره گشا است.
۸- اعلام عفو عمومی
اکثریت مردم، به ویژه ایرانیان خارج از کشور دلسوز ایران هستند و این که چقدر به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند مهم نیست، چون اکثریت مردم ایران را سربلند میخواهند و حاضرند برای رسیدن به این سربلندی از جان مایه بگذارند. مسلما کسانی هم هستند که علنا اعلام براندازی کرده و با دشمنان متجاوز ایران، همکاری و تبانی کردهاند یا به دلیل بی پایگاهی مورد سوء استفاده قرار گرفته اند که حساب آنان از ایرانیان دلسوز جداست. باید اطمینان داد که انبوه متخصصان ایرانی داخل و خارج از کشور در فضای بهتر می توانند بی هیچ نگرانی برای سربلندی و پیشرفت ایران تلاش کنند. البته اولویت فراهم آمدن امکان بهره گیری از همه نیروهای داخلی است.
۹- رفع محدودیتهای بیجا
فراهم آوردن زمینه برگزاری انتخابات باز و آزاد با محوریت مردم که تقویت کننده امید در جامعه است عامل مهم برای بازگرداندن اعتماد و امید به جامعه و مردم است.
۱۰- پایان دادن افراط و تندروی
همه جناحها و گروهها باید حقیقتا بکوشند میدان را از افراطگرایان و تندروها، در همه عرصه ها و در همه قوا و جناحها بگیرند و البته حاکمیت باید در این مهم پیشتاز باشد.
۱۱- کارآمدی بیشتر قوای سه گانه و نهادهای حاکمیتی
تمام دستگاههای کشور باید کارآمدتر و مسؤول در مقابل مردم بوده و با کارآمدی و اصلاح بتوانند به مردم و ایران خدمت کنند. ناهماهنگی میان قوای سهگانه و حضور نهادهای موازی از مشکلات ساختاری است که سبب گسست در جامعه شده است.
۱۲- شنیدن اعتراض مردم
مردم ایران ناراحت و گرفتار هستند و زندگی مردم در معرض خطر جدی است و اعتراضات به حقی دارند؛ همه باید این اعتراض را بشنویم و به جای جلوگیری از اعتراضات به حق، باید همه ارکان حاکمیت درصدد رفع مشکلات منجر به این اعتراضات برآیند. بیشک معترضان دلسوز ایران نیز متوجه فضای پیچیده امروز هستند و اجازه سوءاستفاده از این اعتراضات که بهانه به دست تندروان داخلی و خارجی می دهد را نخواهند داد. خود مردم بهتر از هر کسی می توانند مراقب این مسأله بوده و اجازه ندهند اعتراضات بهحقشان زمینه سواستفاده افرادی که دلسوز ایران نیستند را فراهم آورد.
۱۳- پاسخگویی دولت
دولت و مجلس مستقیما برآمده از آراء ملتاند. دولت نقش سنگینی دارد و باید تمام دستگاههای کشور به دولت کمک کنند تا به وعدههای خود که خواست ملت است عمل کند. ما از انتخاب خود پشیمان نیستیم، اما دولت هم باید کارآمدی خود را در اولویت قرار داده و به مردم ثابت کند. مشکلات امروز دولت قابل درک است، اما باید کارآمدی دولت به ملت ثابت شود. ضعفها و بیبرنامگیها و حتی عدم اجرای برنامههای مصوب را نمیتوان به گردن رقبا انداخت، این چاره کار نیست. باید مسائل حل شود. کنترل سریع نوسانات ارزی، کارآفرینی، بازگرداندن امنیت و سودآوری تولید، مبارزه با رکود و رسیدگی جدی به وضعیت معیشت طبقات محروم باید اولویت دولت باشد. چه کسی یا چهچیزی مانع ترمیم کابینه و روی کارآمدن یک کابینه کارآمد قوی، توانمند، متخصص و دلسوز است؟ حتماً نقصهایی وجود داشته که امروز با این وضعیت مواجهیم. مانع ترمیم دولت برای عملکرد قویتر، منسجمتر و کاردآمدتر و با برنامهتر برای حل مشکلات مردم چیست؟ وعدههایی داده شده، اما عملی نشده که یا در نتیجه عدم اهتمام به آن بوده که مسؤولان موظفاند به مردم بگویند، یا بخشی از آن با موانع بیرونی مواجه بوده که مردم حق دارند این را هم به شکل شفاف بشنوند؛ نگاه داشتن مردم میان هوا و زمین کار اشتباهی است. دولت همچنین می تواند قدمهایی برای برداشتن موانع و تنظیم رابطه با رأس نظام بردارد.
۱۴- زنده نگهداشتن اعتماد مردم به مجلس
مردم به نمایندگان مجلس اعتماد کردند تا با افراط و تنگنظری مقابله شود و تردیدی نیست که تلاشهایی هم شده است، از جمله حمایت از برجام که باعث اجماع جهانی در کنار ایران شد، اما سؤال من و مطالبه جدی مردم امروز این است که مجلس چقدر برای مبارزه با فساد و بهبود وضعیت معیشت مردم تلاش کرده؟ کدام طرحها و قوانین گرهگشا و مؤثر مطرح یا تصویب شده و مجلس چقدر برای این مهم با دولت همکاری نموده است؟ امروز که فساد گسترده باعث حیرت و آزار مردم شده، مجلس چقدر با نظارت و تحقیق و تفحص توانسته است مانع فساد شود؟ انتظار مردم این است که مجلس با اقتدار و صلابت و سلامت در دستگاههایی که به مردم ستم شده است، تحقیق و تفحص کنند تا مردم به این باور برسند که در این کشور حکومت و نمایندگان مردم نسبت به موضوع معیشت و پیشرفت کشور و ایجاد امنیت و مبارزه با فساد و ستم بی تفاوت نیستند. انتظار مردم از مجلس بیش از این است؛ بخصوص از نمایندگانی که مردم با اعتماد به اصلاحطلبان به آنها رأی دادهاند. امروز وقت پاسخگویی و عمل است.
۱۵- تشکیل دادگاه ها با هیأت منصفه مردمی
مایه شرم و تأسف است که بعد از چهل سال هنوز دستگاه قضایی نتوانسته دادگاههایی با حضور هیأت منصفه -که نماینده مردم باشند نه منصوب این و آن- تشکیل داده و به اتهامات سیاسی و مطبوعاتی رسیدگی کند! کسانی که در عرصه سیاسی و مطبوعات کار می کنند، آسیب پذیرتراند و همواره در معرض جفا و بیعدالتی. امنیت در فضای مطبوعات و داشتن مطبوعات آزاد یکی از عوامل بسیار مؤثر بازگشت سلامت به جامعه است.
سیدمحمد خاتمی در فراز پایانی سخنان خود در این دیدار ضمن تشکر از دولت و بخصوص رئیس جمهوری محترم نمایندگان مجلس و نهادها برای تلاش هایشان بیان کرد: به عنوان یک شهروند دوستدار ایران و اسلام، به خاطر نقصها و کمبودهای موجود، با همه وجود از مردم عذرخواهی میکنم. ما میتوانستیم بهتر از این به ایران و ایرانی خدمت کنیم، و امیدوارم شاهد از بین رفتن کاستیها باشیم. با همه وجود از رهبری معظم درخواست میکنم که با فرمان و دستورات خود مسائل و مشکلاتی که امروز کشور را دچار چالش کرده حل فرمایند و معتقدم با وجود همه تحریمها و مشکلات موجود این کشور می تواند به مراتب بهتر از این اداره شود. اگر مردم شاهد ایجاد همبستگی در جامعه باشند و ببینند همه تلاشها برای رفع مشکلات است، امید و اعتماد بر میگردد و در این صورت، هیچ کس نمی تواند لطمه ای به این کشور وارد کند، اما اگر این مهم اتفاق نیفتد، بدون دشمن خارجی هم راه ایران به سوی ضعف و انحطاط است. نیاز امروز همبستگی ملی و استفاده از همه سرمایههای مادی و معنوی کشور است و برای رسیدن به این همبستگی نظام باید پذیرای اصلاح باشد؛ اگر در ساختار و رفتار و سیاستها مشکلاتی بوده و هست که کشور را به اینجا رسانده، نظام باید خود را ترمیم و اصلاح کند و اصلاحات چیزی جز اصلاح رویکردها و ساختارها و سیاستها و اصلاح اقتصادی و اجتماعی برای حفظ ایران و سربلندی و برخورداری ایرانی نیست.
ایران امروز
*****
:واکنشها
رهنمودهای خاتمی گرهگشاست؟
این روزها ریزش بدنۀ اجتماعی اصلاحطلبان نقل هر محفلی است و کمتر کسی آن را رد میکند. از این رو، طیف فعالتر اصلاح طلبان در صدد برآمدهاند تا با طرح ابتکاراتی، مانع این ریزش شوند و به حامیان خود چشمانداز و دلگرمی و تحرک تازهای دهند.
به نظر میرسد که سخنرانی اخیر سید محمد خاتمی و طرح رهنمودهایی از طرف وی در همین جهت باشد. این اقدام اما تا چه اندازه به اصلاح طلبان یاری میرساند؟
پیش از هر چیز باید تأکید کنم که من به نوبۀ خود از ریزش بدنۀ اصلاحطلبان متأسفم؛ آن هم صرفاً به این دلیل که در تاریخ معاصر ما، هر گاه یک حزب یا جریان سیاسی در درون خود دچار اختلاف و سپس ریزش نیرو و یا انشعاب و جدایی شده است؛ طرفین ماجرا از آن پس، گویی دشمنی غدارتر از متحدان سابق خود نمیشناسند و در جهت تشدید اختلافات و خصومتها تا بدانجا پیش میتازند که پای افشاگریهای ناصواب و کهنه دعواهای شخصی خود را به عرصۀ عمومی میکشانند و سرانجام جامعه را از رفتار خود، دل آشوب میکنند.
از این رو، امیدوارم که مجموعۀ اصلاحطلبان به آن درجه از رشد سیاسی رسیده باشند که به فرض جداسری از یکدیگر، پا در این گونه وادیها نگذارند.
از این موضوع که بگذریم؛ بحث اصلی اما این است که رهنمودهای ۱۵ گانۀ خاتمی تا چه اندازه کمکبخشِ راه و روحیۀ تازهای برای اصلاحطلبان است؟ پاسخ من به این پرسش این است که گرچه اعلام موضع صریحتر شخصیتهای سیاسی از جمله آقای خاتمی فینفسه مثبت است؛ اما کمک شایانی به گذر اصلاحطلبان از بحران ریزش نیرو و یا ایجاد تحرک تازهای در صفوف آنان نمیکند.
در حقیقت، اصلاحطلبان در دام خط مشی تناقضآمیزی گرفتار شدهاند که تا آن تناقض را رفع نکنند؛ مشکلشان هر روز ابعاد گستردهتری مییابد؛ اما متأسفانه فرصت و زمان رفع آن تناقض هم سپری شده است!
اصلاحطلبان سیاست اصطلاحاً دو پایی را برای خود تعریف کردهاند بدین معنی که پایی در قدرت داشته باشند و پایی نیز در جامعۀ مدنی به طوری که با استفاده از این دو پا قادر به حرکت باشند. این دو پا اما هیچکدام قادر به حرکت نیستند و در واقع هر کدام مانع حرکت دیگری میشود.
واقعیت این است که نیروهای اصلاحطلب از بیش از ۲۰ سال پیش، به دلایل مختلفی از جمله برانگیختن حامیان خود، دائم در این شیپور دمیدهاند که رقیب جناحی آنان در جهالت و خشونت چیزی از «گوریل» کم ندارد و بازی شطرنج با گوریل هم فاقد معنا و مفهوم است! با این حساب، اصرار اصلاحطلبان بر داشتن پایی در قدرت، از نگاهِ بخش رادیکالتر حامیانشان، نوعی شراکت با گوریل است و از این رو، آنها هر گونه تلاش برای ایجاد سازوکاری که امکان همکاری با طرف مقابل را که ضرورت قطعی مشارکت در قدرت است؛ عملاً نوعی ساخت و پاخت و همراهی پنهان با عوامل نابسامانی کشور تعبیر میکنند و از آن رویگردان میشوند.
این در حالی است که طرفِ مسلط قدرت حاکم هم با توجه به نگاه خاص خود به حکومتداری، حضور اصلاحطلبان در قدرت را برنمیتابد و به زبان بیزبانی، حرفاش این است که اگر ما خشونتطلب و نادان و متقلبایم؛ دیگر اصرار بر شراکت با ما چه محلی از اعراب دارد؟ در این میان اگر اصلاحطلبان هم بتوانند با استفاده از سازوکار عجیب و غریب انتخابات در ایران، برخی از نیروهای خود را به نهادهای تصمیم گیر بفرستند؛ روشن است که با آنها همکاری نمیشود و در نتیجه ناکارآمد و مستأصل میمانند.
در واقع همین علاقه به داشتن پایی در قدرت، پای دیگر اصلاحطلبان در جامعه را نیز فلج میکند چرا که اقشار مختلف مردم پس از حضور آنان در نهادهای تصمیم گیر، توقع پاسخگویی آنان در برابر معضلات کشور را دارند نه اینکه در مقام اپوزیسیون یکسره مشکلات را به گردن رقیب خود بیاندازند!
بدین ترتیب، اصلاحطلبان دچار تناقضی شدهاند که دیگر رفع آن آسان نیست و رهنمودهای خاتمی هم مشکلگشایی نمیکند. باید به یاد داشت که تناقضها همیشه فلج کنندهاند. سیاستمداران حرفهای آنها را پیشبینی میکنند و پا در دام آنها نمیگذارند.
احمد زید آبادی
منبع: تلگرام نویسنده
***
راهکارهای خاتمی “فاقد شهامت مدنی” و “متناقض” یا “راهگشا”؟
پانزده راهکار خاتمی برای برون رفت از بحران از یک سو با استقبال و از سوی دیگر با نقدی جانانه روبرو شد. پیشنهادهای او “متناقض” و “فاقد شهامت مدنی” هستند یا قدمی مثبت اما ناکافی؟
چهرههای اصلاحطلب و اصولگرای بسیاری به سخنان محمد خاتمی، رئيس جمهوری دوره اصلاحات واکنش نشان دادهاند که روز یکشنبه گذشته (۱۴ مرداد) در جمع نمایندگان ادوار مجلس، ۱۵ “راهکار” برای نجات جمهوری اسلامی از بحران را مطرح کرده است.
او به عنوان یک “شهروند” به خاطر وضع نابسامانی که به وجود آمده، از مردم عذرخواهی کرده و از “همه جناحها” خواسته است که «ميدان را از افراطگرايان و تندروها، در همه عرصهها و در همه قوا و جناحها بگيرند». خاتمی در پایان خطاب به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفته است: «با همه وجود از رهبري معظم درخواست میكنم كه با فرمان و دستورات خود مسائل و مشكلاتی كه امروز كشور را دچار چالش كرده حل فرمايند». درخواست خاتمی از خامنهای با انتقاد شدید کسانی روبرو شده است که خود خامنهای را مسئول فساد و فلاکت حاکم شده بر ایران میدانند.
“التماس از آقا و اربابی که نظرش به احمدینژاد نزدیکتر است”
یکی از این منتقدان خشایار دیهیمی، مترجم و نویسنده است که در صفحه فیسبوک خود خطاب به خاتمی میگوید کار «به دست آن آقایی که نظرش به احمدینژاد نزدیکتر است و ما را به ته چاه میاندازد» درست نمیشود.
او معتقد است که “عذرخواهی” خاتمی از مردم “دروغ” است و او را فاقد “شهامت مدنی یک شهروند واقعی” میداند. شهروندی که به گفته او “آقا و اربابی” ندارد که «نادانترینها و خودفروختهترینها را» بر سر کار آورده و “دانایان و دلسوزان” را طرد کند یا به زندان بیاندازد.
خشایار دیهیمی در نقد عملکرد آن حاکمیتی که مورد نظر خاتمی است نوشته:
«یزدیها، شاهرودیها، صادق لاریجانیها را به ریاست قوه قضاییه گماردیم، احمدینژادها را رییس جمهور کردیم، حداد عادلها را نماینده و رییس مجلس کردیم، فلاحیانها را وزیر اطلاعات، جنتیها را رییس شورای نگهبان و … و… . و سحابیها و صابرها و بازرگانها و … و … را حبس کردیم و کشتیم. و حالا فریاد وافسادا سر میدهیم! اینها را همه میدانند و بیشتر از اینها را هم. اما شاید در داخل مملکت کمتر کسی جرات داشته باشد به این صراحت به زبان بیاورد.»
به باور او کسانی که خاتمی از آنان تقاضای اصلاح وضع فعلی را کرده است، کشور و مردم را به روزی انداختهاند که «باید دیوانهای نظیر ترامپ بحق تحقیرمان کند، و برای برقراری و عادیسازی روابط با حاکمان واقعا بیمقدار عربستان و امارات و … به التماس بیفتیم. خودمان و منافع کشورمان را به ثمن بخس به روسیه و چین بفروشیم، تازه اگر خریدارش باشند. برای چه؟ آیا هرگز فکر کردهایم چه به روز خودمان آوردهایم؟ جهل مرکب چهل سالهمان، ما را در چه تلههایی که برایمان درست کردهاند گرفتار کرده است؟ فرصت دادند عربده بکشیم و اظهار قدرت کاذب کنیم تا دراین روز مبادا یقهمان را بگیرند و تحقیرمان کنند.»
اصلاحطلبان در میانه قدرت و جامعه مدنی
اما همه نقدها به خاتمی این چنین تند نیست. اگرچه به لحاظ مضمونی به همین نقطه میرسد؛ نقد نگاه به قدرت.
احمد زیدآبادی به پاشنه آشیل تفکر بخش غالب اصلاحطلبان اشاره کرده است. این روزنامهنگار که در جریان انتخابات ۸۸ دادگاهی شد و سالها در زندان ماند، مینویسد:
«اصلاحطلبان سیاست اصطلاحاً دو پایی را برای خود تعریف کردهاند بدین معنی که پایی در قدرت داشته باشند و پایی نیز در جامعۀ مدنی به طوری که با استفاده از این دو پا قادر به حرکت باشند. این دو پا اما هیچکدام قادر به حرکت نیستند و در واقع هر کدام مانع حرکت دیگری میشود.»
او موضعگیری “صریحتر” خاتمی را فینفسه مثبت میداند، اما معتقد است که این بدون رفع تناقض یاد شده «کمک شایانی به گذر اصلاحطلبان از بحران ریزش نیرو و یا ایجاد تحرک تازهای در صفوف آنان نمیکند.»
احمد زیدآبادی هشدار میدهد که اصلاحطلبان تا از دام این خط مشی تناقضآمیز رها نشوند، «مشکلشان هر روز ابعاد گستردهتری مییابد؛ اما متأسفانه فرصت و زمان رفع آن تناقض هم سپری شده است!»
او به خاتمی و اصلاحطلبان انتقاد میکند که «در واقع همین علاقه به داشتن پایی در قدرت، پای دیگر اصلاحطلبان در جامعه را نیز فلج میکند چرا که اقشار مختلف مردم پس از حضور آنان در نهادهای تصمیمگیر، توقع پاسخگویی آنان در برابر معضلات کشور را دارند نه اینکه در مقام اپوزیسیون یکسره مشکلات را به گردن رقیب خود بیاندازند!»
قدمی مثبت اما در حد یک ایده کلی
برخی چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان از سخنان خاتمی به عنوان “نقطه امیدی برای بازسازی جریان اصلاحات و نیز رفع مشكلات كشور” یاد کردهاند. عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی معتقد است اگرچه مواضع محمد خاتمی چیز جدیدی نداشت، اما «جمعبندی آنها در یك سخنرانی و در شرایط كنونی معنا و مفهوم ویژهای دارد. مجموعه این سخنان را میتوان مرتب كرد و با اولویتبندی در قالب یك بیانیه روشن به عنوان ایده اصلاحات در شرایط كنونی ارایه نمود. و از این نظر بیان آنها یك گام رو به جلو محسوب میشود و همان چیزی بود که انتظارش میرفت.»
نقد عباس عبدی به راهکارهای پانزدهگانه خاتمی این است که آنچه او مطالبه کرده، در بهترین حالت «فقط شمای كلی از یك ایده است و نه بیشتر.»
او میگوید: «كسی از اصلاحطلبان و یا آقای خاتمی انتظار ندارد كه فقط به ذكر و بیان ایده بسنده كنند. این كار شرط لازم و البته در شرایط کنونی گامی بزرگ برای یك مجموعه سیاسی است، ولی شرط كافی نیست.» خاتمی باید این خواستها را الویتبندی و دستهبندی کند، به یک برنامه عملی تبدیل نماید و به دنبال ساختار تشکیلاتی مناسبی برای اجرایی کردن این خواستها باشد.
این تحلیلگر از خاتمی انتظار دارد به عنوان رهبر یك جریان سیاسی گام دوم و سوم را نیز بردارد و تاکید میکند:
«گام دوم تعیین ساختار اجرایی و تشكیلاتی یا همان ارادهای است كه باید برمبنای این تحلیل عمل كند و آن را پیش ببرد. در واقع معرف هر گروه سیاسی وجود چنین ارادهای است كه همپا و شانه به شانه داشتن یك تحلیل و ایده باید در یك حزب یا گروه سیاسی وجود داشته باشد. واقعیت این است كه ساختارهای تشكیلاتی موجود میان اصلاحطلبان یا همان ظرفی كه باید مظروف این ایده باشد بسیار كوچکتر از آن است كه بتواند حاملان راستین اجزای این ایده در جامعه كنونی ایران باشد.»
پیچیده ترین گام نیز از نظر عبدی «چگونگی تبدیل اجزای این ایده به برنامههای عملی و اجرایی و تحقق آنهاست.» او گفته است که این قدم نیز باید برداشته شود و «البته نه خیلی دیر. منتظر برداشته شدن گامهای دوم و سوم هستیم.»
روی مطالبات خاتمی “اجماع” وجود ندارد
از طیف تندرو اصولگرایان که رویکردشان همچنان طرد و نفی خاتمی است که بگذریم، برخی اصولگرایان میانهرو در بعضی موارد مخرج مشترکی میان خواستهای خود و راهکارهای پانزدهگانه خاتمی میبینند.
از جمله عباس سلیمی نمین، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصولگرا که به سایت جماران میگوید: «راهکارهای ایشان عمدتاً به مسائل سیاسی پرداخته است که آن هم به چند دسته تقسیم میشود. یک دسته مسائل سیاسی هستند که هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان روی آن اتفاق نظر دارند. به عنوان مثال، در مورد بحث هیأت منصفه برای جرایم سیاسی، اصولگرایان و اصلاح طلبان به کرات از قوه قضاییه طلب کردند که در این زمینه وفق قانون عمل شود، ولی متاسفانه قوه قضائیه تاکنون به این مطالبه توجهی نشان نداده است.»
اما مشترکات این دسته از اصولگرایان با امثال خاتمی از محدودهای نسبتا کوچک فراتر نمیرود. سلیمی نمین به خاتمی انتقاد میکند که به مسائل اقتصادی اشارهای نکرده و میگوید: «ما در راهکارهایی که رئیس دولت اصلاحات برای خروج از وضعیت فعلی کشور ارائه داده بود، آنچنان مسائل اقتصادی را شاهد نیستیم و نسبت به مسائلی مانند فساد اقتصادی نیز صحبتی به میان نیامده است.»
انتقاد دیگر او به خاتمی این است که بخشی از مطالباتی که طرح کرده، جناحی است و روی آنها «نه تنها اجماع وجود ندارد، بلکه محل اختلاف است. از این رو، طرح آن مسائل نه تنها وحدت و همبستگی را تقویت نمیکند، بلکه منجر به تقابل میشود.»
او برای نمونه به معترضین به نتایج انتخابات ۸۸ و طرفداران جنبش سبز اشاره میکند که «از نظر جماعت چشمگیری مستحق مجازاتهای بیشتر از این میزانی هستند که امروز در حقشان اعمال میشود، برخی نیز این تمهید صورت گرفته در قبال آنها را امری ناصواب میدانند.»
دویچه وله