هشدار: آغاز فصل تازهی تروریسم اسلامی در داخل ایران
تروریسم دینی در این روزها در ایران به صورت اقدام به مسموم کردن دختران دانشآموز بروز کرده است. انگیزهی این جنایت با انگیزهی قتل ژینا و ژیناها یکی است. به مقابله برخیزیم!
سایت انتخاب در روز ۷ اسفند نوشت: «سریال حوادث با علائم مسمومیت در مدارس قم بیش از دو ماه است که آغاز شده است.»
اکنون مقامات حکومت هم آشکارا اذعان میکنند که مسمومیت پیاپی دانشآموزان اتفاقی نیست و در پس آن نقشه و عاملانی وجود دارد. تا کنون از قم، خرمآباد، تهران و اردبیل خبرهایی در مورد مسموم کردن دانشآموزان دختر منتشر شده است.
خبر آنلاین نوشته است: «۹ آذر، هنرستان دخترانه نور، نقطه شروع مسمومیتهای سریالی دانشآموزان دختر شهر قم بود. البته این مسمومیتهای عجیب به قم و دانشآموزان دختر محدود نماند بلکه در بروجرد، اردبیل و تهران این مورد تکرار شد. واکنش مسئولان بررسی این اتفاق از جمله وزیر بهداشت و وزیر آموزش و پرورش، بیشتر انکار موضوع بود و آن را “شایعات موجهای رسانهای خارج از کشور” دانستند.»
همین منبع در ادامه افزوده است:
همایون سامه نجف آبادی، «عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس یازدهم در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا این حوادثها عمدی است یا خیر، بیان کرد: “آنچه مشخص است این است که هم در قم و هم در بروجرد مسئله عمدی است.”
سرانجام در روز هفتم اسفند معاون وزیر بهداشت اعلام کرد که دانشآموزان دختر را بهعمد مسموم میکنند و این کار را با هدف تعطیل کردن مدرسههای دخترانه انجام میدهند.
عنوان شایستهی اقدام به مسموم کردن دختران دانشآموز تروریسم است، تروریسم دینی، دینی به این دلیل که انگیزهی آن دینی است.
مسموم کردن در ادامه سیاست حجاب اجباری است
منطق کسانی را که دست به مسموم کردن دختران دانشآموز میزنند، میتوانیم به سادگی بازسازی کنیم. بر مبنای شناختی که از گروههایی چون طالبان و از متعصبان شیعی داریم −از جمله با نظر به تاریخ مخالفتشان با باز شدن مدارس دخترانه به ویژه در قم−، میتوانیم بگوییم که چنین فکر میکنند: میل زنان به بیحجاب شدن از ورود بیمانع آنان به جامعه آغاز میشود و شروع این ورود از رفتن به مدرسه است؛ مدرسه را که ببندیم و جلوی تحصیل دختران را که بگیریم، مشکل را از سرچشمهی آن حل کردهایم!
بر این قرار، کسانی که دختران دانشآموز را مسموم میکنند، صرفاً “خودسر” نیستند؛ آنان منطق مبنای تأسیس “گشت ارشاد” را از بنیاد پی میگیرند و فرقشان با عوامل رسمی حکومت ولایی این است که تابع مصلحت نیستند.
نشانهی تروریسم دینی
عنوان شایستهی اقدام به مسموم کردن دختران دانشآموزان تروریسم است، تروریسم دینی، دینی به این دلیل که انگیزهی آن دینی است.
لازم است این جنایت به این نام معرفی شود و تصریح شود که مسموم کردن دختران دانشآموز با قتل ژینا امینی و نمونههای دیگری از این دست از یک جنس است؛ با قتلهای زنجیرهای هم از یک جنس است؛ از همان انگیزههایی برمیخیزد که سرکوب و اعمال تبعیض بر زنان و دگراندیشان و کلیت آن ستمی که شاخص نظام ولایی است، از آنها ناشی شده است.
در دورهی قیام ژینا دیدیم که ترور پنهان چگونه به کشتار در خیابان راه برد. ترور رسمی اما همواره با تروریسم پنهان همراه است. اسلامیسم با تروریسم پیوندی سرشتی دارد. هر گاه خواسته راهش را بگشاید، هر جا قدرت خود را متزلزل دیده و هر جا مصلحت قدرت و زُهد را به ضرر خود پنداشته، به تروریسم رو آورده است.
اکنون که رژیم ولایی متزلزل شده، بسیار احتمال میرود که از درون و حاشیهی آن تروریسم سر برآورد.
اسلامیسم با تروریسم پیوندی سرشتی دارد. هر گاه خواسته راهش را بگشاید، هر جا قدرت خود را متزلزل دیده و هر جا مصلحت قدرت و زُهد را به ضرر خود پنداشته، به تروریسم رو آورده است.
مسموم کردن دختران دانشآموزان را میتوان نشانهی فصل جدید تروریسم دینی در ایران تلقی کرد. آن را باید جدی گرفت. ترسخوردگی منفعلانه، و از طرفی دیگر پناه بردن از تروریسم به رژیم آمرِ قتلهای زنجیرهای و ترور آشکار و پنهان در داخل و خارج، مشوقِ تروریستهاست. ابراز نفرت از تروریسم، به صورت وسیع، در خیابان و در رسانهها، راه چارهی اصلی برای مقابله با آن است.
رادیو زمانه