انتخابات خوب پشتوانه توافق هسته ای خوب است

جناب آقای حسن روحانی
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران

کشور ما سال 1394 را با ورود به حساس ترین مرحله  مذاکرات با قدرت های جهانی آغاز می کند و با انتخابات سرنوشت ساز مجلس دهم و خبرگان پنجم به پایان می برد. دست یابی به یک توافق هسته ای منصفانه، جامع و پایدار با قدرت های جهانی، و برگزاری یک انتخابات پر رونق با سطح مشارکتی استثنائی، از اهداف والایی است که کشور ما در سال پیش رو با آن مواجه است.

این دو چالش بزرگ ملی، تمام ذهن و توجه مرا هم، مثل دیگر شهروندان دلسوز، به خود جلب کرده است. و همین «علاقه و توجه» انگیزه اصلیِ تحریر و ارسال نامه زیر برای شما رئیس جمهور محترم بوده است.

برنامه هسته ای ایران از نگاه من  حامل یک استراتژی پیشانظامی بوده است در برابر اقدامات غرب به رهبری ایالات متحده برای پیشبرد برنامه «تغییر رژیم» در ایران. برنامه هسته ای در اساس تدبیری بوده است که هرگاه برنامه امریکا، مثل سال های جنگ، از نو وارد عمل شود، کشور در زمانی مطلوب به یک اهرم بازدارنده کارآمد مجهز شود. و هرگاه آنها به مسیر همزیستی صلح آمیز روی آورند، کشور از مواهب صلح آمیز آن بهره مند گردد. از پیروزی انقلاب سیاست دولت ایالات متحده امریکا همواره بر پایه سرپیچی از قبول ایران به مثابه یک عضو برابر حقوق جامعه بین المللی استوار بوده است و عدم تمکین غرب به هر برنامه هسته ای برای ایران تنها یک گواه از این سرپیچی است.

و تجربه 35 ساله ملت ما نشان داده است که درجه توانمندی کشور ما در قبال تعارضات و تهدیدهای بین المللی نه فقط با درجه تجهیز کشور به ابزارهای بازدارنده ی دفاعی، بلکه بیش از همه با درجه بهره مندی حکومت از رضایت و حمایت شهروندان گره خورده است. مقایسه رفتار قدرت های بزرگ با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در قبل و بعد از خرداد 92 باید به دلواپسان بیاموزد که قدرت استقامت کشور در برابر قدرت های جهانی به سطح مشارکت و حد رضایت مردم در انتخابات، به درجه رشد و قدرت اقتصادی کشور، بیش از شمار سانتریفوژهای چرخان گره خورده است.

از نگاه من میان درجه عدم توفیق دولت قبل در مذاکرات هسته ای با عدم توفیق آن دولت در کسب آرای ملت رابطه ای تنگاتنگ برقرار است. تجربه انکار ناپذیر تاریخ معاصر به ما می گوید دولت های معاصر که از حمایت فعال مردم خود بی کم بهره اند در چالش با قدرت های بزرگ نیز یا کرنش گر و یا کم بضاعت اند.
امروز غرب دارد درمی یابد که بدون حضور و مشارکت ایران هیچ یک از مسایل عمده و حاد منطقه پرتلاطم خاورمیانه قابل حل نیست. این چرخش آشکار در رفتار دولت ایالات متحده امریکا برای نخستین بار پس از انقلاب در دوران دولت یازدهم رخ داده است. این چرخش محصول مستقیم چرخشی است که به همت رای ملت در انتخابات 92 در ساختار قدرت پدید آمد.

کارنامه دولت در عرصه سیاست خارجی کارنامه ای قابل دفاع و مورد حمایت وسیع ترین لایه های اجتماعی است. دولت یازدهم نه فقط مجدانه از حقوق و منافع کشور دفاع کرده است بلکه همراه با آن اعتبار ایران را در جهان ارتقاء داده است. و این یعنی دولت شما در عرصه سیاست خارجی و تا اینجا حرمت آرایی که مردم به صندوق ها ریختند را حفظ کرده و به درستی آن را مهم ترین منشاء اقتدار خود شناخته است.

اما علیرغم این تلاش ها، هنوز به نظر نمی رسد همه محافل قدرت مند منطقه ای و جهانیِ با رویکرد تازه، با واقع نگری پرزیدنت اوباما همراهی کنند. حتی اگر در سطوح عالی کشور ما نیز اجماع کلی در باره یک چارچوب معقول و منصفانه حول مساله هسته ای شکل گرفته باشد، که به زعم من گرفته است، باز هم کاملا یقین نیست که محافل قدرت مند مخالف ایران، از پی تحولات سیاسی در ایالات متحده، توافق جامع هسته ای را، حتی اگر بدست آید، منتفی نکنند.

از این روی بر عهده ماست که چنانچه مخالفان ایران باز ترفندی دیگر به کار زدند یا دست بالا یافتند، دیگری زدند و موفق شدند پیشاپیش بدانیم کدام گزینه های راهبردی پیش روی ماست. تا اینجا گزینه های زیر از سوی دلسوزان کشور پیش کشیده شده است:

1.ما باید بنا را بر این بگذاریم که قدرت های بزرگ ماهیتا متعدی اند و حاضر به مصالحه نیستند. قدرت های بزرگ و عوامل آنها در منطقه علیه ایران با هم متحدند. ما باید اقتصاد کشور را در برابر تحریم ها مقاوم تر کنیم و خودآمادگی ها در برابر تجاوز را افزایش دهیم. ما باید تحریم ها را دور بزنیم. برنامه هسته ای بخشی از روند توانمند سازی کشور در برابر تهدیدهای غیرقابل رفع خارجی است و هرگز نباید تحدید شود.

2.هزینه بهره مندی ما از حقوق هسته ای نباید از فایده برنامه هسته ای فراتر رود. در یک وضعیت توازن قوای منفی پافشاری روی حقوق طبیعی کشور (شمار سانتریفوژها) امکان توافق هسته ای را جامع و برداشتن تحریم ها را از بین می برد. برنامه هسته ای نباید به مانع عمده رشد اقتصادی و حفظ اقتدار کشور بدل شود.  ما باید حد برنامه هسته ای خود را تا آنجا گسترش دهیم که جهان علیه ما اجماع نکند.

3.در دنیای کنونی قدرت رویارویی، یا همکاریِ ما با قدرت های بزرگ با میزان شکاف میان حکومت و ملت گره خورده است. همانگونه که انتخابات 92 قدرت چانه زنی ما با قدرت های بزرگ را افزایش داد، انتخابات 94 نیز، چنانچه با شور و شوق بیشتر و با سطح مشارکت بالاتر برگزار شود، مواضع مخالفان جهانی و منطقه ای قدرت ایران تضعیف شده و کفه به سود حقانیت کشور ما، سنگین تر می شود.

آقای رئیس جمهور

هر کس اصل را بر اعتماد بگذارد بر پای بندی مسوولان به تدابیر اول و دوم تردید نخواهد کرد. شناخت من هم از دولت محترم همین است. این تدابیر هم اکنون به کار گرفته شده و قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات را مشخصا احیا کرده است. این دو رشته تدابیر باید قطعا پی گرفته می شدند و شدند. اما ثمربخشی آنها یقینا منوط بوده و هست به حد موفقیت جمهوری اسلامی در تحقق تدبیر سوم: در برگزاری انتخابات 94 با سطحی از مشارکت و درجه ای از سلامت که زبانزد ملت های جهان شود، که فضا را برای نامشروع سازی تداوم تحریم ها در ذهن مردمان در غرب و انزوای افراط گرایی در ایران، در منطقه و در غرب مساعد تر کند.

آسیب یک انتخابات بد، انتخاباتی که حصرها و حبس ها و کهریزک ها را از پی دارد، فقط به زجری که بر آن نخبگان میهن دوست تحمیل می کند محدود نیست. یک انتخابات بد خوره ایست که پایه های اقتدار کشور آماج می گیرد چنانکه که گرفت.

امروز هفتم اسفندماه است و درست یک سال به انتخابات 94 مانده. خوشبختانه – برخلاف دوره پیش – شمار قابل ملاحظه ای از فعالان سیاسی و اجتماعی کشور، با شور و شوق، همراهی برای برگزاری یک انتخابات خوب را وجهه همت خود قرار داده اند. تو گویی هر عبور از مهلکه ی تجربه ای تلخ، بهای بی بدیلِ یک برگه رای را بیش از پیش به ایران شناسانده است.

با این همه مایه نگرانی جدی است که این بار – نه کسانی که معمولا نامشان را زیر انگ پرابهام «براندازان» قرار می دهند، بلکه – کسانی که جمهوری اسلامی را مِلک طِلق خود تصور کرده اند، برای «پائین کشیدن فتیله انتخابات»، برای کاهش سطح مشارکت مردم، آستین بالا زنند؛ همان کسانی که نه تنها اسایش مردم، اقتدار کشور و منافع ملی برایشان اولویت نیست، بلکه آسایش دو گیتی شان را نیز برای ماندن در قدرت، به ثمن بخس می فروشند.

امید من این است که دولت محترم به تاثیر بزرگ این انتخابات بزرگ در حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور واقف است. امیدم این است که رئیس جمهور محترم با فعالان مدنی و و سیاسی ما همدلی دارد که یک انتخابات خوب بهترین ضامن اقتدار کشور است؛ انتخاباتی که با بحث ها و گفتگوهای صمیمانه آغاز گردد؛ با صف های طولانی رای دهندگان به اوج رسد؛ و با جشن و پایکوبی خیابانی پایان گیرد.

طیف بزرگی از شهروندان کشور ما برای انتخابات مجلس هنوز فقط اهمیتی محلی قائلند. میلیون ها نفر رای دهنده هنوز بر این تصورند که با وجود نظارت استصوابی رای آنها بی تاثیر است و سطح تاثیر و مداخله شورای نگهبان را نمی توان محدود کرد. میلیون ها شهروند ایرانی هنوز بر این باورند که انتخابات خبرگان در سرنوشت آنها تاثیر ندارد یا رای آنها بر ترکیب خبرگان تاثیر ندارد.

همه مطلع اند که نه فقط نظام حقوقی و قانونی، بلکه ترکیب و رفتار گردانندگان نهادهای نظارتی نیز، محدودیت های مضاعفی را بر آزادی عمل انتخاب کنندگان اعمال می کنند. این محدودیت ها، که عمدتا به استناد نظارت استصوابی اعمال می شود، در اکثر موارد یا بیطرفانه نیست و یا برای حمایت از یک گرایش معین اعمال شده است؛ گرایشی که یا رای کم دارد و یا اصلا به اصالت رای مردم اعتقادی ندارد.

تجربه موفق 92، نشان داده است که هرچه شمار کوشندگان و مشارکت کنندگان در فعالیت های انتخاباتی بیشتر باشد هم دامنه تاثیر محدودیت ها محدودتر می شود و هم نتایج انتخابات با مطالبات ملت همخوان تر.

بی پرده باید گفت در این 35 سال بخش بزرگی از اقشار ملت ما از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بهره نبرده اند. قشرهای متجددتر از حقوق قانونی خود، از حق انتخاب آزادانه، محروم شده و نگاه خود را در حکومت غایب دیده اند. هم از این رو بود که گروه های وسیعی به مقابله برخاستند و بسیار هم صدمه دیدند. میلیون ها نفر هم به ترک میهن مجبور شدند. اما هر روز که گذشت برخه افزون تری از همان اقشار رنج دیده دریافتند و یاد گرفتند که افزایش مشارکت بیش از افزایش مقابله سودمند است و از همین تغابن است که خذف می شکند بازارش.

آقای روحانی!

اگر در تغییر فضای مناسبات ایران و غرب، تغییر رابطه ملت با حکومت در اثر انتخابات 92 نقشی تعیین کننده داشت، برگزاری یک انتخابات پر شور، سالم و منصفانه برای می تواند میزان اقتدار دولت را به سطحی تازه ارتقاء دهد. کشور ما در این برهه سخت اقتصادی، و در این چالش بزرگ با قدرت های جهانی، بیش از هر زمان دیگر به تحکیم همبستگی ملی نیازمند است.

سال پیش رو یگانه سالی است که در احساس اکثریت مردم ایران و امریکا، و در دیدگاه رهبران دو کشور، نوعی همسویی سوسو می زند. حسی و نگاهی که می گوید هوای تعامل بیش از وسوسه تقابل حیات بخش است. و بزرگ ترین مسوولیت ما پاسداری و پرورش همین حس و همین نگاه است. هرگاه سال 94 بگذرد و این امید به بر ننشیند، بعید است، بسیار بعید است کشتی بانان دو کشور تجربه های تلخ تاریخ دو کشور را تکرار نکنند.

مردم ما با در زمینه مذاکرات هسته ای و رفع تحریم ها با دلی پر امید به دولت شما چشم دوخته اند. دولت یازدهم نیز مهم ترین و مبرم ترین وظیفه خود را همین قرار داده است. و من آرزو داشتم مردم ما می دیدند که آقای روحانی پشتوانه اصلی توانمندی خود در استیفای حقوق ملی ایران را شمار آرایی می داند که در انتخابات 94 به صندوق ها ریخته می شوند. آرزو دارم آقای رئیس جمهور نیز، ضمن رعایت کامل بیطرفی، با قاطبه فعالان مدنی و سیاسی کشور همصدا شوند که: هرگاه در انتخابات 94 سطح مشارکت و رضایت عامه از هر انتخابات واقعا حماسی شود، آنگاه کشور ما در گره گشایی از کارهای فرومانده ی خویش: در مهار این فساد فراگیر و در فراتر رفتن از اقتصاد نفتی، نیز حماسه ساز خواهد شد.

آیا ممکن است هموطنان من حس کنند آقای رئیس جمهور اهمیت انتخابات 94 را با اهمیت چالش هسته ای همتراز می بیند؟ آیا ممکن است مردم کشورم حس و باور کنند که آقای روحانی «تامین شرایط برای مشارکت همه قشرهای ملت و گرایش های ملی در انتخابات 94» را اصلی ترین وظیفه ملی – و استوارترین سنگ پایه اقتدار دولت در تعامل با قدرت های بزرگ و رقبای منطقه ای – قرار می دهد؟

با احترام و آرزوی توفیق

فرخ نگهدار – لندن – هفتم اسفندماه 1393

Print Friendly, PDF & Email