“جبهه متحد” عربستان و اسرائیل علیه ایران در کنفرانس امنیتی مونیخ

کنفرانس امنیتی مونیخ صحنه حملات صریح وزیر خارجه عربستان و وزیر دفاع اسرائیل علیه سیاست جهانی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی بود. الجبیر تهران را حامی تروریسم بین‌الملل نامید. لیبرمن گفت هدف ایران تضعیف خاورمیانه و ریاض است.

aljabir_munikh2017

وزیر خارجه عربستان در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ، دعوت ایران برای گفتگو با هدف کاهش خشونت‌ها در منطقه را رد کرد و تهران را حامی اصلی تروریسم در جهان و عامل بی‌ثباتی در خاورمیانه خواند. عادل الجبیر افزود که جمهوری اسلامی در صدد نابودی عربستان است.

هم‌زمان، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل خواهان گفت‌وگو با کشورهای عربی برای مقابله با تندروها در منطقه شد. لیبرمن گفت اختلاف اصلی بین یهودیان و مسلمانان نیست، بلکه بین میانه‌روها و تندروها است. او قصد نهایی ایران را تضعیف خاورمیانه و ریاض دانست.

الجبیر به حمایت‌های ایران از رژیم سوریه، حوثی‌ها در یمن و گروه‌های انتحاری در منطقه اشاره کرد و گفت که جامعه جهانی باید خط قرمزی برای بازداشتن ایران از چنین اقداماتی در نظر بگیرد. او در بخشی از حرف‌هایش پرسید: «چرا ایران تنها کشوری است که هنوز مورد حمله داعش یا القاعده نبوده است؟»

خبرگزاری رویترز به نقل از الجبیر نوشت: «چگونه می‌‌شود با کشوری که هدفش نابودی ما است، ارتباط داشته باشیم. تا زمانی که رفتار ایران تغییر نکند، ارتباط داشتن با آن بسیار مشکل است.»

سخنان توامان و کم‌سابقه لیبرمن و الجبیر، تلاشی تازه برای تشکیل جبهه‌ای متحد علیه ایران در هم‌آوایی با سیاست دولت ترامپ ارزیابی شده‌ است. خبرگزاری رویترز موضع‌گیری مشترک عربستان و اسرائیل علیه ایران را یک “جبهه متحد” بالقوه نامید که با حمایت ترکیه توأم بوده است.

پیش از این، مایک پنس، معاون اول رئیس جمهور آمریکا در  سخنرانی در کنفرانس امنیتی مونیخ، ایران را “اصلی‌ترین کشور حامی تروریسم در جهان و منطقه خاورمیانه” معرفی کرده بود.

وزیر خارجه ترکیه هم از این موضع نمایندگان عربستان و اسرائیل حمایت کرد.

شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، ایران را به دامن زدن به مناقشات فرقه‌ای در منطقه و خاورمیانه  متهم می‌کنند.

استقبال ترکیه از عادی‌سازی روابط با اسرائیل

مولود چاووش‌اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه نیز در کنفرانس امنیتی مونیخ جمهوری اسلامی ایران را مورد انتقاد قرار داد و تهران را متهم کرد به این که علیه بحرین و عربستان یک “سیاست فرقه‌گرایانه” را دنبال می‌کند.

رویترز به نقل از چاووش‌اوغلو نوشت: «ترکیه به شدت مخالف هر نوع تفرقه دینی و فرقه‌ای است.» او افزود: « چه خوب که ما در حال عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل هستیم.»

وزیر خارجه عربستان در سخنان خود، هیات وزیران ترامپ را نیز دولتی خواند که از “ماهرترین و باکفایت‌ترین” چهره‌ها تشکیل شده است. الجبیر افزود که ریاض نسبت به همکاری با دولت ترامپ “بسیار خوشبین” است.

الجبیر، ریاض و کاخ سفید را واجد اهداف مشترکی هم‌چون نابودی تروریست‌های داعش خواند و گفت ترامپ فردی “عملگرا” و یک بیزنس‌من است نه یک نظریه‌پرداز: «کسی است که می‌خواهد کشورش نقشی در عرصه بین‌المللی داشته باشد.»

این سخنان در واکنش به اظهارات وزیر خارجه ایران ادا شده‌اند که روز یکشنبه در کنفرانس امنیتی مونیخ، کشورهای عرب منطقه را به همکاری مشترک برای مقابله با خشونت و ناآرامی فراخواند.

ظریف در کنفرانس امنیتی مونیخ گفت: «ما در منطقه (خلیج فارس) مشکلات زیادی داریم و می‌خواهیم دیالوگی با کشورهایی که برادران دینی ما هستند شروع کنیم.»

اظهارات او پاسخی بود به این پرسش که آیا تهران وارد دیالوگ با همه کشورهای منطقه از جمله اسرائیل خواهد شد یا نه. ظریف در جواب گفت باید به مشکلات مشترک و مسائلی توجه کنیم که موجب تشنج و خشونت در منطقه شده‌اند.

وزیر خارجه ایران در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ، تامین مالی گروه‌های “تکفیری”، مسلح کردن آنها و حمایت از گروه‌های اسلامگرای سنی برای چهار دهه را به عربستان سعودی نسبت داده بود.

ظریف در جلسه پرسش و پاسخ در مونیخ، تکرار کرد که کشورش قصد ندارد بمب اتمی بسازد. او در جواب این که نظرش در باره دولت جدید آمریکا چیست، به این بسنده کرد که بگوید کشورش جواب تهدیدها را نمی‌دهد، اما به احترام متقابل پاسخ خواهد داد.

عربستان: ایران در یمن چه کار می‌کند؟

عادل الجبیر در بخش دیگری از سخنرانی خود عنوان کرد که عربستان به فرهنگ و مردم ایران احترام می‌گذارد اما در جواب دراز کردن دست دوستی، با تخریب روبرو شده است: «حرف‌ و عمل ایران یکی نیست. برای حوثی‌ها سلاح می‌فرستد، شبه نظامی شیعه به سوریه اعزام می‌کند و حامی تروریسم در بحرین و عربستان است.»

الجبیر، ایران را بخشی از مشکل یمن خواند و گفت: «ایران کوچکترین نقشی در شکل‌گیری یمن نداشته اما معلوم نیست آنجا چه می‌کند؟»

خبرگزاری فارس در گزارشی از سخنان عادل الجبیر از قول او نوشت که انقلاب ایران نیز مثل هر انقلاب دیگر به پایان می‌رسد: «مهار ایران با ابزارهای قرن ۲۱ ممکن است، باید دسترسی آنها را به سامانه بانکی و تجارت قطع کنیم.»

حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، پیش از آغاز به کار کنفرانس امنیتی مونیخ، در نخستین سفر به کشورهای حوزه خلیج فارس، به عمان و کویت رفته بود. یکی از اهداف این سفر، رایزنی برای بهبود مناسبات تهران با همسایگان عرب و به ویژه ریاض تلقی شد.

روحانی پیش‌تر گفته بود که حداقل ۱۰ کشور که کویت هم جزو آنهاست، پیشنهاد کرده‌اند میان ایران و عربستان میانجی‌گری کنند.

روابط دیپلماتیک تهران و ریاض پس از حمله تظاهرکنندگان تندرو به سفارت عربستان در تهران در دی ۱۳۹۴ قطع شده است.

دویچه وله

*  *  *

اتحاد و ائتلاف نظامی علیه ایران در منطقه

سفرهای اخیری که از سوی مقامات کویتی به ایران صورت گرفته و جواب این سفرها از سوی حسن روحانی، صرف نظر از هر آنچه در پشت پرده می‌گذرد و رسانه‌ها و افکار عمومی کمتر اطلاعی از آن دارند، از یک جهت بسیار حائز اهمیت است. بررسی دو اتفاق طی یک ماه گذشته به خوبی نشان می‌دهد که چرا اکنون و در اوضاع کنونی، حرکت‌های متقابل برای تنش زدایی در خلیج فارس اهمیت بسیاری دارد.

به گزارش «تابناک»؛ سفر اخیر حسن روحانی به کویت و عمان را شاید بتوان در بستری کلی، تلاش‌های متقابل و با واسطه هم از سوی ایران و هم از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس و عضو شورای همکاری خلیج فارس برای تنش‌زدایی و روابطی دوستانه‌تر برای حل و رفع چالش‌های خاورمیانه و منطقه قلمداد کرد. نه مقامات دولتی و امنیتی در مورد مفاد و موارد مطروحه در این سفرها سخنی با رسانه‌ها در میان گذاشته‌اند و نه با دقتی بالا می‌توان حدس زد که این سفرها برای چه موضوعی و در چه راستایی است.

شاید موضوع بر سر حل بحران یمن باشد، شاید موضوع آینده سوریه و عراق و شاید در بستری کلی‌تر قدم‌هایی اولیه برای یک طرح کوتاه یا میان مدت برای تنش زدایی میان ایران و کشورهایی که اکنون با آمدن دونالد ترامپ خیال خود را از مهار ایران، بیش از هر زمان دیگری طی یک دهه گذشته راحت می‌بینند. پاسخ سفر وزیر امور خارجه کویت به ایران توسط شخص روحانی، اقدامی بود که می‌توان آن را یک قدم سمبلیک از سوی ایران و حاوی پیامی مبنی بر جدیت ایران در روابط با کشورهای جنوبی، صرف نظر از موضوع و مورد آن قلمداد کرد.

اما این سفرها و این روابط بدون در نظر آوردن چند و چون آن، از یک جهت دیگر بسیار اهمیت دارد و آن تحرکات امنیتی و نظامی است که طی یک ماه گذشته کشورهای حاشیه خلیج فارس شروع کرده‌اند و نتایج و خروجی‌های آن – اگر آن گونه که تصور می‌شود باشد – به هیچ وجه به نفع ایران و شرایط آتی توازن قوا در سمت ایران در منطقه نخواهد بود.

روایت اول

نخستین شاهد این ماجرا مربوط می‌شود به افتتاح دفتر ناتو در کویت در ابتدای ماه جاری یعنی بهمن ماه. دبیر کل ناتو «استولتنبرگ» در پنجم بهمن ماه برای افتتاح این دفتر وارد کویت شد و گفت: این دفتر «مرکزی حیاتی برای همکاری بین ناتو و شرکای ما در حوزۀ خلیج (فارس) خواهد بود».

مرکزی که هدف از افتتاح آن کمک نظامی و امنیتی به کشورهای حاشیه خلیج فارس با برگزاری دوره‌های آموزشی پیشرفته در زمینه‌های امنیت سایبری، امنیت انرژی، شیمیایی، بیولوژیکی و سلاح‌های هسته‌ای است. مرکز ناتو در کویت در چهارچوب «ابتکار عمل همکاری استانبول» تأسیس شده است. رهبران ناتو در سال ۲۰۰۴ در نشست این سازمان در استانبول ترکیه با تصویب طرح «ابتکار عمل همکاری استانبول» یا آی‌سی‌آی تصمیم گرفتند ارتباط و همکاری امنیتی ناتو را با کشورهای خاورمیانه به‌ویژه کشورهای حوزۀ خلیج‌فارس افزایش دهند.

کویت، قطر، بحرین و امارات متحده عربی اعضای آی‌سی‌آی هستند و دو عضو دیگر شورای همکاری خلیج‌فارس (عربستان سعودی و عمان) نیز قصد دارند به آن ملحق شوند. دبیر کل ناتو در جریان سخنرانی به مناسبت افتتاح این دفتر بیان کرده بود: «ما با تهدیدات امنیتی مشترک مانند تروریسم، گسترش سلاح و حملات سایبری مواجه هستیم و در آرمان‌های یکسان برای صلح و ثبات سهیم هستیم. ضروری است که بیشتر از قبل همکاری نزدیک داشته باشیم.»

روایت دوم

دومین ماجرا اما بازمی‌گردد به گزارشی که چندی پیش روزنامه وال‌استریت ژورنال منتشر کرده است و بر اساس آن گفته می‌شود، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قرار است با همکاری کشورهای غربی و آمریکایی و البته با مشارکت اسرائیل، ائتلافی نظامی شبیه به ناتو را در منطقه تشکیل دهند.

ائتلاف مذکور کشورهایی از قبیل عربستان سعودی و امارات عربی متحده که به صورت اعلانی دشمنان اسرائیل هستند و همچنین مصر و اردن که از مدت‌های قبل معاهدات صلح با اسرائیل دارند را شامل خواهد شد. امکان آن وجود دارد که دیگر کشورهای عربی هم به ائتلاف بپیوندند. مکانیزم دفاعی – امنیتی در این ائتلاف کاملا شبیه به ناتو خواهد بود، به شکلی که حمله نظامی یا تهدید یک کشور از این ائتلاف به معنی تهدید و حمله به سایر اعضا تلقی خواهد شد. البته آمریکا و اسرائیل در این میان تنها نقش «لجستیک» بر عهده خواهند داشت.

دو مقام عربی به این روزنامه تأکید کردند که «یمن، اولین آزمون ائتلاف جدید خواهد بود. آمریکا کمک نظامی به کارزار علیه یمن را تشدید و دریای سرخ را امن خواهد کرد؛ دریایی که مسیر مهم کشتیرانی بین‌المللی و مورد تهدید جنگ بوده است. ماه گذشته حوثی‌ها حمله‌ای مرگبار به ناو جنگی سعودی در دریای سرخ ترتیب دادند».

به گفته این مقامات، نمایندگان اماراتی و عربستانی در مذاکرات دو هفته اخیر خود با دولت ترامپ، از توامندی‌های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل تمجید و تلویحا توافق کردند که در صورت تشکیل ائتلاف، (با اسرائیل) شراکت اطلاعاتی داشته باشند».

کلیدی برای حل معمای سفرهای اخیر

افتتاح دفتر ناتو در کویت به خودی خود تهدیدی امنیتی علیه ایران تلقی نمی‌شود، زیرا اساسا اهداف و مکانیزم عمل این دفتر مبتنی بر آموزش و همکاری اطلاعاتی است. ناتو در واقع بیش از هر چیز به دنبال همراه کردن کشورهای حاشیه خلیج فارس در راستای هدف اصلی خود که همان مهار تروریسم و تهدیدات سایبری است عمل می‌کند و نفس باز شدن این دفتر در کویت که اساسا رویکردهای آن نسبت به دیگر کشورهای عضو شورای همکاری به ایران کمتر چالش برانگیز است، خود شاهدی از اهداف و جهت‌گیری این اقدام دارد؛ هرچند در این زمینه کشورهای حاشیه خلیج فارس نیم نگاهی به ایران نیز دارند. ضمن آنکه قبل از این هم ناتو مراکز عملیاتی و نظامی در پیرامون ایران داشته است.

اما ماجرای گزارش وال‌استریت ژورنال به کل موضوع متفاوتی است و چنانچه این گزارش درست باشد و چنین ائتلافی در منطقه خلیج فارس شکل بگیرد، بدون شک نوک پیکان آن متوجه ایران بوده و قطعا بر وضعیت توازن قوای منطقه‌ای به ضرر ایران تأثیرگذار خواهد بود.

اولین اثر این گزارش حتی پیش از هر گونه اقدام عملیاتی در این راستا، این است که معما یا معضله امنیت در حاشیه خلیج فارس را تشدید می‌کند. موضوع شکل‌گیری ائتلاف یا پیمانی نظامی – امنیتی علیه ایران به خودی خود حساسیت‌های ایران را در منطقه افزایش خواهد داد و اساسا موضوع حضور لجستیکی و اطلاعاتی اسرائیل در این زمینه نیز خود به شدت می‌تواند به حساسیت‌های این مسأله اضافه کند.

همچنین یک چنین اتحاد و ائتلاف نظامی در صورت شکل‌گیری و عملی شدن، به سرعت توازن قوای منطقه‌ای را به زیان ایران تغییر خواهد داد و از سوی دیگر راه را برای اقدام نظامی مشترک بر علیه ایران باز می‌کند. به عبارت دیگر، اگر یمن صحنه نبرد فعلی میان ایران و عربستان تلقی و چنانچه با شکل‌گیری این پیمان نظامی حمایت ایران از نیروهای حوثی به مثابه یک کنش نظامی از سوی ایران تعریف شود، فضا برای برخورد و تقابل نظامی ایران و اعضای این پیمان – هر کشوری که باشد – از هم اکنون آماده است.

این مسأله البته نیاز به بررسی تحلیل‌تر و جدی تری دارد، زیرا گستره تکتونیک امنیتی آن به شدت ساختارهای قدرت فعلی در خاورمیانه را متأثر ساخته تا آنجا که حتی پای روسیه و چین را نیز به ماجرا باز خواهد کرد. در نتیجه فعلا باید در مورد گزارش وال‌استرایت ژورنال و تأیید یا رد آن سکوت و ادامه ماجرا را با دقت دنبال کرد.

اما از همه اینها می‌توان یک نتیجه قطعی گرفت؛ این که سفر اخیر روحانی به عمان و کویت حتی اگر ارتباطی با این موضوعات نداشته باشد – که می‌توان حدس زد به هیچ‌وجه بی‌ارتباط هم نیست – اهمیت بسیاری دارد. اکنون عربستان سعودی به نظر با استفاده از فرصت دولت دونالد ترامپ به سرعت به دنبال تغییر نظم موجود در حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه و باز تعریف آن است.

روندهای کنونی تا کنون برای ایران به لحاظ امنیتی مثبت بوده و تغییر این روندها آن چیزی است که عربستان به دنبال آن خواهد بود و سخنان اخیر عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان و این که به چالش‌های پیش‌رو با امیدواری و خوشبینانه نظر می‌کند، شاهدی از این ماجراست.

ایران باید این روند را به سرعت متوقف سازد زیرا ادامه آن به هر نحو – حتی قبل از عملیاتی شدن بسیاری از طرح‌های بازگو شده – تنگنای امنیتی برای ایران را تشدید کرده و ریسک بازی و کنش ایران را در منطقه افزایش می‌دهد. اولین قدم در این راه جلوگیری از همین شدت‌گیری تنگنای امنیتی است که نزدیکی ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس و ارتباط مستقیم با آنها می‌تواند به خوبی به این مسأله یاری رساند.

به نظر می‌رسد، البته کنشگری ایران در این زمینه در حال حاضر به همین میزان محدود خواهد شد زیرا اساسا عربستان سعودی نه دلیلی برای تنش‌زدایی با ایران در جو فعلی می‌بیند و نه علاقه‌ای به آن دارد. در حال حاضر دونالد ترامپ به خوبی فضا را برای استفاده عربستان فراهم کرده است و این برگی نیست که عربستان سعودی به راحتی آن را از دست بدهد.

اما سفرهای حسن روحانی که احتمالا در آینده نزدیک از کانال‌های دیگری ادامه خواهد یافت و شروع یک روند به نظر طولانی است، می‌تواند از یک سو پلی برای توقف یا کم کردن سرعت «رقابت بی‌پروای» نظامی – امنیتی در خلیج فارس باشد و از سوی دیگر سیگنال‌های شفاف و صریحی در مورد اهداف و نیات ایران به عربستان سعودی ارسال کند که از هرگونه اشتباه محاسباتی احتمالی در آینده نزدیک جلوگیری شود.

تابناک / شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۵

 

Print Friendly, PDF & Email