پیچیدن از راست به راست؟
گزارش تحلیلی از نشانههای تغییر در کارگزاران سازندگی
تیم رسانهای اصلاحطلبان که از سالها پیش باور داشتند کارگزاران سازندگی برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 به نامزدی علی لاریجانی تمایل دارند، به هر حرفوحدیثی سوءظن داشتند؛ اما برخورد قاطعانه اعضای این جریان ازجمله محمد عطریانفر در رد این تئوری مؤثر واقع شد. او بهصراحت گفت: «برای کارگزاران سازندگی حمایت از علی لاریجانی موضوعیت ندارد و آنان از هر اصلاحطلبی اصلاحطلبترند». اما برخی بر این باورند در سابقه کارگزاران نوعی سیاستورزی موقعیت وجود دارد که گاه الزامی نمیبینند همه حقایق را بگویند و صرفا به بیان نیمی از آن بسنده میکنند. نشانههایی از این رویکرد در تجربه تاریخی کارگزاران ناخواسته به دامنه تناقضات و تعارضات در جبهه اصلاحات دامن زد. این حزب اصلاحطلب نشان داد از عیانشدگی این تعارضات ابایی ندارد. آنان همواره با اعتمادبهنفسی که از دولت هاشمیرفسنجانی در آنان به یادگار مانده، اصلاحطلبان را وامدار برنامههای توسعهگرایانه خود میدانند. این تکنوکراتها باور دارند رویه اصلاحطلبی بیشتر با روحیه تکنوکراسی سازگار است و نسبت اصلاحات با اصلاحطلبان دیگر را چندان استراتژیک نمیدانند. عطریانفر در گفتوگو با تسنیم میگوید: «ما تا اطلاع ثانوی هسته مرکزی و رکن مهمی از جریان اصلاحات هستیم و اصلاحات بیش از آنکه با سیمای دیگران تعریف شود، آینه تمامنمایی در جبین کارگزاران است». کارگزاران باور دارند برخی اصلاحطلبان همان چپهای قدیماند که در دولت هاشمی و خاتمی استحاله پیدا کردهاند و رویکرد کنونیشان بیش از آنکه سیستماتیک باشد، فردی و خصلتی است.
به نظر میرسد تیری که غلامحسین کرباسچی در حادثه قتل میترا استاد پرتاب کرد، تیری در تاریکی نبوده است. پس از آن، عملکرد کارگزاران سازندگی نشان داد که آنان سودای دیگری در سر میپرورانند؛ سودایی که فعلا نه انشقاق است و نه انشعاب. شاید نوعی تمرد در حوزه استحفاظی است برای رسیدن به اجماعی عملی و درونگروهی که آنان را قادر کند تا در آینده راه خود را از دیگر اصلاحطلبان جدا کنند. در ماههای اخیر اغلب چهرههای طراز اول کارگزاران سازندگی مواضعی نزدیک به اصولگرایان داشتهاند. سعید لیلاز که از کارگزاران باسابقه است و در اعلام مواضع و نظراتش رویکردی صریح، متفاوت و مستقل دارد، در گفتوگویی با خبرگزاری تسنیم که مانند فارس از خبرگزاریهای مهم اصولگرایان بهشمار میرود و اینک جایگاهی فراتر از کیهان دارد، گفته است: «در چند ماه اخیر شرایط ایران از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و بهویژه از نظر نظامی بسیار تغییر کرده و این خبر خوشی است که بنده بهعنوان اقتصاددان مطلع به شما میدهم که از اواخر خرداد امسال به طرز چشمگیری شرایط اقتصادی کشور رو به بهبود بوده است؛ به گونهای که تورم نقطهبهنقطه از حدود 52 درصد در پایان فروردین 98 به حدود 40 درصد در پایان مرداد رسیده و حدس من این است که تورم نقطهبهنقطه تا پایان آبان سال جاری به حدود 30 درصد برسد». سعید لیلاز بعد از ترسیم افقی روشن از بهبود شرایط مسکن و خودرو که دفاع صریح از دولت است و به مذاق اصولگرایان خوش نمیآید در حوزه دیپلماسی مواضعی نزدیک به اصولگرایان میگیرد: «در ماههای اخیر شاهد بروز رویدادهای نظامی و ژئوپلیتیک مهمی در منطقه ازجمله پیشرفت جبهه مقاومت در سوریه که رهاورد ائتلاف سه کشور ایران، روسیه و سوریه بود تا سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکایی و همچنین توقیف نفتکش متخلف انگلیس در آبهای خلیج فارس بودیم که نقش مؤثری در تبدیلشدن ایران به قدرتی نقشآفرین در منطقه داشته است». درستی یا نادرستی این اظهارات هدف این گزارش نیست. این گفته از دو جنبه حائز اهمیت است؛
یکی جایگاه این سخنان و دیگر محتوای آن. شاید انتشار این سخنان در روزنامههای اصلاحطلب، اثرگذاری بهمراتب کمتر از آن چیزی را که موردنظر لیلاز است، به همراه داشته باشد.
تبعات خواسته این مواضع دفاع از امنیت ملی ایران است که همه جناحها در آن اتفاق نظر دارند اما گویا لیلاز بیش از تبعات خواسته به تبعات ناخواسته و جانبی آن فکر میکند یعنی او در پی هویتی تازه است که بتواند مواضع مشترکی با اصولگرایان داشته باشد. البته این با ماهیت او در قامت کارشناس مستقل دانشگاهی بسیار تفاوت دارد؛ کارشناسی که همواره با طنز و طنازی به مخالفانش میتاخت… گویا لیلاز مانند دیگر کارگزاران درصدد است به پوزیسیون نزدیک و همدل شود. لیلاز در برخی مواضع رسمی بارها به دولت روحانی در حوزههای اقتصادی و سیاسی حمله کرده است. اما این حملهها اصالتی از نوع حملههای منتقدان مستقل و رادیکال مخالف دولت ندارد. بیشتر اعلام برائت از اشتباهات دولت روحانی است. محمد عطریانفر دیگر چهره کارگزاران است که همواره مواضعی متعادل داشته است. او هرگز چهرهای رادیکال نبوده و از سوی دیگر، اصولگرایان به او اعتماد نداشتهاند. او بیش از آنچه هست، پیچیده جلوه میکند. عطریانفر مدیری اجرائی مانند کرباسچی نیست. ذهنی پویا دارد که قادر است سیاست را مهندسی کند. شاید از همین رو است که او پشت پرده میایستد. عطریانفر نیز اخیرا با خبرگزاری تسنیم گفتوگویی انجام داده که مواضعش تاحدودی با لیلاز و اصولگرایان همخوانی دارد. اما نکته ظریف ماجرا این است که حضور عطریانفر در رسانههای اصولگرا معنای حضور سعید لیلاز را ندارد. عطریانفر فعال سیاسی است؛ سیاست بماهو سیاست. از این جهت حضورش در جایگاههای رسانهای مختلف بیش از هر چیز بهرهبرداری او از آن رسانه است. عطریانفر با حفظ رویه انتقادی در مواجهه با اصولگرایان درصدد جستوجو و درشتنمایی مواضع مشترک بین کارگزاران سازندگی و اصولگرایان است. او در گفتوگویی با خبرگزاری تسنیم میگوید: پیروزی اصلاحطلبان در سال 96 به تقویت برخی اندیشههای رادیکال در جریان اصلاحات منجر شد و این مسئله ناخواسته به برخی خودباوریهای کاذب و خودشیفتگی دامن زد. عطریانفر با دفاع از دولت روحانی درباره انتخابات پیشرو میگوید: «کسانی که درباره آزادی انتخابات بدون شورای نگهبان سخن میگویند، حتما در دایره نظام سیاسی ایران مردود هستند».محمد قوچانی کارگزارانی دیگری است که با تسنیم گفتوگوی ویدئویی مفصلی انجام داده است. او در این گفتوگو بیش از آنکه درصدد برجستهسازیهای تناقضات استراتژیک با اصولگرایان باشد، به دنبال نوعی بازبینی گذشته و خودانتقادی و ایجاد همدلی با طیفهایی است که بیش از هرکس به او آسیب زدهاند. محمد قوچانی تنها فردی از کارگزاران است، که وقتی وارد سیاست شد به قولی بهجز عشق به سیاست و قلمی در دست، چیزی نداشت. او رؤیاهای بزرگی در سر دارد. شاید برای تحقق همین رؤیاها است که از جایی تصمیم گرفت دل با خود یکدله کند و میانه اپوزیسیون و پوزیسیون نایستد و پوزیسیون را انتخاب کرد. محمد قوچانی که با راستستیزی روی کار آمد، در مسیر کارش به چپستیزی روی آورد و در زمانهای که چپ تریبونی مستقل برای دفاع از خود نداشت، حتی گذشته مبارزاتی آنان را نقد کرد؛ مواضع چپستیزانهای که خواسته یا ناخواسته بسیار خوشایند پوزیسیون بود. البته محمد قوچانی باور دارد که اصولگرایان بیش از هر طیف سیاسی دیگر با آموزههای چپ نسبت دارند. او در همین میزگرد ویدئویی اخیرش با سید نظامالدین موسوی در تسنیم تلاش میکند با تبیین مواضع کارگزاران سازندگی از کنار مباحث بحثبرانگیزی که برای اصلاحطلبان استراتژیک و مناقشهبرانگیز است، عبور کند و به مفاهیمی مشترک با اصولگرایان دست یابد: «من زمانی خدمتِ یکی از بزرگان کشور نامه نوشتم و گفتم شاید این واژه متناقض به نظر برسد اما من از این واژه دفاع میکنم: «توسعه سیاسی آمرانه» یعنی به جایی میرسم که بزرگان دو جناح را جمع میکنم و میگویم که شما موظفید بروید دو جبهه بزرگ تشکیل دهید و بعد همه مسئولیتتان هم با من است، هر رفتار و هر کنش سیاسی غیر از این هم غیرقانونی تلقی میشود».
بدیهی است در این مناظره طولانی نکات فراوانی گفته شده است که در آن دفاع از آزادی بیان و اصلحطلبان هم وجود دارد. گزینش این تکه نمونهای از جایجای این میزگرد است که هدفش تبیین استراتژی یکسانسازی است؛ البته با حداقل خسارت به اصلاحطلبان. اما در لایههای زیرین آن اعتمادسازی و جلبتوجه نهادهای رسمی و جناحهای اصولگرا دیده میشود. اعتمادسازی که اگر قرین به موفقیت شود، نامزدهای سازندگی در انتخابات مجلس از فیلتر شورای نگهبان بهراحتی عبور خواهند کرد. اگر این خواسته محقق شود، آنان به لحاظ عدد دست بالا را خواهند داشت و مهمتر از همه با این اعتمادسازی در میان جناح رقیب و نهادهای رسمی حزبی فرادست اصلاحطلبان خواهند شد. کارگزاران سازندگی همواره دغدغه آن را داشتهاند که با تبعیت از حکومت در ساختارهای آن نقشآفرینی کنند. این خواسته تا زمان حیات هاشمیرفسنجانی کار چندان دشواری نبود. شاید یکی از نکات قابلتأمل تکنوکراتهای سازندگی این باشد که آنان درصدد جلب توجه تودههای مردم برنیامدهاند و همواره این نقیصه را با توان مردمی دیگر جناحهای اصلاحطلب جبران کردهاند. در انتخابات پیشرو که مشارکت مردم چندان قابل ارزیابی نیست، کارگزاران در پی آناند که با پیوندهای فرااصلاحطلبانه پیروزی خود را حتی در مشارکت حداقلی نیز تضمین کنند. این فرضیات برمبنای کنشهای رفتاری و کرداری کارگزاران سازندگی در این ماههای اخیر صورت گرفته است؛ چهبسا ممکن است همه این مفروضات بیش از آنکه استراتژی کارگزاران باشد، صرفا ایده رسانهای اصولگرایان برای تنوع و تکثربخشیدن به دیدگاههای آنان بوده یا هیچکدام و شاید همه امور تصادفی است. این را آینده روشن خواهد کرد.
شرق ۱۲ شهریور
*****
حاشيهاي بر واکنش مرعشي به گزارش «شرق»
شرطبندي ديگر جواب نميدهد
احمد غلامي
آفتاب آمد دليل آفتاب. حسين مرعشي، سخنگوي حزب کارگزاران در گفتوگو با روزنامه «اعتماد» و در واكنش به گزارشِ «پيچيدن از راست به راست» که در روزنامه «شرق» سهشنبه 12 شهريور منتشر شده بود، ناخواسته گرانيگاهِ اين گزارش را تأييد كرده است. قبل از ورود به بحث لازم ميدانم ناخرسنديام را از ادامه اين بحث كه بهنوعي مواجههاي است با دوستان و همکاران سابقم در روزنامه «شرق»، یعنی محمد عطريانفر، محمد قوچاني و سعيد ليلاز ابراز كنم. اما از سوي ديگر لازمه شفافسازي و باور به دموكراسي، مواجهه انتقادي با جريانهاي سياسي است. اميدوارم در اين مجادله پا را از اين فراتر نگذارم.
حسين مرعشي، يا گزارش «شرق» را دقيق نخوانده است يا بعد از خواندن آن استنباطي متفاوت از ديدگاه نويسنده آن داشته است. در گزارش «شرق» اصلا موضوع حمايت کارگزاران از کانديداتوري علي لاريجاني مطرح نبود بلكه با صراحت و با تکيه بر گفتههاي محمد عطريانفر، پرونده اين بحث مختومه اعلام شده بود؛ «براي كارگزاران سازندگي حمايت از علي لاريجاني موضوعيت ندارد و آنان [کارگزاران] از هر اصلاحطلبي اصلاحطلبترند». به نظر ميرسد حسين مرعشي با ناديدهانگاشتن اين بخش از سخنان عطريانفر، آگاهانه گزارش «شرق» را به سمتوسوي بحثي كليشهاي برده است و دست بر قضا به نكتهاي اشاره كرده كه بنيان اين گزارش است و آن اينكه «كارگزاران روي اسب بازنده شرط نميبندند». گزارش با زباني محافظهکارانه و پيچيده در لفاف ايما و اشاره، نکاتي را مطرح ميکند ازجمله اينکه كارگزارانيها به دليل ويژگي تكنوكراتبودنشان و تفكري كه وامدار نوعي تساهل و مدارا است، چندان به اصول و منش سياسي خاصي وفادار نيستند و به اقتضاي وضعيت سياسي دچار قبض و بسط ميشوند؛ تفكري كه نهتنها مذموم نيست بلکه حاميان فراواني نيز دارد. به گفته مرعشي، «كارگزاران حزبي است كه متناسب با واقعيات و نيازها تصميم ميگيرد اما در مورد انتخاب و حمايت از علي لاريجاني بايد گفت كارگزاران چهرههاي حزبي دارند كه هم رأي بالاتري نسبت به لاريجاني دارند و هم مورد حمايت نظام هستند». بخش اول گفتههاي مرعشي يعني اينکه «كارگزاران حزبي است كه متناسب با واقعيات و نيازها تصميم ميگيرد»، دليل اصلي انتشار اين گزارش و مهر تأييدي بر صحت مدعاي آن است. در اين گزارش صرفا با يك تحليل ساده مواجهيم، تحليلي براساس اين پرسش صريح که چرا اعضاي كارگزاران در ماههاي گذشته با خبرگزاري تسنيم، گفتوگوهاي مشروحِ شفاهي و تصويري داشتهاند. آيا همين «واقعيات و نيازها» است كه آنان را واداشته در رسانههاي اصولگرا به گفتوگو بنشينند و از سر همدلي با آنان برآيند. شايد اين گفتوگوها به شكلي تصادفي رخ داده باشد كه در پايان گزارش به اين احتمال نيز اشاره شده است، اما خواسته يا ناخواسته فرايند اين گفتوگوها مانند موتوري عمل ميكند كه كارش يكسانسازي است و در اين شرايط اين امر به سود اصلاحطلبان نخواهد بود. البته ناگفته پيداست كه چندي پيش، مرعشي هم گفتوگويي مفصل و دوساعته با خبرگزاري فارس انجام داد كه در گزارش «شرق» به آن هيچ اشارهاي نشده بود؛ زيرا او چهرهاي است که مصاحبههايي ازایندست ازسوي ايشان نه سؤالبرانگيز است و نه مذموم.
در گزارش «شرق» از چهرههايي از كارگزاران نام برده شده كه همگي پیشازاین زندانهاي طولانيمدت داشتهاند و مستقل و منتقد بودهاند. البته بديهي است که منظور از مستقلبودن در اينجا، مستقلبودن در ساختار نظام است نه خارج از آن. آقاي مرعشي كاملا درست ميگويد اما قرائت ايشان از كارگزاران همان است كه به آن انتقاد وارد است. هر حزبي روي اسبي شرط ميبندد كه به اصول و راهبردهاي آن حزب باور داشته باشد اما پیشازاین محمد عطريانفر در گفتوگو با اقتصادنيوز به تاريخِ 16 مهر 97 درباره حمايت از علي لاريجاني گفته بود: «اگر دوستان اصلاحطلب به اين اجماع برسند، همگي وظيفه داريم تا از آقاي لاريجاني حمايت كنيم. اما بهتر بود سؤال را به اين شكل طرح كنيد كه آيا اصلاحطلبان درباره وي به اجماع ميرسند؟ بله محتمل است». حسين مرعشي نيز در گفتوگوي ديگري در مواجهه با نقلقولی از عطريانفر که گفته بود «نقد لاريجاني را به نسيه عارف ترجيح ميدهيم»، پاسخ ميدهد که «هنوز زود است»! اين پاسخ، با صراحت روز گذشته او در گفتوگو با روزنامه «اعتماد» که «حزب کارگزاران دستکم به اندازه انگشتان يك دست چهره سياسي براي کانديداتوري در انتخابات رياستجمهوري دارد»، منافات دارد. غلامحسين كرباسچي اما مواجههاي مستدل و واقعبينانه با گزارش «شرق» دارد. او با فاصلهگذاري بين استعاره عملگرا و فرصتطلب تلاش ميكند از خصيصه عملگراييِ تكنوكراتها دفاع كند و در دفاع از اين رويكرد، ضعفهاي احتمالي آن را هم بپذيرد. گاه دو استعاره عملگرايي و فرصتطلبي ناخواسته با يكديگر تقارن پيدا ميكنند و در نبود يك گفتمان ويژه و خاص، اين تقارن اجتنابناپذير ميشود.
كرباسچي خود بر اين نكته واقف است كه ميگويد: «درواقع حزب كارگزاران سازندگي يك جريان سياسي عملگراست و خود اين حزب فينفسه فاقد گفتمان ويژه و خاص براي پيشبرد اهداف خود است. با توجه به همين رويكرد عملگرايانه، طبيعي است كه چنين انتخابهايي صورت بگيرد و [اعضا] با خبرگزاريهايي مانند تسنيم هم مصاحبه كنند».
به نظر ميرسد طيفها و احزاب سياسي موجود، در آستانه انتخابات رياستجمهوري در حالِ آرايش سياسي تازهاي هستند. اما در وضعيت مستقر، فضاي سياسي بيش از يکدستسازي و ائتلافهاي انتخاباتي نيازمندِ برجستهسازي تعارضات واقعي و مطالبات مدني است که به دليل تأکيد بر وضعيت استثنائي ناشي از تحريم و خطر جنگ در سالهاي اخير اولويت خود را از دست داده، از طرف سياستمداران به تعويق افتاده و بعيد نيست که به اعتراضات مردميِ ديگر يا دستکم بياعتمادي و نااميدي مردم از طيفهاي سياسي داخلي منجر شود. چنين وضعيتي نيازمند سياستهاي هوشمندانه و حسابشدهتري از شرطبندي بر سر مهرههاي موجود سياسي است.
شرق ۱۴ شهریور