در بالا چه خبر است؟‎ ‎

ظاهرا الیگارش‌های افراطی به زعامت سرداران سپاه با حذف علی لاریجانی، دست به اقدام ‏جسورانه‌ای زده‌اند. احمد زیدآبادی می‌گوید که بعد از دیدن لیست نامزد‌های تایید صلاحیت ‏شده از سوی شورای نگهبان، خنده سیری کرده است. همه تحلیل‌گرانی که امروز در کلاب‌هاوس جمع شده بودند، اذعان داشتند که غافلگیر شده‌اند و این لیست را پیش‌بینی نمی‌کردند. ‏اینها را اگر بگذاریم کنار فریاد اعتراض شیخ صادق لاریجانی که می‌خواهد از دست امنیتی‌ها به خدا پناه ببرد و این را هم اضافه کنیم که شیخ صادق، آب پاکی را روی دست فقها و ‏حقوقدانان شورای نگهبان ریخت و در توئیتر جار زد که امنیتی‌ها این عروسکان فرتوت را به ‏تصمیم می‌رسانند، آنوقت متوجه می‌شویم که آنچه از دیروز جریان یافته، فقط نشانگر نوک ‏کوه یخ است و پشت‌پرده بسی خبر‌هاست!‏

جمهوری اسلامی محصول ائتلاف راهبردی روحانیت، تجار بازار و الوات و همکاری موقت ‏این ائتلاف با روشنفکران دین‌باور زیر شعار “وحدت حوزه و دانشگاه” است. در طول ‏زمان، این ائتلاف و همکاری دستخوش تحولات قابل ملاحظه‌ای شده است و از دل آن،  در ‏کنار جریان اصلاح‌طلبی، یک الیگارشی مالی سر بر آورده که در آن “ثروت” عامل اصلی ‏وحدت و تضاد سه پایه تحول‌یافته نظام یعنی سرداران نظامی- امنیتی، روحانیت پروار شده و ‏مولتی میلیاردر‌های رانت‌خوار و نیز رابطه آنها با اصلاح‌طلبان است.

در یک سناریوی منطقی، خامنه‌ای که موقعیتش در رهبری بلامنازع نظام مدیون این ائتلاف ‏و همکاری است، به خوبی درک می‌کند که بدون اصلاح‌طلبان شاید بتواند در کوتاه مدت ‏حکومت کند،  اما پایان ائتلاف میان روحانیت، سرداران و ابرسرمایه‌داران رانت‌خوار، به ‏معنی پایان نظام خواهد بود. از این‌رو می‌توان تصور کرد که او تا بتواند نیروی حفظ این ‏ائتلاف و نیز نگه داشتن اصلاح‌طلبان در حاشیه آن خواهد بود و این را به خوبی درک می‌‏کند که تنها میراث جدی برای مجتبی، به‌مثابه رهبر آینده همین ائتلاف راهبردی و همکاری ‏دوام‌دار است.

با این مقدمه اگر به مساله جانشینی به مثابه مهم‌ترین مساله نظام بر گردیم و انتصاب رئیس ‏جمهور را هم در پرتو آن بررسی کنیم، به این نتیجه نخواهیم رسید که فرد مورد نظر خامنه‌ای برای احراز این پست می‌تواند رئیسی باشد.

برای خامنه‌ای حفظ ائتلاف حکومتی و ترکیب شورائی که بعد از مرگش عهده‌دار رهبری ‏موقت می‌شود تا راه جلوس مجتبی به تخت “ولی-شاهی” را هموار کند، اهمیتی به‌مراتب ‏بیشتر از این دارد که چه کسی به عنوان رئیس‌جمهور کارآئی و وفاداری بیشتری دارد. رئیس‌‏جمهور شدن رئیسی بدان معنی است که در آن شورای سه نفره هیچ فرد نظامی و هیچ ‏شخصیت مکلائی حضور نخواهد داشت و جریان اصلاح‌طلب، دیوان‌سالاران و فن‌سالاران ‏خود را حذف شده خواهند دید. اما اگر علی لاریجانی به مثابه یک موجود ذوحیاتین در این ‏پست قرار بگیرد، هم می‌تواند به مثابه یک سرتیپ سپاه، گرایشات کمتر افراطی این نهاد ‏مقتدر را به ماندن در ائتلاف و آینده نظام امیدوار نگه بدارد و هم به مثابه یک دیوان‌سالار ‏استخوان‌دار و روحانی‌زاده‌ای که از شریف فارغ‌التحصیل شده و “دکترای کردانی” ندارد، ‏اقشار فن‌سالار و بورکرات را کاملا ناامید نکند.‏

اگر از این منظر با حذف لاریجانی و گستردن فرش قرمز برای رئیسی تماس بگیریم،  ناگزیر ‏خواهیم شد یکی از این چهار سناریو را در دستور بررسی قرار بدهیم:

سناریوی اول این است ‏که افراطیون امنیتی- نظامی، تمایلی به تداوم ائتلاف حکومتی و ولایتعهدی مجتبی ندارند و ‏قصد بر کشیدن رئیسی به عنوان یک مهره دست‌آموز به مقام رهبری را دارند و با حذف ‏لاریجانی، یک کودتا علیه خامنه‌ای و بیت او را کلید زده‌اند.

سناریوی دوم می‌تواند این ‏باشد که خامنه‌ای با علم به نقشه افراطیون و جاه‌طلبی‌های رئیسی، می‌خواهد او را در ‏باتلاق ریاست‌جمهوری غرق و خنثی کند تا این خطر بالقوه را از پیش پای مجتبی بردارد و ‏به بقیه هم بفهماند که بیش‌تر از کوپن‌شان خرج نکنند.

سناریوی سوم هم این است که خامنه‌ای کنترل اوضاع را از دست داده و مرگ سیاسی یا طبیعی او بسیار نزدیک‌تر از آن است ‏که تا کنون تصور می‌شده است.

و سرانجام سناریوی آخر اینکه منزوی‌شدن و ترس از سقوط ‏نظام و افول قدرت اندیشیدن و تصمیم‌گیری در نتیجه کبر سن، رهبر فرزانه را به سمت ‏اتکای کامل به اطرافیان قدرت‌طلب، فاسد و دروغ‌پرداز، گزینش رادیکال‌ترین امکان و ‏نشستن برسر سرنیزه سوق داده است و سالها، ماه‌ها و شاید روز‌های آخر رهبری خامنه‌ای ‏با تلاش مذبوحانه برای کاربست کامل سیاست مشت آهنین همراه خواهد بود و حکومت به ‏ناتوانی کامل سوق خواهد یافت.

هر چه هست تا پایان خرداد داغ، زمان چندانی نمانده و تهران نیمه تاریک، آبستن حوادث ‏بزرگی به نظر می‌رسد. ‏

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *