احیای برجام خیلی دور، خیلی نزدیک؛ «سکوت در وین، بلاتکلیفی در تهران»
شرق عواقب توقف مذاکرات برجام بر روند توسعه کشور را در گفتوگو با کارشناسان بررسی کرد
جولان«شوک»ها در هوای تعلیق
با آغاز به کار دولت سیزدهم و تأخیر چندماهه در ازسرگیری مذاکرات، اکنون هفتههاست اقتصاد ایران انتظار حصول توافق در وین را میکشد؛ اما با توقف گفتوگوها که وارد سیوهشتمین روز خود شده، بازار در یک ابهام و بلاتکلیفی جدی از آینده برجام قرار دارد؛ بلاتکلیفیای که عامل مهمی در سیر صعودی نرخ ارز از ابتدای هفته گذشته بوده است. تا قبل از 20 اسفند سال پیش که خوشبینی در بیشترین حالت خود نسبت به احیای برجام بود، آثار روانی بازار از ثبات موقت حکایت میکرد؛ اما حالا مقامات دستگاه سیاست خارجی ایران و ایالات متحده از نامشخصبودن نتیجه مذاکرات خبر میدهند.
عبدالرحمن فتحالهی: با آغاز به کار دولت سیزدهم و تأخیر چندماهه در ازسرگیری مذاکرات، اکنون هفتههاست اقتصاد ایران انتظار حصول توافق در وین را میکشد؛ اما با توقف گفتوگوها که وارد سیوهشتمین روز خود شده، بازار در یک ابهام و بلاتکلیفی جدی از آینده برجام قرار دارد؛ بلاتکلیفیای که عامل مهمی در سیر صعودی نرخ ارز از ابتدای هفته گذشته بوده است. تا قبل از 20 اسفند سال پیش که خوشبینی در بیشترین حالت خود نسبت به احیای برجام بود، آثار روانی بازار از ثبات موقت حکایت میکرد؛ اما حالا مقامات دستگاه سیاست خارجی ایران و ایالات متحده از نامشخصبودن نتیجه مذاکرات خبر میدهند. در این بین، با طولانیشدن توقف مذاکرات، هفته گذشته دوباره دلار به کانال ۲۸ هزار تومان بازگشت. بدون شک تداوم این توقف در مذاکرات، احتمال رکوردشکنی ارز و فتح کانالهای بالاتر از ۳۰ هزار تومان را هم ممکن میکند. در این بین، احتمال عدم آزادسازی اموال بلوکهشده ایران در کرهجنوبی، بهخصوص بعد از تکذیب رسمی واشنگتن هم میتواند شوکی جدی برای تشدید سیر صعودی دلار در بازار باشد؛ خصوصا که به گفته لارا روزن، دیگر دولت بایدن نیز تلاشی برای ادامه مذاکرات با محوریت خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی نخواهد داشت. این در حالی است که به نظر میرسد سیاستگذار اقتصادی و مشخصا دولت، به عمد یا سهوا نقش پارامتر انتظار بازار نسبت به آینده مذاکرات را در سمتوسودهی به نوسانات ارزی نادیده میگیرد. از این منظر، «شرق» در گفتوگو با کارشناسان سیاسی و اقتصادی به واکاوی دقیقتر تأثیرات توقف مذاکرات وین بر اقتصاد کشور، بهخصوص بازار ارز، پرداخته است که از نظر میگذرانید.
امیرعبداللهیان از تأثیر مواضعش بر بازار بیاطلاع است یا به عمد آن را نادیده میگیرد
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، نماینده مجلس شورای اسلامی در ادوار نهم و دهم، نخست با متهمکردن دولت به فرصتکشی و فرصتسوزی در مذاکرات وین، عنوان کرد در سایه تعلل و تأخیر بیمعنا برای حصول توافق، عملا زمان طلایی برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی از ملت ایران گرفته شده است. اگر رئیسجمهور و دیگر اعضای کابینه مرتب شعار بدهند که اقتصاد و معیشت کشور را وابسته به برجام و تحولات دیپلماتیک نخواهند کرد، سخنی کاملا نادرست است؛ چراکه در واقع این دو با هم ارتباطی جدی و تنگاتنگ دارند. برای مثال کافی است یادآور شوم عملیاتیشدن سند جامع همکاریهای راهبردی ۲۵ساله ایران و چین، به حصول توافق و رفع تحریمها گره خورده است. بنابراین باید اقدامی جدی در حوزه مذاکرات هستهای انجام شود. در عین حال، تحولات هفته گذشته و ابتدای هفته جاری در بازار ارز و سکه نشان میدهد قیمتها به شکل مستقیمی به روند مذاکرات وین ارتباط دارد؛ کمااینکه در این چند روز شاهد اوجگیری نرخ ارز و سکه در بازار بودیم. افزون بر اینها، شما به تورم افسارگسیخته اقلام اساسی و خوراکی، آنهم در ماه مبارک رمضان نگاه کنید؛ بهراحتی میتوان فهمید یک افطاری ساده برای مردم چقدر گران تمام میشود. بازار سرمایه نیز مرتب ریزشهای بزرگ را تجربه میکند. پس بههیچوجه نمیتوان منکر این واقعیت شد که همه چیز به این مذاکرات گره خورده است. اما سؤال اینجاست که چرا دولت و شخص رئیسجمهور نمیخواهند این واقعیت را درک کنند و در راستای آن فکری برای این مشکلات داشته باشند؟ جای تعجب دارد.
این فعال سیاسی در ادامه با انتقاد جدی از خروجی چندماهه دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم، عملکرد حسین امیرعبداللهیان را ضعیف دانست و پیرو آن اذعان کرد که وزارت امور خارجه این دولت، نه دانش، نه اراده لازم برای پیشبرد چنین مذاکراتی را در این سطح ندارد و بنابراین باید ترتیبات خاص سیاسی و دیپلماتیک جدیدی در این رابطه اندیشیده شود.
ایمنآبادی در ادامه سیل انتقادهای خود را به شکل جدیتری متوجه حسین امیرعبداللهیان کرد و گفت: مواضع، سخنان و گفتههای رئیس دستگاه سیاست خارجی این دولت درباره مذاکرات به گونهای است که وضعیت بازار سکه و ارز را بهشدت متلاطم کرده است. گویا وزیر امور خارجه یا از تأثیر روانی گفتههایش بر بازار بیاطلاع است یا به عمد آن را نادیده میگیرد. واقعا من امید دارم این ادبیات اصلاح شود یا اینکه ایشان و سایر اعضای دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم دیگر دست به موضعگیری و مصاحبه نزنند.
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در دوره نهم ضمن دفاع از حق ایران پیرامون خط قرمزهای سپاه در ادامه تصریح کرد که اگرچه باید شاهد رفع تحریمهای سپاه و خروج آن از لیست گروههای تروریستی ایالات متحده آمریکا باشیم، چراکه این نهاد از یک طرف بخشی از ارتش ملی برای دفاع از کشور است و مهمتر از آن بخشی از اقتصاد دست این نهاد است. واقعا جا دارد که فردی مانند آقای عراقچی به عنوان مذاکرهکننده ارشد دولت دوازدهم در این رابطه روشنگری لازم را داشته باشند و بگویند این مذاکرات را به کجا رساندند و در چه شرایطی و با نفوذ چه افرادی، چه جریانهایی و چه گروههایی مذاکرات متوقف شد، در حالی که توافق انجام شده بود. اما اکنون بهعینه میبینیم مانعتراشی در مسیر مذاکرات انجام میشود.
نماینده ادوار مجلس ارزیابی خود را پیرامون عوامل تأخیر در مذاکرات اینگونه ادامه داد که در کنار کارشکنیها و مانعتراشیهای داخلی نباید نقش مخرب روسیه را به عنوان یکی از مهمترین عوامل عدم احیای برجام نادیده گرفت. نفوذ و سایه سنگین مسکو بر سیاست خارجی ایران به قدری جدی است که اکنون افکار عمومی در داخل کشور معتقدند استقلال سیاسی و دیپلماتیک و عزت مردم ایران خدشهدار شده است. واقعا چرا تا به این اندازه باید مذاکرات وین به خواستهها و منافع روسیه گره بخورد؟ روسیه در باتلاق اوکراین گرفتار شده است و برای نجات خود دست و پا میزند. در چنین شرایطی جای سؤال است چرا ایران باید تاوان این سقوط کرملین را در سایه تجاوز به اوکراین بدهد؟ چرا باید مذاکرات وین به این جنگ گره بخورد؟
نماینده مجلس دهم در ادامه خاطرنشان کرد که تداوم شرایط کنونی و تأخیر در حصول توافق بیشک میتواند به پیچیدهتر و بغرنجتر شدن مذاکرات و حتی انسداد بینجامد. این شرایط قطعا آثار مخرب به مراتب بیشتری برای اقتصاد و معیشت خواهد داشت. در همین رابطه افزون بر وضعیت اسفبار بازار سکه و ارز و همچنین تورم افسارگسیخته در حوزه کالاهای اساسی به گرانیهای سرسامآور در حوزه دارو و درمان، بازار خودرو و… در همین چند روز بعد از آغاز سال جدید بنگریم. آیا این وضعیت قابل توجیه و قابل دفاع است؟ کار به جایی رسیده که مردم در فضای مجازی و حقیقی دعا میکنند بستگان وزرا و مسئولان به بیماری دچار شوند تا بفهمند چه اتفاق تلخی برای حوزه دارو و درمان روی داده است. واقعا با شعار ضد برجام و ضد مذاکرات و گفتاردرمانی رئیسجمهور کاری از پیش نمیرود. در این هشتماهی که از عمر دولت سیزدهم میگذرد، نه تنها وضعیت تغییر مثبت حداقلی پیدا نکرده، بلکه همه چیز در همه ابعاد و سطوح بدتر شده است ولی به جای درستکردن وضعیت، اتخاذ یک سیاست درست، پیشبرد دیپلماسی عقلانی با هدف حصول توافق مرتب شعار عدم وابستگی اقتصاد و معیشت به مذاکرات وین سر داده میشود. اگر رئیسجمهور و جریانات حامی دولت با نگاه ضد برجامی اعتقاد دارند اقتصاد را میتوان بدون برجام پیش برد پس چرا دست روی دست گذاشتهاند؟ چرا وضعیت مملکت اینگونه است؟ چرا در هیچ بُعدی از اقتصاد و معیشت تا فرهنگ و بدتر از همه سیاست خارجی و… نمیتوان از عملکرد دولت دفاع کرد.
بحران تمامعیار اقتصادی در نتیجه تصمیمات خلقالساعه دولت و توقف مذاکرات
آلبرت بغزیان استاد دانشگاه و اقتصاددان در ابتدا با اشاره به این نکته که نمیتوان منکر تأثیر جدی اقتضائات حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی بر اقتصاد و معیشت کشور شد، اذعان کرد که اگرچه مسئولان و مقامات بهخصوص در دولت سیزدهم به طور مکرر سعی دارند این مسئله را به افکار عمومی بقبولانند که اقتصاد و معیشت را به مذاکرات و سیاست خارجی گره نمیزنند، اما واقعیت آن است که اقتصاد ایران از ابتدا تا به اکنون با پارامتری به نام «سیاست»، چه در داخل و چه روابط با دیگر کشورها گره خورده است. البته این مسئله تنها مختص ایران نیست، بلکه تحولات حوزه سیاست خارجی یکی از جدیترین عوامل در رشد یا افول قدرت اقتصادی همه کشورها به شمار میرود. در این رابطه یکی از جدیترین و مستقیمترین آثار مذاکرات به نوسان شدید بازار ارز بازمیگردد. از ابتدای هفته قبل به طور مرتب مواضع و سخنانی منفی از دو طرف اصلی مذاکرات یعنی ایران و آمریکا درخصوص انداختن توپ توقف احیای برجام در زمین یکدیگر شنیده میشود. فارغ از اینکه کدام طرف در ایجاد این توقف نقش داشتهاند تداوم این شرایط سبب شده است که در چند روز اخیر و مشخصا از ابتدای هفته گذشته شاهد افزایش دو هزار تومانی نرخ ارز در بازار آزاد باشیم.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: اگر بپذیریم برجام در نگاه واقعی و عملی تأثیری بر اقتصاد بازار و معیشت ایران ندارد، حداقل از نظر روانی تأثیرات مستقیم و جدی خواهد داشت. هرچند من معتقدم علاوه بر تأثیرات روانی باید به تأثیرات مستقیم و عینی توقف مذاکرات در بازار سکه، ارز، خودرو، بورس و… هم نگاه کرد. به هر حال توقف در مذاکرات محدودیتهایی را به اقتصاد کشور تحمیل میکند؛ بنابراین اگر شاهد حصول توافق در وین باشیم، ضمن رسیدن به درآمدهای نفتی، امکان دسترسی به ارزهای بلوکهشده و دیگر گشایشها حاصل میشود؛ بنابراین مذاکرات، چه به سمت توافق پیش برود که یک فضای خوشبینی و امیدوارکننده را در ایران حاکم میکند و چه به سمت توقف و انسداد پیش برود که باعث ایجاد یأس خواهد شد، بازار بهخصوص بازار ارز را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. البته من معتقدم در یک وزندهی اگر مذاکرات فضایی مثبت را طی کند، مزایای خود را بر بازار خواهد داشت؛ اما اگر مذاکرات متوقف شود، آثار مخرب آن بر بازار به مراتب بیشتر خواهد بود؛ چون هرگاه مذاکرات متوقف شده است و شاهد افزایش نرخ ارز بودیم، به تبع آن قیمتها و نرخ حملونقل افزایش پیدا کرده؛ اما زمانی که نرخ ارز نزولی شده است، قیمتها تمایلی برای بازگشت به عقب نداشتهاند.
بغزیان درباره نقش بانک مرکزی در نوسانات بازار ارز چنین عنوان کرد که بانک مرکزی بازیگر محوری تعیین نرخ ارز در کشور است، به گونهای که اگر بانک مرکزی بخواهد حتی در این شرایط میتواند نهتنها باعث توقف سیر صعودی نرخ ارز شود؛ بلکه حتی میتواند قیمتها را نزولی هم بکند. مگر آنکه منافع بانک مرکزی و دولت در تداوم این شرایط نامناسب بازار ارز و افزایش قیمت دلار و سایر ارزها باشد تا بتواند کسری شدید بودجه را تا اندازهای جبران کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به ارتباط نهادی مانند وزارت امور خارجه با بانک مرکزی خاطرنشان کرد که اگرچه بانک مرکزی و تصمیماتش سیاسی نیست؛ اما بیشک اقداماتش از حوزه سیاست داخلی و خارجی سرچشمه میگیرد؛ بنابراین تعیین نرخ در بازار توسط بانک مرکزی متأثر از اقدامات و فضای سیاسی داخلی و خارجی است. از این منظر متأسفانه یک فضای بیثباتی را در قیمت ارز شاهد هستیم که آثار مخرب آن بر اقتصاد و معیشت به مراتب بیشتر خواهد بود؛ یعنی عواقب افزایش نرخ ارز بر بازار اقتصاد، تولید و صنعت کشور بسیار زیاد است؛ اما نبود ثبات قیمت و امواج سینوسی قیمتها این آثار و عواقب مخرب را به مراتب تشدید میکند. درعینحال افزایش نرخ ارز و مهمتر از آن عدم ثبات در قیمتها باعث تعلل و توقف جدی تولیدکنندگان و صنعتگران کشور خواهد شد، آن هم در سالی که به نام سال تولید دانشبنیان نامگذاری شده است. بیشک چنین شرایطی میتواند این شعار را بر زمین بگذارد.
بغزیان درخصوص شوکهای خبری مانند احتمال عدم آزادسازی اموال بلوکهشده ایران در کره جنوبی، آن هم بعد از اخبار رسانههای داخلی و تأیید مقامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هشدار داد و اذعان کرد که چون به دنبال اخبار داخلی و تأیید رسمی وزارت امور خارجه، بازار خود را مهیای تزریق ارز کرده است، اگر این اموال آزاد نشود که احتمالش زیاد است، قطعا واکنش بازار کاملا عکس خواهد بود؛ بهویژه آنکه کاخ سفید هم این آزادسازی را تکذیب کرده است. این مهم در روزهای آتی میتواند خود را به شکل جدی در قالب یک شوک قیمتی به بازار تحمیل کند.
این اقتصاددان ضمن تأکید چندباره بر تأثیر پارامتر سیاست خارجی و توقف مذاکرات وین بر اقتصاد و بهخصوص بازارهایی مانند بازار ارز، نگاهی هم به عواقب نبود برنامه در دولت سیزدهم و فقدان بینش واقعی و تصمیمگیری درست در حوزه معیشت از سوی دولت رئیسی داشت و در این راستا تشریح کرد که متأسفانه تیم اقتصادی دولت رئیسی از مخبر گرفته تا خاندوزی، فاطمیامین، عبدالملکی، صالحآبادی، محسن رضایی، میرکاظمی و… عملا در این هشت ماه که از عمر کابینه دولت سیزدهم گذشته است، نتوانستند اقدامی مثبت برای اقتصاد رقم بزنند. متأسفانه برخی تصمیمات مانند حذف ارز چهارهزارو 200 تومانی و تصمیمات یکشبه و خلقالساعه دیگر از جانب این افراد وضعیت اقتصادی را در کنار پارامتر توقف مذاکرات به یک بحران تمامعیار کشانده و کار به جایی رسیده است که زمزمه کوپنیکردن اقلامی مانند نان برای مردم مطرح میشود. آیا این مسئله شایسته ایران و ایرانی است؟ زمانی که وزیر صنعت و معاونش دستور به توقف افزایش قیمتها و بازگشت آن به قبل میدهد، تنها دو حالت را در ذهن ایجاد میکند که این آقایان اساسا شناختی از تولید، صنعت، اقتصاد، تورم و… ندارند و اکنون بدون شناخت وزیر شدهاند و افسار اقتصاد و تولید را در ایران به دست گرفتهاند که وضع به اینجا کشیده شده است یا اینکه با اشراف به این مسائل صرفا به دنبال یک نمایش تبلیغاتی سیاسی هستند.
شرق ۳۰ فروردین
احیای برجام خیلی دور، خیلی نزدیک
دوشنبه هفته جاری سعید خطیبزاده در نشست هفتگی با خبرنگاران درباره مذاکرات وین ضمن آنکه برای چندمین بار ایالات متحده را مسئول عقبافتادن گفتوگوهای احیای برجام دانست، در ادامه با مطرحکردن این عبارت که «فعلا توافقی در دست نیست که بخواهیم درباره جزئیات آن حرف بزنیم» بر دایره ابهامات در حصول توافق دامن زد؛ بهویژه آنکه سخنگوی دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم در همین نشست اذعان کرد موضوعات باقیمانده بین ایران و آمریکا بیش از یک موضوع با محوریت خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی ایالات متحده است. این سخنان با واکنش ند پرایس، همتای آمریکایی او همراه بود. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به دنبال اظهارات خطیبزاده عنوان کرد در این مقطع برای ما (ایالات متحده) معلوم نیست که میتوانیم به توافق برسیم یا نه.
عبدالرحمن فتحالهی: دوشنبه هفته جاری سعید خطیبزاده در نشست هفتگی با خبرنگاران درباره مذاکرات وین ضمن آنکه برای چندمین بار ایالات متحده را مسئول عقبافتادن گفتوگوهای احیای برجام دانست، در ادامه با مطرحکردن این عبارت که «فعلا توافقی در دست نیست که بخواهیم درباره جزئیات آن حرف بزنیم» بر دایره ابهامات در حصول توافق دامن زد؛ بهویژه آنکه سخنگوی دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم در همین نشست اذعان کرد موضوعات باقیمانده بین ایران و آمریکا بیش از یک موضوع با محوریت خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی ایالات متحده است. این سخنان با واکنش ند پرایس، همتای آمریکایی او همراه بود. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به دنبال اظهارات خطیبزاده عنوان کرد در این مقطع برای ما (ایالات متحده) معلوم نیست که میتوانیم به توافق برسیم یا نه. ما از پیشرفت چشمگیری حرف زدهایم که در هفتههای اخیر در مذاکرات حاصل شده بود، اما واضح است که به دلیل توقف حالا چند هفتهای میشود موضع متفاوتی داریم؛ بنابراین به طور یکسانی در حال آمادهکردن خود برای هر سناریویی هستیم. اینکه میتوانیم به توافق برسیم یا نه، سؤالی است که باید از ایران پرسید. در مجموع اظهارنظرهای سخنگویان دستگاه سیاست خارجی هر دو طرف اصلی مذاکرات وین یعنی ایران و آمریکا نشان میدهد با تداوم توقف در مذاکرات وین که وارد چهلمین روز خود شده است، عملا لحظه به لحظه مذاکرات به شکست نزدیک میشود. از این منظر «شرق» در گفتوگو با تحلیلگران به دنبال پاسخ این سؤال است که این اظهارنظرهای تهران و واشنگتن و شرایط کنونی با توقف 40روزه در مذاکرات وین میتواند به معنای شکست حتمی احیای برجام تلقی شود؟ اساسا دلایل شکست احتمالی گفتوگوهای احیای برجام چیست؟ آیا در این شرایط هرگونه توافقی میتواند به احیای کامل و جدی برجام منجر شود یا خیر؟ متن پیشرو پاسخ به این پرسشهاست که در ادامه میخوانید.
فشار روسیه به غرب با کارت ایران
قاسم محبعلی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، مدیرکل پیشین خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه و کارشناس ارشد مسائل بینالملل، ارزیابی خود را درخصوص شکست یا عدم شکست احتمالی مذاکرات وین با یک نگاه خوشبینانه آغاز کرد و در این زمینه عنوان کرد که با وجود بنبست فعلی در مذاکرات و توقفی 40روزه نمیتوان از حتمیبودن شکست در احیای برجام سخن گفت. به هر حال در این مدت شاهد اتفاقاتی، هم در منطقه غرب آسیا و هم در اروپا به واسطه جنگ اوکراین بودیم که تقریبا تمام توافقات جامعه جهانی را تحتالشعاع قرار داده است که بیشک مذاکرات وین هم از این قاعده مستثنا نیست. از یک طرف ایالات متحده و اروپا به دلیل چالشها و تبعات ناشی از تحریم روسیه بهخصوص در حوزه انرژی به دنبال آن بودند تا با توافق در وین بتوانند بخشی از این خلأ را با انرژی ایران پر کنند. در آن سو، مسکو پس از حمله به اوکراین به طور جد خواهان استفاده از کارت ایران در سایه تداوم مذاکرات وین برای فشار بر غرب است. اما نکته مهمتر اینجاست که جمهوری اسلامی ایران هم به نظر میرسد با نوعی تأخیر و خرید زمان سعی دارد تا روشنشدن جنگ اوکراین این مذاکرات را در وین به طول بکشاند؛ چراکه به باور تهران اگر روسیه در این جنگ پیروز شود، شرایطی شکل خواهد گرفت که به امتیازگیری هرچه بیشتر از اروپا و آمریکا منجر خواهد شد. در این زمینه باید دو نکته را مدنظر قرار داد؛ اول آنکه با فرسایشیشدن جنگ در اوکراین و انصراف مسکو از حمله و تصرف کییف به نظر میرسد پوتین دیگر نمیتواند موفقیت ملموسی در جنگ اوکراین به دست آورد. دوم آنکه حتی اگر این جنگ به نفع روسیه هم تمام شود، هیچ تغییری در معادلات اروپا و آمریکا به واسطه مذاکرات وین علیه جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت؛ یعنی اروپا و آمریکا مواضع خود را برخلاف تهران به جنگ اوکراین گره نزدهاند؛ چراکه از یک طرف غربیها به این نتیجه رسیدهاند که روسیه در جنگ اوکراین به پیروزی نمیرسد. درعینحال ایالات متحده و اروپا توانستهاند بر شوک اولیه بازار انرژی به دلیل تحریم روسیه غلبه پیدا کنند؛ ضمن اینکه اروپا اکنون از فصل سرما و نیاز به سوخت عبور کرده است. بنابراین بهترین سناریو برای اروپا و آمریکا در جنگ اوکراین فرسایشیشدن آن با هدف افزایش تبعات و تحریمهای روسیه در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، انرژی، دیپلماتیک، تجاری و… است؛ کمااینکه تداوم جنگ در اوکراین به افزایش هزینههای انسانی، نظامی، لجستیکی و امنیتی روسیه خواهد انجامید.
مدیرکل پیشین خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه تحلیل خود درباره تأثیر جنگ اوکراین بر توقف مذاکرات وین را از زاویه دیگری ادامه داد و پیرو آن خاطرنشان کرد که با آغاز جنگ اوکراین علاوه بر کارشکنیهای روسیه در توقف مذاکرات وین ذیل مستثناکردن روابط تهران – مسکو از تحریمهای آمریکا برای استفاده از آن بهعنوان اهرم فشاری در برابر اروپا و ایالات متحده، به نظر میرسد با سایه سنگین روسیه بر سیاست خارجی ایران عملا تهران هم با مطرحکردن درخواست خود مبنی بر خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا در مسیر مدنظر کرملین گام برداشت تا شاهد بنبست کنونی در وین باشیم. درصورتیکه اساسا مسئله تحریم سپاه خارج از چارچوب مذاکرات و مربوط به قانون کاتسا و مصوب کنگره آمریکاست؛ بنابراین دولت بایدن قادر به خروج سپاه از لیست تحریمهای آمریکا بدون رضایت کنگره نیست. ضمن اینکه قرارگرفتن سپاه در لیست گروههای تروریستی آمریکا به تصمیم دولت ترامپ بازمیگردد. با این حال اگرچه دولت بایدن در ابتدای مذاکرات آمادگی خود را برای خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی اعلام کرده بود و برای اجرائیکردن آن درخواستهایی نظیر تعدیل سیاستهای منطقهای و توان دفاعی ایران را مطرح کرد، اما با توقف کنونی در مذاکرات عملا نفوذ بازیگران مخرب ضد احیای برجام از عربستان سعودی و اسرائیل گرفته تا کنگره آمریکا و… سبب شده است که اکنون دولت بایدن دیگر توانی برای اجرائیکردن درخواست ایران نداشته باشد. بدونتردید این سناریو، سناریوی مدنظر روسیه است.
سفیر اسبق ایران در مالزی با تأکید بر تأثیرپذیری برخی جریانهای سیاسی داخلی از نگاه روسیه با هدف توقف مذاکرات وین خاطرنشان کرد: متأسفانه اکنون این باور یا بهتر بگویم توهم در داخل کشور تقویت پیدا کرده که با تداوم جنگ اوکراین، تشدید فشار روسیه بر غرب، پیروزی قریبالوقوع کرملین و همچنین افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی، جمهوری اسلامی دیگر نیازی به حصول توافق در وین و احیای برجام ندارد؛ چراکه ایران همین الان میتواند با افزایش صادرات انرژی، آنهم با قیمتهای بالا، خلأ تحریمهای برجامی را پر کند. درحالیکه واقعیت آن است که از یک طرف وضعیت فعلی بازار انرژی با تعیین تکلیف جنگ اوکراین در این شرایط باقی نخواهد ماند؛ ضمن اینکه اگر امروز جمهوری اسلامی ایران و دولت رئیسی نسبت به دولت روحانی با فراغ بال بیشتری میتواند به صادرات نفت دست بزند به دلیل آن است که دولت بایدن برای حصول توافق در وین، تحریمهای حوزه انرژی ایران را تعدیل کرده و اتفاقا به همین دلیل است که کشوری مانند چین میتواند اقدام به خرید نفت بیشتر از ایران بکند. در نتیجه عکس این وضعیت هم صادق است. به این معنا که اگر این مذاکرات نهایتا به شکست برسد، دولت بایدن سیاست فشار حداکثری را به وضعیت دولت دونالد ترامپ و حتی بدتر از آن خواهد کشاند؛ چراکه دولت بایدن برخلاف دولت سابق آمریکا توانسته است جامعه جهانی بهخصوص اروپاییها را با خود علیه ایران در مذاکرات وین همراه کند. بنابراین کافی است که این مذاکرات در وین به نتیجه نرسد، آن زمان با درخواست آمریکا به یکی از کشورهای اروپایی حاضر در برجام به عنوان عضو رسمی در توافق هستهای پروسه فعالشدن مکانیسم ماشه برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، بازگشت تمام قطعنامهها و تحریمهای اتحادیه اروپا، سازمان ملل و شورای امنیت کلید خواهد خورد. در این زمینه اکنون آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم کمال همکاری خود را با این موضوع خواهد داشت؛ چراکه ایران در حوزه فعالیتهای هستهای بعد از مصوبه مجلس موسوم به «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» دست به اقداماتی زده است که با هر منطق و خوانشی عملا برجام را زیر سؤال میبرد. از همه مهمتر آنکه در صورت فعالشدن مکانیسم ماشه دیگر حق وتوی چین یا روسیه هم کارکردی نخواهد داشت. هرچند اگر این حق وتو وجود داشته باشد بعید به نظر میرسد پکن و مسکو بخواهند از آن برای حمایت از تهران استفاده کنند.
هرگونه توافق احتمالی بین دولت بایدن و رئیسی بدون تردید ضعیفتر از برجام روحانی و اوباما خواهد بود
امیرعلی ابوالفتح، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا ابتدا به ساکن با تأکید بر این نکته که سیاستهای ایران و بهخصوص دولت ایالات متحده در قبال مذاکرات وین برای احیای برجام تغییر نکرده است، درباره چالش کنونی
تهران – واشنگتن خاطرنشان کرد این مهم بیش از آنکه به مسائلی مانند تحولات جنگ اوکراین یا خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا مربوط باشد، بیشتر متأثر از نگاه متفاوت دولت بایدن به توافق هستهای در وین است. در این خصوص بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران و در صدر همه دولت سابق روحانی امیدوار بودند با روی کار آمدن دولت بایدن شاهد انعطاف در سیاست خارجی آمریکا و حصول توافق برای احیای برجام باشیم، اما من از همان زمان تا به اکنون بر این نکته تأکید داشته و دارم که دیگر دولت بایدن بنایی برای بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ را ندارد؛ اگرچه دولت رئیسی و شخص امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه بارها عنوان کردهاند که خط قرمز جمهوری اسلامی ایران بازگشت به برجام سال ۲۰۱۵، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر است.
این تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا نقبی به تفاوت نگاه دولتهای سابق و فعلی ایالات متحده درخصوص احیای برجام زد و درباره تشریح عملکردهای دونالد ترامپ و جو بایدن برای حصول توافق با ایران چنین عنوان کرد که نقطه تمایز دولت فعلی ایالات متحده آن است که با یک نرمش دیپلماتیک و توافق اولیه، بستر را برای مذاکرات بعدی فراهم کند. به عبارت دقیقتر دولت بایدن با توافق اولیه در وین سعی دارد ایران را از نظر فعالیتهای هستهای به سال ۲۰۱۵ بازگرداند و در ادامه مذاکرات مشابه دیگری برای فعالیتهای منطقهای و توان دفاعی ایران هم به وجود آورد.
بنابراین گرهخوردن خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست گروههای تروریستی آمریکا به مذاکرات توافق هستهای که سنگبنای آن را دولت دونالد ترامپ گذاشت و دولت بایدن هم همان سیاست را دنبال میکند، به این معناست که از نگاه هیئت حاکمه آمریکا، باید بازگشت ایالات متحده به برجام با تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران، هم در حوزه فعالیتهای هستهای، هم در حوزه نفوذ منطقهای و هم در توان نظامی و دفاعی همراه باشد. به همین دلیل است که من معتقدم چه دولت دونالد ترامپ و چه دولت بایدن، دیگر به احیای برجام سال ۲۰۱۵ قناعت نمیکنند، بلکه در یک نگاه کلان، دنبال برجام جدیدی برای تحت پوشش قراردادن هر سه پرونده موشکی، منطقهای و هستهای ایران هستند. در نتیجه حتی اگر این توافق در دولت بایدن و رئیسی شکل نگیرد و به انتخابات بعدی آمریکا و روی کار آمدن دولت بعدی نیز کشیده شود، چه ترامپ، چه بایدن و چه هرکس دیگری از ژانویه سال ۲۰۲۵ در کاخ سفید مستقر شود، همین نگاه را دنبال میکند. منتها شخصی مانند دونالد ترامپ سعی داشت برجام کلی را در یک مذاکرات کلان برای هر سه پرونده ایران (موشکی، منطقهای و هستهای) ایجاد کند، اما بایدن سیاست گام به گام را در سایه توافق بعد از توافق پیگیری میکند.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه تحلیلی بر تأثیر توقف ۴۰روزه مذاکرات وین داشت و در این رابطه تصریح کرد: بدون شک نرمترین و منعطفترین موضع برای احیای برجام در کل هیئت حاکمه ایالات متحده، مربوط به دولت بایدن بود. هرچند در خود قوه مجریه هم شاهد نوعی دودستگی در قبال مذاکرات وین هستیم. بااینحال اگرچه این دولت هم به دنبال برجامی متفاوت از برجام سال ۲۰۱۵ است، اما به دلیل سیاست گام به گام و مذاکره به دنبال مذاکره، سعی داشت این شرایط را در فضایی دیپلماتیک پیش ببرد. حتی به نظر میرسید دولت بایدن برای تحقق این سیاست خود، حاضر به خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا نیز باشد، اما برخی تحولات مانند جنگ اوکراین، نقش مخرب روسیه در مذاکرات، مطرحکردن درخواستهایی از جانب تهران و مهمتر از همه تأخیرهای چندباره در مذاکرات وین، به تدریج فضا را برای نفوذ مخرب بازیگران منطقهای و فرامنطقهای ضد برجام به وجود آورد تا عملا دست دولت بایدن برای احیای توافق هستهای بسته شود. در این راستا، مانور سیاسی و دیپلماتیک کنگره آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس و بهخصوص اسرائیل بر روی سپاه، بهترین فرصت را به وجود آورده است که ضمن تقویت قدرت و جایگاه مخالفان برجام در سایه انتخابات میاندورهای کنگره، عملا حصول هرگونه توافقی تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ در آمریکا به طول بینجامد تا با روی کار آمدن دولتی مانند ترامپ، وضعیت را به سمتی بکشانند که دیگر مسئله تنها به خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی ختم نشود. یعنی حتی اگر در آن زمان ایران هم به عدم خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی رضایت دهد، دیگر ساختار سیاسی و هیئت حاکمه آمریکا این مسائل را جزء پیششرطهای خود برای بازگشت به برجام نمیدانند، بلکه به دنبال خواستههای جدیدتری در دیگر حوزههای فرابرجامی خواهند بود تا آن برجام مدنظر خود را شکل دهند.
ابوالفتح در ادامه اذعان کرد: وقتی کنگره آمریکا و بهخصوص مجلس سنا با محوریت جمهوریخواهان گفتهاند با هرگونه توافقی که به خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی منجر شود مخالفت خواهند کرد و در کنار آن افرادی مانند مایک پنس، معاوناول دونالد ترامپ نیز بهصراحت عنوان کرده در صورت روی کار آمدن دولتی جمهوریخواه، در همان اولین روز آغاز به کار این دولت در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ از هرگونه توافقی بین دولت بایدن و جمهوری اسلامی ایران خارج خواهند شد، نشان میدهد دولت فعلی آمریکا نمیتواند به توافقی پایدار دست پیدا کند. از این منظر، به باور من هرگونه توافق احتمالی بین دولت بایدن و دولت سیدابراهیم رئیسی درخصوص احیای برجام، به مراتب ضعیفتر و شکنندهتر از توافق سال ۲۰۱۵ بین دولت روحانی و اوباما خواهد بود. در آن زمان (۲۰۱۵) اگرچه برخی تحلیلها درخصوص احتمال عهدشکنی رئیسجمهور بعد از اوباما درباره برجام یا خروج از توافق هستهای مطرح میشد، اما هم در محافل سیاسی و رسانه داخلی آمریکا و هم در داخل ایران این را یک سناریوی دور از واقعیت و بلوف ارزیابی میکردند؛ ولی با روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج وی از برجام، اکنون دیگر برای همه کارشناسان، تحلیلگران و رسانهها مسجل است که خروج آمریکا از هر توافق احتمالی بین دولت بایدن و رئیسی بعد از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ (زمان آغاز به کار دولت جدید) بسیار جدی و پررنگ است. در این بین، حتی اگر بپذیریم بایدن در انتخابات بعدی هم پیروز خواهد شد، بااینحال نمیتوان نقش مخرب کنگره را در بهشکستکشاندن توافق نادیده گرفت.
این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: علیرغم تمام نکاتی که به آن اشاره شد، جمهوری اسلامی ایران تا آخرین روز و تا آخرین لحظه باید منافع خود را از مسیر دیپلماسی و مذاکرات پیگیری کند؛ چراکه تهران هیچ راهی بهجز گفتوگو ندارد. در عین حال، تهران به موازات پیگیری مذاکرات باید پلن بی، سی و دیگر نقشههای جایگزین را هم داشته باشد. بنابراین حتی اگر از هماکنون این یقین را داشته باشیم که دولت بعدی آمریکا از برجام خارج خواهد شد، دلیل و توجیهی نخواهد بود که مذاکرات از دستور کار خارج شود؛ چون دیپلماسی و مذاکره جدیترین، کمهزینهترین و در عین حال کوتاهترین راه برای رسیدن به منافع است. حال اینکه مذاکرات چگونه، با چه شیوهای و در چارچوبی پی گرفته شود، نیاز به تحلیلی جداگانه دارد. بنابراین ضمن پیگیری دیپلماسی، جمهوری اسلامی ایران باید تدابیری را هم در نظر بگیرد که اگر توافقی با دولت بایدن حاصل شد یا نشد یا در صورت احیای برجام این توافق از سوی دولت بعدی کنار گذاشته شد، شرایط را به نحوی مدیریت کند که خسارتها و تبعات مخرب آن به حداقل ممکن برسد.
شرق ۳۱ فروردین