منشورها و زن زندگی آزادی

منشور مهسا و دیگر منشورها

منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران(1)، منشور فراگیر حقوقی دانشگاهیان برای انقلاب ژن- ژیان- ئآزادی(2)، لایحه حقوقی زنان(3)، منشور دادخواهی خانواده های خاوران(4)، پیمان دادخواهی(5)، منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران(6)، بیانیه “همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران”(7)، و شاید منشورهای دیگری که از چشم من نادیده مانده، طی هفته های  اخیرمنتشر شده اند. در این میان منشور مهسا، موضوع بحث های بیشنری واقع و جایگاه برجسته تری یافته است. با منشورها، کنشگران، روی صحنه سیاسی، حاضر می شوند، و گفتمان و سازمان مطلوب خود را برای پیروزی  انقلاب زن، زندگی، آزادی و در باره آینده ایران ارائه می کنند. صمیمانه می گویم  محتوا و شکل غنی و سرشار از تکثرنگری و همپذیری این منشورها، تامل انگیز است. برخورد گفتمان ها از طریق منشور در برابر منشور، رویداد مفید و نوید بخشی است که نشان از برنامه محوری است بجای شخصیت محوری. در محتوای این منشورها، اشتراکات، چشم گیر و اختلافات،  مشهود و حسن ها و خطاها بسیارند. مسلم است که محتوا  بی کم و کاست  یا بر عکس، کم و کاستی در منشورها، عاملی تعیین کننده، یا مانعی قاطع نمی سازد. غلبه فکر و اراده دموکراسیخواه یا ضد دموکراسی است که تعیین کننده است. آیا در این اسناد سیاسی، بخصوص در منشور مهسا،  نشانی از فکر و اراده دموکراسیخواه مشاهده می شود؟

چکیده مقاله 

آری ! وزش نسیم همپذیری و دموکراسی در  منشورها، و منشور نامبرده احساس می شود. این مهمترین وجه منشورهاست که موضوع این مقاله است. خلاصه حرف این مقاله چنین است افکار عمومی در جامعه ایران، تغییری  در سمت  بیان مستقل و متکثر افکار و علایق خود و نیز همپذیری را نشان می دهند.  تکثر و همپذیری، رشد مدرنیته نسبت به سنت و بنیاد دموکراسی می باشد. جامعه سیاسی ایران، فرمان افکار عمومی را شنیده و در منشورهای منتشره، منعکس کرده است. موقعیت بی سابقه ای فراهم شده است.  اگر تکثرنگری و همپذیری و فکر و اراده دموکراسیخواه در منشورها، تقویت و تحکیم شود،  و به تک گرایی برگشت نشود، تحولی با اهمیت شایان در کشور در راستای دموکراسی روی میدهد. یعنی دگر پذیری بجای دگر ستیزی، همپذیری بجای تک پذیری، آشتی بجای نفرت، دیالوگ بجای مونولوگ، آفرینش ایده مشترک بجای تابعیت از ایده آمر، همزیستی بجای حذف ، مدرنیته بجای سنت و دموکراسی بجای دیکتاتوری پدیدار می شوند و این تغییری تاریخساز است. مردم ایران، که متنوع و متکثر و مختلف هستند، در جستجوی ظرفی برای زندگی مشترک و همزیستی دموکراتیک، با هم منافع و مصالح همگانی دارند. دموکراسی، ظرف حضور همگان است. ظرف حضور همگان صاحب خانه ای ندارد که آن را برای مستاجرین بسازد. همگان، با هم  دموکراسی را می سازند. مفید و ممکن است که طرفداران ظرف مشترک یعنی دموکراسی خواهان، از سو تفاهمات سنتی دست کشیده، ضمن حفظ  برنامه، خط مشی  و فعالیت سیاسی مستقل هر یک،  همه با هم،  آشتی و دیالوگ کنند. این امر با همگرایی های ممکن نظیر همگامی جمهوریخواهان، تناقضی ندارد.

اهمیت بنیادی تکثر و همپذیری

دموکراسی، اگر بنیاد نداشته باشد، تنها آرزویی دست نیافتنی و در بهترین حالت رژیمی موقتی و گذرا ست. می خواهم توضح دهم که بنیاد دموکراسی تکثر، و همپذیری در جامعه است. تکثر یعنی وجود افراد و جمع های آزاد اندیش مستقل و همپذیری،  یعنی پذیرش استقلال و اندیشه آزاد  و متنوع  همدیگر. 

برخی آموزش ها، عناصری از دموکراسی، مثلا سازمان های صنفی و جامعه مدنی را پایه گذاری دموکراسی می دانند. علیرغم اهمیت پدیداری عناصر دموکراسی، نمی توان آن ها را بنیا دموکراسی دانست. عناصر تشکیل دهنده دموکراسی، مانند خود دموکراسی نهادهایی هستند که ضرورت یافته اند.  بنیاد دموکراسی و عناصر تشکیل دهنده آن، چیزی است که وجود آن در جایی، دموکراسی را ضروری و پایدار  و نبود آن در جای دیگر دموکراسی را نایاب و یا  ناپایدارمی کند. 

بنیاد عینی برای دموکراسی، تکثر و همپذیری است و ناقض تکثر و همپذیری، یعنی یکتا پذیری، بنیاد دیکتاتوری است. مسئله این است: 

یکتا پذیری، دگر ستیزی و حذف حتی با قتل حکومتی، یا همپذیری، دگر پذیری، همزیستی اجتماعی!

با سردرگمی و گمانه زنی نمی توان پیشرفت و دموکراسی خواه را از ضد دموکراسی تشخیص داد. چرا تکثر و همپذیری بنیاد دموکراسی است؟  دو جامعه انسانی، یکی، جامعه مدرن، مرکب از انسان مستقل و آزاد اندیش،  و دیگری جامعه سنتی، مرکب از انسان مومن و پیرو اندیشه دیگری، سبب پدیداری دو نوع از ایده و دو گونه  از نظام ایده پردازی می شوند. 

از آزاد اندیشی انسان ها، جامعه ای با ایده های متنوع و مختلف پدیدار می شود. این تنوع دلپذیر، زندگی مشترک اجتماعی را مختل می سازد، مگر اینکه ایده مشترکی برای زیست اجتماعی، حاصل شود. آفرینش جمعی ایده مشترک، بدون مشورت و تصمیم گیری اجتماعی ناممکن است.  لزوم مشورت و تصمیم گیری حول ایده مشترک،  به نهاد و ساختار و چرخه کار ساز منجر می شود. از این رهگذر است که  نهاد دموکراسی پدیدار و پایدار می شود. در جامعه ای  متنوع و همپذیر، نهاد دموکراسی نه یک آرزو، که یک ضرورت  می شود، از این جامعه، یعنی جامعه مدرن، نمی توان دموکراسی را سلب کرد.

 برعکس،هدایت جامعه مرکب از انسان با نگرش گرویدن مومنانه، به آفرینش ایده مشترک راه نمی برد.  گردآمدن جامعه  حول حقیقتی واحد و ثابت،  پیروی و تابعیت مطلق از آن را در پی دارد. از حقیقت واحد و ثابت، بعلاوه وحدت جامعه انسانی  با پیروی و تابعیت ، دموکراسی سر نمی گیرد، ضد دموکراسی قاعده جامعه سنتی است.

بنابراین، چنانچه، تنوع و تکثر در جامعه، با همپذیری تکمیل شود، عناصر حیاتی و بنیانی دموکراسی، پیدا و دموکراسی پایدار امکانپذیر می شود.  جامعه ای که این کیفیت را یافته باشد، یعنی همپذیری به قاعده آن تبدیل شده باشد، با جامعه ای که یکتا و مطلق نگری قاعده آن است، به نهادهای مختلفی می رسند. اولی، مستعد نهاد های دموکراسی است و دیگری دیکتاتوری. مسئله اصلی و اساسی امروز برای گذار به دموکراسی باید طرح  شود تاو به آن پاسخی معقول و مسئولانه داد.  از نظر من پرسش این است که از تکثر و همپذیری، یا از تقویت مدرنیته نسبت به سنت، یعنی از بنیاد و اساس دموکراسی  چه آثاری در جامعه، جنبش اجتماعی و جنبش سیاسی کشور و بطور مشخص در منشورها مشاهده می کنیم؟ 

تکثر در ایران امروز

تکثر به لحاظ عینی در ایران امروز بنحو برجسته ای مشاهده می شود. زنان، ملیتها یا اتنیک ها و  دیگر گروهبندی و جمع های طبقاتی، آئینی، مذهبی، جنسیتی، سیاسی، فرهنگی، “سمن”ها (سازمان های مردمی نهاد) و غیره، بعنوان  اجزایی  از ملت ایران و دارای هویت و مطالبه و جنبش مستقل، با  گفتمان، سازمان و مطالبات خودویژه  پدیدار شده و فعال اند. بعلاوه، در نتیجه تحولات مختلف داخلی و خارجی،  افراد، بخصوص در نسل جوان، به استقلال و آزاد اندیشی  نزدیک تر می شوند. بموازات، از نفوذ مراجع در خانواده، در جامعه مدنی، در اندیشه، در آموزش، در دین، و غیره کاسته و  به جای تابعیت و پیروی از آن مراجع، با استقلال نسبتا بیشتر فرد و گروهبندی ها روبرو می شویم.  تکثر عینی، خواهان شناسایی و نتیجتا زمینه ساز رشد گرایش به همپذیری است.  این تغییرات،  در جنبش های اخیر ایران بویژه در جنبش انقلابی ژینا (مهسا)،  منعکس شده و می توان  آن ها را ملاحظه کرد.  وجود زن، آزادی، همبستگی میان ملیت ها در شعارها، انعکاس پدیداری تکثر در جامعه است. این کیفیتی کاملا متمایز است از جنبش توده ای در انقلاب 1357. به سبب  تنوع  گروه بندی ها و خود آگاهی و برخورداری آنها از استقلال و  اندیشه آزاد،  نوع جدیدی از رهبری نیز در جنبش زن، زندگی، آزادی بروز کرده  است.  تنوع  در رهبری و عدم تمرکز در آن، و پیدا نشدن چهره یا سازمان و حزبی دارای نفوذ همه گیر خصلت نوین در رهبری انقلاب است. مقایسه ای میان امروز و چهار دهه پیش،  می تواند نوشدن جامعه ایران را بیشتر نشان دهد. برای مثال، مقایسه همبستگی جامعه امروز با زنان و جنبش آنان در قیاس با نحوه مواجه با تظاهرات زنان در اسفند 1357، و مقایسه همبستگی کنونی جامعه با کردستان و بلوچستان و دیگر مناطق قومی اتنیکی در قیاس با واکنش مردم نسبت به فرمان مرداد 1358 خمینی در حمله به کردستان، نشان دهنده این است که جامعه مدرن شده، و از جامعه سنتی فاصله گرفته است.

منشور ها و تکثر و همپذیری

جنبش سیاسی کنونی در داخل و خارج از کشور، ناگزیر در مقابل پرسش چگونگی ایجاد رهبری سیاسی جنبش زن زندگی آزادی قرار گرفته  و سعی و تلاش می کند تا بدان پاسخ دهد. تکثر عینی درون جامعه و جنبش امروز ایران، گرایشاتی سیاسی را که بر یکتا نگری سنتی باقی مانده اند، به گوشه ای میراند. هر کنشگر، حزب و یا گروهی که نتواند خود را با وضعیت کنونی تکثردر جامعه و جنبش، یعنی رشد دموکراسی خواهی و رفع تبعیضات، همراه کند، با هر سابقه و کارنامه ای که باشد، منزوی خواهد شد. بدین سبب بوده که  تنها منشورهایی می توانند منتشر و میان مردم منعکس شوند که ضمن طرح مطالبات دموکراسی خواهانه، تکثر عینی جامعه  و مطالبات آن را نیز منعکس کنند. جامعه نوشده، مهر و نشان خود را بر منشورها زده است. این منشورها، با تفاوت هایی  و با حسن ها و  خطاهایی که  در هر یک می توان یافت، مشترکا بر خواسته های مختلف بویژه  دموکراسی خواهانه تاکید کرده اند نظیر : آزادی، عدالت اجتماعی، همزیستی با هم در چارچوب سیاسی ایران، پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر(1948) و ملحقاتش، برابری و عدم تبعیض در مقابل قانون و برخورداری از حقوق برابر شهروندی، امنیت و تدارک فضای عاری از خشونت. علاوه بر این، تاکید بر مطالبات هویتی مختلف و بویژه مطالبات هویتی قومی اتنیکی، تمرکز زدائی از قدرت مرکزی، رفع تبعیضات و نابرابری میان ملیت های ساکن کشورو مخالفت با همسان سازی از ویژگی منشورهاست. این منشورها، ضمن تاکید بر یکپارچگی کشور، با تجربه ای از تمامیت خواهی تمرکزگرا مرز بندی کرده اند. آن تجربه، همراه بود با سرکوب و تبعیض و نفی تکثر قومی اتنیکی  با اتهام دروغ تجزیه طلبی. چنین رویکردی در منشورها نسبت به تکثر قومی اتنیکی ایران،  بی سابقه است. در میان منشورها، موضع گیری منشور مهسا در رفع تبعیضات قومی اتنیکی، با توجه به ترکیب امضا کنندگان آن و بخصوص آقای رضا پهلوی، کم نظیر است. موضع منشور مهسا در مطالبات دموکراسی خواهانه، اشتراکات چشم گیری با دیگر منشورها دارد. با این همه،   غیر منتظره نبود. آنچه غیر منتظره و شایان توجه است،  موضع گیری آن منشور  در باره تکثر، با توجه به مطالبات  قومی اتنیکی  و تاکید و توجه عملی  به همپذیری است.

مقاومت یکتا نگری

گرایشات یکتانگری، با تاکیدات مختلف، به مخالفت با این منشورها اقدام کرده اند. اما، بیش از همه، تا کنون، منشور مهسا،  مورد حمله  یکتا نگری گرایشات سیاسی  مختلف واقع شده است. برخی، امضا کنندگان منشور مهسا، بخصوص حضور رضا پهلوی را کافی برای حمله به آن یافته، و برخی دیگر را نیز محتوای آن برانگیخته است.  افرادی از طرفداران جمهوریخواهی، صاف و  ساده منشور خود و همفکران خود  را بر دیگر منشور ها ممتاز دانسته اند. برخی با شعار نه شاه و نه ملا، به منشور مهسا تاخته اند. افرادی، با ناسیونالیسم قومی اتنیکی و  با خود برتر بینی که مغایر مواضع مسئولانه  قاطبه هموطنان و تشکل های قومی اتنیکی است، به منشور مهسا و بخصوص به آقای عبداله مهتدی، رهبر حزب کومه له کردستان ایران، بعنوان یکی از چهره های موثر در شکل گرفتن ان منشور تاخته اند. اما، سخت ترین حملات، از سوی  بقایا و طرفداران دیکتاتوری سلطنتی سابق است که منشور مهسا را به سبب  تاکید و توجه عملی به تکثر و همپذیری، ناقض ایدئولوژی یکتا نگر خود یافتند. در منشورمهسا،  از اتهام فتنه 57،  از اتهام تجزیه طلبی و از دیگر روایات ابزاری مورد علاقه وافر این گروه افراطی اثری نیست. مسلم است که  حملات یکتا گرایی بعد از مدتی، ته می کشند و هیچ یک نمی تواند گفتمان یا سازمان و یا منشوری را ارائه کند. در جامعه و جنبش ایران، جایی برای تک گرایی باقی نمانده است چه از گونه خود محوری صاف و ساده، یا ناسیونالیسم قومی اتنیکی، یا نه شاه نه ملای مجاهدینی،  یا بقایای دیکتاتوری سلطنتی سابق! منشور مهسا، که  بمانند دیگر منشورها، با مدرن شدن جامعه و تکثر و همپذیری همراه شده، در اثر حملات یکتانگرانه، ضعیف نمی شود. برعکس با حفظ و پایفشاری بر رویکرد دموکراتیک خود، و با استقاده از نقدها و نظرات، میتواند نیرومند تر نیز بشود.

منشورها و زن زندگی آزادی

اتلاف زمان خواهد بود که منشور مهسا یا منشور دیگری، در توهم محوری شدن گرفتار شود. جنبش زن زندگی آزادی، برای پیروزی به یک رهبری قوی سیاسی و به منشوری مشترک نیاز دارد. بدون چنین رهبری، بی تردید این جنبش با هزینه های بسیار، بی نتیجه ای، به پایان می رسد. وظیفه جنبش سیاسی دموکراسی و آزادی خواه و عدالت جو، در داخل و خارج از کشور است که به این ضرورت بدون تاخیر، پاسخ دهد. منشورها، و تهیه کنندگان منشورها تا رسیدن به نتیجه و تا پاسخگویی به ضرورت راه درازی در پیش دارند. و این در شرایطی است که اوضاع برای مردم ایران بسیار ناگوار و غیر قابل تحمل است. ادامه این اوضاع دشوار را نیروهایی در داخل حفظ می کنند، که برخوردار از امکانات مالی و امنیتی-نظامی و نیز دارای حامیان خارجی هستند. جنبش مردمی وکنشگران و تشکل های سیاسی، کار های بسیاری را باید در زمانی کوتاه انجام دهند تا  کشور و مردم رنجور و داغدیده ایران، به خواسته های عاجل دست یابند. نیروهای سیاسی در داخل و خارج از کشور، باید با تکیه بر تکثر عینی و همپذیری که شکل گرفته، برای انجام کارهای مشترک، ضمن حفظ برنامه های سیاسی مستقل و عمیقا متفاوت خود،  با هم آشتی کنند تا بتوانند با برکنار کردن جمهوری اسلامی، ایران دموکراتیک را مستقر کنند که ظرف حضور همگان است. 

باور کنیم که دموکراسی ظرف حضور همگان است! باور کنیم در ایران متکثر،همپذیری رشد می کند! پس، در ایجاد نهاد دموکراسی یا ظرف زیست باهم،  همکاری نیروهای سیاسی که تکثر و همپذیری را قبول دارند، ناگزیر است. طبیعی است همگان، ظرف حضور همگان را با هم  بسازند. در دموکراسی، برخی صاحبخانه و برخی مستاجر نیستند.

به یکتا نگری و دشمن انگاری سنتی  پایان دهیم!  با گفتگوی جمعی دو جانبه و چند جانبه،  در باره موفقیت انقلاب ژینا، حول منشورها و میان تهیه کنندگان آنها، دست بکار شویم. این امر با همگرایی های ممکن نظیر همگامی جمهوریخواهان، تناقضی ندارد.

   چهار شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ – ۱۵ مارس ۲۰۲۳

  1.  منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و‌ مدنی ایران- 
  1. منشور فراگیر حقوقی دانشگاهیان برای انقلاب ژن-ژیان-ئازادی
  1. لایحه حقوقی زنان
  1. منشور دادخواهی خانواده های خاوران 
  1. پیمان دادخواهی 
  1. منشور همبستگی برای سازماندهی آزادی ایران
  1. بیانیه “همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران” 

به پیش

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *