مترجمهای سانسورچی، ناشی، یا هر دو؟
اولین تصوری که با شنیدن خبر تحریف سخنان محمد مرسی، ریس جمهور مصر، در ترجمههای همزمان رسانههای ایران به ذهن می آید این است که بنای مسئولان رسانه های ایران بر تحریف یا سانسور حرفهای آقای مرسی درباره سوریه بوده.شاید این حرف درست باشد اما شاید همین حرف بر بعد دیگری از معضل ترجمه های همزمان در تشکیلات رسمی کشور به عنوان یک حرفه، سرپوشی ناخواسته بگذارد.عملکرد مترجم های همزمان دولتی و رسانه ای ایران طی سالهای گذشته برآورد چندان خوبی از مهارت آنان بدست نمی دهد. ضعف مهارت مترجم های همزمان لزوما دلیل نمی شود که فرضیه تحریف سخنان آقای مرسی اشتباه باشد اما نوع تحریف این سخنان جای بررسی دارد.بهترین زمان برای برآورد مهارت مترجم های دولتی یا دستکم آن دسته از آنها که در برنامه های تلویزیونی مشاهده شده اند، زمان کنفرانسهای خبری است. سوالهایی که خبرنگاران خارجی می پرسند خیلی اوقات دقیق ترجمه نمی شوند. دقیق نبودن ترجمه ها هم در استفاده از معادلهای غیر دقیق است، هم در عباراتی که مترجم از سر احترام یا حفظ برخی حرمت ها یا گاهی هم برای نداشتن حضور ذهن بر زبان می آورد تا ذهن خود را جمع و جور کند.
ضعف ترجمه و ضعف زبان انگلیسی در دستگاه های روابط عمومی ایران به قدری چشمگیر است که بیشتر اوقات متونی که در خیلی از مراسم به نمایش گذاشته میشود اسباب خنده فارسی زبانانی را فراهم می کند که می توانند متون انگلیسی را بخوانند و اشتباهات آن را بفهمند. این ضعف هم در ترجمه غلط املایی و انشایی خود را نشان می دهد چنانچه در متون تابلوهای انگلیسی زبان اجلاس غیر متعهدها نشان داد هم در ترجمه غلط محتوا. مثلا ماه گذشته در جریان نشستی با حضور مسئولان بلندپایه ایران و سوریه در تهران با عنوان، ‘سوریه اولین خط مقاومت’، این عبارت بر سر در محل نشست به زبان انگلیسی نوشته شده بود: ‘اولین خط مقاومتِ سوریه’. یا مثلا تابلویی که در محل کنفرانس مطبوعاتی محمود احمدی نژاد در سالهای اول کارش نوشته بود، ‘به رسیمان الهی بیاویزید تا رستگار شوید’، این گونه به انگلیسی ترجمه شده بود، ‘از طناب خدا بالا بروید تا به بهشت برسید’.
اگر گفته های محمد مرسی در حین ترجمه های زنده تحریف شده، مهم است که روشن شود آیا مسئولان و مترجم های ایرانی از قبل متن سخنرانی او را در اختیار داشتند یا نه. اگر داشتند احتمال تحریف عامدانه یا اقلا برنامه ریزی شده خیلی بیشتر می بود. از طرف دیگر اگر عامدانه بوده دلیل ندارد که اینقدر ترجمه های همزمان گفته های آقای مرسی بیشباهت به هم باشند، مگر شباهت در غیر دقیق بودنشان. به همین دلیل اگر مترجم های ایرانی پیشاپیش از متن سخنرانی آقای مرسی اطلاعی نداشتند، تحریف سخنانش هم لزوما نمیتوانسته خیلی حساب شده یا تابع یک رویه واحد باشد، از جمله به دلایل زیر:
ترجمه همزمان حضور ذهن زیادی را می طلبد. تحریف آگاهانه صحبت های یک سخنران در حین ترجمه همزمان از آن هم حضور ذهن بیشتری را می طلبد. با توجه به ضعف مهارت خیلی از مترجم های همزمان ایرانی بعید به نظر می رسد که از چنین حضور ذهن و سرعت عملی برخوردار باشند. شاید در همین حد می دانند یا در همین حد به آنها گفته شده که اگر گوینده نکته ای گفت که خلاف آن چیزی بود که حکومت با آن مشکل دارد، باید هر طور شده ترجمه به شکلی که مورد نظر حکومت باشد بیان شود. اگر چنین بوده، دستورهایی که به مترجمهای همزمان شبکه های مختلف صدا و سیما داده شده، یکی نبودند چرا که اگر بودند یک مترجم سرخود کلمه بحرین را به جای سوریه به کار نمی برد در حالی که مترجمان دیگر این کار را نکردند. حتی اگر یک مترجم بخواهد دستورهای مافوقش را اجرا کند باید هم خیلی مهارت و سرعت عمل داشته باشد هم خیلی اشراف به موضوعی که صحبت های گوینده به آن مربوط می شود تا بداند کی و کجا دست به تحریف بزند بدون آنکه رشته سخن را از دست بدهد. در عین حال باید دید آیا بقیه حرفهای محمد مرسی در بخش های دیگر سخنرانیش کاملا دقیق و بدون اشتباه ترجمه همزمان شده یا فقط قسمت مربوط به سوریه این طور بوده.
ترجمه های غیر دقیق باعث می شود خیلی اوقات واکنش ها و تعامل ها بین دو گوینده مسیر طبیعی خود را طی نکند. وقتی خبرنگاران کنفرانس خبری مقامات ایران سوالی می پرسند که دقیق ترجمه نمی شود، گوینده هم – که عموما محمود احمدی نژاد است – جوابی میدهد که نه فقط هم خبرنگار را کلافه می کند هم شنوندگانی که هر دو زبان را بلدند بلکه شاید باعث سوءتفاهم ها و سوءبرداشت ها هم بشود. مثلا این سوءبرداشت که مصاحبهشونده خواسته جواب سر بالا بدهد در صورتی که شاید اگر سوال برایش دقیق ترجمه می شد، طور دیگری جواب می داد.
نمونه بارز سوءبرداشت ناشی از ترجمه های اشتباه در ایران، مورد دو ماه پیش ترجمه غلط صحبت های وزیر خارجه روسیه در تهران بود. سرگئی لاوروف در تهران حین یک کنفرانس خبری گفت که آمریکا تجهیزات مخصوصی را به منطقه می فرستد مخصوصا به یکی از کشورهای خلیج فارس. در ترجمه همزمان فارسی این اظهارات – که رسانه های ایران منتشر کردند – آمده بود که آمریکا به شورشیان سوریه اسلحه میفرستد. روسیه بعدا ناگزیر شد با سر و صدای فراوان نوار گفته های آقای لاوروف را برای رفع سوءتفاهم منتشر کند تا نشان دهد آقای لاوروف چنان اتهامی را به آمریکا نزده. اگر ضعف ترجمه و ضعف زبان انگلیسی در تشکیلات دولتی و حکومتی ایران به این حد باشد، آن هم برای زبانی که بینالمللی است، دلیلی وجود ندارد مترجمان همزمان زبانهای دیگر در این تشکیلات ماهرتر باشند.
بیشک ایران تنها کشوری نیست که ضعف مترجم دارد. شاید صحبتهای مقامات ایران در کشورهای دیگر نیز توسط مترجمهای بومی آن کشورها اشتباه ترجمه شود. چنین اتفاقاتی برای هر کشوری امکان دارد بیفتد. اما در مورد ایران زیاد اتفاق میافتد و مانع فهم کامل و دقیق حرفهای دو طرف یک صحبت یا بحث می شود.
اگر ترجمه های همزمانی که از صحبت های اخیر محمد مرسی در گوش محمود احمدی نژاد و بقیه مسئولان ایرانی عنوان شد از طرف همان مترجم هایی است که در کنفرانس های خبری رئیس جمهور هم کار می کنند، بعید نیست که خود آقای احمدی نژاد و همراهانش هم حرفهای آقای مرسی را در همان زمانی که حرف میزد درست نفهمیده باشند.
وجه دیگر این معضل، ضعف زبان انگلیسی یا ندانستن زبان از طرف اکثر مسئولان ایرانی است. در حالی که سیاستمدارانی چون محمد جواد اردشیر لاریجانی، معصومه ابتکار، علی اکبر ولایتی، علی اصغر سلطانیه، علی اکبر صالحی و محمد جواد ظریف انگلیسی را خوب بلدند، اما هیچکدام از رهبران تراز اول ایران انگلیسی نمیدانند. این یکی از دلایلی است که وقتی آنها برای مخاطب غیر ایرانی به زبان فارسی صحبت می کنند متوجه نیستند که صحبت های آنها باید به زبانهای دیگر هم ترجمه شود و اگر این کار درست انجام نشود، نه تنها ترجمه دقیق نخواهد بود بلکه شاید آن ترجمه و آن اثرگذاری ای که مدنظر خود گوینده بود، نیز حاصل نشود مخصوصا اگر گوینده به زبان محاوره ای یا ادبی یا مذهبی حرف بزند.
مثلا این امر باعث میشود پاسخ آقای احمدی نژاد در یک کنفرانس بین المللی خبری به سوالی درباره احتمال حمله آمریکا به ایران، “اول اونی که تو عراق زائیدید بزرگ کنید”، برای خبرنگاران خارجی مفهوم نشود. یا رئیس جمهور برزیل وقتی در حین دعای فرج آغاز صحبت های آقای احمدی نژاد سکوت میشنود تصور کند ارتباطش با مترجم قطع شده. یا اینکه عبارت “معده حرامخوار رژیم صهیونستی” در ترجمه همزمان شبکه پرستیوی از صحبت های آیت الله خامنه ای در اجلاس غیر متعهدها به “معده آدمخوار رژیم صهیونیستی” ترجمه شود.
بی بی سی شنبه 01 سپتامبر 2012 – 11 شهریور 1391