آموزش علمی و دموکراتیک

خشت اول گر نهد معمار کج
تا ثریا می‌رود دیوار کج

جهان به تندی در حال دگرگونی است و هیچ کس نمی‌داند که به چه دانش‌هایی و چه توانایی‌هایی برای آینده نیازمند هستیم و به همین خاطر، نقش آموزش، مدارس و دانشگاه‌ها برای آماده کردن جوانان که بتوانند خود را برای این شرایط به‌شدت متغیر آماده کنند از اهمیت بزرگی بر خوردار می‌شود. کشور ما ایران اگر بخواهد آینده‌ای داشته باشد باید دانش آموزان و دانش‌جویان ما بخشی از این نیروی تغییر باشند و صرفا به یادگیری آنچه که در گذشته آمده خود را قانع نسازند. ما برای ساختن جامعه پیشرفته آینده باید با تحولات علمی جاری در جهان همراه شده و پیچیدگی‌های آموزش علمی را درک نموده و خود را برای فهم آنچه در آینده به آن نیازمندیم آماده نمائیم.

آموختن در عصر تکنولوژی و فضا دیگر این نیست که در حجره‌ای بنشینیم و چیزهایی را به محفوظات خود بیفزائیم. آموزش امری علمی است و در همه زمینه‌های آموزشی تحقیقات گسترده‌ای توسط پژوهشگران انجام شده و می‌شود. اینکه چه می‌آموزیم و چگونه می‌آموزیم و از چه متد‌ها و استراتژی‌هایی برای بهتر، درست‌تر و علمی‌تر بودن استفاده می‌کنیم آن قدر مهم است که در سراسر جهان، دولت‌ها، موسسات آموزشی، علمی و شرکت‌های کوچک و بزرگ خصوصی دست به تحقیقات می‌زنند.

آموختن مساله بسیار پیچده‌ای است، ما وقتی می‌گوئیم چیزی را آموختیم منظورمان چیست و چگونه باید دریابیم که پدیده مورد بحث را واقعا آموخته‌ایم؟ اگر به درستی چیزی را توانسیم بیاموزیم و بدانیم چه چیزی را آموخته‌ایم تازه می‌رسیم به این مساله که بگوئیم در باره آن دانش چه داریم. آموختن دانش‌های موجود بویژه از طریق معلمین، دبیران و اساتید دانشگاه‌ها صورت می‌گیرد و مساله مرکزی این است که کتب درسی می‌بایست بر اساس آخرین دست‌آوردهای پژوهشگران و دانشمندان تنظیم گردد و جنبه علمی داشته باشد و دانشمندان بر سر آن توافق داشته باشند. در زمینه‌های مختلف علوم هدف‌های مشخصی برای آموختن در نظر گرفته شده است که برای فهم بهتر آنچه که دانش آموزان و دانشجویان فرا می‌گیرند کمی مشخص‌تر بدان خواهم پرداخت.

متاسفانه در کشور ما کتب آموزشی مبتنی بر پیش‌داوری‌های ایدئولوژیک، مذهبی و خرافی نگاشته شده است و این حکومت‌گران هستند نه دانشمندان که تعین می‌کنند که چه چیزی می‌باید در کتب درسی بیاید و چه چیزی حذف شود و صد البته در جمهوری اسلامی اندیشه علمی و دموکراتیک از دروس مدارس حذف شده و پیش‌داوری‌های حکومت‌گران جایگزین آن شده و می‌شود. با همه این اوصاف باید دید که در چنین اوضاعی چه می‌توانیم انجام بدهیم.

ابتدا ببینیم که متد و هدف آموختن در زمینه‌های مختلف کدام است. آموختن در زمینه‌های مختلف هدف‌های مختلفی را دنبال می‌کند. به طور مثال هدف آموختن ریاضیات این است که ما توانایی خود را برای یادگیری ریاضیات را افزایش دهیم و این بدان معنی است که مفاهیم و متدهای ریاضی را تکامل ببخشیم و همزمان استراتژی‌های مختلف برای حل مسائل را یاد بگیریم و در مسائل علمی و اجتماعی از آن سود بجوئیم.

زبان را به خاطر آن یاد می‌گیریم که بتوانیم به آن گفت‌وگو کنیم، بنویسیم و توانایی آن را بدست آوریم که در ارتباط با دیگران خود را فرموله کرده و در شرایط مختلف زبان را برای هدف‌های مختلف به کار گیریم. همچنین بتوانم از زبان در بحث‌ها و مناطره‌ها در زمینه مسائل اجتماعی، فرهنگی و کلا در همه زمینه‌ها استفاده کنیم. زبان مهم‌ترین ابزار ارتباطی انسان است هر چه بر آن مسلط باشیم بیشتر می‌توانیم دانشی را که داریم به بهترین وجه توضیح داده و تشریح کنیم. زبان در عصر کنونی برای خود یک علم شناخته شده بین‌المللی و جاافتاده است. همچنین باید دریابیم که چطور می‌شود جستجو کرد و مفاهیم بدست آمده از منابع مختلف را بررسی و ارزشیابی نمود. فراگیری زبان فارسی و درک درست واژه‌ها و مفاهیم در همه زمینه‌ها برای درک و فهم علمی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. اهمیت زبان انگلیسی که اکثر مقالات علمی بدان نوشته می‌شود بر کسی پوشیده نیست و به همین خاطر بهتر است که زبان انگلیسی از‌‌ همان مقطع ابتدائی جز مواد درسی مدارس باشد.

در زمینه فیزیک، شیمی و کلا علوم طبیعی اهدف مشابهی دنبال می‌شود، در زمینه آموختن فیزیک و علوم طبیعی به مفاهیم و تئوری‌هایی که توسط دانشمندان ثابت شده توجه جدی می‌شود و از مدل‌ها و متدهای شناخته شده استفاده شده و به چگونگی تکامل آن‌ها اهمیت داده می‌شود. در هریک از مواد درسی در زمینه‌های موجود به فهم، آنالیز و حل مسائل اهمیت داده می‌شود. آزمایش کردن و توضیح و تشریح نتایج آزمایش‌ها مساله مرکزی در این دروس قلمداد شده و فراگیری طوطی‌وار، خدمتی به آموختن در این زمینه‌ها نمی‌کند زیرا هدف این است که دانش‌های موجود در عمل روزمره کاربرد پیدا می‌کند. در همه دروس باید به جنبه‌های کاربردی اهمیت بدهیم و به دانش آموزان یاد بدهیم، آنچه را که می‌آموزند به این خاطر است که در زندگی روزمره کاربرد داشته باشد.

در  علوم اجتماعی هدف مرکزی و اولیه آموختن دانش در زمینه دموکراسی و حقوق بشر؛ شامل حقوق جمعی و فردی در همه زمینه‌های اجتماعی و سازمان‌ها و نهادهای مدنی در سطوح محلی و جهانی از زوایا و دیدگاه‌های گوناگون می‌باشد. یک سیستم مبتنی بر علم بر دموکراسی و حقوق بشر نیز استوار است.

آموختن در باره تاریخ همه ایدئولوژی‌ها از جنبه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی و اینکه چگونه این مسائل بر فرد و اجتماع تاثیر  می‌گذارند مورد نظر است. همه این پدیده‌ها از یک دید و فهم اجتماعی هم از جنبه تئوریک و هم از جبنه عملی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و همچنین به مسائل از یک دید انتقادی نگریسته شده و منابع از لحاظ اعتبار مورد سنجش جدی می‌باشد. در این زمینه همچنان که دیده می‌شود محدویتی برای آموختن اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها وجود ندارد و بر خلاف دیکتاتوری‌های هیچ چیز محدود و یا حذف نمی‌شود. در زمینه‌های تاریخی و فرهنگی نیز وضع بر همین منوال است.

هدف از درس مذهب در آموزش‌های دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی، بدست آوردن آن توانائی‌هایی است که با آن بتوان مذاهب و شیوه‌های زندگی را بر اساس دیدگاه‌های مختلف آنالیز کرد. بدست آوردن دانش لازم در باره رابطه مذهب و شیوه‌های زندگی و رابطه مذهب با علم و توانایی اینکه بتوانیم آن را آنالیز کنیم. همچنین بدست آورن توانایی لازم برای دریافت و فهم اینکه اتیک چیست و تئوری‌ها و مدل‌هایی که آن را توضیح می‌دهند کدام است و بالاخره اینکه بتوانیم پرسش‌ها در باره رابطه میان اتیک و مذاهب گوناگون را بررسی نمائیم. در این بررسی‌‌ها بحث این نیست که کدام مذهب چه جایگاهی و مرتبتی دارد، هدف آموختن در باره همه مذاهب است.

توضیح درباره هدف‌های  آموختن در زمینه علم ریاضی، زبان و زبان‌شناسی، علوم طبیعی و علوم اجتماعی و مذهب برای آن است که نشان دهم که آموختن بدون هدف و بدون پایه‌های علمی کار به جایی نمی‌برد. آموزش باید بر یک مبانی علمی و دموکراتیک استوار باشد و در خدمت به مردم و حفظ طبیعت و جهان ما باشد. منظور این است که علمی اندیشیدن و درک و فهم مسائل نیاز به آموختن دارد. وظیفه ما تربیت افرادی است که علمی بیاندیشند و به شیوه‌ای دموکراتیک به مسائل بر خورد کنند. در نظام‌های غیردموکراتیک هر پیشداوری احمقانه‌ای را به خورد انسان‌ها می‌دهند تا بتوانند آن‌ها را کنترل کنند و حقوق دموکراتیکشان را نادیده بگیرند. در سیستم و تفکر استبدادی محدود کردن، حذف کردن و سانسور کردن مساله مرکزی قدرت‌مداران است.

هدف در آموختن اگر کشف حقایق جدید برای آموزنده نباشد و صرفا فراگیری چیزهایی که حقیقت مطلق شمرده می‌شوند باشد ربطی به آموزش علمی ندارد. ما مفاهیم و متدهایی را یاد می‌گیریم که به کمک آن‌ها بتوانیم آموزش‌های خود را در سطوح بالاتری ادامه بدهیم. آموختن البته همیشه علمی نیست و ما می‌توانیم چیزهایی را نیز بیاموزیم که صرفا پیش‌داوری‌های دیگرانی باشد که غیرعلمی و یا شبه‌علمی است.

آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها به هیچ عنوان نباید مبتنی بر پیشداوری‌ها و یا دخالت دادن مذهب در دیگر آموزش‌ها از جمله تاریخ، علوم اجتماعی و علوم سیاسی و اقتصادی باشد. اگر دین به عنوان یک ماده درسی باشد باید شامل همه ادیان گردد و توسط معلمینی که در این رشته درس خوانده‌اند تدریس شود نه توسط یک کشیش، آخوند یا رابین که هر کدام از این‌ها دین خود را تبلیغ می‌کنند. در واقع امر وظیفه معلم دینی این است که بیاموزاند که ادیان مختلف در زمینه‌های گوناگون چه پیامی دارند و چه می‌گویند و هدف این نباید باشد که دانش‌آموز این یا آن دین را قبول کند و از آن پیروی نماید.

اگر فلسفه سیستم آموزشی بر اصولی دموکراتیک استوار نگردد نمی‌توان از آموزش علمی گفت‌وگو کرد. در این زمینه با اشاره کوتاه به مبانی سیستم آموزشی سوئد و جمهوری اسلامی می‌توان از آن درس‌هایی گرفت.

دکتر علی حسین‌خواه طی مقاله‌ای زیر عنوان نظام آموزشی و برنامه‌ریزی درسی سوئد، می‌نویسد «نظام تعلیم و تربیت سوئد مبتنی بر بنیان‌های جامعه دموکراتیک است. آموزش باید مبتنی بر احترام به حقوق بشر، ارزش برابر انسان‌ها، برابری زن و مرد، آزادی فردی، احترام به تفاوتهای دینی- قومی، آگاهی از خاستگاه فرهنگی خویش، همدلی و همبستگی، بردباری و مسئولیت پذیری، و احترام به محیط زیست باشد.(دفتر بین‌المللی تعلیم و تربیت یونسکو، ۲۰۱۲)

هر آن‌گاه این نگاه دموکراتیک را با آنچه که فلسفه آموزش در جمهوری اسلامی است مقایسه کنیم در خواهیم یافت که وضع علم و آموزش در کشور ما چقدر غیر علمی و مغایر با ارزش‌های گفته شده در بالاست.

در برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی در باره مبانی فلسفی این برنامه‌های آموزشی آمده است: «چشم‌انداز برنامه‌های درسی و تربیتی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در راستای فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی، با تکیه بر میراث گرانبها و ماندگار رسول الله (ص) قرآن کریم و عترت (ع) تحقق جامعه عدل مهدوی (عج) و چشم‌انداز نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در افق  ۱۴۰۴ با بهره گیری از الگویی پیشرفته و بومی زمینه تربیت نسلی موحد، مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد و به مسئولیت‌ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقت‌جو و خردمند، دانش‌پژوه و علاقه‌مند به علم و آگاهی، عدالتخواه و صلح‌جو، ظلم‌ستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمع‌گرا و جهانی‌اندیش، ولایت‌مدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خود باور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیا، انتخاب‌گر و آزادمنش، متخلق به اخلاق اسلامی، خالق و کار آفرین، مقتصد و ماهر، سالم و با نشاط، قانون‌مدار و نظم‌پذیر، وفادار به ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیاراسلامی را فراهم می‌سازد.»

با این گونه نگاه به امر آموزش باید فاتحه آموزش علمی در ایران را خواند. اما جامعه مدنی ایران، معلمین و اساتید و دانش آموزان و دانشجویان برای پیشنهاد‌های حکومت ارزشی قائل نمی‌شوند و به همین دلیل هم هست که طی این ۳۶ سال ده‌ها هزار معلم اخراج شده‌اند اما این کار هم نتیجه‌ای نداده است و هم اکنون نیز اخراج معلمین یک امری عادی است. سازمان‌های مدنی و تشکل‌های معلمان زیر فشار و سرکوب هستند و ده‌ها معلم در زندانند. معلمان و اساتید دانشگاه‌های برای علم و آموزش علمی ارزش قائلند و به وظایف خود واقفند و به همین خاطر است که ارتجاع نتوانسته است بر علم، دانش و دانشمندان فائق شود.

همه ما می‌دانیم که اگر نتوانیم سیستم آموزشی را تغییر دهیم و اگر نتوانیم یک سیستم آموزشی بر پایه‌های علمی داشته باشیم، خبری از پیشرفت، ترفی و تمدن ایرانی نخواهد بود. اما با این حال باید ببینیم در شرایط موجود چه کاری از دستمان بر می‌آید که انجام دهیم.

در پایان از آنجا که سیستم آموزشی جمهوری اسلامی نه دموکراتیک است نه علمی باید از معلمین دانش آموزان و آن دسته از مسئولینی که دلشان در گرو ملت است خواسته شود که تلاش نمایند به آموزش علمی اهمیت داده و پیشداوری‌ها و آموزش‌های غلط حکومت را نادیده گرفته و آموزش علمی را در مرکز توجه و کار خود قرار دهند. این امر در عصر علم ارتباطات و اینترنت امری امکان پذیر است. معلمین و اساتید دانشگاه‌ها با معرفی آثار علمی شناخته شده به دانش‌آموزان و دانشجویان می‌توانند خدمت بزرگی به امر آموزش علمی نمایند. وقتی ما بدانیم که چه می‌خواهیم هیچ قدرتی را توان جلوگیری از دانش و دانائی نیست.
مزدک لیماکشی
در نوشتن این مطب از تجارب کاری طولانی خود و همچنین از سیستم آموزشی سوئد و ایران سود برده‌ام.