طيفى از “سكولارهاى سياسى” در دام آرمانگرايى

آرمانگرايى يعنى دلبستگى به ارزشهاى انتزاعى، ارزشهايى كه در صورت مهيا بودن ساز و كارهايشان به منصحه ظهور مى رسند. آرمانها ارزشهاى به مفهوم در نيامده هستند و چون بى مفهوم اند در نتيجه اگر قابليت تحقق يابند چگونگى رخدادشان در و به واقعيت، نامعلوم است.سياست محافظه كارانه حزب توده ايران و فدائيان اكثريت در جهت تثبيت جمهورى اسلامى از آرمانگرايى ضد امپرياليستى و راه رشد غير سرمايه دارى اين دو جريان سياسى سرچشمه گرفته بود و ديديم كه چگونه اين آرمانگرايى توأمان در ايران و در سطح جهان به قهقرا رفت و چه بسا انسانهايى بدون كمترين تأثير بر روند پيشرفت و ترقى در اين آرمانگرايى قربانى شدند.

آرمانگرايىِ آرمانگرايان وعده “مدينه فاضله” است كه عموماً بشكل اعتقاد و ايدئولوژيك تبلور مى يابد و چون آرمانگرا در وقوع حادثه اى باب طبع خويش به انتظار روز موعود نشسته است تا آن بر وفق مرادش وقوع يابد، در نتيجه از ديگر وقايع در پيرامون خويش و در زمان حال و مفهوم ساختن آنها مغفول مى ماند.

نمونه روشن و برجسته آن را ما در زمان حاضر در ميان آرمانگرايان اصلاح طلب اسلامى و “سكولارهاى سياسى” سراغ داريم. مفهومى را كه آنها مشتركاً در پى اش هستند نامفهومى ارزشهاى اصلاحى است بدين روال كه تبيين شان از اصلاحات از كليت ارزشهاى دينى و اسلامى فراتر نمى رود و چنين سطح اصلاحاتى كه هرگز در هيچ كجا واقعيت نداشته و به واقعيت هم در نمى آيد يك فانتزى آرمانگرانه است كه ره به جايى نمى برد.

اصلاحات مانند هر ارزشى ديگر امر انسان است و انسان بدون مفهوم ساختن صحيح آن در يك كليت، هرگز قادر نمى شود تا ارزشهاى آن را بر زندگى خويش جارى سازد. در ايران به دليل نفوذ فانتزى هاى آرمانگرانه بر ذهن ايرانى، ايرانيان هيچگاه و در هيچ زمان قادر نشدند تا از ارزشهاى خويش مفهوم ساخته و آنها را به خدمت شئون زندگى خويش گيرند و نقطه ضعف فرهنگى ما كه عقب ماندگى فكرى و نظام بى كفايت سياسى در قرون متمادى است، از همين ناتوانى در مفهوم ساختن ارزشها بوده است كه ارزشها در نامفهومى اش بر ذهن ما در تطول و شرايط زمانى خاص بسته به هر شرايط به همان شكل در مى آمدند و بدين ترتيب در تداوم بى عملى به آرمانگرايى خويش سرگردان تا روز و روزگارى دست غيب فرجى حاصل كند.

آرمانگرايى برخى سكولار هاى سياسى به حديست كه از “رفتار انتخاباتى اكثريت مردم” در تآثير گذارى به برخى نهادهاى جمهورى اسلامى در جريان اين انتخابات آخرى، نظير مجلس اسلامى، داد و سخن مى گويند بدون توجه به اين موضوع مهم كه چنين رفتارى در حيطه اعتقادى جمهورى اسلامى چه دردى را مى خواهد دوا كند جز مخمور چنين فضا اعتقادى بودن وانگهى اينچنين “رفتار انتخاباتى اكثريت مردم” كه تصميم به شركت در انتخابات را نه از قبل بلكه در دقايق آخر مى گيرند آن هم به تبعيت از تصميم دو فرد جمهورى اسلامى چه علامتى دارد جز سرگردانى و سرگشتگى معطوف به فقدان آگاهى اجتماعى و سياسى؟ فانتزى و طنز آرمانگرانه آنجاست كه گفته شده است تا قبل از تصميمم اين دو فرد كه آنها خواهان حفظ نظام اسلامى اند حركتى خارج از دايره نظام ( بعنوان مثال تحريم مدنى انتخابات ضد دموكراتيك) جايز نيست و همه بايد منتظر باشند تا آنها(خاتمى و رفسنجانى) تصميماتشان را بگيرند و سپس وارد صحنه شد و عمل نمود. اين چه چيزى را نشان مى دهد جز اينكه كت بسته در محاط جمهورى اسلامى بودن و ميل به كمترين حركت مستقلانه و سكولار نداشتن؟ تحليل ها و نوشته هاى اين بخش از “سكولارهاى سياسى” را دنبال كنيد اگر كمترين امر پيشبرد سياست و سياسگذارى به سبك و سياق سكولار يافتيد ما را هم از آن با خبر كنيد.

مراد و تأكيد من از سبك و سياق سياست سكولار و رفتار سياسى مستقلانه اينست كه مى بايست مرزها ميان سكولار انديشيدن و از اين طريق سياست گزيدن و كسانى كه خواهان حفظ نظام دينى- اسلامى اند مشخص باشد. اولين زايش ارزشهاى دموكراسى تكثر انديشه در قطب هاى مختلف است آنهايى كه از زايش قطب بندى فكرى درون جامعه فارغ از “همه با هم” مى هراسند، هراس شان از ضربه پذير شدن سياستى است كه آنها با گشتن به دور جمهورى اسلامى در چهارچوب انتخاب بد و بدتر و بد در مقابل بدتر، اينچنين قطب بندى اى را بر نمى تابند در اين زمينه برخى از آنها علاقمندند كه جريانات مصر بگونه اى مخرب پيش رود و آنها بتوانند از “مضرات” قطب بندى جامعه مصر بگويند تا بدينوسيله از خدشه پذيرى سياست شان در امان بمانند.

نيكروز اولاد اعظمى
Niki_olad@hotmail.com

Print Friendly, PDF & Email