چه کسی آلبرتو نیسمان را کشت؟

دعای حساس دیگر نیسمان بر آن بود که تمام رهبری جمهوری اسلامی از جمله شخص رهبر علی خامنه ای در تصمیم گیری برای اجرای بمب گذاری در جلسه ای در نیمه ماه اوت ۱۹۹۳ حضور داشته اند. نیسمان در اثبات این اتهام به شهادت چهار مسئول مجاهدین خلق در دادگاه استناد کرد، سازمان در تبعیدی که علنا برآن است که با کمک غرب رژیم ایران را سرنگون نماید. اعضای رده بالای مجاهد خلق مدعی شدند که می‌دانند دقیقا در چه روز، ساعت، مکان و برنامه ای آن ملاقات صورت گرفته است. (گرچه بر طبق مدارک دادگاه شاهدین دو تاریخ مختلف را برای آن جلسه ابراز داشتند.) قاعدتا اما یک گروه تبعیدی که ۱۳ سال بود با رژیم در جنگ بود از کجا می‌توانسته به چنین اطلاعاتی دسترسی داشته باشد؟

قتل بازپرس آرژانتینی آلبرتو نیسمان ماه گذشته به دو تئوری متضاد میدان بحث داده است. اول آنکه دولت کریستینا فرناندز دا کرشنر مسئول این قتل بوده است تا از احضار رئیس جمهور و وزیر خارجه اش هکتور تیمرمان به دادگاه پیشگیری کند. نیسمان دولت را متهم کرده بود که در توطئه برای برداشتن اتهام بمب گذاری مرکز فرهنگی یهودیان آرژانتین امیا در سال ۱۹۹۴، که منجر به کشته شدن ۸۵ نفر و زخمی شدن ۳۰۰ نفر شد، از دوش دولتمردان ایرانی نقش دارد.

تئوری دیگر که از سوی دولت مطرح شده مدعی است که شخصیت قدرتمند سرویس اطلاعاتی آرژانتین هوراسیو آنتونیو استیوسو معروف به جیمی استیوسو پشت این توطئه بوده است که انگیزه ای هم برای آن می توانسته که داشته باشد. تئوری بر این استوار است که استیوسو خودش نیسمان را با دستکاری در مدارک به اوردن این اتهام بر علیه دولت کیشنر ترغیب نموده است تا از دولت برای اخراجش از خدمت آژانس اطلاعاتی انتقام بگیرد. استیوسو امید داشته که نظر عامه با پذیرفتن انگیزه دولت برای این قتل قانع گردد.
به هر شکل که نیسمان کشته شده باشد سرنوشتش عمیقا با استیوسو گره خورده بود. از زمانی که در سال ۲۰۰۴ نیسمان به پرونده آمیا وارد شد، اسناد او عمیقا بر اطلاعات شخصیت در سایه امنیتی استوار بود تا بتواند ایران را برای بمب گذاری محکوم کند. داستان وابستگی نیسمان به مدارک استیوسو که روایت بمب گذاری تروریستی بدست ایران را پیش می‌برد در عین حال از قدرت غیرقابل انکار استیوسو و نفوذ دستگاه اطلاعاتی امنیتی اسرائیل (موساد) بر مواضع وی پرده بر میدارد ضمن انکه نشان میدهد که رئوس این داستان چگونه جعل شده است.

مردی که همه را می ترساند

جیمی استیوسو در سن ۱۸ سالگی و در سال ۱۹۷۲ وارد اداره دولتی اطلاعات و امنیت آرژانتین (ساید) شد. وقتی که جنگ کثیف در ۱۹۷۶ اغاز گشت ساید به بازوی دیکتاتوری نظامی آرژانتین تبدیل شد و برعلیه دشمنان داخلی چپ مامور خدمت گشت. هزاران نفر در جریان این جنگ کشته شدند و یا ناپدید گشتند و بسیاری از روشنفکران یهودی هم بر اساس یک تئوری ضد یهود که در ارتش و دستگاه امنیتی آرژانتین پایه دار بود هدف قرار گرفتند.
در ۱۹۸۰ و در میانه جنگ کثیف استیوسو به سازمان ضداطلاعات پیوست و متخصص شنود تلفنی شد. او سپس به ریاست ضد اطلاعات ترفیع یافت. اما تخصص استوسیو فقط مخالفین رژیم، متخلفین و یا جاسوسان خارجی را هدف نمی گرفت. در طی سالیان متمادی معروف بود که او از تمام شخصیت های سیاسی و اجتماعی مطرح آرژانتین پرونده دارد و دائما به فیلمبراری و ضبط مخفی حرکات ایشان مشغول است.
در ژوئیه ۲۰۰۴ وزیر وقت داخله آرژانتین، گوستاو بلیز از حرکات غیر قانونی استیوسو اطلاع حاصل کرد. بلیز سپس به دیدار رئیس جمهور وقت نستور کرشنر (همسر فقید همین خانم کرشنر) رفت تا او را از کشفیاتش مطلع سازد. در آن دیدار ظاهرا بلیز همچنین اظهار داشت که یکی از مطالبی که به او گفته شده آن است که بخش عمده ای از هزینه های کمپین انتخاباتی کرشنر از ۱۰۰ میلیون دلاری که به بودجه دولتی ساید در آن سال اضافه شده بود پرداخت شده است.
به فاصله یکی دو ساعت از این ملاقات با رئیس جمهور به بلیز دستور داده شد تا نامه استعفایش را امضا کرده و تحویل دهد. اما بلیز کشور را با یک شوک روبرو نمود از آنجا که به یک برنامه تلویزیونی رفت و اعلام کرد که از کار برکنار شده است. او در ضمن سازمان اطلاعات (ساید) را بعنوان وزارت امنیتی موازی قدرت معرفی کرد و گفت که آژانس امنیتی به موازات دولت به یک رژیم پلیسی زیرزمینی غیرقابل کنترل تبدیل شده است. او عکس سیاه و سفیدی از استیوسو را نشان داد که تنها تصویری بود که تا آن زمان از وی در معرض دید عموم قرار گرفته بود. بلیز سپس استیوسو را به عنوان قدرت اصلی در ساید و کسی که همه از او وحشت دارند معرفی نمود.
بسیار پیش تر از بمب گذاری تروریستی آمیا، استیوسو تلفن های سفارت ایران و دیپلمات های ایرانی را شنود و ضبط می کرد و از امام ایرانی مسجد بوئنوس آیرس، شخصی بنام محسن ربانی فیلم می گرفت. او سپس تمام اطلاعات جمع آوری شده را در اختیار سازمان اطلاعاتی اسرائیل موساد میگذاشت.
بدنبال انفجار ژوئیه ۱۹۹۴، استیوسو به تحقیقات در آن مورد نظارت داشت. در سال ۲۰۰۷ که من (گارت پورتر) در باره این انفجار تحقیق کردم سه افسر رده بالای سفارت آمریکا در آرژانتین و جیمز برنازانی، مسئول دایره حزب الله در اف بی آی به من گفتند که سازمان اطلاعاتی آرژانتین (ساید) در سال های اولیه تحقیق هیچ مدرکی دایر بر نقش ایران در بمب گذاری پیدا نکرده است. در۱۹۹۶ مسئولیت هدایت تحقیقات آمیا در ساید از بخش ضد اطلاعات و استیوسو گرفته شد و به گروه دیگری بنام سالا پاتریا(خانه پدری) که با سیا و موساد کار می کرد منتقل شد. در آن زمان این گروه مامور بود که در سلول های تروریستی که در جبهه مقدم سه گانه (محل تلاقی خاک آرژانتین با برزیل و پاراگوئه) کار میکردند نفوذ کند.
مسئولیت تحقیقات آمیا در سال ۲۰۰۱ پس از آنکه رقابت قدرت بین اداره ضد اطلاعات و سالا پاتریا به اخراج پاتریسیو فینن مسئول گروه و رهبر تحقیقات آمیا انجامید مجددا به استیوسو بازگشت.

“پسر، تو باید با او کار کنی!”

در سپتامبر ۲۰۰۴، پس از آنکه چهار متهم به بمب گذاری از اتهامات تبرئه شدند، رئیس جمهور کرشنر کمیته تحقیق ویژه ای برای آمیا بوجود آورد و بازرس نیسمان را در راس آن قرار داد. اما از آغاز معلوم بود که نیسمان تحت هدایت استیوسو کار خواهد کرد. در ملاقات اولیه با نیسمان و استیوسو، کرشنر به استیوسو اشاره کرد و به نیسمان گفت “پسر، تا باید با او کار کنی!”
استیوسو قبلا از نزدیک با سیا و موساد کارکرده بود، اما موساد در عرضه اطلاعاتی که ایران را در این اتهام محکوم کند تهاجمی تر بود. و چنانچه ژراردو یانگ در کتابش در این باره نوشته است “استیوسو در مقابل موساد یک نقطه ضعف داشت.” به نقل از یانگ در سال ۲۰۰۲، استیوسو گزارش ۱۰۰۰ صفحه ای را از تحقیقات آمیا ترکیب و منتشر کرد که عمدتا بر اطلاعات رسیده از موساد استوار بود.
مهمترین اطلاعاتی که استیوسو از موساد دریافت کرد سری گزارشاتی بود که مدعی بود بمب گذار انتحاری یک عضو لبنانی حزب الله بنام ابراهیم حسین بررو بوده است. استیوسو در دادگاه آمیا در سال ۲۰۰۳ شهادت داد که از ۱۹۹۵سرویس امنیتی اطلاعاتی همکاری که نامش را اعلام نکرد به ساید اطلاع داده بود که شخصی بنام بررو از لبنان به منطقه جبهه مقدم سه گانه سفر کرده و در عملیات بمب گذاری آمیا شرکت داشته است.
سرویس همکار البته موساد بود. نیسمان بیشتر جزئیات در اطلاعات استیوسو را استفاده کرد. یانگ در ۲۰۰۷ به من گفت که یک مامور موساد چند روز قبل از گفتگوی با من به او اظهار داشته بود که سرویس اطلاعاتی اسرائیل از اطلاعات مربوط به بررو که در گزارش نیسمان هم وارد شده راضی نیست. مسئول موساد معتقد بود که بسیاری از اطلاعاتی را که اسرائیل به ساید داده است نباید در یک گزارش عمومی استفاده شود.
استیوسو شهادت داد که اطلاعات دریافت شده از سرویس امنیتی همکار باعث شده است که ساید جاسوسی را برای جمع آوری اطلاعات دقیق تر درباره بمب گذاری آمیا به لبنان بفرستد. جاسوس که خودش هم مامور دوجانبه موساد بود به سران ساید گزارش داد که بررو عضو حزب الله که که گزارش شده بود در نبرد با ارتش اسرائیل در جنوب لبنان کشته شده در حقیقت در جریان بمب گذاری آمیا به قتل رسیده است.
اما پاتریسیو فینن، موسس سالا پاتریا که مسئول تحقیقات آمیا تا قبل از اخراجش در ۲۰۰۱ بود، به دادگاه گفت که وقتی ساید سعی کرد با مراجعه مجدد به جاسوس گزارشگر حفره های موجود در روایت بمب گذاری را پر کند کل گزارش به هم ریخت. او این فرض را پیش کشید که خبرچین ممکن است به ما دروغ گفته باشد. فینن به دادگاه گفت که شک دارد که بررو کسی است که حمله انتحاری را انجام داده است.
استیوسو در عوض تصمیم گرفته بود که قسمت پرسش برانگیز داستان را در نظر نگیرد و بجایش روایت موساد را درباره بررو پذیرفت. یکی از آن داستانها ان بود که نقل به گزارش زعو شیف خبرنگار امور نظامی هارتس موساد نوار تماس تلفنی بررو به خانواده اش را ساعتی قبل از انفجار آمیا در اختیار دارد. چنانچه این ادعا حقیقت داشته باشد جنبه جدیدی از مساله باز می شود و آن اینکه موساد برای ده سال مدرک عمده ای را مخفی نگه داشته و بجای واگذاری اش به تیم تحقیق در همان آغاز پروسه از مطلع کردن بازپرس پرونده در آرژانتین خودداری نموده است.
مع ذالک نیسمان اظهارات استیوسو را بعنوان منبع اصلی تحقیقات در گزارش استفاده نمود و در سال ۲۰۰۶ برای دستگیری سران رژیم ایران دستور بازداشت صادر کرد. ادعای حساس دیگر نیسمان بر آن بود که تمام رهبری جمهوری اسلامی از جمله شخص رهبر علی خامنه ای در تصمیم گیری برای اجرای بمب گذاری در جلسه ای در نیمه ماه اوت ۱۹۹۳ حضور داشته اند. نیسمان در اثبات این اتهام به شهادت چهار مسئول مجاهدین خلق در دادگاه استناد کرد، سازمان در تبعیدی که علنا برآن است که با کمک غرب رژیم ایران را سرنگون نماید.
اعضای رده بالای مجاهد خلق مدعی شدند که می‌دانند دقیقا در چه روز، ساعت، مکان و برنامه ای آن ملاقات صورت گرفته است (گرچه بر طبق مدارک دادگاه شاهدین دو تاریخ مختلف را برای آن جلسه ابراز داشتند.) قاعدتا اما یک گروه تبعیدی که ۱۳ سال بود با رژیم در جنگ بود از کجا می‌توانسته به چنین اطلاعاتی دسترسی داشته باشد؟ از طرف دیگر سازمان مجاهدین مدتهاست که به عنوان مصرف کننده و مشتری تولیدات موساد شناخته می شود که اسرائیلی ها برای انتشار عمومی اطلاعات شان بار ها از آن استفاده کرده اند وقتی که تمایل نداشته اند اسم خودشان با موضوعی گره بخورد. موساد در عین حال روایت متفاوت خودش را از آن جلسه به روزنامه هارتس درز داد که با شهادت مامورین مجاهدین خلق در دادگاه تفاوت داشت.

نیسمان و استیوسو موضع شان را بر علیه کرشنر عوض می کنند!

نیسمان در پایان و حداقل بخشی از ادعای اسرائیلی ها را در متهم کردن ایران در بمب گذاری آمیا پذیرفت، چرا که دولت نستور کرشنر تصمیم گرفته بود به فشار دولت بوش در متهم کردن ایران تسلیم شود. یک تلگراف درز داده شده از ماه مه ۲۰۰۸ در اسناد ویکی لیکز نشان میدهد که وقتی نیسمان درخواست برای دستگیری رئیس جمهور سابق کارلوس منم را به اتهام روپوشانی نقش ایران در آمیا تهیه می کرد یک افسر عالی رتبه وزارت خارجه به اتفاق مشاور سیاسی تشکل فراگیر یهودیان آرژانتین DAIA معتقد بودند که نیسمان صرفا به علت احساس دین به رئیس دفتر کرشنر، آلبرتو فرناندز، چنین اتهامی را به منم وارد می‌کند. سفارت آمریکا نیز چنین ارزیابی را از نقش نیسمان تایید می کند.
نیسمان با گره زدن سابقه کاری اش با این پرونده برای محکوم کردن ایران به اتهام بمب گذاری آمیا خود را قلبا به این موضوع وابسته کرده بود. وقتی که کریستینا فرناندز دا کرشنر (رئیس جمهور فعلی) با ایران در سال ۲۰۱۳ به توافق رسید تا یک کمیته حقیقت یاب تشکیل دهد، نیسمان از آن توافق به مثابه نوعی از رد اعتبار گزارش ۹۰۰ صفحه ای خود برداشت کرد. در نتیجه اولین عکس العمل وی انتشار یک گزارش ۵۰۲ صفحه ای بود و ادعای آنکه ایران مشغول ساختن یک شبکه از سلول های تروریستی در سراسر آمریکای لاتین بوده است. نقطه مرکزی این اتهام بر ادعایی استوار بود که می‌گفت ایران مستقیما در گیر توطئه ای بوده است تا مخازن سوخت فرودگاه بین المللی جان اف کندی در نیویورک را منفجر کند.
استیوسو که تا آن زمان وفادارانه به دولت کرشنر خدمت کرده بود، ناگهان نسبت به سابقه کاری خودش هم احساس خطر کرد. او که سالها هر تماس تلفنی با ایرانی ها از جمله مکالمات مقامات دولتی آرژانتین را شنود و ضبط کرده بود، نسخه ای از رونوشت این مکالمات را در اختیار نیسمان قرار داد. در نتیجه برای دومین بار در طول سابقه کاری اش نیسمان مشغول نوشتن اعلام جرمی براساس مدارک استیوسو شد. این بار اما سعی کرد نشان دهد که کرشنر و تیمرمان، رئیس جمهور و وزیر خارجه، مخفیانه با ایران به توافق رسیده اند تا مقامات ایرانی را رفع اتهام کنند. مجددا مشابه ادعانامه اش در سال ۲۰۰۶ برعلیه مقامات ایرانی تمام گزارش بر شنود مکالمات تلفنی و اسنادی استوار بود که از استیوسو به او رسیده بود.
در اواخر سال ۲۰۱۴، دولت کریستینا فرناندز کرشنر از همکاری مجدد استیوسو با نیسمان مطلع شد و بلافاصله استیوسو و دو مقام بالای ساید از همکاران او را برکنار کرد. صحنه حالا برای کشته شدن مرموز نیسمان در ۱۸ ژانویه آماده شده بود. استدلال دولت کرشنر که استیوسو باور نیسمان را شکل داده و گمراه کرده بود در نهایت نوعی ساده کردن مساله است. نیسمان از اطلاعات استیوسو استفاده کرد چون منافع خودش را تغذیه می کرد. پاسخ به این پرسش که آیا منافع نیسمان و استیوسو قبل از ۱۸ ژانویه از هم منشعب شده اند یا نه را تاریخ نشان خواهد داد.

***
“Original English version: Copyright, Truthout.org. Translated with permission”
این مقاله با اجازه مستقیم سایت حقیقتِ فاش (Truthout) به فارسی ترجمه شده است.

اصل مقاله به زبان انگلیسی اینجا در دسترس است

گارت پورتر (Gareth Porter-@GarethPorter)یک روزنامه نگار تحقیقاتی مستقل و تاریخ نگاریست که در مسائل مربوط به امنیت ملی آمریکا می نویسد. آخرین کتاب او بحران دست ساز: داستان ناگفته ی وحشت از ایران اتمی در فوریه ۲۰۱۴ منتشر شده است.

Print Friendly, PDF & Email