اگر مذاکرات هسته‌ای شکست بخورد؟

mozakerat_hasteyi1بسیاری می‌پرسند آیا مذاکرات هسته‌ای بین ایران و گروه ۱+۵ به نتیجه خواهد رسید؟ برای پاسخگوئی به این سئوال شاید هیچکس در بین متخصصان، بیش از کنث کتسمن، مشاور ارشد کنگره آمریکا با تمرکز بر روی مسائل ایران، واجد شرط نباشد. وی روز ۱۴ خرداد در پاسخ به همین سئوال من گفت: “ارزیابی من از احتمال نهائی شدن یک توافق هسته‌ای در حدود ۸۰ درصد است.”

او در ضمن گفت که به نظر وی توافق تا ضرب الاجل ۱۰ تیر (آخر ژوئن) صورت خواهد گرفت.

قرائن موجود که مهمترین آنها تلاش بی وقفه و بی امان آمریکائی‌ها و شخص جان کری وزیر امور خارجه آمریکاست، نظر کتسمن را تصدیق می‌کند.

با این حال، هنوز بسیاری از مسائل، مورد اختلاف دو طرف است ضمن اینکه نیرو‌هائی که قدرت آنها را نمی‌شود نادیده گرفت، هم درون سیستم آمریکا، هم در داخل ایران و هم در منطقه در تلاشند که مذاکرات را به شکست بکشانند. در ادامه این مطلب نگاهی می‌اندازیم به تغییر و تحولات احتمالی در صورت شکست مذاکرات.

تغییرات در داخل ایران

از هنگام در گذشت آیت‌الله خمینی در سال ۱۳۶۸ دو دیدگاه در صحنه سیاسی ایران ظاهر شد که در عین همکاری، با یکدیگر در رقابت نیز بودند. آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، جناح رادیکال و انقلابی را نمایندگی می‌کرد و اکبر هاشمی رفسنجانی جناح میانه رو و عملگرا را. هر یک از این دو اردوگاه زیر مجموعه‌های خود را دارند. به طور مثال، محافظه کاران که به کلی با مذاکره با آمریکا مخالفند در جناح آیت‌الله خامنه ای، و اصلاح‌طلبان از این نظر عموما در جناح آقای هاشمی رفسنجانی قرار می‌گیرند.

در فهرستی از مسائل مختلف که دو مکتب فکری با یکدیگر بر سر آن اختلاف دارند، موضوع سیاست خارجی و در مرکز آن رابطه با آمریکا یکی از اساسی‌ترین موارد اختلاف دو اردوگاه است. آقای خامنه‌ای معتقد است که رابطه با آمریکا اولا، موجب نفوذ فرهنگ آمریکایی و سست شدن پایه‌های ایدئولوژیک حکومت می‌شود و نهایتا نظام اسلامی را تهدید می‌کند و ثانیا، سفارت آمریکا مرکز توطئه علیه نظام خواهد شد. جناح مقابل اما، اعتقاد دارد که برای حفظ نظام نمی‌توان دشمنی با آمریکا را تا ابد ادامه داد و باید با آن کشور تعامل و داد و ستد کرد.

در حالی که آقای هاشمی رفسنجانی سعی دارد با ذکر خاطره بعد از خاطره و نقل نقطه نظر‌های آیت‌الله خمینی، وجهه خشن و انقلابی ایران را به چهره‌ای معتدل تغییر دهد، جناح انقلابی بر شدت حملات خود به جناح میانه رو که آنها را لیبرال می‌خواند افزوده است.

بیانیه شدید اللحن ۱۱ خرداد دانشگاه امام حسین تحت مدیریت سپاه پاسداران که بسیاری از مقامات بلند پایه و متفکرین سپاه در آن مشغول تدریس هستند، مشخصا متوجه آقای هاشمی رفسنجانی بود و از وی با عنوان “برخی از دست اندرکاران” یاد کرده بود که “با استناد به خاطره‌ها و مشاهدات خصوصی” خواستار “حذف یا محدود شدن” موضع انقلابی ایران هستند.

هم چنین بدون اشاره صریح، سیاست خارجی “با دوستان مروت با دشمنان مدارای” روحانی را مورد نقد شدید قرار داده و آن را مغایر “اصول بنیادین امام [خمینی] در سیاست خارجی… [مبنی بر] اعتراض به ساختارهای ظالمانه بین المللی و جنایت‌های روزمره اسرائیل، آمریکا، عربستان و امثالهم” دانسته بود. بیانیه، جناح دیگر را به تلاش برای جا انداختن “فرهنگ لیبرالی” متهم کرده بود.

رهبر جمهوری اسلامی نیز در سخنرانی روز ۱۴ خرداد خود به مناسبت سالروز درگذشت آیت‌الله خمینی، دقیقا به همین مسئله پرداخت و نسبت به جریانی که سعی دارد “امام را به صورت یک آدم لیبرال معرفی” کند هشدار داد.

تفاوت این دو دیدگاه به وضوح خود را در برخورد با مسئله هسته‌ای نیز نشان می‌دهد. حل مسئله هسته‌ای به طور بالقوه، از دید جناح رادیکال، خطر آفرین است چرا که می‌تواند روند عادی شدن روابط با آمریکا را در پی داشته باشد.

در صورت حصول یک توافق هسته‌ای، اختلافات دو جناح که ریشه‌ای و عمیق است فروکش نخواهد کرد، اما شکست مذاکرات تحولاتی را در ایران در پی خواهد داشت.

حسن روحانی که سرمایه گذاری سنگینی بر روی مذاکرات کرده و عملا آینده سیاسی خود را به آن گره زده در صورت از هم پاشیدن مذاکرات به حاشیه رانده خواهد شد. ایران محققا مانند سال‌های گذشته برنامه هسته‌ای خود را گسترش خواهد داد و بار دیگر رویاروئی و درگیری جای گفتگو و تعامل را در مناسبات ایران و آمریکا خواهد گرفت. بازگشت فضای رادیکال در ایران، ابتکار عمل را از دست میانه‌رو‌ها خارج خواهد کرد.

در واکنش به این وضعیت، آمریکا تحریم اقتصادی تقریبا کامل ایران را که طرح آن سال گذشته در سنای آمریکا تهیه شده بود به مرحله عمل در خواهد آورد. موج جدید کاهش ارزش پول ملی آغاز خواهد شد و غول دو گانه تورم و رکود دوباره سر بر خواهد آورد. به لحاظ سیاسی و اجتماعی، با افزایش تهدیدات از بیرون (آمریکا و اسرائیل) و خطر افزایش نارضایتی‌ها از درون، سیستم چاره‌ای به جز بستن هر چه بیشتر فضا نخواهد داشت.

تغییرات در سطح منطقه‌ای

با روی کار آمدن ملک سلمان در عربستان و در پیش گرفتن یک سیاست تهاجمی نسبت به ایران، رویارویی دو کشور وارد فاز جدیدی شده و رقابت دو کشور که سال‌ها حالت پنهانی داشت، در سوریه و یمن به مرحله نظامی غیر مستقیم، اما علنی، رسیده است.

با شکست مذاکرات هسته ای، دکترین جدید اوباما مبنی بر ایجاد همکاری بین ایران و عربستان برای غلبه بر بحران‌های منطقه به بن بست خواهد رسید. با خروج آمریکا به عنوان وزنه تعادل بین دو کشور، تنها می‌توان انتظار داشت که آتش خصومت بین ایران و عربستان شعله‌ورتر شود و ریسک یک درگیری نظامی مستقیم بین ایران و عربستان بالا رود. تاثیرات این وضعیت جدید به طور قطع در تشدید جنگ نیابتی بین ایران و عربستان در سوریه نمایان خواهد شد.

در عراق وضعیت بیش از پیش پیچیده خواهد شد. رقابت پنهان بین ایران و آمریکا در عراق از یک سو و حضور داعش از سوی دیگر آن کشور را به سمت بی‌ثباتی کامل سوق خواهد داد.

از همه مهمتر، اسرائیل که با تشدید روند مذاکرات هسته‌ای در ماه‌های اخیر مجبور شده بود از تهدیدات خود علیه تأسیسات هسته‌ای ایران عقب‎نشینی کند، با شکست مذاکرات، هم با یک فضای بین المللی مطلوب مواجه می‌شود و هم گسترش برنامه هسته‌ای ایران بهانه لازم برای دست زدن به یک اقدام نظامی احتمالی را به آن کشور خواهد داد. آشکار شدن همکاری پنهان بین اسرائیل و عربستان، و ترکیه و عربستان، علیه ایران، خطر برخورد را افزایش می‌دهد.

تغییرات در سطح بین‌المللی

با شکست مذاکرات، افزایش تنش بین ایران و غرب، به خصوص آمریکا، قطعی است. حاصل این وضعیت تشدید تحریم‌ها از سوی غرب است. با وجود تمام تبعاتی که تحریم‌ها برای ایران خواهد داشت (که پیشتر به آن اشاره شد) ایران تسلیم فشار تحریم‌ها نخواهد شد. در میان طیفی که آقای خامنه‌ای آن را نمایندگی می‌کند، حساسیت بالایی نسبت به تسلیم شدن در برابر فشار آمریکا وجود دارد. این نگرش سوای مبنای عقیدتی منطق خود را نیز دارد.

استدلال آقای خامنه‌ای که بار‌ها عنوان کرده این است که عقب‌نشینی در برابر فشار باعث خواهد شد که آمریکا از همان رویکرد باز هم استفاده کند تا آنجا که یا ماهیت اسلامی-انقلابی حکومت را تغییر دهد و یا کل حکومت را واژگون کند. آیت‌الله خامنه‌ای در چندین نوبت به سرنوشت لیبی اشاره کرده و گفته است که حاصل سیاست آن کشور که “به کلى همه‌ فعالیت‌هاى هسته ‌اى ‌اش را کنار بگذارد… تهش را جارو کند و تقدیم کند به آنها (غرب)” عاقبتش این شد که مورد حمله نظامی غرب قرار گرفت.

در صورت تسلیم نشدن ایران به فشار، برای از میان بردن برنامه هسته‌ای آن کشور، تنها راه حل نظامی برای آمریکا باقی می‌ماند. در حالی که بیشتر از یک سال و نیم به پایان ریاست جمهوری اوباما باقی نمانده بعید است وی دست به چنین اقدامی بزند. اما حتی رئیس جمهور بعدی نیز برای دست زدن به چنین اقدامی با موانع جدی روبروست.

مطالعاتی که در این زمینه صورت گفته نشان می‌دهد که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران حداکثر ۴ سال برنامه آن کشور را به تاخیر می‌اندازد، احتمال حرکت ایران به سمت ساخت بمب هسته‌ای را افزایش می‌دهد، اقتصاد جهانی بر اثر افزایش قیمت انرژی ممکن است دچار نابسامانی شود، و از همه مهمتر ممکن است نتایجی غیر قابل پیش‌بینی در پی داشته باشد. به قول وزیر دفاع سابق آمریکا، لئون پانه‌تا، حمله به ایران ممکن است به جنگی منجر شود که همه از شروع آن پشیمان شوند.

دورنمای شکست مذاکرات هسته‌ای تصویر روشنی برای هیچیک از طرف‌ها به دست نمی‌دهد. از قضا همین ابهام می‌تواند انگیزه‌ای قوی برای رسیدن به توافق باشد. آیا پیش‌بینی کنث کتسمن درست از آب در می‌آید؟ باید تا پایان ماه ژوئن منتظر ماند.

بی بی سی

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *