مهارت بازی در زمین دیگران

سال ۹۰ اخباری به گوش می رسید مبنی بر اینکه بخشی از حاکمیت در اندیشه تغییر ساختار سیاسی نظام از ریاستی به پارلمانی و احیای نخست وزیری است. این تغییر مشخصا بدین معنا بود که رییس دولت و اعضای هیات دولت توسط مجلس انتخاب شوند. در چنان ساختاری رییس جمهوری که مستقیما توسط مردم انتخاب می شود تبدیل به مقامی تشریفاتی و غیرموثر خواهد شد. شاید استدلال پیشنهاد دهندگان این بود که با این تغییر هماهنگی میان دولت و مجلس بیشتر خواهد شد. اما با نظر نمی رسد که انگیزه ایشان از پیشنهاد آن طرح تنها همانگ ساختن دولت و مجلس و کم کردن اختلافات این دو نهاد بوده باشد. اگرچه آن طرح در حد استمزاج و اظهارنظر نخبگان باقی ماند و پی گیری نشد اما برای اصلاح طلبانی که به دنبال دموکراتیزاسیون و توسعه سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، بسیار اهمیت دارد که بدانند چرا بخشی از حاکمیت، نظام پارلمانی را به نظام ریاستی ترجیح می دهد.

انتخابات و ایجاد ظرفیت دموکراتیک

پیش از پاسخ به سوال فوق باید پرسید که کدام انتخابات در ایران ظرفیت های دموکراتیک نظام را تغییر می دهد. پیش از آن، باید توضیح داد که منظور از ظرفیت، ظرفیت های ساختار حقوقی نیست، بلکه منظور ظرفیت هایی است که با تغییر ساختار حقیقی (مسئولان و نخبگان حاکم) ایجاد می شود یا از بین می رود. از آن جا که نظام سیاسی ایران ریاستی (یا حداقل، شبه ریاستی) است، به نظر می رسد که این انتخابات ریاست جمهوری است که ظرفیت های دموکراتیک نظام را بیشتر یا کمتر می کند. بنابراین، انتخابات ریاست جمهوری برای نیروهای ضدتوسعه همواره چالش برانگیز بوده است. نمونه روشن آن پس از جنگ و در دوران تثبیت نظام، انتخابات سال های ۷۶، ۸۸ و ۹۲ است. میزان توسعه سیاسی و باز یا بسته تر شدن فضای سیاسی در ایران همواره به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بستگی داشته است. این نقاط عطف در مقطع زمانی انتخابات مجلس رخ نداده است. انتخابات مجلس همواره یا تحت تاثیر فضای انتخابات ریاست جمهوری پیش از خود بوده است یا زمینه ای برای آمادگی نیروهای سیاسی برای وارد شدن در انتخابات ریاست جمهوری بعدی.

به دلیل ساختاری فوق‌الذکر و از آن جا که پروژه اصلاح‌طلبی، دموکراتیزاسیون و توسعه سیاسی است، نیروهای اصلاح‌طلب بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری می‌توانند به اهداف عینی خود در ایجاد ظرفیت های دموکراتیک در نظام سیاسی دست یابند. به عبارتی دیگر، اصلاح طلبان در زمین انتخابات ریاست جمهوری می توانند خوب بازی کنند و نتیجه بگیرند. بازی انتخابات مجلس هرگز بازی اصلاح طلبان نبوده است و نمی تواند باشد. (حداقل تا زمانی که وضعیت سیاسی کشور و ساختار حقیقی نظام تغییر چندانی نکند.) در این بازی فقط می توان دفاعی بازی کرد و جلوی امتیاز طرف مقابل را گرفت، ولی نمی توان به پیروزی و کسب امتیاز زیاد چندان امیدوار بود.

اما به جز دلیل ساختاری فوق، دلایل مهم دیگری هم وجود دارد که به واسطه آن ها اصلاح طلبان انتخابات ریاست جمهوری را بر انتخابات مجلس ترجیح دهند و بیشتر بر روی آن سرمایه گذاری کنند. در انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل محدودیت کاندیداها، امکان مدیریت و حذف آن ها از سوی جناح مقابل کمتر و امکان ائتلاف بر سر کاندیدای واحد از طرف اصلاح طلبان بیشتر است. همچنین امکان بسیج منابع (انسانی، مالی و …) حول یک چهره بیشتر و از پراکندگی منابع و نیروها جلوگیری می شود. در حقیقت، انتخابات ریاست جمهوری، بازی انعطاف، ائتلاف، فضاسازی، ظرفیت سازی، بسیج نیروها و منابع، و سازماندهی است که معمولا به کم ترین ریزش نیرو همراه است. اما انتخابات مجلس، بازی تصفیه، حذف، شکاف انداختن، تقلیل جایگاه شخصیت‌ها و چهره‌های سیاسی و بعضا بازی افراد فرصت‌طلب است. اصلاح‌طلبان در بازی اول مهارت دارند و تمامت‌خواهان در بازی دوم.

به همین دلیل است که هر دوسال درمیان اصلاح طلبان و تمامت خواهان به نوبت غافلگیر می شوند. در انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان با بازی انعطاف و ائتلاف دست به بسیج مردم زده و تمامت خواهان را غافلگیر می کنند و در انتخابات مجلس، تصفیه و حذف های گسترده از سوی تمامت خواهان، موجب شگفتی و انفعال اصلاح طلبان می شود.

تا به اینجا و در پاسخ به سوال ابتدای این یادداشت، معلوم می شود که چرا تمامت خواهان و نیروهای ضدتوسعه و ضددموکراسی، تمایل دارند با یک تغییر ساختاری معضل ادواری خود را در انتخابات ریاست جمهوری و در چالش با اصلاح طلبان حل کنند. در واقع با تغییر نظام ریاستی به پارلمانی امکان و زمین بازی برای همیشه از اصلاح طلبان گرفته خواهد شد. اما تا پیش از آن که چنان تغییری امکان یابد، به نظر می رسد که اصلاح طلبان باید با آگاهی از شرایط و امکانات خود در چارچوب ساختار حاکم، تمرکز خود را بر انتخابات ریاست جمهوری گذارده و از انتخابات مجلس با حداقل هزینه و کم ترین تنش و درگیری با سیستم عبورکنند. در واقع، حضور و مشارکت در انتخابات مجلس به ناچار، حداقلی و بازدارنده خواهد بود. تنها در حد اینکه جلوی پیشروی نیروهای تمامت خواه گرفته شود و افرادی معتدل تر (ونه لزوما اصلاح طلب) وارد مجلس شوند. بنابراین انتظار پیروزی و برد (ورود اصلاح طلبان به مجلس) تا اطلاع ثانوی خیال خام است چراکه ساختار حقیقی نظام در شرایط فعلی به هیچ وجه چنین ظرفیتی را ندارد. اما پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ممکن است و دور از ذهن نیست.

دو قطبی سازی انتخابات

دهمین مجلس شورای اسلامی، مجلسی معتدل خواهد بود به شرط آن که فضای انتخابات دوقطبی شود. همواره دو قطبی شدن انتخابات به نفع اصلاح طلبان بوده است چراکه باعث افزایش مشارکت مردم و در نتیجه افزایش سبد رای اصلاح طلبان می شود. یکی از دلایلی که اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری قدرت مانور و توان کنش بالایی پیدا می کنند آن است که دوقطبی کردن آن انتخابات و کشاندن رای های ناراضی به فضای انتخابات و ترغیب ایشان به رای دادن به نفع اصلاح طلبان آسان تر است، درحالی که دوقطبی کردن انتخابات مجلس آن هم درحالی که اکثر چهره ها و شخصیت های مطرح یک جناح نمی توانند در انتخابات حضوریابند بسیار دشوارتر خواهد بود. بسیاری از نیروها دچار تردید و انفعال می شوند و درصد مشارکت آرای معترض در انتخابات کاهش می یابد.

اما دهمین دوره انتخابات مجلس یک ویژگی دارد که باعث می شود فرصت دوقطبی کردن آن بیشتر از سایر دوره ها میسر شود و آن همزمانی انتخابات مجلس و انتخابات مجلس خبرگان است. در سال های گذشته مشارکت در انتخابات خبرگان معمولا جذابیت چندانی برای عموم مردم نداشته است. نتیجه اولیه ردصلاحیت ها در این دوره نیز نشان می دهد که از ۳۱ حوزه انتخابی، در شش حوزه امکان رقابت صفر و در ۱۵ حوزه امکان رقابت زیر ۵۰ درصد است. لذا معمولا در چنین انتخاباتی انگیزه مشارکت مردم کاهش می یابد و نمی توان به پیروزی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در این انتخابات امیدوار بود.

اما همانطور که گفته شد، کارکرد انتخابات خبرگان در این دوره می تواند ایجاد فضای دوقطبی و تسری آن فضا به انتخابات مجلس شورای اسلامی باشد.

امکان رقابت در حوزه انتخاباتی تهران و ارائه لیست واحد از سوی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان با حضور چهره های مهم سیاسی مذهبی مانند هاشمی رفسنجانی، برای ایجاد فضای دوقطبی و انگیزه بخشی برای مشارکت مردم در انتخابات کافی است. ضمن آن که ثبت نام سید حسن خمینی و سپس ردصلاحیت او نیز به این فضا دامن می زند. سیدحسن خمینی چه سرلیست اصلاح طلبان باشد چه پس از رد صلاحیت، خود لیست بدهد، تفاوت چندانی نمی کند. در هر دو صورت به هدف اصلی که دوقطبی سازی انتخابات است دست می یابد. رد صلاحیت خمینی نه تنها جایگاه اش را تقلیل نمی دهد بلکه او را در جایگاه رهبری روحانیت اصلاح طلب و ارائه دهنده لیست کاندیداها قرار خواهد داد. (همچون رییس دولت اصلاحات که در جایگاه رهبری اصلاح طلبان در اتحاد اصلاح طلبان و ارائه لیست واحد نقش محوری داشته است.)

این گونه با دوقطبی سازی انتخابات خبرگان و تسری آن فضا به به انتخابات مجلس، می توان امیدوار بود که مشارکت مردم در انتخابات افزایش یابد و فهرست اصلاح طلبان، میانه روها و اعتدال گرایان رای بیشتری جذب کند. در چنین حالتی، اصلاح طلبان به هدف خود در انتخابات مجلس، یعنی جلوگیری از ورود افراد تندرو و تمامت خواه به مجلس که هدفی بازدارنده است، دست خواهند یافت.

مهارت بازی در زمین دیگران

در جمع بندی نهایی، می توان موارد زیر را به طور خلاصه بیان کرد:

۱- بازی در انتخابات مجلس، بازی در زمین جناح مقابل و تحت شرایط آن هاست. باید با کمترین هزینه و تنش و درگیری با سیستم و کمترین ریزش نیرو از این انتخابات عبورکرد و برای انتخابات ریاست جمهوری آماده شد. هدف اصلی اصلاح طلبان که افزایش ظرفیت های دموکراتیک در ساختار حقیقی است، بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری محقق می شود تا انتخابات مجلس.

۲- هدف اصلاح طلبان در انتخابات مجلس، نه پیروزی اصلاح طلبان که جلوگیری از راه یابی افراد تندرو به مجلس است. بنابراین، مهم تر از ارائه فهرست کاملی از اصلاح طلبان، می توان از کاندیداهای میانه رو، اعتدال گرا و بهبودخواه نیز حمایت کرد. در واقع، به جای تقلیل جایگاه اصلاح طلبی به بهبودخواهی (یکی از اهدافی که تمامت خواهان دنبال می کنند،) باید از جایگاه اصلاح طلبی، از بهبودخواهان و اعتدال گرایان حمایت کرد.

۳- برای افزایش سبد رای و جذب آرای اعتراضی باید انتخابات را دوقطبی کرد. برای این کار می توان از فرصت همزمانی انتخابات مجلس و خبرگان بهره برد. درواقع، باید انتخابات خبرگان را دوقطبی و از این فرصت برای ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات مجلس استفاده کرد.

منبع: ماهنامه ایران فردا، شماره ۲۰

Print Friendly, PDF & Email