انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷آئینه دای برای مرور گذشته

 

انقلاب بهمن ۵۷ ازآ ن نوع انقلابهایی نبود که دور نمایی بسوی اینده کشوربگشاید بلکه اینه ای شد که گذشته را در آن مرورکنیم. روزهایی هستند مثل روز محشر, روز حساب رسیی نامه اعمال , و داوری خوب و بد, ۲۲ بهمن یکی از این روزهاست . که ایرانیان به کرده های خود چند و چون میکنند؛ چرا انقلاب شد؟ چرا چنین کردیم؟ مقصرچه کسی است؟ سوال ها بسیار است و جواب ها نیز رنگا رنگ . یک از آن سوال هایی که پیوسته پررنگ تر شده این است که چرا ایرانیان نسبت به اصلاحات گسترده دوران پهلوی ها بخصوص پیشرفت های “قول آسای” دهه ۴۰ و پنجاه بی اعتنا و حتا بدبین بودند. در قیاس با کارنامه خا لی جمهوری اسلامی , وقتی سیاهه اصلاحات شاه را ورق می زنیم با این پرسش روبرو می شویم ,چرا این پیش رفت ها بجای آنکه پایگاه اجتماعی نظام وقت را استوار کنند به فرسودن آن وسرانجام صقوط اش منتهی شد؟ ایا ایرانیان آن دوران با پیشرفت مخالف بودند؟ یا این برنامه پیشرفت بگونه ای بود که نارضایتی را بیش از رضایت تقویت می کرد. بسیاری از پژوهندگان از جمله فرد هالدی می گویند برنامه انقلاب سفید و جهش به سوی تمدن بزرگ رشدی نا هنجار و نا متوازن ایجاد کرد که به تبعیضات و نا برابری های بیشتر منجر شد. گفته اند مدرن سازی پر شتاب شاهانه , بدون مشارکت مردم , ودر پیوند با غرب و نا هماهنگ با فرهنگ و ارزش های مسلط جامعه نظام را از مردم دور کرد. بنظرقانع کننده می رسد ؛ و در این راستا بسیار نوشته اند . اما از زاویه ذهنیت و پیش داوری مردم کمتر گفته اند.

معروف است که انقلابها همواره با انفجارایدالیسم همراه هستند .منبع ومحرک اصلی انقلابات البته ماتریالیسم است [فقر, تبعیض , نابرابری , سلطه] , آما به برکت روشن شدن موتور انقلاب و داغ شدن بدنه آن بخارات ایدآلیسم هم فوران می کند و چنان فضا از ایدالیسم و رمانتیسیم آکنده می شود که تغییرتاریخ و جا بجا کردن کره زمین کمترین کاری است که از عهده انقلاب ساخته است. اما ایده الیسم ایرانیان خیلی پیش از انقلاب جان گرفته بود , بر بستر رویا ها ی شیرینی به ارث رسیده از انقلاب مشروطه سپس خواب و خیال فریبنده ازیک زندگی انسانی به سبک همسایه شمالی ,و بعد خود باوری به داشتن یک کشور بی نهایت ثروتمند که از جنبش نقتی مایه گرفته بود ؛

ایرانیان بسیار در باره انقلاب مشروطه براه اغراق و بزگ نمایی رفتند . درست است که خواستهای انقلاب مشروطه در زمان خود بسیار پیشرو بود ولی این خواستها با شرایط مادی و پشتوانه های اجتماعی هم خوانی نداشت . ناکامی های آن هم بی علت نبود , اما این ناکامی های انقلاب مشروطه ایرانیان را به واقع گرایی سوق نداد بلکه برعکس به تصویری غلو امیز از یک ملت آگاه و توانا برای ایجاد یک جامعه پیش رفته دامن زد . به همین علت خاندان پهلوی برغم همه کارهایی که کرد تا پایان عصر خود به انقلاب مشروطه بدهکار ماند

“.اردو گاه سوسیالیستی ” برای بسیاری از ملت ها هم الهام بخش بود و هم دروغی گمراه کننده , شوروی سوسیالیستی نماینده و جلوه گاه توانایی ملت ها به عبور از تاریخ و پشت سر نهادن نظام “سرمایه داری محتضر” بود . نظامی که تازه شاه با انقلاب خود می خواست کشور را به جلوه های آن بیارآ ید و به آ زنجیر کند ؛ ایرانیان میان این زنجیر شدن و آن دروغ بزرگ مجذوب دومی بودند , اسطوره مشروطه , اسطوره سوسیالیسم و اسطوره جنبش نفت لطفی برای “انقلاب شاه و مردم ” و مقبولیت “سرمایه انگلی و صنعت مونتاژ” باقی نمی گذاشت . در پرتو چنین رویا هایی اصلاحات شاهانه رقمی نبود که اعتنایی برانگیزد ؛ به همین علت در جنگ تبلیغاتی بر سر انقلاب سفید نظام شاهنشاهی با همه امکانات وسیع خود از مخالفین که وسیله ای برای تبلیغ نداشتند شکست خورد . انچه در ذهنیت اکثریت مردم رسوب کرد این بود که اصلاحات ارضی در خدمت تن پروری بورژوازی کومپراتور است , پروژه های صنعتی و ماشین سازی ها کار بدلی و مونتاژ حقیرانه ای بیش نیست , قانون حق رای زنان ژست گرفتن مدرن دربار برای خوش آمد اربابان غربی است و کل برنامه مدرن کردن کشور فرو کرد ایران به کام امپریالیسم و استعمارنو است .

,رویا ها و اسطوره ها که پناه گاهایی برای ملت ها هستند , می توانند گمراه کننده نیز باشند , و این اتفاقی است که در بهمن 57 افتاد .
بر گرفته از عصرنو

 

Print Friendly, PDF & Email