برخی كاندیداها انگار اقتصاد را به شوخی گرفته‌اند

 

ایجاد شغل پایدار نیاز به سرمایه‌گذاری دارد و افزایش یارانه‌های دهك پایین نیز الزاماتی می‌طلبد كه بانك اطلاعاتی و تسهیلات آن در دسترس نیست، در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری، كاندیداها در حالی كه باید برنامه‌های عملیاتی خود را ارایه دهند، صرفا به بیان آرمان‌ها می‌پردازند.

به طور طبیعی در همه انتخابات‌هایی كه در كشورهای مختلف برگزار می‌شود، احزاب و اشخاص برای اینكه بتوانند اعتماد مردم را جلب كنند و مردم را به رای دادن تشویق كنند، باید برنامه‌های اجرایی و عملیاتی خود را در دوره‌ای كه می‌خواهند مسوولیتی بپذیرند به مردم عرضه كنند. طبیعی است كه این برنامه‌ها در یك اتاق فكر تهیه می‌شود، تمام ابعاد آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و میزان عملیاتی و اجرایی شدن آن هم مشخص می‌شود.

در كشور ما انتخابات عرصه‌ای شده برای حضور افرادی كه بدون هرگونه محاسبه دقیق و عقلانی و ارایه برنامه صرفا به بیان آرمان، اهداف و انتظارات می‌پردازند، كاندیدای ریاست‌جمهوری یا در سطوح دیگر مجلس شورای اسلامی، باید بداند چیزی كه به مردم ارایه می‌دهد نباید آرزوهایش باشد، اگر نه تمام افراد آرزوهای مشترك دارند. امروز هیچ اقتصادخوانده، صاحب‌نظر و مسوول اجرایی نیست كه دلش نخواهد تمام مردم ایران دارای شغل شوند و شرایطی ایجاد شود كه ایرانیان صاحب خانه شوند.

همه ایرانی‌ها دوست دارند شهر بدون ترافیك داشته باشند، محیط زیست‌شان در بهترین شرایط قرار بگیرد، سطح درآمدی آنها علاوه بر پاسخگویی به نیازهای اولیه زندگی، شرایط دسترسی به رفاه بیشتر را هم فراهم كند. اینها آرزوهایی است كه همه دارند و مكاتب اقتصادی هم بر آن تاكید كرده است. در تاریخ ادبیاتی اقتصادی دنیا اقتصاددانی را سراغ نداریم كه بگوید می‌خواهم بیكاری ایجاد كنم، فقر را گسترش دهم و درآمد را كاهش دهم، همه این را به عنوان آرزو و آرمان مورد تاكید قرار می‌دهند.

كاندیدا‌ها باید به جای ذكر آرمان‌ها برنامه ارایه بدهند. متاسفانه كاندیداهای ریاست‌جمهوری به این نكته توجه ندارند كه باید برنامه خود را ارایه دهند نه اینكه بگویند دوست دارند چه اتفاقی بیفتد. به همین دلیل از حداقل منطقی كه كاندیداها از آن بهره می‌گیرند برای وعده‌هایی كه می‌دهند، هم بی‌بهره‌ هستند.

این روزها از كاندیداهای ریاست‌جمهوری صحبت‌هایی شنیده می‌شود كه باعث تعجب اصحاب علم اقتصاد است، كسی كه می‌خواهد رییس‌جمهوری شود بدون ضرب و تقسیم چهار عدد ساده مدعی می‌شود می‌خواهد این میزان شغل ایجاد كند و درآمد جامعه را بالا ببرد. این كاندیدا باید بداند شغل در كدام حوزه و زمینه اقتصادی و شرایط اشتغال در آن حوزه چگونه است، نیازمندی‌ها و الزامات آن میزان شغل چقدر است. كسی كه می‌گوید می‌خواهم درآمد مردم را افزایش دهم باید بگوید این درآمد را از چه مسیری افزایش می‌دهد و چه برنامه اجرایی و عملیاتی برای افزایش این درآمدها در نظر گرفته است.

كاندیدای ریاست‌جمهوری می‌گوید یارانه اقشار پایین و فرودست جامعه را دو یا سه برابر می‌كنم. این كاندیدا ظاهرا نمی‌داند در اقتصاد صحبت از افزایش دو و سه درصد است. دو یا سه برابر به چه معناست؟ اقشار دهك‌های پایین جمعیت به چه معناست؟ بالاخره چند دهك است؟ چگونه این چهار دهك از شش دهك دیگر متمایز می‌شود؟ آیا چنین دیتابیس و مركز اطلاعاتی در كشور داریم كه بگوییم سه دهك ما شامل چه كسانی می‌شود؟

سه دهك جمعیت حدود ۲۴ میلیون نفر می‌شود، وقتی قرار است یارانه ۲۴ میلیون نفر را دو برابر كنیم، یعنی ۲۴ میلیون در ۴۵هزار تومان به اضافه یارانه قبلی و وقتی گفته می‌شود می‌خواهیم یارانه را سه برابر كنیم، این عدد سر به فلك می‌زند. این هزینه از كجا می‌خواهد تامین شود؟ همه دوست دارند به دهك‌های پایین جمعیت یارانه بیشتری داده شود، اما آیا ظرفیت اقتصادی كشور چنین امكانی را ایجاب می‌كند؟

در حال حاضر دولت حدود ۳۵ تا ۴۰ هزار میلیارد تومان در سال یارانه می‌دهد. اگر كسی می‌خواهد به سه دهك پایین یارانه دهد یعنی باید چندین دهك بالا را حذف كند. چطور می‌خواهد جمعیت را غربال كند؟ چه بانك اطلاعاتی در اختیار دولت وجود دارد كه بخواهد این دهك‌ها را به این سرعت جدا كند و بعد اگر قرار است به جای این ۴۰ هزار میلیارد تومان، ۴۰ هزار میلیارد دیگر هم داده شود، این میزان از كجا می‌خواهد تامین شود؟امروز در اقتصاد كشور ما ایجاد هر یك فرصت شغلی پایدار حداقل ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه‌گذاری نیاز دارد.

برای تامین این مقدار فرصت شغلی، سرمایه‌گذاری توسط چه كسی صورت می‌گیرد و منابعش از كجا تامین می‌شود؟ آیا سیستم بانكی می‌خواهد چنین پرداختی كند؟ در حالی كه قدرت تسهیلات‌دهی و شرایط موجود بر سیستم بانكی مشخص است و نمی‌شود ناگهان قدرت تسهیلات دادن را دو برابر كرد.  علم اقتصاد علم درصد است، نه چندبرابر كردن، در اقتصاد ما از درصدها حرف می‌زنیم و می‌گوییم چند درصد رشد باید ایجاد شود، كسی كه می‌گوید شغل را چند برابر می‌كنم، الفبای اقتصاد را بلد نیست و اگر بلد است، در همین گام اول از صداقت لازم برخوردار نیست كه چنین وعده‌هایی می‌دهد. اقتصاد علم كمی است، درآمد، اشتغال، سرمایه‌گذاری عدد و رقم دارد و بر مبنای مكانیزم‌های خاص خودش كار می‌كند. ادعای افزایش ۲۵ درصد رشد اقتصادی كشور ظرف مدت كوتاهی، مسخره كردن علم اقتصاد است، آنچه در این دوره از انتخابات مشاهده می‌شود، البته در دوره‌های قبل هم وجود داشته، اما این‌بار افراد بسیار بی‌محاباتر صحبت می‌كنند این است كه بدون هرگونه محاسبه‌ای علم اقتصاد را به سخره گرفتند. تاكنون مشخص شده در هر كدام از مراكز پتروشیمی چقدر شغل ایجاد شده است. اینكه كسی بگوید ما می‌توانیم ۲۰ برابر معمول در حوزه پتروشیمی اشتغال ایجاد كنیم، بی‌توجهی به علم اقتصاد است. اقتصاد قاعده كن فیكون ندارد، سازوكارهای خودش را دارد و فرمان‌پذیر نیست، اینطور نیست كه كسی بخواهد اقتصاد را فرماندهی كند. دولت باید اشتغال ایجاد كند. سالانه یك ورودی به بازار كار داریم كه از آن به عنوان جمعیت آماده به كار یاد می‌كنیم. این جمعیت هر سال اضافه می‌شود و دولت باید بتواند برای فعالیت‌های مختلف خودش امكان ایجاد شغل فراهم كند، اگر كمتر از این جمعیت آماده به كار باشد مقدار بیكاری باز هم افزایش پیدا می‌كند. این واقعیت‌های اقتصاد است. دولت یازدهم هم به جز ایجاد اشتغال، افزایش سرمایه‌گذاری و آواربرداری از تخریب‌هایی كه همفكران و همراهان برخی از این كاندیداها داشتند، كار دیگری انجام نداده است. اقتصاددانان كشور لازم است به این موارد برای صیانت از علم اقتصاد وارد میدان شوند، چون به نظر چیزی كه امروز مورد هجمه، بی‌توجهی و اهانت قرار می‌گیرد علم اقتصاد است. در این دوره از انتخابات مظلومیتی مضاعف به علم اقتصاد تحمیل می‌شود و باید آن را نجات داد.

اعتماد / سعید شیركوند اقتصاددان

Print Friendly, PDF & Email