چند تحلیل: خروج نيروهاي امريكايي با چه هدفي؟
اگر خروج نيروهاي امريكايي از سوريه را از زاويه تلاش هاي سازمان ملل متحد و سه كشور روسيه، ايران و تركيه براي تدوين قانون اساسي جديد سوريه و بازگشت همه مخالفان به سرزمين خود بنگريم، امريكا و بقيه ائتلاف او از ميدان بازي بيرون افتاده اند. شايد دونالد ترامپ قبل از انفعال كامل دارد صحنه سوريه را ترك مي كند تا مجبور نباشد به انتقادات جمهوريخواهان و دموكرات ها در سال آينده كه انتخابات مقدماتي رياست جمهوري شروع مي شود، پاسخ دهد. زيرا ترامپ خودش سياست اوباما در سوريه را به باد انتقاد گرفت كه گويا هيچ دستاوردي براي امريكا نداشته است و اكنون نوبت خودش است كه همين انتقادها را متحمل شود. در صحنه كره شمالي هم دونالد ترامپ متوجه شد كار به اين سادگي نيست و هيچ گام مثبتي در جهت خلع سلاح هسته اي كره شمالي برنداشته و ممكن است اين موضوع به يك بدهكاري براي او در صحنه مبارزات انتخاباتي تبديل شود. پس دونالد ترامپ در كدام صحنه سياست خارجي موفق شده است؟ آيا در روابط امريكا و عربستان با آن همه تدارك و سرو صدا ها موفق شد؟ بدليل خباثت و فريبكاري محمد بن سلمان در جنگ يمن و قتل فجيع مرحوم خاشقجي، اين برگ برنده هم بتدريج به برگ بازنده براي ترامپ تبديل شده است. ترامپ اكنون نه قادر است از حيثيت از دست رفته محمدبن سلمان در سلاخي مرحوم خاشقجي دفاع كند كه با يك قطعنامه سناي امريكا، مسئول اول اين قتل شناخته شده و نه مي تواند از عملكرد محمدبن سلمان در جنگ يمن و پشتيباني ترامپ از او در اين جنگ، حمايتي به عمل آورد كه اين هم توسط سنا محكوم شده است و مجلس نمايندگان از ژانويه آينده بيشتر به حساب دونالد ترامپ خواهد رسيد. دونالد ترامپ در مورد افغانستان هم با صحنه اي روبه رو شده كه به عوض امتياز گيري از طالبان و پايان دادن به درگيري هاي اين گروه در افغانستان، با رقباي فراواني از روسيه، چين، هند، عربستان و امارات روبه رو شده كه قصد دارند معضل افغانستان را با روش خود حل كنند. طالبان هم يك نفس صدا مي زند كه امريكا بايد از افغانستان بيرون رفته و خودش حكومت افغانستان را در دست گيرد. اين به معناي شكست كامل سياست خارجي امريكا در اداره افغانستان و سلب سلطه طالبان است كه هزينه سنگيني بردوش مردم امريكا گذاشته و چند ده هزار نيروي امريكايي از دولت اشرف غني حمايت و دفاع مي كنند. پس در صحنه افغانستان هم دونالد ترامپ بايد تصميم به خروج سربازانش گرفته و بدون دستاوردي سياسي افغانستان را ترك كند.
بنابراين دونالد ترامپ دربه در بدنبال يك دستاورد خارجي است كه بتواند در مبارزات انتخاباتي سال آينده در مقابل رقباي جمهوريخواه و سپس دموكرات عرضه كند. بدين ترتيب ذهن انسان به طرز وحشتناكي به سوي موضوع ايران متوجه مي گردد كه مجبور است جاي خالي ناكامي هاي ترامپ در صحنه خارجي را پر كند. ترامپ در موضوع ايران آنچه را هم انجام داده شامل خروج از برجام و تحريم ايران، واكنش دوستان و دشمنان امريكا را برانگيخته و آن را دستاوردي براي دونالد ترامپ نمي دانند و برعكس، جهانيان و دموكرات ها او را به خاطر اين دو اقدام مورد انتقاد قرار مي دهند. اگر دونالد ترامپ در مورد آرزوي تغيير حكومت در ايران موفق نشود اين ناكامي هم به كلكسيون ناكامي هايش اضافه مي گردد.
صاحبنظران امريكايي اعتقاد دارند علاقه ترامپ به محمدبن سلمان در پرتو واكنش هاي سنا و مجلس نمايندگان و افتضاحاتي كه محمدبن سلمان بوجود آورده، درحال كاهش بوده و ممكن است ترامپ نه در 110 ميليارد دلار فروش اسلحه و نه در فروش نيروگاه هاي هسته اي به عربستان و نه در ساير موارد ظرف سال هاي آينده موفق شود. تكيه كلام ترامپ اين بود كه عربستان به قدري قوي مي شود كه مهاركننده ايران خواهد شد و اگر در ايران تغيير حكومت هم صورت نگيرد، عربستان قادر به مهار ايران براي حفظ منافع امريكا مي شود. اما اين آرزو در بدو امر در هاله اي از ابهام قرار گرفته است و ذهن ترامپ متوجه تركيه و اردوغان گرديده است.
صاحبنظران امريكايي احتمال مي دهند در توافقات پنهاني ترامپ و اردوغان، وظيفه مهار ايران ممكن است به جاي عربستان كه با اتخاذ روش هاي خشونت آميز ناموفق شده، به عهده تركيه از طريق همكاري گذاشته شود و اردوغان در اين مورد روابط مستحكم با ايران را دليل اصلي موفقيت تركيه در همكاري با ايران دانسته است. اين كشور ديالوگ خوبي با ايران برقرار كرده و در صحنه دوجانبه و صحنه سوريه، از نزديك با ايران همكاري مي كند.اما سناريوي كمتر مورد توجه رامي توان طرح هاي شيطنت آميز اسرائيل در منطقه و ارتباط آن با تصميم ترامپ براي خروج از منطقه برشمرد. در هفته هاي اخير اسرائيل حرارت درگيري احتمالي خود با حزب الله لبنان و ايران را بالا برده و گوش همگان را بتدريج با اين موضوع آشنا كرده است. آيا امكان دارد خروج امريكا از سوريه و افغانستان مرتبط با تهديد ايران مبني بر در تيررس بودن نيروهاي امريكايي درصورت بروز خطر باشد؟ آيا عدم تعجب و عدم واكنش نتانياهو نسبت به خروج نيروهاي امريكايي از سوريه كه ظاهرا 48 ساعت قبل از اعلام رسمي، با نتانياهو مشورت شده بود، مي تواند حاكي از نوعي تباني بين امريكا و اسرائيل باشد؟ آيا ورود ناو هواپيمابرامريكايي به خليج فارس و خروج نيروهاي امريكايي از سوريه و افغانستان مكمل يكديگرند؟ اگر احتمال اين سناريو ضعيف هم باشد، بايد در ايران جدي گرفته شود و هر حركتي را از نظر دور نداشت. اصرار اسرائيل به تشكيل جلسه شوراي امنيت و محكوميت حزب الله لبنان به خاطر حفر كانال هاي زيرزميني ادعايي و تاكيد نتانياهو به عدم عبور ايران از خط قرمز اسرائيل، مي تواند علائمي از شيطنت هاي اسرائيل براي درگيري احتمالي با حزب الله لبنان و بالطبع با ايران باشد. اين سناريو در راستاي «تابستان داغ» ترامپ براي ايران و هشدار جرمي هانت، وزير امورخارجه بريتانيا مبني بر تنش احتمالي در خاورميانه و همچنين تغيير وزير دفاع ميانه رو امريكا بهتر قابل تفسير است. پس در ايران بايد چشم ها و گوش ها را كاملا باز كرد، فضاي بين المللي و تحركات موجود در آن را بدرستي درك كرد و از اقداماتي كه اتحاد ترامپ، اسرائيل و عربستان را موفق سازد قويا جلوگيري نمود. از جمله هرگونه تندروي در مسائل داخلي و خارجي و يا اقداماتي كه به تقابل با اروپا، روسيه، چين، هند، تركيه و ديگر دوستان ايران بينجامد، بايد پرهيز كرد زيرا بازي كردن در زمين دونالد ترامپ به شمار مي رود.
نويسنده: سيدعلي خرم
*استاد حقوق بين الملل دانشگاه
روزنامه ايران، شماره 6955 به تاريخ 2/10/97،
***
علي خرم: خاورمیانه در آستانه تحول بزرگ
فرارو- یک تحلیلگر مسائل بین الملل گفت: «اگر خروج آمریکاییها به دلیل تهدیدی بود که مدتی قبل مقامات نظامی ایران انجام دادند و اعلام کردند نیروهای آمریکایی در تیررس موشکهای ما قرار دارند باشد، باید بگویم که خروج آمریکا از سوریه و استقرار یک ناو هواپیما بر در خلیج فارس، بسیار نگران کننده است. آنها مدتی است که مداوم از یک تابستان داغ برای ایران صحبت به میان میآورند و اگر ترامپ با فکر و منطق خاصی تصمیم خروج نیروهای خود را از سوریه و افغانستان گرفته، بعید نیست که الان به دنبال اجرای همان پروژه تابستان داغ باشند. البته اینکه در عمل چه اتفاقی رخ دهد بسیار متفاوت است، ولی به هرحال ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که آمریکاییها برنامهای برای ایران دارند و معتقدند اگر بخواهند تغییراتی در خاورمیانه انجام دهند باید ابتدا به سراغ ایران بیایند.»
علی خرم تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «الان مدتهاست که این اراده وجود دارد که تغییراتی در وضعیت خاورمیانه ایجاد شود. این هم مختص یک یا دو کشور نیست. آمریکا، روسیه، ترکیه، عربستان، ایران و حتی برخی کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله کشورهایی هستند که سعی دارند در معادلات منطقه تغییراتی ایجاد کنند. آنها چندین برنامه را در دستور کار قرار داده اند فقط منتظر هستنید که حداقل یکی از آنها به نتیجه برسد. اما مبهمترین تصمیم برای ایجاد تغییر در منطقه همین خروج نیروهای آمریکا از سوریه و افغانستان است. زیرا این تصمیم رئیس جمهور آمریکا موجب شده خیلی از کشورها که متحدان کاخ سفید بودند الان بلاتکلیف باشند. به هرحال خیلی از کشورها به واسطه آمریکا وارد سوریه و افعانستان شده بودن الان نمیدانند با این تصمیم دونالد ترامپ باید چه کار کنند. آنقدر هم رئیس جمهور آمریکا غیرقابل پیشبینی است که الان حتی مشخص نیست این تصمیم وی از منطق خاصی تبعیت میکند یا خیر.»
وی ادامه داد: «البته این خروج صرفا برای متحدان آمریکا سوالبرانگیز نیست. الان برای ایران هم مشخص نیست که ایالات متحده با این تصمیم به دنبال چه هدفی است. شاید به دلیل همین مسئله منفعت و ضرر است و دونالد ترامپ برای اینکه بیشتر از این در سوریه و افغانستان هزینه نکند تصمیم به خروج نیروهای نظامی خود گرفته یا باز هم قصد دارند برنامهای پیاده کنند که در راستای همان خواست اسرائیل و عربستان درباره ایران است. یعنی ممکن است آنها به دنبال ایجاد یک آتش بزرگتر علیه ایران باشند؛ بنابراین هنوز مشخص نیست که آیا این تصمیم میتواند در آینده زمینه ساز مشکلات بیشتر برای ایران باشد یا خیر.»
او تصریح کرد: «زیرا اگر خروج امریکاییها به دلیل تهدیدی بود که مدتی قبل مقامات نظامی ایران انجام دادند و اعلام کردند نیروهای آمریکایی در تیررس موشکهای ما قرار دارند باشد، باید بگویم که خروج آمریکا از سوریه و استقرار یک ناو هواپیما بر در خلیج فارس، بسیار نگران کننده است. آنها مدتی است که مداوم از یک تابستان داغ برای ایران صحبت به میان میآورند و اگر ترامپ با فکر و منطق خاصی تصمیم خروج نیروهای خود را از سوریه و افغانستان گرفته، بعید نیست که الان به دنبال اجرای همان پروژه تابستان داغ باشند. البته اینکه در عمل چه اتفاقی رخ دهد بسیار متفاوت است، ولی به هرحال ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که آمریکاییها برنامهای برای ایران دارند و معتقدند اگر بخواهند تغییراتی در خاورمیانه انجام دهند باید ابتدا به سراغ ایران بیایند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی در خصوص نقش ترکیه در این تحرکات منطقهای عنوان کرد: «ترکیه حدود یک سال پیش یک اشتباه استراتژیک انجام داد و با کمک عربستان و قطر از نیروهای داعش در سوریه حمایت کرد. اما بعد از اینکه متوجه اشتباه این شد، جبهه خود را تغییر داد و با متحدان سوریه یعنی ایران و روسیه همکاریهایی را آغاز کرد. زیرا میدانست چنین ائتلافی قطعا دستاوردهای برای آنها خواهد داشت و بر اساس منافع ملی خود تصمیم گرفتند؛ بنابراین به تدریج جایگاه ترکیه در منطقه بالا رفت. به خصوص بعد از قتل خاشقچی در استانبول شرایط برای این کشور بسیار مهیا شد. این ماجرا اهرم فشار بسیار قوی در اختیار اردوغان قرار داد که توانست هم با عربستان بازی کند و هم آمریکا را تحت فشار قرار دهد.»
این استاد دانشگاه افزود: «از این جهت میگویم آمریکا را تحت فشار قرار داد که اردوغان بعد از قتل خاشقچی تا حدی فشار را بر بن سلمان زیاد کرد که کاخ سفید نگران این شد که ممکن است عربستان را از دست بدهد، لذا تصمیم گرفتند که در برخی جاها امتیازاتی به ترکها بدهند. البته به نظر میرسد مسیر امتیازدهی یک طرفه نبوده و برخی شنیدههای حاکی از آن است که ترامپ هم خواستههایی در خصوص ایران از اردوغان داشته است. به این معنی که کاخ سفید از ترکیه خواسته است ایران را در کنار خود نگهدارد تا مبادا به مسیر دیگری برود و برای آنها دردسر ساز شود. در این مورد هم ترکیه گزینه خوبی برای آمریکا بود. زیرا با توجه رابطه خوبی که میان ایران و آنها در ماجرای سوریه به وجود آمده این امکان برای ترکیه فراهم است که در راستای خواست ایالات متحده پیش برود.»
او ادامه داد: «البته آمریکا در این مورد سیاست خود را تغییر داده است. آنها مدتی فکر میکردند که عربستان میتواند با ایجاد فشار در خصوص مسائل مختلف از جمله نفت، ایران را در گوشه رینگ قرار دهد. اما بعد از مدتی متوجه شدند که این سیاست خیلی روی ایران جواب نمیدهد؛ لذا به سراغ ترکیه رفتند تا از روابط دوستانه آنها با ایران استفاده کنند. به همین دلیل است که به نظر میرسد آمریکاییها به برخی خواستههای ترکیه مانند خرید موشک و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه تن داده اند. البته اینها صرفا گمانه زنی است، اما قطعا یکی از کشورهایی که از خروج آمریکا سود میبرد ترکیه است و این ازجمله خواستههای همیشگی اردوغان بوده تا از طریق بتواند راحتتر با مسئله کردهای سوریه کنار بیاید.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به تحرکات آمریکا و کشورهای عربی برای تشکیل ناتو عربی افزود: ناتوی عربی هم از جمله دیگر مواردی است که میتواند معادلات منطقهای را تغییر دهد، اما به نظر من احتمال اینکه در نهایت این کشورها به یک جمعبندی و توافق دست پیدا کنند بسیار کم است. البته ممکن بود قبل از قتل خاشقچی به این هدف نزدیکتر شوند، اما بعد از آن ماجرا وجه عربستان به شدت لطمه خورد. ضمن اینکه سنای آمریکا طی دو قطعنامه دسترسی عربستان را به تجهیزات نظامی آمریکایی تا حدود زیادی کاهش داد. علاوه بر این احتمال دارد بعد از ژانویه که مجلس نمایندگان با اکثریت دموکراتها تشکیل میشود شرایط برای عربستان نسبت به الان باز هم سختتر شود؛ بنابراین به نظر نمیرسد که خیلی به هدف تشکیل ناتوی عربی نزدیک شده باشند.
خرم در پاسخ به این سوال که نقش ایران در این تحولات احتمالی خاورمیانه چیست، گفت: «به هرحال ایران همیشه یکی از بازیگران مهم و تاثیرگذار در منطقه بوده و همیشه اهدافی را دنبال کرده است. اما با این حال در این مسیر بعضا برخی مسائل را در نظر نگرفته و پیش رفته، اما الان موضوع این است که باید مقامات ما بدانند که بازیگران زیادی به دنبال ایجاد تحول در منطقه هستند و ما باید با فکر و برنامه ریزی دقیقتری جلو برویم. ما باید الان با دقت بیشتری تصمیمگیری کنیم تا بهانه به دست کشورهایی مثل اسرائیل و آمریکا ندهیم. واقعیت این است که آنها بدشان نمیآید ایران در جایی اشتباهی انجام دهد تا آنها با تکرار سناریوی عراق افکار عمومی جهانی را با خود همراه کنند و دست به اقدام نظامی بزنند. الان شرایطی نیست که با نگاه احساسی جلو برویم و به شدت نیازمند یک رویکرد عقلانی هستیم. متاسفانه ما در سالهای اخیر اول حرف را میزنیم و بعد به این فکر میکنیم که آیا درست بوده یا خیر. اما الان دیگر زمان این گونه رفتارها نیست. علاوه بر این ما باید دوستان خود مانند اروپا را در کنار خود نگهداریم. ما طی این سالها رفتار مناسبی با دوستان نداشتیم و خیلی از آنها از دست داده ایم و الان باید این مشکل را حل کنیم.»
فرارو
***
جزئیات گفتوگوی ترامپ و اردوغان درباره سوریه
شماری از مقامات رسمی ترکیه و آمریکا در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتند پس از گفتوگوی تلفنی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، پرزیدنت ترامپ تصمیم گرفته نیروهای نظامی آمریکا را از سوریه خارج کند.
شماری از مقامات رسمی ترکیه و آمریکا در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتند پس از گفتوگوی تلفنی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، پرزیدنت ترامپ تصمیم گرفته نیروهای نظامی آمریکا را از سوریه خارج کند.
به گزارش روز ۳۰ آذر ماه خبرگزاری آسوشیتدپرس، پرزیدنت ترامپ هفته گذشته و پس از گفتوگویی تلفنی با آقای اردوغان تصمیم خود را گرفته، ولی آن را با تمامی کابینه و تیم امنیت ملی خود در میان نگذاشته است.
تصمیم پرزیدنت ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه خیلی ها را شگفت زده کرد. متحد اصلی آمریکا در عملیات نظامی سوریه به آن انتقاد کرد، سیاستمداران جمهوریخواه از جمله سناتور لیندزی گراهام از این تصمیم راضی نبودند و به گزارش آسوشیتدپرس، حتی پنتاگون از این تصمیم غافلگیر شد.
یک مقام رسمی در کاخ سفید که نخواسته نامش فاش شود، به آسوشیتدپرس گفته است در پی اختلاف ترکیه و آمریکا بر سر عملیاتی که اردوغان میخواست علیه کردها در سوریه انجام دهد، مایک پمپئو وزیر خارجه وقتی برای تماس تلفنی بین آقای ترامپ و اردوغان گرفت و فهرستی برای این گفتوگوی تلفنی به پرزیدنت ترامپ داد.
فهرست یاد شده از سوی مایک پمپئو، جیم متیس وزیر دفاع و چند عضو دیگر از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا تهیه شد. آقای پمپئو به پرزیدنت ترامپ پیشنهاد داد در مقابل تهدید ترکیه علیه کردها در سوریه، موضع بگیرد و در مقابل، یک پیروزی کوچک به او بدهد – برای مثال عملیات نظامی علیه کردها نکند، ولی در مقابل، امنیت یک منطقه را به عهده بگیرد. قرار شده بود ۱۴ دسامبر (۲۳ آذر) این گفتوگوی تلفنی انجام شود.
به گزارش آسوشیتدپرس وقتی مکالمه برقرار شد، آقای اردوغان پرزیدنت ترامپ را در موضع دفاعی قرار داد و به او گفت شمایی که میگویید ۹۹ درصد داعش از بین رفته، شما چرا هنوز آن جا هستید؟ مگر نگفتید فقط برای شکست داعش آمدهاید؟ بعد آقای اردوغان میگوید، شما خارج شوید و ترکیه بقیه کارها را انجام میدهد.
در این جا آقای ترامپ به جان بولتون مشاور امنیت ملی که در حال گوش کردن به این مکالمه است میگوید، آیا چیزی که رییس جمهوری ترکیه می گوید حقیقت دارد؟ جان بولتون این حرفها را تایید میکند، چرا که موضعی رسمی بود که مایک پمپئو، جیم متیس، جیمز جفری نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه، و برت مکگورک نماینده ویژه آمریکا در ائتلاف علیه داعش، به آن اشاره کرده بودند.
ولی جان بولتون به پرزیدنت ترامپ میگوید موضع تمامی اعضای شورای امنیت ملی این است که شکست داعش فقط به گرفتن مواضعی که آنها در اختیار داشتند نیست و باید پایدار باشد.
به نوشته آسوشیتدپرس و به گفته مقام رسمی یاد شده که نخواسته هویتش فاش شود، پرزیدنت ترامپ اما قانع نشد و به آقای اردوغان گفت که آمریکا نیروهای نظامی خود را از سوریه خارج میکند.
یک مقام رسمی دیگر گفته است رجب طیب اردوغان هم که از این تصمیم شوکه شده بود، به پرزیدنت ترامپ پیشنهاد کرد «عجولانه تصمیم نگیرد.» ولی آقای ترامپ مکالمه تلفنی را با این تاکید که «نیروهای آمریکایی از سوریه خارج خواهند شد» تمام کرد، ولی هیچ جزییات دیگری را – از جمله این که چطور و در چه زمان بندی – مطرح نکرد.
بعد از آن و طی دو روز بعد، تیم امنیت ملی تلاش کرد برنامهای پیدا کند که آقای ترامپ یا برنامه را به تعویق انداخته، یا آن را محدود کند. ولی جان کلی رییس دفتر فعلی کاخ سفید و میک مالوینی رییس دفتر بعدی گفتند مذاکره در این مورد بیفایده است، چرا که پرزیدنت ترامپ خواهان خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه است.
این گزارش میگوید کاخ سفید تصمیم گرفته بود این خبر را روز سهشنبه ۲۷ آذر اعلام کند. سارا هاکبی سندرز جلسهای اضطراری گذاشت تا این خبر را اعلام کند. ولی پنتاگون دونالد ترامپ را قانع کرد که کمی دست نگه دارد، چرا که کنگره و متحدان آمریکا هنوز از این تصمیم خبر ندارند. یک مقام رسمی گفته غیر از ترکیه که خبر داشت، اولین کشوری که مطلع شد، اسرائیل بود.
این گزارش می گوید روز چهارشنبه ۲۸ آذر به تدریج این خبر درز کرد و به گوش ستاد فرماندهی مشترک نیروهای نظامی آمریکا رسید. ژنرال جوزف وُتل، فرمانده ستاد مشترک به فرماندهان خود و نیروهای متحد کرد، تصمیم را ابلاغ کرد.
کاخ سفید پس از اعلام رسمی خبر خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه، پیام داد که ایالات متحده از جنگ با داعش حمایت کرده و در صورت نیاز، «دوباره به میدان باز خواهد گشت.» ولی در پیامی در توئیتر، پرزیدنت ترامپ گفت: «زمان آن رسیده که به کشور خودمان متمرکز شویم و جوانان خود را به خانه بیاوریم، که جای اصلی آنها است.»
اعلام رسمی اردوغان
خبرگزاری رویترز نیز روز جمعه ۳۰ آذر گزارش داد که رجب طیب اردوغان در استانبول اعلام کرد ترکیه به طور کامل جنگ با داعش در سوریه را به عهده میگیرد. وی همچنین گفت که به طور موقت، هرگونه حمله به کردهای مستقر در شمال شرقی سوریه را به تعویق میاندازد.
آقای اردوغان گفت: «ما عملیات نظامی در شرق رود فرات را به تعویق میاندازیم تا ببینم اوضاع، در نتیجه خروج آمریکا از سوریه، چه طور خواهد بود.»
صدای آمریکا
***
خروج نیروهای آمریکایی از سوریه؛ استدلالهایی که فراموش شدند
اعلام خروج نیروهای آمریکایی که دونالد ترامپ روز چهارشنبه ۲۸ آذر، در توئیتش آن را تأیید کرد تا حدود زیادی غیرمنتظره بود. ترامپ در فروردین امسال نیز در یک سخنرانی از خروج نیروهای آمریکا از سوریه سخن گفته بود با این استدلال که «هفت هزار میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کردیم اما هیچ نتیجهای نگرفتیم… وضعیت امروز آمریکا به گونهای است که از بسیاری جهات شبیه به یک کشور جهان سومی هستیم و این مایه خجالت است.»
آن زمان موضع جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، توانست ترامپ را راضی کند که وضعیت سوریه و منافع و مصالح آمریکا تداوم حضور نیروهایآن را ضروری میکند و تا اطلاع ثانوی نباید سراغ آن رفت.
اعلام خروج دو هزار نیروی آمریکایی از سوریه اما این بار تصمیمی ظاهراً جدی و برگشتناپذیر است، ولو که انتقادها به آن هم در سطح داخلی و بینالمللی کم نیست. منتهی استدلالی که این بار عمدتاً بر «تحقق کامل» مأموریت این نیروها، یعنی از بینبردن «دولت اسلامی» (داعش) متمرکز است.
تا همین هفته پیش هم اغلب مقامهای ارشد آمریکا از ضرورت تداوم حضور نیروهای آمریکایی در سوریه سخن میگفتند. استدلال آنها این بود که اولاً داعش به طور کامل از بین نرفته و طبق برآورد نهادهای اطلاعاتی آمریکا در ماه اوت، هنوز هم این گروه دستکم ۱۴ هزار و ۵۰۰ نیروی فعال در خاک سوریه و عراق دارد.
طرفه اینکه بنا بر گزارشها، ۱۰ دقیقه قبل از توئیتر ترامپ در مورد خروج نیروهای آمریکایی از سوریه داعش اقدامی تروریستی در نزدیکی محل استقرار این نیروها انجام داد که نشانه دیگری از تدوام فعال بودن این گروه تلقی میشود. بازپسگیری شهر هجین در نزدیکی مرز عراق از داعش در حدود یک هفته پیش هم، هنوز تکمیل نیست و این نیرو بر بخشهایی از شهر تسلط دارد. بیثباتی و نارضایتی در مناطق غربی عراق و در خود رقه و مناطق شرقی سوریه هم زمینه مساعدی برای انفعال مردم در قبال قوتگرفتن دوباره تلقی میشود.
دلایلی دیگری که به یک باره بیاهمیت شدند
استدلال دیگر این بود که مادام که نیروهای ایرانی خاک سوریه را ترک نکردهاند ماندن در سوریه و اعمال فشار برای تحقق این امر، به خصوص در راستای امنیت اسرائیل و دورکردن خطر ایران و متحدانش (حزبالله) از مرزهای این کشور، باید ادامه یابد.
حضور نیروهای آمریکایی در سوریه که به خصوص دسترسی دولت دمشق به منافع نفت و گاز و نیز اراضی حاصلخیز در شرق این کشور را مانع میشد نیز اهرمی برای تأثیرگذاری بر معادلات آینده سوریه، نحوه تنظیم و تدوین و محتوای قانون اساسی جدید و نهایتاً نوع ترکیب و چینش قدرت در دمشق به شمار میآمد تا صرفاً ایران و سوریه و روسیه آن را مطابق خواست و منافع خود پیش نبرند و انحصار قدرت صرفاً در دست اسد و متحدان آن باقی نماند.
این نیز بود که خروج نیروهای آمریکا از سوریه، قبل از سامانگرفتن قطعی اوضاع این کشور و رقمخوردن حقوق و سرنوشتی مساعد برای کردها، و تنهاگذاشتن آنها در برابر تهاجمات و فشارهای ترکیه میتوانست نوعی نقض عهد و پیمانشکنی تلقی شود و هر نیروی دیگری را در منطقه قبل از اتحاد و همکاری با آمریکاییها به شک و تردیدهای جدی سوق دهد.
حالا ولی با اعلام خروج غیرمنتظره نیروهای آمریکایی ظاهرا همه استدلالهای فوق به سایه رانده شدهاند. اکنون سوال این است که بهراستی انگیزه دولت ترامپ در اتخاذ تصمیمی که همه مسئولان ذیربط هم در آن شریک نبوده یا مخالف آن بودهاند چه بوده است.
چراغسبزهایی که نشان داده شدهاند
تصمیم ترامپ یک روز پس از آن اعلام شد که نهاد تصمیمگیرنده در مورد فروش تسلیحات آمریکا به خارج (Defense Security Cooperation Agency) به معامله سه و نیم میلیارد دلاری با ترکیه برای فراوش موشکهای پاتریوت به این کشور چراغ سبز نشان داد. ترکیه گرچه عضو ناتو است، در چارچوب مناقشه با آمریکا بر سر نوع رویکرد در مورد کردهای سوریه تهدید کرده بود که به خرید موشکهای اس ۴۰۰ از روسیه دست خواهد زد. همان روز سهشنبه یک تماس تلفنی هم میان ترامپ و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه صورت گرفت که به ادعای اردوغان ترامپ در این تماس برای حمله ترکیه به مناطق کردنشین شمال سوریه چراغ سبز نشان داده است.
ترکیه گردانهای مدافع خلق، شاخه نظامی نیروهای کرد سوری که با آمریکاییها همکاری دارند را همدست، همپیمان و پشتجبهه حزب کارگران کردستان ترکیه، و این دو را تروریست میخواند. نگرانی ترکیه از قدرتگیری کردهای سوریه در سایه همکاریاشان با آمریکا این هم است که این روند به دسترسی احتمالی آنها به حقوق خودمختاری در چارچوب سوریه منجر شود و مطالبات کردهای ترکیه برای رسیدن به موقعیتی مشابه را تشدید کند.
در حال حاضر ترکیه بر شمال شرق خاک سوریه تقریباً مسلط است و به بسیج نیرو در ۵۰۰ کیلومتر مرزی در غرب دست زده که عمدتاً مناطقه کردنشین سوریه است. حمله ترکیه به این مناطق اگر عملی شود، احتمالاً در کل مرز نخواهد بود و برخی شهرهای مرزی را شامل خواهد شد، امری که تبعات آن نامشخص است و ظرفیتهای معینی را برای درگیری و مناقشه در منطقه فراهم میکند، به خصوص که نیروهای داعش هم فرصت را در غیاب آمریکاییها در بحبوبه مناقشه ترکیه و کردهای سوریه مناسب ببینند و به این یا آن صورت وارد عمل شوند.
فروش پاتریوت به ترکیه گرچه برای تبلیغات ترامپ در جهت ایجاد و حفظ محلهای اشتغال محمل مناسبی ایجاد میکند، ولی امتیازی به ترکیه هم است، که در کنار امتیاز دیگر، یعنی رهاکردن کردهای سوریه و بازگذاشتن احتمالی دست ترکیه برای عملیات در شمال سوریه عملاً مانعی برای نزدیکی بیشتر آنکارا با مسکو است.
نقشی که ترکیه به عهده میگیرد
در شرایطی که کاخ سفید از همه سو به خاطر موضع غیرانتقادیاش نسبت به نقش بنسلمان در قتل خاشقجی زیر فشار است و بر تداوم مناسبات حسنه میان آمریکا و عربستان تأکید دارد، طبعاً ترامپ این انتظار را هم از آنکارا دارد که در قبال امتیازات یادشده فتیله ماجرای خاشقجی را تا حد ممکن پایین بکشد و به پیگیری آن به گونهای که تداوم فشار بر بنسلمان را رقم بزند، ادامه ندهد.
شک نیست که خروج آمریکا از یک سوم خاک سوریه، امکان واشینگتن را هم برای تأثیرگذاری در معادلات مربوط به آینده سوریه و ساختار سیاسی آتی آن محدود میکند و هم اهرم فشار برای خروج ایران از این کشور را تضعیف میکند. این سخن دولت آمریکا که قرار شده که در زمینه مسائل مربوط به سوریه میان واشینگتن و آنکارا هماهنگی و هماهنگی و انسجامی بیشتری باشد احتمالاً ناظر بر این است که از این پس ترکیه بیش از پیش در تعاملات و کشاکشها با روسیه و ایران، چه در چارچوب مذاکرات آستانه و چه در خارج از آن نظرات و منافع آمریکا را ملحوظ خواهد کرد.
طبیعی است که حضور کنونی ترکیه در ادلب و بسط این نفوذ در بخشهای دیگری از مناطق شمال سوریه (اگر که کردها در نزدیکی با دولت دمشق و روسیه موفقیت آن را سد نکنند) بیش از پیش نقش آنکارا را در تأثیرگذاری بر معادلات سوریه تقویت کند.
مناسباتی که مبهمتر میشود
اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه برای اسرائیل نیز نسبتاً غافلگیرانه بود. آنها انتظار داشتند تا «خروج کامل نیروهای ایران از سوریه» این حضور ادامه یابد. اسرائیل حالا با موضعی نسبتاً محتاطانه و تلویحاً غیرخشنودانه از خروج آمریکاییها از سوریه بر تداوم اقدامات خود در راستای محدودسازی حضور ایران در این کشور تأکید کرده است، تأکیدی که میتواند محمل حملات و مناقشات جدیدی باشد.
این گزینه البته منتفی نیست که آمریکا علاوه بر ترکیه با روسیه نیز با شرط و شروطهایی در مورد خروج نیروهایش از سوریه توافق کرده باشد، که از جمله این شرطها سوق مسکو به محدودسازی حضور ایران در معادلات نظامی و سیاسی سوریه است.
اروپاییها همانطور که انتظار میرفت از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه ابراز نگرانی کردهاند. به باور پاریس، لندن و برلین خروج نیروهای آمریکایی در شرایطی که داعش کاملاً نابود نشده، معادلات مربوط به آینده سوریه در ابهام است و ترکیه هم برای حمله به کردهای سوریه تهدید میکند، خلایی را میسازد که محمل مناقشات و درگیریهای جدید و احتمالاً بیثباتی بیشتر در منطقه است و آوارگی و مهاجرت به سوی اروپا را دوباره تشدید خواهد کرد.
فرانسه اقدام یکجانبه آمریکا را تأکیدی بر موضع اخیر خود هم یافته است که در زمینه نظامی و امنیتی اروپا باید مستقلتر شود، ایدهای که گرچه تحققش آسان نیست، ولی همچنان تأییدی بر شناورتر شدن وضعیت مناسبات بینالمللی است. اعلام خروج آمریکا از سوریه ابهامات در باره این مناسبات شناور و سمت و سوی آینده آن را فزونتر کرده است.
حبیب حسینیفرد
رادیو فردا