اهداف نشست لهستان: تشدید فشار بر ایران؟

نشست لهستان؛ با و بدون ایران

چند روز است موضوع نشستی بین‎المللی با تمرکز روی خاورمیانه به‎ویژه ایران که قرار است در ماه آینده در ورشو، پایتخت لهستان برگزار شود، خبرساز شده و بازتاب زیادی پیدا کرده است. اینکه هدف از برگزاری چنین نشستی چیست و چرا یک کشور اروپایی و مشخصا لهستان، مسئولیت برگزاری آن را بر عهده گرفته است و کشورهای شرکت‎کننده از چه طیف و اردوگاه سیاسی هستند و موضع ما چه باید باشد و از این قبیل، پرسش‎هایی است که پاسخ خود را می‎طلب‌اند. برای پاسخ‌دادن به پرسش نخست، باید به پیشینه امر مراجعه کرد. در پی خروج آمریکا از برجام، تاکنون نه ایران از این توافق‎نامه خارج شده است و نه هیچ‌یک از سایر کشورهای امضا‎کننده ازجمله انگلیس، فرانسه و آلمان از اقدام آمریکا پیروی کرده‌اند. همراهی‌نکردن این سه کشور اروپایی با توجه به روابط سنتی دو کرانه‎نشین اقیانوس اطلس با یکدیگر، بیشتر از همراهی‌نکردن چین و روسیه برای آمریکا‌ گران تمام شده است. اینکه امضاکنندگان اروپایی برجام به اقدام یک‎جانبه‎گرایانه آمریکا روی خوش نشان نداده و برادر بزرگ را تنها گذاشته‎اند، معلول دو علت اصلی است؛ نخست آنکه ایران بنا بر تأیید آژانس بین‎المللی انرژی هسته‌ای، به تعهدات برجامی خود پایبند بوده و همین پایبندی، خروج اروپا از برجام را غیرقابل توجیه کرده است. دوم آنکه ایجاد گسست‎های کلیدی در روابط کشورهای شاخص جامعه اروپایی، به‎ویژه فرانسه و آلمان، با آمریکا به دلیل اتخاذ مواضع اختلافی از سوی طرفین بر سر طیفی از موضوعات گوناگون رخ داده است.

…از مسئله آب‌وهوا و گرمایش زمین گرفته تا انگاره تشکیل ارتش اروپایی، موجب فاصله‌گرفتن و حتی واگرایی آن دو یار سنتی شده است که البته در این دومی، ایران دخیل نیست. حمایت ترامپ از «جنبش‎های حاکمیت‎گرای اروپا» که به‌مثابه تلاش آمریکا در راستای تضعیف جامعه اروپایی است، موجب تشدید و تعمیق اختلافات موجود بین واشنگتن و بروکسل شده و آن را وارد فاز حادی کرده است. در این میان، اروپا نه‌تنها یکدست نیست، بلکه حتی در جاهایی «تضاد منافع» نیز آنها را در مقابل هم قرار داده است. این تقابل عمدتا بین «اروپای پیر» و «اروپای جوان» (به تعبیر نئوکان‎های آمریکایی) و به‌طور مشخص بعد از فروپاشی شوروی سابق و رهایی کشورهای اروپای شرقی از زیر یوغ آن، به وجود آمده است. در بین کشورهای اروپای شرقی، لهستان به واسطه پیشینه تاریخی و ویژگی‎های ژئوپلیتیکی و برخی مشخصات دیگر، بیش از سایرین با اروپای غربی و نماد و نهاد آن، جامعه اروپایی، زاویه پیدا کرده و حتی به‌‌نوعی حالت آنتاگونیستی به خود گرفته است. در حافظه تاریخی لهستانی‎ها، دوتکه‌شدن به دست پروس و روس ثبت و ضبط است. همین کافی است که لهستان رهاشده از زیر یوغ روس‎ها و جریحه‎دار از خاطره برخورد ناخوشایند آلمانی‎ها، از آلمان امروز که موتور محرکه جامعه اروپایی است، دل خوشی نداشته باشد و به روس‎ها که حتی همین حالا هم با آنها مشکل امنیتی دارد، نتواند اقبال نشان دهد. از سوی دیگر، چه مائده‎ای بهتر از این برای دولت راست‎گرا و ملی و به‌نوعی پوپولیستی ورشو که یک سال بعد از به‌دست‌گرفتن قدرت، شاهد روی‌کارآمدن دولتی کم‌وبیش از جنس خود در آمریکا باشد. این دولت اینک متحد اصلی لهستان و تأمین‎کننده امنیت آن در مقابل روسیه است؛ اتحادی که با توجه به جمیع جهات، طبیعی و بی‎بدیل می‎نماید. با توجه به مطالب پیش‌گفته، روشن است آمریکای ترامپ که به دلایل خوانش، سازه و رفتار خاص خود نه‎تنها نتوانسته در سپهر سیاست جای پای جدیدی کسب کند، بزرگ‌ترین متحد راهبردی خود، یعنی اروپای غربی را رنجانده، با چین جنگ تجاری راه انداخته، روسیه را در تقابل با خود قرار داده و در منطقه استراتژیک خاورمیانه هم واداده است. خروجی این برخوردهای نوعا الهام‌گرفته از یک‌جانبه‎گرایانه کاخ‌سفید‎نشینان در جمع جبری، نه‌تنها تاکنون برای قدرت هژمون دستاوردی در پی نداشته، بلکه آن را با خطر به‌حاشیه‌رفتن مواجهه کرده است. این خطر زمانی محسوس‌تر می‎شود که واقعیت‌های میدانی، از تزلزل نسبی موقعیت متحدان آمریکا در اقصا نقاط عالم به‎ویژه در منطقه استراتژیک خاورمیانه نیز حکایت می‎کنند. پدیدارشدن وارونگی در ژئوپلیتیک این منطقه، جبهه‎های جدیدی علیه اسرائیل گشوده و این رژیم را با واقعیت‌های تلخی مانند تثبیت نسبی دولت بشار اشد و استقرار نیروهای ایرانی در همسایگی بلافصل خود روبه‌رو کرده است. عربستان با افشای رسوایی قتل جمال خاشقجی و نیز توفیق‌ پیدانکردن در یمن، هیمنه‎اش در بین کشورهای عربی، به‌خصوص شورای دوپاره‌شده همکاری خلیج‌فارس شکسته و به ‌عبارتی، آن را به‌نوعی سرخوردگی دچار کرده است. اینها کافی است تا آمریکا دست به کار شود و با هدف اجماع‎سازی، متحدان پراکنده خود را زیر یک سقف گردهم آورد و ائتلافی از آنها رقم بزند؛ باشد تا به‌این‌ترتیب ضمن روحیه‌دادن به کشورهای اقماری خود در این شرایط حساس و شکننده، جبهه واحدی در مقابل کشورها و نهادهایی که به نحوی با واشنگتن اختلاف دارند یا مانند ایران با آن مقابله می‌کنند، تشکیل بدهد. نگارنده بر این باور است اگر با این نگاه به نشست ورشو نگریسته شود، هیچ نیازی به بزرگ‎نمایی و «ضدایرانی»خواندن آن که نوعی خودزنی است، وجود ندارد. توییت‎های بلندپایه‎ترین مقام‌های دستگاه دیپلماسی در روزهای اخیر، جای تأمل فراوان دارد. اینکه رئیس دیپلماسی کشور توییت کند «دولت لهستان نمی‎تواند این شرمندگی را پاک کند، درحالی‌که ایران لهستانی‎ها را در جنگ جهانی دوم نجات داد. این کشور اکنون میزبان سیرک مذبوحانه ضدایرانی شده است»، استفاده از ادبیات فاخر نیست و اگر هم برای مصرف داخلی باشد، شأنیت حرفه‎ای ندارد و هیچ گرهی را نمی‎گشاید. مضافا این گفته که «قبرستان‎ها بعد از 30 سال قابل جایگزینی‌اند، اما مردم تهران 77 سال است که احترام میهمانان خود را نگه داشته‎اند»، غیر از آنکه ممکن است بوی تهدید بدهد، اصالت اقدام اخلاقی و انسانی کشور ما و مردم مهربان آن را زیر سؤال می‎برد و آن را مسخر زمان و مواضع سیاسی دولتمردان می‎کند. اجازه دهید آرامش این میهمانان خفته در خاک میهن‎مان را به دلیل اشتباهی که سیاسیون لهستاتی مرتکب شده‎اند، برهم نزنیم و ما همچنان به میهمان‎نوازی شهره باشیم و از برکات مادی و معنوی این میراث فرهنگی بهره ببریم.
با وجودی که هنوز از کم‌وکیف نشست ورشو که یک ماه به برگزاری آن باقی مانده است، اطلاعات چندان زیادی در دست نیست، از هم‎اکنون روشن است شبیه‎سازی خامی که آن را با کنفرانس گوادالوپ (ژانویه 1979 اندکی قبل از سرنگونی رژیم شاه) مقایسه کرده، قیاس مع‎الفارق است. افزون بر این، نشست ورشو به فرض هم که در موعد مقرر و در سطح و شمار شرکت‎کنندگان مورد انتظار برگزارکنندگان تشکیل شود، قدرت اجماع‎سازی علیه اهداف اعلامی آن را ازجمله درباره ایران ندارد.
ضرورت دارد دستگاه دیپلماسی کشور در مقام پیشران سیاست خارجی، با استفاده از همه ظرفیت‎های خود، نهایت تلاش را به خرج دهد تا آمریکا نتواند ایران را محور دستور کار نشست ورشو قرار دهد. ادعای پمپئو در مصاحبه با فاکس‎نیوز مبنی بر «قرارداشتن ایران به‎عنوان محور اصلی نشست ورشو»، نشان از آن دارد که طرف لهستانی حداقل در عنوان نشست با آمریکا موافقت ندارد. برده‌نشدن نام ایران در بیانیه مشترک وزیر خارجه آمریکا با همتای لهستانی‎اش، شاهد این مدعاست. از‌این‌رو، توپی را که آمریکا با حرکت شیطنت‎آمیز وزیر خارجه‎اش می‎خواهد به زمین ایران بیندازد، باید به خودش برگرداند. کلام آخر آنکه با خوانشی دیپلماتیک، نه نشست ورشو را می‎توان در ضدیت با ایران دانست و نه قاطبه شرکت‎کنندگان آن را باید ضدایرانی نامید؛ این نشست حد و قواره خود را دارد و بیش از آنکه مبتکرانه و کنشگرانه باشد، مختصات تدافعی و واکنشی دارد.

غلامرضا نظربلند

سرمقاله روزنامه شرق

***

تشدید فشار بر ایران از طرف امریکا

از لبنان تا لهستان، مقامات آمریکا کره زمین را دور می‌زنند تا ایران را در گوشه رینگ قرار بدهند. در روز‌های اخیر،

تلاش‌های چندین مقام آمریکایی برای تشدید فشار روانی و عملی بر ایران به طور ملموسی افزایش یافته است.

به گزارش فرارو، مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، از هفته گذشته، در یک تور غیر معمولی، به هشت کشور خاورمیانه سفر کرده و هنوز در منطقه خلج فارس حضور دارد. او در تمام کشور‌هایی که در این تور به آن‌ها سفر کرده، مسئله «تهدید ایران» را مطرح کرده است.

پوشش رسانه‌ای سفر پومپئو به گونه انجام شده که موجی از فشار دیپلماتیک و روانی علیه ایران ایجاد کرده است. او تعمدا از خاورمیانه، برگزاری یک نشست بین المللی در لهستان را اعلام کرد. گروهی از روزنامه‎نگاران محافظه‌کار آمریکایی، که ظاهرا پومپئو را در این سفر همراهمی می‌کنند، مکررا اظهارات ضدایرانی او را برجسته می‌کنند.

پومپئو در خلیج فارس بر ضرورت وجود انسجام میان کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس در برابر ایران تاکید کرده و در ابوظبی گفته ایران ظرف چند روز یک موشک ماهواره‌بر شلیک خواهد کرد که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارد. پومپئو، به وبگاه واشنگتن فری‌بیکن گفته که برنامه ایران برای پرتاب ماهواره به فضا، در واقع پوششی برای آزمایش مستمر فناوری‌های پیشرفته موشکیِ قادر به حمل کلاهک هسته‌ای است.

پومپئو، با اعلام اینکه ایران برای پرتاب چند ماهواره در روز‌های آینده آماده می‌شود، گفته این امر نگرانی‌هایی مبنی بر استفاده ایران از این پرتاب‌ها به عنوان ترفندی برای آزمایش فناوری موشک بالستیک بین قاره‌ای ایجاد کرده است. او سپس خواستار این شده که جهان برای مقابله با این امر متحد شود.

در حالی که دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، دستور خروج همه نیرو‌هایی آمریکایی از سوریه را صادر کرده است، اخیرا وزارت خارجه آمریکا، اعلام کرده که آمریکا سیاست «اخراج» همه نیرو‌های ایران از سوریه را دنبال خواهد کرد. پومپئو با اشاره به این سیاست گفت: اخراج «همه نیرو‌های ایران، یک هدف بلندپروازانه است، اما هدف ما هست. این ماموریت ماست. ابزار‌هایی که ما استفاده خواهیم کرد، گسترده هستند. حقیقت اینکه دو هزار سرباز آمریکایی از سوریه خارج خواهند شد، یک تغییر تاکتیکی است.»

او با بیان اینکه خروج نیرو‌های آمریکایی از سوریه بر توانایی آمریکا جهت انجام اقدامات نظامی تاثیر نمی‌گذارد، تصریح کرد نیرو‌های آمریکایی کاملا از منطقه بیرون نمی‌روند و ائتلاف ضدایرانی که آمریکا رهبری می‌کند، کاملا قادر است عملیات نظامی برای اخراج نیرو‌های ایران از سوریه انجام دهد.

پومپئو درحالی از «اخراج» ایران از سوریه سخن می‌گوید که نفر سوم وزارتخانه متبوعش، دیوید هیل، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی، برای ابراز نگرانی از فعالیت‌های حزب الله به لبنان رفته است. روز شنبه، سفارتخانه آمریکا در بیروت، ضمن اعلام سفر هیل به لبنان، گفت که این مقام آمریکایی برای «بررسی مجموعه کاملی از امور دوجانبه و مسائل مرتبط با منطقه» با مقامات بلندپایه لبنان دیدار خواهد کرد. سفارتخانه آمریکا همچنین اعلام کرد هیل «بر نگرانی ایالات متحده از فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده حزب الله تاکید خواهد کرد.»

همزمان با این تحرکات، برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، از ابوظبی بر عزم کشورش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران تاکید کرد. هوک روز شنبه گذشته، طی نشست اندیشکده شورای آتلانتیک در ابوظبی، گفته آمریکا برای حداکثر کردن فشار اقتصادی بر ایران، مصمم است که صادرات نفت ایران را به صفر برساند.

هوک گفت: «ما به لحاظ تاریخی می‌دانیم که ایران بدون فشار، به میز مذاکره بازنمی‌گردد… بنابراین، ما بر بخش انرژی بسیار متمرکز هستیم. زیرا اقتصاد ایران به نحوی ساختاربندی شده که بزرگترین آسیب‌‌پذیری آن در این بخش است.»

این مقام آمریکایی که سیاست کشورش در برابر ایران را هماهنگ می‌کند، صدور معافیت برای مشتریان نفت ایران در آینده را هم منتفی دانست و گفت: «ما اعطای معافیت‌ها به واردات نفت خام از ایران را بررسی نمی‌کنیم.»

همه این تحرکات فشرده علیه ایران در واقع بخشی از یک پازل ضدایرانی است که در ۱۳ و ۱۴ فوریه آینده در لهستان تکمیل خواهد شد.

هم‌چنین منابع آگاه به روزنامه الحیات گفته‌اند که سفر دیوید هیل معاون وزیر امور خارجه آمریکا به لبنان در چارچوب تور وزیر خارجه آمریکا در خاورمیانه، قرار دارد و این تور هم به منظور زمینه سازی برای نشست آینده ضدایرانی در لهستان انجام شده است.

پومپئو گفته در نشست لهستان، رهبرانی از همه قاره‌های جهان شرکت خواهند کرد. او با بیان اینکه این ائتلاف، بزرگ خواهد بود، اعلام کرد: «ما بسیار خوشحالیم که بخش مهمی از آن (ائتلاف) هستیم».

نشست لهستان، از چند هفته پیش در حال تدارک بود، اما آمریکا برای ایجاد جو روانی، آن را همزمان با سفر پومپئو به خاورمیانه اعلام کرد.

در همین رابطه، شبکه ده تلویزیون اسرائیل، در گزارشی اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، بیش از دو هفته پیش، از پومپئو دعوت‌نامه‌ای برای حضور در نشست لهستان دریافت کرده است. اما تاکنون درباره حضور یا عدم حضور در این نشست تصمیمی نگرفته است. علاوه بر این، برخی از وزرای خارجه عرب هم در این نشست حضور پیدا خواهند کرد.

به موازات همه این تحرکات، برخی رسانه‌ها از کاهش صادرات نفت ایران، که شریان اساسی اقتصاد این کشور است، خبر می‌دهند. خبرگزاری رویترز، که در پوشش اخبار کاهش صادرات نفت ایران از سایر رسانه‌های خارجی فعال‌تر بوده است، اخیرا با استناد به منابع صنعتی مدعی شد که باوجود صدور معافیت تحریمی برای مشتریان نفت ایران، در ماه ژانویه صادرات ایران برای سومین ماه کاهش شدیدی را شاهد خواهد بود.

***

واکاوی چشم‌انداز مایک پومپئو برای خاورمیانه

فرارو- مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، از قاهره، پایان دکترین باراک اوباما را اعلام و چشم‌انداز جدیدی برای خاورمیانه ترسیم کرد که بر مقابله با ایران متمرکز است.

به گزارش فرارو، پومپئو، چه به عنوان رئیس سازمان سیا و چه به عنوان عضو کنگره، بار‌ها به خاورمیانه سفر کرده است، اما سفر فعلی او به این منطقه پرآشوب این بار اهمیت خاصی دارد. گویا او این بار با یک ماموریت دینی به خاورمیانه آمده تا، به زعم خود، مردم خاورمیانه را متقاعد کند که «آمریکا نیروی خیر در خاورمیانه است.»

پایان دکترین باراک اوباما

حدود ۱۰ سال پیش، باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، دقیقا در شهر قاهره سخنرانی مهمی ایراد کرد که خط مشی جدیدی برای سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه، و به طور کلی جهان اسلام، ترسیم کرد. اوباما، به اشتباهات غرب در برابر جهان اسلام اذعان کرد و خواستار یک «آغاز جدید» شد.

پیام اصلی اوباما این بود که جهان اسلام و غرب می‌توانند روابط بهتری داشته باشند. اما این امر، مستلزم اذعان به نکات مثبت و منفی دو طرف است.

در سال ۲۰۱۶ و پس از امضای توافق هسته‌ای، اوباما در یک گفتگوی مفصل با مجله آتلانتیک، از ایران و عربستان درخواست کرده بود که راهی برای برقراری صلح در خاورمیانه پیدا کنند و رقابت را کنار بگذارند. این اظهارات اوباما، از سوی بسیاری از کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس، به عنوان جانبداری اوباما از ایران تلقی شد. امری که تا پایان ریاست‌جمهوری او ادامه داشت. شاید به همین دلیل است که سعودی‌ها از انتخاب دونالد ترامپ استقبال کردند و به سرعت روابط شخصی با او را گسترش دادند.

به نظر می‌رسد که پومپئو هم معتقد است که اوباما جانب ایران را گرفته بود. پومپئو گفته وقتی آمریکا با دشمنانش شراکت می‌کند، این دشمنان پیشرفت می‌کنند.

پومپئو، رویکرد اوباما را مملو از «سوء تفاهمات» دانست که نتایج «وخیمی» به بار آورد. او، ضمن انتقاد از رویکرد اوباما، از فرا رسیدن یک «آغاز جدید واقعی» خبر داد. آغازی که بارزترین مشخصه آن، مقابله با ایران، است. پومپئو، بخش اعظم سخنرانی‌اش را به انتقاد از ایران اختصاص داد و از ائتلاف‌سازی آمریکا علیه ایران سخن گفت.

ائتلاف‌سازی علیه ایران

زمانی که پومپئو عنوان وزیر خارجه منصوب شد، قبل از اینکه به دفتر خود در وزارت خارجه برود، در اولین سفر خارجی خود به اسرائیل، اردن و عربستان رفت. او گفته این سفر‌ها در راستای ایجاد ائتلاف در منطقه است. دیپلمات ارشد آمریکا گفت: «دولت ترامپ به منظور مقابله با جدی‌ترین تهدید منطقه و تقویت همکاری اقتصادی و انرژی، برای تاسیس اتحاد استراتژیک خاورمیانه کار می‌کند. این تلاش، اعضای شورای همکاری خلیج (فارس) و نیز مصر و اردن را کنار هم قرار می‌دهد. امروز ما از یکایک این کشور‌ها می‌خواهیم که گام بعدی را بردارند و ما را در تحکیم اتحاد استراتژیک خاورمیانه یاری دهند.»

این اتحاد، که به ناتوی عربی معروف شده، به ابتکار آمریکا -بویژه جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و پومپئو – و برای مقابله با ایران مطرح شده است.

از دیدگاه پومپئو، ائتلاف‌سازی برای آمریکا، امری طبیعی است که آمریکا در گذشته آن را نادیده گرفته بود.

در ادامه همین ائتلاف‌سازی‌ها و همزمان با سفر پومپئو به خاورمیانه، وزارت خارجه آمریکا از برگزاری یک نشست جهانی با محوریت ایران در لهستان خبر داد. این نشست قرار است در ۱۳ تا ۱۴ فوریه آینده در ورشو، پایتخت لهستان، برگزار شود.

پومپئو، در گفتگو با شبکه فاکس نیوز گفته این نشست روی صلح و ثبات و آزادی در خاورمیانه تمرکز خواهد کرد و این امر شامل تضمین این مسئله مهم می‌شود که ایران «یک نفوذ بی‌ثبات‌کننده» نباشد. قرار است ده‌ها کشور از سراسر جهان در این نشست شرکت کنند.

انتخاب لهستان به عنوان میزبان اگر چه اندکی عجیب به نظر می‌رسد، اما غافل‌گیر کننده نیست. اساسا لهستان، برخلاف سوئیس و اتریش، شهرت یا سابقه‌ای در میزبانی از نشست‌های مهم بین المللی نداشته و در اتحادیه اروپا یک کشور حاشیه‌ای به شمار می‌رود. اما نزدیکی دولت آن به آمریکا، زمینه را برای میزبانی از این نشست مهیا کرده است.

در ماه‌های اخیر، مقامات لهستان، در اتحادیه اروپا ساز مخالف زده و از رویکرد آمریکا در برابر ایران حمایت کرده‌اند. در خرداد سال جاری، زمانی که اتحادیه اروپا، برای مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه ایران مشغول به روز رسانی تدابیر موسوم به «قوانین مسدودساز» بود، یاتزک کژاپوتویژ، وزیر خارجه لهستان، در حمایت از تصویب این تدابیر تعلل کرد و خواستار هم‌فکری بیشتر اتحادیه اروپا و آمریکا در مورد ایران شد.

حال، کژاپوتویژ، ضمن اعلام حمایت کشورش از تلاش‌های اتحادیه اروپا برای حفظ توافق هسته‌ای، گفته این توافق «ایران را از (انجام) فعالیت‌هایی که منطقه را بی‌ثبات می‌کنند، منع نمی‌کند.» او، با بیان اینکه ۷۰ کشور به نشست ورشو دعوت شده‌اند، ابراز امیدواری کرده که نشست مزبور به نزدیک‌تر کردن مواضع اتحادیه اروپا و آمریکا کمک کند.

دو برداشت از سخنان پومپئو

برداشت‌ها از رویکرد یا دکترین جدید پومپئو در خاورمیانه متفاوت بوده است. برخی اظهارات او را به مثابه «اعلان جنگ» علیه ایران دانستند و برخی از تغییر موضع آمریکا و بازگشت این کشور به سوی متحدان قدیمی خاورمیانه تمجید کردند.

امیل امین، روزنامه‌نگار مصری، طی یادداشتی در روزنامه فرامنطقه‌ای الشرق الاوسط، اظهارات پومپئو، را نشان‌دهنده «پایان اهمال‌کاری آمریکا» در منطقه شمرد و حتی آن را یادآور سخنان هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا، درباره سیاست‌های آمریکا دانست. کیسینجر در کتاب خود، «نظم جهانی»، گفته بود که «سیاست‌های آمریکا متناقض و بین واقع‌بینی روزولت و آرمان‌گرایی ویلسون در نوسان است.»

پومپئو تصریح کرده که آمریکا از اشتباهات گذشته، بخصوص عقب‌نشینی‌هایی که هرج و مرج ایجاد می‌کنند، و نادیده گرفتن دوستان درس عبرت گرفته است. امیل از این سخنان تمجید کرد و آن را ایده دولت پنهان آمریکا دانست و نه ایده ترامپ. این روزنامه‌نگار افزود: «پومپئو استدلال می‌کند که آمریکا نیروی خیر در خاورمیانه است… و این کشور در حال حاضر و آینده، گزینه‌های اشتباهی انتخاب می‌کند. انصافا این‌ها سخنان زیبایی است، اما نیاز است که روی زمین عملی شوند.»

عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه رأی الیوم، برخلاف امین، نه تنها معتقد است که سخنان پومپئو زیبا نیست بلکه آن‌ها را تلاشی مذبوحانه برای بهبود بخشیدن به وجهه آمریکا در خاورمیانه دانست. عطوان، طی یادداشتی در همین روزنامه، گفته سخنرانی پومپئو در دانشگاه آمریکایی در قاهره، «اعلان جنگ علیه ایران و جناح‌های نظامی آن در خاورمیانه» است.

عطوان نوشت: «از دیدگاه ما، خطرناک‌ترین بخش سخنان پومپئو، آنجاست که می‌گوید “باید از مرحله ‘مهار’ ایران به مرحله ‘مقابله’ با آن منتقل شویم… و اینکه دوران اهمال‌کاری آمریکا به پایان رسیده است و از توسعه نفوذ ایران در منطقه جلوگیری خواهیم کرد”. این لحن، یک “سناریوی از پیش‌تعیین شده جنگ” را نشان می‌دهد و شاید زمان اجرای آن فرا رسیده است.»

عطوان، اظهارات پومپئو درباره نیروی خیر بودن آمریکا را هم خنده دار توصیف کرد.

دو دیدگاه امین و عطوان، در واقع فقط دیدگاه دو شخص نیست. بلکه دیدگاه دو جریان رقیب در خاورمیانه است. دو جریانی که کاملا روبروی یکدیگر قرار دارند. یک جریان معتقد است که آمریکا در هشت سال ریاست‌جمهوری اوباما، منطقه را به ایران واگذار کرده و متحدان عربش را تنها گذاشته است. جریان دیگری، هم حضور آمریکا را عامل بی‌ثباتی و ویرانی می‌داند و برخلاف جریان نخست، بازگشت ستیزه‌جویانه آمریکا به خاورمیانه را آغازگر دوران جدیدی از شرارت‌ورزی می‌بیند.

پومپئو، اما، فارغ از این دو جریان، خود را مردی می‌بیند که کتاب مقدس مسیحی را در دست گرفته و مامور تطبیق فرامین الهی است. در پایان شاید بد نیست که ببینیم خود پومپئو سفرش به خاورمیانه را چگونه می‌بیند. او در قاهره گفت: «اینکه به این زودی پس از جشن‌های کریسمس کلیسای قبطی (به مصر) بیایم، به عنوان یک مسیحی انجیلی، این سفر برای من به طور ویژه مهم است. این، زمان مهمی است. همه ما، مسیحیان، مسلمانان و یهودیان، فرزندان ابراهیم هستیم. در دفترم، روی میزم، کتاب مقدس را باز نگه می‌دارم تا این امر، خدا، کلمه‌اش و حقیقت را به من یادآوری کند.»

***

بولتون خواستار بررسی امکان حمله نظامی به ایران شده بود

روزنامه آمریکایی وال‌ستریت‌ژورنال نوشته است که تیم امنیت ملی کاخ سفید در سپتامبر گذشته از پنتاگون درخواست کرده که گزینه‌های نظامی برای حمله به ایران تهیه کند.

به گزارش فرارو، در سپتامبر گذشته، خمپاره‌هایی به سمت سفارتخانه آمریکا در بغداد شلیک شد. آمریکا ادعا کرده که خمپاره‌ها توسط گروه‌های نزدیک به ایران شلیک شده است. در اثر این واقعه، تیم امنیت ملی آمریکا، سلسله‌ای از جلسات را برای بررسی نشان دادن یک واکنش زورمندانه برگزار کرد. در این گفتگوها، تیم امنیت ملی آمریکا، به رهبری جان بولتون، مشاور امنیت ملی، از پنتاگون درخواست کرده که برای حمله به ایران گزینه‌های نظامی در اختیار کاخ سفید قرار دهد.

مقامات سابق و فعلی آمریکا گفته‌اند این درخواست، که قبلا گزارشی درباره آن منتشر نشده است، باعث نگرانی پنتاگون و وزارت خارجه شده است.

یک مقام بلندپایه سابق دولت آمریکا درباره این درخواست گفت: «این قطعا افرادی را تکان داد. افراد شوکه شده بودند. وحشتناک بود که آن‌ها چقدر درباره زدن ایران بی‌محابا بودند.»

مقامات آمریکایی گفته‌اند که پنتاگون از درخواست شورای امنیت ملی برای تهیه گزینه‌هایی برای حمله به ایران تبعیت کرد. اما معلوم نیست که پیشنهاد‌های پنتاگون به کاخ سفید داده شده است یا خیر، معلوم نیست که آیا دونالد ترامپ از این درخواست اطلاع داشته است یا خیر و همچنین معلوم نیست که آیا در آن زمان طرح‌های جدی برای حمله آمریکا به ایران شکل گرفته است یا خیر.

گارت مارکویس، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا، گفته این شورا، «سیاست را هماهنگ‌سازی می‌کند و به رئیس‌جمهور (ترامپ) گزینه‌هایی برای پیش‌بینی و پاسخ دادن به طیفی از تهدید‌ها ارائه می‌کند».

او افزود: «در پی حمله ناکام به سفارت‌مان در بغداد و کنسولگری‌مان در بصره، ما همچنان وضعیت پرسنل‌مان را بازبینی می‌کنیم و ما برای حفظ امنیت‌شان و منافع‌مان، طیف کاملی از گزینه‌ها را بررسی می‌کنیم.»

درخواست بولتون، رویکرد تقابلی‌تر دولت ترامپ در قبال ایران را نشان می‌دهد. رویکردی که او از زمان ورود به شورای امنیت ملی در آوریل گذشته آن را در پیش گرفته است. بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی، مسئولیت دارد که طیفی از توصیه‌های دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی را به رئیس‌جمهور ارائه بدهد.

مقامات سابق آمریکا گفته‌اند این مرعوب کننده بود که شورای امنیت ملی، در پاسخ به حملاتی که خسارت کمی داشته و موجب هیچ جراحتی نشده، گزینه‌های نظامی گسترده‌ای برای حمله به ایران درخواست کند.

سال گذشته میلادی، زمانی که ترامپ و تیم امنیت ملی‌اش، به خاطر ادعای استفاده از تسلیحات شیمیایی، در حال بررسی راه‌هایی برای مجازات دولت سوریه بودند، جیمز متیس، وزیر دفاع مستعفی آمریکا، با انجام حملاتی که ممکن است به نیرو‌های ایرانی یا روسی آسیب بزند، مخالفت کرد.

وال‌ستریت‌ژورنال از قول منابع آگاه نوشته بولتون در گفتگو‌ها با سایر مقامات دولت ترامپ، آشکارا اعلام کرده که او شخصا از تغییر رژیم در ایران حمایت می‌کند. بولتون قبل از ورود به دولت ترامپ، به شدت از این موضع دفاع می‌کرد.

او به عنوان کارشناس اندیشکده‌ای و همچنین به عنوان تحلیلگر شبکه فاکس‌نیوز، مکررا آمریکا را به حمله به ایران ترغیب کرده است. او در سال ۲۰۱۵، طی یادداشتی تحت عنوان «برای متوقف کردن بمب ایران، ایران را بمباران کنید»، در روزنامه نیوریوک‌تایمز، از حمله به ایران حمایت کرده است.

بولتون پس از ورود به کاخ سفید، برای تهیه یک سیاست تهاجمی‌تر با هدف تضعیف حکومت ایران به مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، پیوست. بولتون گفته است شغل او اجرای دستور کار رئیس‌جمهور است که شامل تغییر رژیم در تهران نمی‌شود.

سال گذشته، بولتون برای خارج کردن سریع آمریکا از برجام و همچنین تشدید تحریم‌های اقتصادی بر ایران تلاش کرد که این اقدامات مورد استقبال ترامپ قرار گرفته است. او در سپتامبر گذشته، طی یک سخنرانی، هشدار داد که اگر ایران، آمریکا یا متحدانش را تهدید کند با خشم آمریکا مواجه خواهد شد.

در آن زمان، بولتون و معاونش، میرا ریکاردل، جهت اتخاذ راه‌های جدیدی برای مقابله نظامی با ایران فشار می‌آوردند.

در ششم سپتامبر، یک حمله خمپاره‌ای در بغداد، توجه رسانه‌ای اندکی به خود جلب کرد. از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، منطقه سبز بغداد، مکررا شاهد حملاتی بود. ادعا می‌شود که یک گروه شیعی نزدیک به ایران، مسئولیت حمله ماه سپتامبر به سفارت آمریکا در بغداد را به عهده گرفته است.

دو روز بعد، در بحبوحه اعتراضات ضد ایرانی در بصره، نظامیان ناشناس، سه راکت به اطراف کنسولگری آمریکا در بصره شلیک کردند که هیچ خسارتی به بار نیاورد. هیچ کسی هم مسئولیت این حمله را برعهده نگرفت، اما مقامات کاخ سفید تصمیم گرفتند پیام واضحی به ایران بدهند.

بنا به گفته منابع آگاه، علاوه بر درخواست حمله به ایران، شورای امنیت ملی، از پنتاگون درخواست کرده که گزینه‌هایی برای انجام حملاتی در سوریه و عراق بدهد.

به گفته یک منبع آگاه، در یک جلسه، ریکاردل، حملات در عراق را «اقدام جنگی» توصیف کرد و گفت: آمریکا باید قاطعانه پاسخ دهد. ریکاردل در اثر اختلافات با ملانیا ترامپ، بانوی اول آمریکا، از شورای امنیت ملی اخراج شد، اما مقامات قبلی و فعلی آمریکا گفته‌اند درباره تصدی یک شغل جدید در پنتاگون توسط ریکاردل، گفتگو‌هایی صورت گرفته است.

همزمان با بررسی واکنش آمریکا در پاییز گذشته، کاخ سفید یک بیانیه دو صفحه‌ای منتشر کرد که هشداری درمورد یک حمله نظامی به نظر می‌رسید. در این بیانیه، آمریکا، ایران را مسئول هرگونه آسیب جانی و مالی به کارکنان و تاسیسات آمریکایی در عراق دانست.

***

تهدید حمله نظامی به ایران تا چه اندازه واقعی است؟

تهدید حمله نظامی آمریکا به ایران، امر جدیدی نیست و در دولت‌های قبلی آمریکا هم، تلویحا و تصریحا، مطرح شده است. اما بازگشت این تهدید در برهه حساس کنونی، که تنش‌ها بین تهران و واشنگتن به اوج خود رسیده، قابل تامل است. بررسی اظهارات آمریکایی در این خصوص و نیز نحوه انتشار خبر درخواست بولتون نشان می‌دهد که این امر از دو سناریو خارج نیست.

فرارو: روز یکشنبه گذشته، روزنامه آمریکایی وال‌ستریت ژورنال برای نخستین بار از درخواست چند ماه پیش شورای ملی آمریکا از پنتاگون برای تهیه گزینه‌هایی جهت حمله نظامی به ایران خبر داد. در این رابطه حداقل دو سناریو قابل طرح است.

بنا به نوشته روزنامه مزبور، در سپتامبر گذشته، پس از حمله راکتی به سفارت آمریکا در بغداد و کنسولگری این کشور در بصره، تیم امنیت ملی آمریکا، به رهبری جان بولتون، مشاور امنیت ملی، از پنتاگون درخواست کرده که برای حمله به ایران گزینه‌های نظامی در اختیار کاخ سفید قرار دهد.

این نخستین بار بود که در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، به صراحت حمله نظامی به ایران مطرح می‌شود. پیش از این، بحث حمله نظامی به ایران، فقط به شکل تحلیل و گمانه‌زنی در رسانه‌ها مطرح می‌شد. بسیاری از تحلیلگران، و حتی مقامات سابق آمریکایی، با استناد به مواضع سابق افرادی مثل بولتون و مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، در مورد احتمال تقابل نظامی آمریکا و ایران هشدار می‌دادند.

شاید به همین دلیل است که یک مقام سابق دولت آمریکا گفته درخواست شورای امنیت ملی، مقامات دولت آمریکا را به لرزه انداخت و آن‌ها را شوکه کرد. اما علیرغم اختلاف‌نظر جیمز متیس، وزیر دفاع مستعفی آمریکا، با بولتون، پنتاگون از درخواست شورای امنیت ملی تبعیت کرد و، بنا به گفته وبگاه آکسیوس، گزینه‌هایی برای حمله به ایران به کاخ سفید ارائه کرد.

به طور کلی، تهدید حمله نظامی آمریکا به ایران، امر جدیدی نیست و در دولت‌های قبلی آمریکا هم، تلویحا و تصریحا، مطرح شده است. اما بازگشت این تهدید در برهه حساس کنونی، که تنش‌ها بین تهران و واشنگتن به اوج خود رسیده، قابل تامل است. بررسی اظهارات آمریکایی در این خصوص و نیز نحوه انتشار خبر درخواست بولتون نشان می‌دهد که این امر از دو سناریو خارج نیست.

سناریوی اول: تغییر محاسبات ایران

بولتون از درز اخبار محرمانه شورای امنیت ملی آمریکا متنفر است و تمایل زیادی برای کنترل کانال گزارش‌دهی به ترامپ دارد. بنابراین، احتمال اینکه خبر وال‌ستریت‌ژورنال بدون اطلاع او منتشر شده باشد، اندک است. با وجود گذشت دو روز از انتشار خبر درخواست شورای امنیت ملی، نه او و نه هیچکدام از مقامات دولت ترامپ، این خبر را تایید یا تکذیب نکرده‌اند.

در سناریوی نخست، برپایه برخی شواهد و قراین، می‌توان حدس زد که بولتون و تیمش در شورای امنیت ملی، به طور هماهنگ شده این خبر را به رسانه‌ها داده‌اند تا عنصر «تهدید معتبر نظامی» را به کارزار فشار حداکثری اقتصادی کاخ سفید علیه ایران اضافه کنند. «معتبر بودن» این عنصر، لزوما به معنای عملی شدن آن نیست. بلکه آمریکایی‌ها می‌خواهند با مطرح کردن احتمال حمله نظامی به ایران، آن هم به خاطر یک واقعه نسبتا کم اهمیتی که هیچگونه خسارت مادی یا جانی در پی نداشته، ایران را از اتخاذ اقدامات مهمتر -نظیر از سرگیری غنی‌سازی اورانیوم با غنای بالا یا بستن تنگه هرمز- باز دارند.

علیرغم آنکه بسیاری از مقامات آمریکا عملا – و نه رسما- سیاست «تغییر رژیم در ایران» را پیگیری می‌کنند، اما عده کمی از آن‌ها به یک جنگ تمام عیار نظامی با ایران علاقه دارند. آن‌ها معتقدند که همین الان هم تحریم‌های اقتصادی آمریکا کار خودش را می‌کند و نیازی به ایجاد تقابل نظامی نیست. تقابلی که ممکن است ظرف چند روز صادرات نفت خاورمیانه را مختل کند و قیمت‌های نفت را به شدت افزایش دهد. عامل نفت، عامل مهمی است و نباید آن را نادیده گرفت. دولت ترامپ نشان داده است که به پایین آوردن قیمت نفت اهمیت زیادی می‌دهد. در واقع صدور معافیت تحریمی به هشت مشتری عمده نفت ایران هم اقدامی برای کنترل قیمت‌ها بود. آن‌ها پس از این معافیت‌ها، توانستند قیمت نفت را به سطوح پایینی کاهش دهند. مضاف بر این، آمریکایی‌ها ادعا می‌کنند راه ضربه زدن به ایران را پیدا کرده و نیازی به استفاده از ابراز‌های نظامی نیست.

به این اظهارات برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، دقت کنید: «ما بر بخش انرژی بسیار متمرکز هستیم. زیرا اقتصاد ایران به نحوی ساختاربندی شده که بزرگترین آسیب ‍‌پذیری آن در این بخش است.»

او در جایی دیگر، ضمن تاکید مجدد بر عزم کاخ سفید برای صفر کردن صادرات نفت ایران، افزود: «ما توانسته‌ایم فشار زیادی بر ایران وارد کنیم. ۸۰ درصد درآمد‌های آن‌ها (ایران) از صادرات نفت می‌آید». هوک تصریح کرده که آمریکا بسیار تلاش کرده که در عین حذف مقدار زیادی از صادرات نفت ایران، قیمت‌های نفت افزایش نیابد.

شاهد بعدی که نشان می‌دهد خبر وال‌ستریت‌ژورنال یک امر هماهنگ‌شده است، به بیانیه گارت مارکویس، سخنگوی این شورا، مربوط می‌شود. تاکنون حداقل سه رسانه آمریکایی خبر درخواست حمله به ایران را، با رویکرد‌های گوناگون، پوشش داده‌اند. اما همه در یک چیز با هم مشترک بودند: بیانیه مارکویس.

مارکویس به سه رسانه وال‌ستریت‌ژورنال، نیویورک‌تایمز و آکسیوس، بیانیه واحدی داده که در آن، به طور ضمنی، درخواست کاخ سفید از پنتاگون را تایید می‌کند. او گفته شورای امنیت ملی «سیاست را هماهنگ‌سازی می‌کند و به رئیس‌جمهور (ترامپ) گزینه‌هایی برای پیش‌بینی و پاسخ دادن به مجموعه‌ای از تهدید‌ها ارائه می‌کند». او افزود: «در پی حمله ناکام به سفارت‌مان در بغداد و کنسولگری‌مان در بصره، ما همچنان وضعیت پرسنل‌مان را بازبینی می‌کنیم و ما برای حفظ امنیت‌شان و منافع‌مان، مجموعه کاملی از گزینه‌ها را بررسی می‌کنیم».

به احتمال زیاد، مارکویس در ابتدا بیانیه خود را برای وال‌ستریت‌ژورنال فرستاده و پس از مراجعه سایر رسانه‌ها، آن را به دیگران داده است. به هر حال، حتی اگر مارکویس، به دستور رئیسش بولتون این خبر را منتشر نکرده است، باز هم شواهدی وجود دارد که اقدام شورای امنیت ملی آمریکا تبلیغاتی است.

ترامپ، با وجود همه سختگیری‌هایش علیه ایران، با جنگ مخالف است. او همین دیروز بر پایان دادن به «جنگ‌های بی‌پایان» و بازگرداندن سربازان آمریکایی به وطن تاکید کرده است. علاوه بر ترامپ، پومپئو هم با ایده جنگ نظامی با ایران موافق نیست. پومپئو، معتقد است که فشار اقتصادی برای ایجاد تغییرات بنیادین در رفتار یا احتمالا در ساختار سیاسی ایران کافی است. به همین دلیل او مکررا از «مردم ایران» سخن می‌گوید و پیام‌هایی برای آن‌ها ارسال می‌کند. پومپئو، با ادعای اینکه ایران به دنبال سیطره بر «پنج پایتخت» – بغداد، بیروت، دمشق، صنعا و خود تهران- است، ابراز امیدواری کرد که تلاش‌های آمریکا به «مردم ایران برای گرفتن کنترل پایتخت‌شان» کمک کند.

همزمانی اعلام درخواست بولتون با سفر پومپئو به خاورمیانه نیز قابل توجه است. در این سفر دو خبر درباره ایران منتشر شد که جو روانی علیه ایران را تشدید کرد. نخست نشست بین المللی لهستان و دومی درخواست تهیه گزینه‌های نظامی علیه ایران.

سناریوی دوم: تلاش بولتون برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران

به گفته رسانه‌های آمریکایی، میرا ریکاردل، معاون اخراجی جان بولتون، در یک جلسه، حملات در عراق را «اقدام جنگی» توصیف کرد و گفت: آمریکا باید قاطعانه پاسخ دهد. ریکاردل در اثر اختلافات با ملانیا ترامپ، بانوی اول آمریکا، از شورای امنیت ملی اخراج شد، اما مقامات قبلی و فعلی آمریکا گفته‌اند درباره تصدی یک شغل جدید در پنتاگون توسط ریکاردل، گفتگو‌هایی صورت گرفته است. همزمان با بررسی واکنش آمریکا در پاییز گذشته، کاخ سفید یک بیانیه دو صفحه‌ای منتشر کرد که هشداری درمورد یک حمله نظامی به نظر می‌رسید.

بولتون، از زمانی که در دولت جورج بوش پسر خدمت می‌کرد دیدگاه‌های تندی درباره ایران داشت که پس از خروج از دولت بوش تندتر هم شد. او به عنوان یک تحلیلگر، بار‌ها خواستار حمله نظامی به ایران بود. در سال ۲۰۱۵، در حالی که دولت وقت آمریکا به دیپلماسی با ایران روی آورده بود، او طی یادداشتی تحت عنوان «برای متوقف کردن بمب ایران، ایران را بمبماران کنید»، در روزنامه نیوریوک‌تایمز، از حمله به ایران حمایت کرد.

بولتون حتی پس از ورود به دولت ترامپ هم، به دلیل دو دستگی در کاخ سفید، نتوانست برخی طرح‌های خود را عملی کند. برخی محافل آمریکایی، ژنرال اچ آر مک‌مستر، مشاور پیشین امنیت ملی، رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق، و جان متیس، وزیر دفاع مستعفی، را «محور عقلای» دولت ترامپ می‌دانند که تمایلات تندروی ترامپ را کنترل می‌کردند. متیس آخرین بازمانده این محور بود که اخیرا استعفا داد و عرصه را برای بولتون و پومپئو خالی کرد. در سپتامبر، که بحث حمله به ایران مطرح شده بود، متیس «نگرانی‌های عمیقی» درباره درخواست بولتون داشت. البته متیس، دیدگاه‌های مساعدی در برابر ایران ندارد، اما به هر حال از درگیری با ایران حمایت نمی‌کند. در غیاب عقلا، ممکن است بولتون بتواند ترامپ را به تقابل با ایران متقاعد کند.

در اوایل سال ۲۰۱۷، زمانی که مک مستر به عنوان مشاور امنیت ملی، انتخاب شد، به پنتاگون دستور داد یک طرح کلی برای جنگ با ایران تهیه کند. متیس هم گزینه‌هایی در این خصوص تهیه کرد. اما طرح این دو، با درخواست اخیر بولتون برای انجام حمله انتقامجویانه و محدود به برخی تاسیسات نظامی ایران متفاوت است.

در روز‌های اخیر، برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که بولتون تلاش‌هایی برای معرفی ریکاردل به عنوان وزیر دفاع انجام می‌دهد، اگر ریکاردل، به ریاست پنتاگون برسد، احتمال ماجراجویی آمریکا علیه ایران به طور جدی بیشتر خواهد شد. ریکاردل در شورای امنیت ملی دست راست جان بولتون بوده و روابط نزدیکی با او دارد. در سپتامبر گذشته، ریکاردل حملات عراق را «یک اقدام جنگی» توصیف کرده و خواستار پاسخ قاطعانه آمریکا شده است.

بعید نیست که ریکاردل در پنتاگون درخواست‌های بولتون را مو به مو اجرا کند.

نکته مهمی که در اینجا باید به آن پرداخت، موضع خود ترامپ است. ترامپ بار‌ها با جنگ‌های خارجی آمریکا مخالت کرده است. پس از انتخابات میان‌دوره‌ای اخیر آمریکا، جمهوریخواهان اکثریت مجلس نمایندگان را به نفع رقبای دمکرات از دست دادند و سیطره‌شان بر مجلس سنا هم تضعیف شد. اختلافات دمکرات‌های کنگره با ترامپ در روز‌های اخیر بر سر احداث دیوار مرزی و همچنین تعطیلی بخشی از دولت آمریکا به اوج رسیده و حتی برخی از احتمال ورود دمکرات‎ها به پرونده تبانی احتمالی ترامپ با روسیه سخن می‌گویند. برخی ناظران معتقدند که اگر ترامپ در داخل آمریکا تحت فشار قرار گیرد ممکن است به ماجراجویی خارجی متمایل شود. کما اینکه اخیرا، ریچارد هاس، رئیس اندیشکده آمریکایی شورای روابط خارجی مدعی شده که در سال ۲۰۱۹ ایران محتمل‌ترین صحنه برای یک جنگ خارجی است.

برگرفته از ایران امروز

 

Print Friendly, PDF & Email