دموکراسی و اقتدارگرائی در اندیشه پراگماتیستی

مقدمه

“راینا لدو آرینا” نو یسنده و شاعر کوبایی که به خاطر نظرات انتقادی و همجنس گرائی در سال ۱۹۷۳ دستگیر شد و به دو سال زندان و اردوگاه کار اجباری محکوم گشت، پس از مدتی زندگی اسفبار در کوبا و چندین بار اقدام به فرار، سرانجام توانست در سال ۱۹۸۰ به آمریکا سفر کند.

“راینالدو آرینا”در مورد تفاوت دو سیستم کمونیستی و سرمایه داری می گوید:

“تفاوت بین دو سیستم کمونیستی و سرمایه داری دراین است، که هردو سیستم ما را سرکوب می کنند، لیکن در سیستم کمونیستی باید با تشویق آنها، برایشان کف بزنیم، اما در سیستم سرمایه داری اجازه داریم  فریاد بزنیم”

دو شیوه حکومت مداری در سیستم سرمایه داری حاکم بر جهان

بیش از سی سال است که از فروپاشی “سوسیالیسم  واقعا موجود” در شوروی سابق و اروپای شرقی می گذارد. اکنون در دهه دوم قرن بیست یکم، می توان گفت که  تنها سیستم حاکم بر جهان ما، سرمایه داری است.

واقعیت این است که ما اکنون در سیستم حاکم سرمایه داری شاهد دو شیوه حکومت مداری در جهان هستیم: حکومت مداری بر مبنای اقتدارگرائی و حکومت مداری بر مبنای دموکراسی.  

مسئله اصلی عصر حاضر، انتخاب میان سرمایه داری و سوسیالیسم نیست، بلکه تقویت، دفاع و تکامل دموکراسی در مقابل تمامیت خواهی و اقتدارگرائی است.

 در این رابطه با نتیجه گیری از گفته “راینالدو آرینا” در مورد تفاوت بین دو سیستم کمونیستی و سرمایه داری، باید در وضعیت  کنونی دو شیوه حکومت مداری دموکراسی و اقتدارگرائی را با هم مقایسه نمود.

با رویگرد پراگماتیستی به دو شیوه حکومت مداری دموکراسی و اقتدارگرائی می توان گفت که در هردو شیوه انسان ها تحت سرکوب قرار دارند، اما در شیوه اقتدارگرائی با تشویق دیکتاتورها، باید برایشان کف هم بزنیم، لاکن در شیوه دموکراسی اجازه فریاد زدن وجود دارد.

دموکراسی و اقتدارگرائی در اندیشه پراگماتیستی

برپائی بهترین نظام سیاسی یا به عبارت دیگر شیوه حکومت مداری برای بشریت، که در گیرودار مسائل و مشکلات بغرنج، بدخیم و متعدد است، مهمترین هدف است، این هدف با نظریه پردازی صرف ممکن نیست.

از منظر پراگماتیستی، سیاست تنها باید به مشکلات موجود با توجه به واقعیت ها، مبادرت ورزد و در این راه بهترین راهنما “تجربه” است.

در اندیشه پراگماتیستی به جای ذهنی گرائی و آرمانگرائی، واقعیت های عینی مورد توجه قرار گیرند.

“نتیجه گرائی” نیز یکی دیگر ازپیامدهای تفکر پراگماتیستی است، در این رابطه است که پراگماتیست ها نظراتی را می پذیرند که عملی باشد و به توان آن ها را در عمل تجربه نمود و اگر نتایج مفید و قانع کننده ای داشته باشد، انرا به اجرا در آورد.

مقایسه  دموکراسی و اقتدارگرائی یک موضوع ارزشی نیست، بلکه  به نتایج عملی این شیوه های حکومت مداری  وابسته است.

 رورتی می گوید که:

“این نتایج حاکی از آن است که در نظام های دموکراتیک رضایت مردم بیشتر است و میزان آسیب هایی که به مردم از ناحیه حکومت وارد می شود، کمتر از نظام های استبدادی است (اولویت دموکراسی بر فلسفه، ترجمه خشایار دیهیمی)”.

می توان بر اساس تجربیات تاکنونی نشان داد، که حتی امکان تامین همبستگی و عدالت در نظام های دموکراتیک نیز بیشتر از نظام های اقتدارگراست.

 در مقایسه نظام های دموکراتیک و اقتدارگرا، دموکراسی تنها نظامی است که در آن امکان تجربه و آزمون وجود دارد و درنتیجه می تواند به نتایج سودمندتری برای زندگی بهتر انسان ها منجر شود.

موضوع اساسی دیگر در مقایسه دموکراسی با اقتدارگرائی، امکان تغییر قدرت سیاسی است، حتی اگر این قدرت در یک انتخابات آزاد کسب شده باشد. مثال مشخص در این مورد بهره گیری از نهادها و امکانات دموکراسی برای برکناری صدراعظم اتریش در سال ۲۰۲۱ بود ، با قاطعیت می توان گفت که این امکان در هیچ دولت اقتدارگرایی ممکن نخواهد بود.

پیروزی دموکراسی بر پوپولیست اقتدارگرا در اتریش در سال ۲۰۲۱

روز ۲ دسامبر سال ۲۰۲۱ روز پیروزی دموکراسی بر پوپولیست اقتدارگرا در اتریش بود. صدر اعظم برکنار شده، که اکنون ۳۵ سال دارد، در سن ۲۵ سالگی از جانب حزبش  یعنی “حزب خلق” که  یک  حزب  با رویگرد دموکرات  مسیحی است، به عنوان مسئول انتگراسیون مهاجرین و پناهندگان در دولت اتریش انتخاب شد.

مدتی بعد، او وزیر خارجه اتریش شد، دراین مقام با تشکیل یک  گروه جوان “نو محافظ کار” و با استفاده از ابزار تکنیک- پوپولیستی، ابتدا توانست با کودتایی خزنده در “حزب  مردم اتریش” قدرت را به دست گیرد و در ادامه با استفاده از این ابزار به حکومت سوسیال دموکرات ها پایان دهد و نخست وزیر اتریش شود.

 دراین مدت چهارسال، یکبار با ویدئو معروف حکومتش فرو پاشید و درچند هفته پیش به دلیل کلاه برداری در رابطه با “شخصیت سازی” از طریق دستکاری در نظرخواهی ها، فساد اداری، اهدای پست  و مقام به دوستان و اطلاعات غلط در کمسیون بازررسی مجلس، مجبور به استعفا شد و چند هفته بعد نیز، از سیاست کناره گرفت.

 او یک پوپولیست تمام عیار بود، چه در وزارت خارجه و چه در پست نخست وزیری، استفاده از اشکال و نرم های بازاریابی سیاسی برای او اهمیت مطلق داشت و همچنین به عنوان لیدر این گروه جوان، سه پلاتفرم در پیرامون این گروه پایه گذاری کرده بود، پلاتفرم اول، همه اعضای گروه: یکسان فکر کنند و یکسان عمل بکنند و پیغام های بیرونی شان باید یکسان باشد، موضوع پلاتفرم دوم، ارتباطات بیرون ازحزب بود و برای همین کار شبکه گسترده ای از کارشناسان مختلف در امرارتباطات ایجاد نمود. پلاتفرم سوم، مراقبت و نظارت بر فعالیت تمامی احزاب، حتی حزب خلق بود.

مهمترین ابزاراو استفاده از تکنیک- پوپولیستی در فضای سایبری با هدف خرابکاری، در میان رقبای سیاسی بود.

بدون وجود نهادها و امکانات دموکراتیک، برکناری این پوپولیست اقتدارگرا ممکن نبود، با قاطعیت می توان گفت آنچه در دموکراسی اتریش اتفاق افتاد، در هیچ رژیم اقتدارگرائی ممکن نبود.

ahmad.haschemi@gmx.at

اخبارروز

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *