جنبش انقلابی «زن، زندگی،آزادی»؛ (سه مقاله)

چشم انداز و سناریوهای جنبش انقلابی زن، زندگی،آزادی

رهیافت نظری

“چا لمرز جانسون ” دانشمند علوم سیاسی آمریکایی،  برخی رخدادهای آغاز کننده را که به منزله ” عوامل شتابزا ” عمل می کند، نقطه شروع بروز موقعیت انقلابی و به چالش کشیدن فدرت حاکم می داند.

 او معتقد است زمانی  که  جامعه در حالت عدم تعادل اجتماعی است و  قدرت حاکم فاقد مشروعیت و نا کارآمد است و تنها انتخاب قدرت حاکم، اعمال خشونت است، در این حالت شرط کافی بروز موقعیت انقلابی وانقلاب، ناتوانی دستگاه سرکوب است.

در دیدگاه تحلیل گران و نظریه پردازان چهار نسل انقلاب، ویژگی های وضعیت انقلابی عبارتند از: بروز نارضایتی همراه با خیزش گسترده اعتراضی، پیدایش گروه های بسیچ گر و مدعی قدرت و همراهی بخش قابل توجه شهروندان با گروه های بسیج گر

چارلز تیلی جامعه شناس آمریکائی، برامد وضعیت انقلابی را در وجود یا پیدایش ” حاکمیت چند گانه ” می داند، یا به عبارت دیگر آن را بروز شرایطی تعریف می کند که حکومتی که بیشتر تحت کنترل یک گروه بود، حالا مورد ادعای گروه یا گروه های رقیب قرار گرفته و هر کدام از این گروه ها  ادعای مشروعیت برای حاکمیت را دارند، فرجام وضعیت انقلابی، با پیروزی یا شکست و در مواردی با سازش مدعیان قدرت رقم می خورد.

به نظر تیلی” حاکمیت چند گانه ” و به همراه آن  وضعیت انقلابی زمانی شکل می گیرد که بخش پراهمیتی از شهروندان

به گروه یا گروه های مدعی قدرت بپیوندند.

در دیدگاه چارلز تیلی، شکاف های درونی رژیم  و وجود نیروی جا یگزین،  دو عامل مهم و تعییین کننده، در مسیر موقعیت انقلابی هستند.

با نتیجه گیری از رهیافت های نظری بالا ” سباستیان  شفتر” در پایان نامه تحصیلی اش تحت عنوان ” متغییرهای اجباری موفقیت انقلابات دموکراتیک ” نمودار زیر ترسیم نموده است:

در این نمودار در محور افقی “موقعیت انقلابی” و در محورعمودی “نتیجه” حاصل از  مسیرموقعیت انقلابی در شرایط فقدان نیروی جایگزین یا وجود نیروی جایگزین، به نمایش گذاشته شده است.

محور افقی نمایانگر این موضوع است که در شرایط  موقعیت انقلابی، موضوع  شکاف های درونی رژیم اهمیت اساسی و تعیین کننده دارد و درمحورعمودی نتایج ناشی از موقعیت انقلابی، وابسته به  قوت و ضعف نیرو یا  نیروهای جایگزین است.

 درمسیر موقعیت انقلابی، در شرایط فقدان نیروی جایگزین و انسجام کامل رژیم ، سیاست های روزمره ادامه پیدا می کند، از سوی دیگردر این مسیر با تشدید شکاف ها در رژیم،  امکان یک انقلاب سیاسی به رهبری نیروی جایگزین قابل تصور است.

 درمسیر موقعیت انقلابی با بروز شکاف های غیر قابل جبران در درون قدرت حاکم، که منجر به ناتوانی دستگاه سرکوب رژیم می گردد، سناریو هایی مانند کودتا ، انقلاب کامل، قیام و یا همپوشانی محدودی از هرسه این سناریو ها یعنی جنگ داخلی، قابل پیش بینی است.

چشم اندازها و سناریوهای جنبش انقلابی زن، زندگی،آزادی

شناخت سه مسئله اساسی در رابطه با چشم اندازهای جنبش انقلابی موضوعات بسیار با اهمیت اند:

الف-  رخداد آغازکننده : این جنبش با قتل تبهکارانه  مهسا امینی  توسط رژیم   به منزله ” عامل شتابزا ” آغاز گشت. در پی آن جنبش با  شعار محوری زن، زندگی ، ازادی ادامه یافت واکنون با گذشت بیش از دوماه، این شعار نقش تعیین کننده ای در بسیج،  استمرار و ادامه حیات  این جنبش داشته و دارد. 

 ب- شناخت ازنیروهای میدانی بسیج گر جنبش : اکنون که  خیزش و جنبش انقلابی سراسری، با وجود سرکوب بی رحمانه رژیم، وارد سومین ماه خود شده است ، تشریح درک و دریافت ذهنی نیروهای میدانی در ایران، با وجود منابع اطلاعاتی محدود، کاری دشوار، اما از اهمیت بسزائی برخوردار است.

فهم این مسئله که این جنبش چگونه و با چه توان و ظرفیتی تا کنون دوام آورده است، وابسته به شناخت از ویژگی ها و صفات شحصیتی رهبران میدانی و گروه های بسیج گر است، که در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.

اما پراتیک این جنبش انقلابی دراین بیش ازدوماه نشانگر این است که رهبران میدانی و گروه های بسیج گر: الف –قدرت بسیج و شناخت  لازم از موقعیت خویش را دارا هستند، ب-  از سردرگمی دستگاه سرکوب رژیم نیز آگاهند.

نتیجه این که آنها دریافته اند، که دستگاه سرکوب این رژیم ضعیف تراز آن است، که بتواند در مقابل امواج جنبش انقلابی ایستادگی کند و حاصل این چالش تا کنون به نفع  جنبش انقلابی بوده است.

ج- سر درگمی در رابطه با سرکوب جنبش در رژیم حاکم : ازاخطارهای پی درپی رژیم حاکم به جنبش انقلابی،  می توان نتیجه گرفت، که تصورغالب درهسته سخت رژیم این است که قوای سرکوب حکومت، قدرتمند وخطرناک است و از سرکوب مخالفان هم لحظه ای غافل نیست، اما با وجود این، نمی تواند در مقابل شورانقلابی و از جان گذشتگی مخالفان کاری از پیش ببرد.

متغیرهای تبینی در رابطه  با چشم اندازهای جنبش انقلابی زن، زندگی،آزادی

 با تکیه بر رهیافت های نظری، می توان گفت که متغیرهای تبینی زیر نقش تعیین کننده ای در آینده جنبش داشته و دارند و آنها عبارتند از:

  • ضعف و قوت نیروی جایگزین یا به عبارت دیکر اپوزیسیون در ایران و وزن و ثقل نخبگان سیاسی باورمند به دموکراسی
  • انسجام ، شکاف و شکاف های غیر قابل جبران در هسته سخت به رهبری ولی فقیه و نیروی حامی او
  • ضعف و قوت دستگاه سرکوب این رژیم
  • حد و مرز سرکوب و خشونت  دستگاه سرکوب
  • ضعف و قوت گروه ها و شبکه های بسیج گر
  • ضعف و قدرت جامعه مدنی و برآمد جامعه مدنی با مطالبات گسترده سراسری
  • حمایت اپوزیسیون برونمرزی
  • –           فشار افکار عمومی جهانی وحمایت سازمان ها و نهاد های مدنی بین المللی و کشورهای دموکراتیک
  • –          ..

 بسته به اینکه کدام سناریو مورد بحث است، محتوای این متغییرهای تبینی نیز متفاوت خواهد بود و یا اینکه  شاهد حذف کامل یک یا چند متغییر تبینی خواهیم بود.

سناریو های جنبش انقلابی زن، زندگی،آزادی

در شرایط عدم قطعیت، سناریوها ابزار تحلیلی مهمی برای تصمیم گیران هستند . قصد ارسناریو نویسی در اینجا پیش گویی نیست،  بلکه  تعیین پی آمد های احتمالی در چشم اندازهای دورو نزدیک است. سناریو ها کمک می کنند که تصمیم گیران به راه کارهای متعد د احتما لی بیند یشند و با آگاهی نسبی به تیین الگو ها و تشخیص عواقب انجام اقدامات خود و تدارک مسیرهای آینده بپردازند.

تردیدی در این نیست کهموضوع مرکزی این جنبش، جا به جائی قدرت سیاسی و چرخش نخبگان سیاسی در ایران است، لذا سناریو های پیش رو نیز در این رابطه قابل فهم هستند. طبعا به دلیل گستردگی متغیرهای  گوناکون فهم دقیق اینکه در آینده دور و نزدیک چه پیش خواهد امد، کار بسیار دشواری است.

 با تکیه بر رهیافت نظری این نوشته و  توضیح چشم اندازهای جنبش می توان درکنارچشم اندارهای نامطلوب کودتا، قیام ناکام، هرج و مرج داخلی و فروپاشی سه سناریو  را مورد بحث قرار قرار داد:

الف –  سناریو تعییرات ساختاری تحمیلی

تعییرات ساختاری تحمیلی در مسیر موقعیت انقلابی، زمانی ممکن است که  اپوزیسیون متحد  در موقعیت برتر قدرت سیاسی نسبت به رژیم قرارگرفته و از سوی دیگر نیز دستگاه سرکوب رژیم به دلیل شکاف عیر قابل جبران قادر به ادامه سرکوب جنبش نیست، در این حالت  با چانه زنی  با بخشی از اصلاح طلبان وگروه های پیرامونی رژیم، بساط ولی فقیه برچیده می شود و با برگزاری سریع انتخابات، دولت برآمده از رای مردم قدرت را در د ست می گیرد.

این سناریوی ادامه جمهوری اسلامی بدون ولی فقیه و یک گذار سقط شده است، طبیعی است  در این گذار سقط شده نیروها و بخشی از نخبگان سیاسی پیرامونی این رژیم، در دولت جدید سهم دارند. این موضوع که آیا در این حالت تحول دموکراتیک در ایران روی خواهد داد ، کاملا موضوع بازی خواهد بود.

متغیرهای تبینی که این سناریو را ممکن می کنند عبارتنداز:

  • وجود بلوکی  متحد از اپوزیسیون مخالف رژیم برای تغییرات ساختاری تحمیلی و وجود  بخشی از نخبگان  باورمند  به دموکراسی در پیرامون رژیم
  • شکاف غیر قابل جبران در هسته سخت  قدرت به رهبری ولی فقیه و نیروی حامی او
  • عقیم شدن دستگاه سرکوب رژیم
  • برآمد مطلوب جامعه مدنی با مطالبات گسترده سراسری
  • ادامه حمایت اپوزیسیون برونمرزی
  • –          …

ب – سناریوی انقلاب دموکراتیک ( گذار مطلوب)

با اتحاد همه دموکراسی خواهان در ایران، اپوزیسیون متحد در ایران، گام به گام  قادر به عقب نشاندن رژیم و نهایتا  انحلال آن خواهد شد و با تشکیل دولت موفت  و تدوین قانون اساسی جدید در مجلس موسسان، تحول دموکراتیک در ایران آغاز خواهد شد.

متغیرهای تبینی که این سناریو را ممکن می کنند عبارتند از:

  • اتحاد همه دموکراسی خواهان در ایران و غلبه نخبگان سیاسی باورمند به دموکراسی در این اتحاد
  • شکاف های غیر قابل جبران درهسته سخت به رهبری ولی فقیه و نیروی حامی او
  • بی اثر شدن دستگاه سرکوب این رژیم
  • بی سرانجامی سرکوب و خشونت  دستگاه سرکوب
  • توانایی بسیج گروه ها و شبکه های بسیج گر
  • قدرت جامعه مدنی با برآمد مطالبات گسترده سراسری
  • دوام حمایت اپوزیسیون برونمرزی با اتحاد همه دموکراسی خواهان در خارج
  • فشار افکار عمومی جهانی وحمایت سازمان ها و نهاد های مدنی بین المللی و کشورهای دموکراتیک
  • –          ….

ج – سناریوی ورود حکومت به فاز نظامی

آبان خونین ۹۸ وگسیل نیروی نظامی به مهاباد در چند روز گذشته، یاد آوراین نکته است که این رژیم  برای حفظ بقای خود، از سرکوب وحشیانه  و بی رحمانه مردم ایران هیچ ابای ندارد. حکومت مستبدانه  ولی فقیه از ابتدا تا کنون شهر وندان معترض را: اشرار، اغتشاشگر عامل بیگانه و… نامیده است و هرنوع اعتراض جمعی را به شکل بی رحمانه ای  با حداکثرابزارخشونت سرکوب نموده است.

 اگر تنها راه باقی مانده برای ادامه حیات این رژیم، ورود به فاز نظامی باشد، هیچ بعید نیست که این رژیم با گسیل نیروهای نظامی و شبه نظامی به مناطق مرزی کشور به بهانه اغراق شده ناامنی،  جنگ داخلی را در مناطق مرزی به مردم ایران تحمیل کند و از این طریق، از یک سو مانع شکاف درنیروهای نظامی و پیوستن آنها به جمعیت معترض شود و از سوی دیگر با ادعای ایجاد امنیت، بخشی از مردم به ناچار پشت این رژیم قرارگیرند.

متغیرهای تبینی که این سناریو را ممکن می کنند عبارتند از:

  • شکاف و تشتت در اپوزیسیون ، غلبه نخبگان سیاسی  اقتدارگرای غیرحاکم در مسیر موقعیت انقلابی
  • انسجام در هسته سخت  قدرت به رهبری ولی فقیه و نیروی حامی او
  • توانایی دستگاه سرکوب این رژیم و اعمال خشونت بی حد و مرز
  • سرکوب گروه ها و شبکه های بسیج گر
  • ضعف جامعه مدنی
  • منازعات فراگیر در اپوزیسیون برونمرزی

اخبارروز- ۲۳ نوامبر ۲۰۲۲


جنبش انقلابی زن، زندگی،آزادی، موقعیت انقلابی و گزینش های استراتژیک

مقدمه

آنچه اکنون در مقابل چشمانمان در ایران می گذرد، یک موقعیت انقلابی است.  با جنبش انقلابی زن، زندگی،آزادی، ایران در آستانه یک گذار سرنوشت ساز قراردارد. این جنبش انقلابی مسالمت آمیز می تواند به یک انقلاب دموکراتیک فراروید و به  تحول دموکراتیک در ایران منجر گردد. منظور از تحول دموکراتیک این است که:

” حکومتی به واسطه انتخاباتی آزاد و مردمی به قدرت می رسد و ازاین اقتدار برخورداراست که سیاست های عمومی جدیدی را به اجرا بگذارد و قوای مجریه، مقننه و قضائیه حاصل از این دموکراسی مجبور نباشند که قدرت خود رابا هیچ نهاد قانونی دیگری تقسیم کنند ( لینز و اشتفان)

مرحله غلبه براستبداد  در ایران وارد دور تازه ای شده است، شکی در این نیست  که موضوع این غلبه پروسه بسیار پیچیده ای است که با اتفاقات غیر منتظره ، انتخاب های شتابزده، آشفتگی در انگیزه ها و منافع و مهمتر ازهمه با عدم قطعیت و نامطمئن بودن همراه است.

این غلبه حتما سرانجام مطمئنی ندارد. به دلیل انعطاف نا پذیری یا سرسختی قدرت حاکم، امکان پیش بینی قطعی مدل جایگزینی معینی در رابطه با جابه جایی قدرت سیاسی بسیار دشوار است. عدم اطمینان یکی از داده های اساسی  این غلبه سیاسی به خصوص در شرایط پیچیده داخلی، منطقه ای، بین منطقه ای و بین المللی درایران است.

با فرض اینکه این غلبه موفقیت آمیز باشد، اولویت بعدی تشکیل دولت موقت با مشروعیت قانونی یعنی از طریق اتنخابات آزاد است .

 به نظر می آید که اکنون از میان چهار سناریو ممکن، تنها یک سناریو باقی مانده است و آن این است که میان جنبش انقلابی و رژیم جمهوری اسلامی مصالحه ای در کار نیست.

سناریوی اول : به رغم همه خصومت های شدید متقابل میان جنبش انقلابی و جمهوری اسلامی، با آزاد سازی سیاسی از بالا راه برای گذار با “داد و ستد” فراهم  می شود.

 سناریوی دوم :  تمایل جنبش انقلابی  به “داد و ستد” و امتناع رژیم جمهوری اسلامی از مصالحه

سناریوی سوم : تمایل رژیم جمهوری اسلامی به” داد و ستد” و امتناع جنبش از مصالحه

سناریوی چهارم :  امتناع جنبش انقلابی  و رژیم جمهوری اسلامی از مصالحه

جنبش انقلابی در موقعیت کنونی، نیازمند یک گزینش استراتژیک ملی است. این استراتژی ملی  باید اهداف ، برنامه و راهکارهای مسائل پیرامون جا به جای قدرت و چرخش نخبگان سیاسی در ایران  را، در برداشته باشد.

جا به جای قدرت و چرخش نخبگان سیاسی

گذار در گام اول گذار سیاسی است، شناسایی عنا صر سیاسی و دسته بندی آنها، اولین  گام یک گزینش استراتژیک است. خصلت گذار درهر کشوربسته به موقعیت ویژه اش، گزینش های استراتژیک خاص خود را می طلبد. عدم اطمینان یکی از داده های اساسی گذارهای سیاسی است، در شرایط این عدم اطمینان تدوین اهداف، برنامه و راه کارها چندان ساده، بد یهی و قابل دست یابی نیستند.

 از نظر سیاسی چالش اصلی در دو زمینه  می تواند باشد:

 الف- جلوگیری از انحراف جنبش

 ب- آماده سازی  برای تحول دموکراتیک

همچنیناین موضوع که  با چه برنامه های و راهکارهائئ وچگونه این جابه جای قدرت و چرخش نخبگان سیاسی انجام می شود ، اهمیت اساسی دارد.

انتخاب راه مصالحه و مذاکره  موفق ترین گزینش استراتژیک در سه موج گذار به دموکراسی بوده است، لذا

انتخاب استراتژیک  جابه جای قدرت و چرخش نخبگان سیاسی در ایران،  مسلزم گفتگوی سازمان یافته و هدفمند در خارج و دیالوگ ملی در داخل است.

در این رابطه تنظیم اهداف ، برنامه کار روشن و توضیح و تشریح جنبه های عملی و اجرائی آن یعنی راهکارهای این گزینش استراتژیک، موضوع این گفتگوها و دیالوگ می تواند باشد، درعیر این صورت روند امری انتزاعی و مبهم خواهد بود.

گفتگو ها و دیالوگ باید در راستای عمده ترین مسائل اجرائی و عملی آغاز شود، موضوهات بحث باید مشخص و محدود باشد. هدف این گفتگو و دیالوگ، توافق های کوتاه مدت همراه با چشم انداز درازمدت است.

داشتن برنامه برای تاسیس نهاد هایی که قادر به ایجاد تغییر های واقعی و ساختاری باشند، باید در مرکز این  گفتگو ها و دیالوگ ملی قرار گیرد.

تجربیات روند های گذاردر گذشته حاکی از آن است که غفلت از ابعاد اقتصادی و اجتماعی و یا با به تعویق انداختن آن ها، عواقب وخیمی برای موفقیت روند داشته است.

با اوج گیری موقعیت انقلابی، درچارچوب سناریوهای ممکن، باورپذ یر، محتمل و مطلوب، همراه با خوشبینی و امید  دو احتمال ممکن و مطلوب می تواند موضوع گفتگو ها و دیالوگ باشد:

– جمهوری اسلامی بدون ولی فقیه ( گذار سقط شده و ممکن): این هدف می تواند از طریق ایجاد دولت موقت و برگزاری سریع انتخابات و در پی آن ایجاد دولت برآمده از رای مستقیم مردم عملی گردد.

– تحول دموکراتیک( گذارمصالحه شده و مطلوب) : گفتگوی جامع و فراگیر ملی، دولت موقت، تدوین قانون اساسی جدید از طریق برپایی مجلس موسسان

دولت موقت  در دوره انتقالی

غیبت حکومت قانون یکی از ویژگی های رژیم حاکم  جمهوری اسلامی در ایران در این ۴۳ بوده است .گذار موفقیت آمیز مستلزم ایجاد حکومت قانون با  قانون اساسی جدید است، در این رابطه یافتن پاسخ به این سئوال ها اهمیتی مبرم دارد.

چهار تکلیف ضروری را می توان در این رابطه  مورد بحث قرار داد:

–  تدوین قانون اساسی جدید

– برگزاری انتخابات آزاد

– رساندن خدمات اساسی به مردم

–  تامین امنیت شهروندان

مهمترین  فعالیت های دولت موقت 

 مهمترین  فعالیت های دولت موقت  در دوره انتقالی  چیست؟ وچگونه؟ و با چه قوانینی به وجود می آید؟ و این حاکمیت با چه ساز و کاری می تواند محدود  شود؟

در این رابطه شش مسئله اساسی باید مورد بحث قرارگیرد:

– قانون خاص دوره انتقال: آیا باید قانون خاصی برای دوره انتقال تدوین شود یا نه؟ موضوع نظارت و محدودیت های این دولت ؟

– قانون اساسی: روند و زمانبدی تدوین قانون اساسی جدید چگونه خواهد بود؟

– ترسیم قوای سه گانه : آیا دولت انتقالی مجموعه ای از مقننه و مجریه است ، در این صورت نظارت و توازن قوا به چه صورت خواهد بود؟

– قوه قضائیه دوران گذار: در اینجا دادخواهی چگونه پیش خواهد رفت؟

– قانون گذاری در دوران گذار: چگونگی ترمیم ، تعویض و اعلام قوانین؟ و میزان اعتبار این قوانین و زمان اعتبار آن؟

– پاسخگویی تشکیلات دوران گذار: میزان اختیارات این تشکیلات و محدودیت های آن؟

– استفاده از نیروی نظامی: چگونگی  تامین امنیت شهروندان و قوانین مربوط به آن؟

– حقوق مالکیت:  چگونکی  رسیدگی به دعواهای ناشی از مالکیت

– وضعیت احزاب سیاسی و انتخابات؟

اخبارروز


وظیفه عاجل اپوزیسیون برونمرز :  گفتگوی سازمان یافته و هدفمند

مقدمه

تردیدی در این نیست که هدف جنبش انقلابی کنونی، با شعار محوری زن، زندگی ، آزادی، تغییر سیستم و تخول دموکرلتیک در ایران است.

اینکه این تغییر سیستم و تحول دموکراتیک بدون برنامه ریزی استراتژیک اتفاق افتد، یک امر نادری است، لذا ملاحظات برنامه ریزی استراتژیکی و تاکتیکی این جنبش امری اجتناب ناپذیر است.

هنگامی که جنبشی برنامه ریزی استراتژیک خود را شکل می دهد، گفتگوی سازمان یافته و هدفمند یکی ازمهمترین اجزاء این برنامه ریزی استراتژیک است.

 این نوشته، محدود به بحث در رابطه با برنامه ریزی استراتژیک در میان نهادهای حزبی و سازمانی، مدنی، فعالین و شخصیت های سیاسی و شهروندان ایرانی در برونمرز، با کارکرد پشت جبهه ای جنبش انقلابی در ایران است.

با برنامه ریزی استراتژیک: الف- اهداف، نتایج مورد انتظار تعیین می گردد، ب- برنامه،راه رسیدن به اهداف روشن می شود، ج-  راهکارها، راهنمای عمل بوده وهمچنین اولویت ها، باید ها ونباید ها را مشخص می کند.

در رابطه با اهداف در شرایط کنونی در میان اپوزیسیون خارج از کشور سه پروژه بزرگ ایجاد ” دولت موقت ( رضا پهلوی)”، کنگره ملی ( شورای مدیریت گذار و دیگران) و ایجاد تشکیلات سراسری در خارج از کشور برای حمایت از داخل( سعید رهنما و دیگران) مورد بحث قرار دارد.

تجربیات تا کنونی ما ایرانیان در برونمرزو فعالیت های مهاجرین و تبعیدیان سیاسی سایر ملت ها، نشانگر این موضوع است که  تشکیل دولت موقت و کنگره ملی تنها درداخل ایران و در شرایط خاصی با شرکت اپوزیسیون برونمرزی قابل تحقق است، به عبارت دیگر نقش نیروهای برونمرزی، تنها در حد کمک پشت جبهه ای است.

 ایجاد تشکیلات سراسری در خارج از کشور، امری غیرممکن نیست، اما بهترین شرایط برای برپایی چنین تشکیلات گسترده ای، شرایط غیر جنبشی است. منظوز از شرایط غیرجنبشی، زمانی است که جامعه ایران در حالت انفغالی قرار دارد و فعالیت های کنشگران سیاسی و مدنی بسیار محدود است.

 با وجود شرایط جنبشی در لحظه کنونی، نهاد های سیاسی و مدنی و شخصیت ها، وظایف عاجل سیاسی مهمتری در فبال جنبش در ایران دارند و فرصت برای ایجاد تشکیلات سراسری در خارج از کشوربسیار محدود است.

 مو ضوع مهم دیگر این است که بیش از چهل سال است که در میان اپوزیسیون خارج از کشور تفرقه و تشتت حاکم است و تردیدی در این نیست که یکی از مهمترین دلایل پا برجایی این وضعیت مونولوگ حاکم در میان اجزاء اپوزیسیون برونمرزی است.

 در شرایط عدم دیالوگ و گفتگو، مونولوگ انحصارکلامی است و صاحبان تزها و ایده های متفاوت هرگز قادر نخواهند بود، برسر اشتراکاتی با هم به توافق برسند.

 گفتگو و دیالوگ  یکی از مهمترین مو لفه ها و عناصر هماهنگی و انسجام است و بدون آن هیچ تحول دموکراتیکی رخ نمی دهد. با گفتگو می توان سنت های لازم برای تحقق دموکراسی را، در روابط بین گروه های مختلف و کلاء  همه مردم نهادینه کرد.

از این رو سازماندهی گفتگو و دیالوگ  درمیان نهادهای سیاسی و مدنی و فعالین و شخصیت های سیاسی  و شهروندان ایرانی در خارج از کشور، قدم نخست این اپوزیسیون است.

رهیافت نظری پیرامون گفتگو

راهگشای نظری در خصوص مفهوم گفتگو، نظرات اندیشمند معاصر آلمانی یورگن هابرماس است. هابرماس یکی از راه های دستیابی به جامعه متعادل را تامین گفتگو بین افراد جامعه  در عرصه عمومی می داند. در بنای فکری هابرماس مفاهیم گفتگو، عرصه عمومی  و کنش ارتباطی، اجزا دموکراسی مشارکتی هستند.

نظریات هابرماس پیرامون مفاهیم گفتگو و عرصه عمومی و ارتباط آن با دموکراسی مشارکتی، تطابقی با شرایط جامعه ایران ندارد، زیرا در ایران، خودگامگی و اقتدارگرایی مانع هرگفتگوی در عرصه عمومی است، تردیدی اما درآن نیست که این نظریات می تواند بستری برای تحلیل این مفاهیم در جامعه معاصر ایران باشد.

دموکراسی مشارکتی در نظریات هابرماس بدیلی در برابر دموکراسی لیبرالی نیست، بلکه  بسط دهنده و تکمیل کننده ان است.

با این پیش فرض که اکثریت مطلق مهاجرین و تبعیدیان سیاسی ایرانی، در دموکراسی های لیبرال در اروپا و آمریکا زندگی می کنند، مانعی مانند خودگامگی بر سر راه گفتگوی اپوزیسیون و شهروندان ایرانی ساکن این کشورها وجود ندارد.

جامعه مهاجرین و تبعیدی های سیاسی ایران درخارج از کشور، آینه ای از جامعه معاصر ایران در داخل است، بدین معنا که جامعه ای موازاییکی و متکثر از وجوه گوناگون نحله های سیاسی و همچنین فرهنگی، قومی، مذهبی، جنسیتی و.. است. تاکید هابرماس برگفتگو در کنارعقلانیت می تواند برای جامعه مهاجرین و تبعیدی های سیاسی ایران بسیار  مفیذ باشد.

عقلانیت و گفتگوی مورد تاکید هابرماس،عناصری هستند که به شدت مورد نیاز جامعه امروز ایرانی چه در داخل وچه خارج است. تمامی اجزای اپوزیسیون داخل و خارج، از ناتوانی در درک و فهم متقابل از هم رنج می برند.

این اپوزیسیون می تواند با بهره گیری از عنصر قوی ارتباطی و گفتگویی در نظرات و اندیشه های هابرماس تحمل عقاید یکدیگر و رواداری و تساهل و تسامح را بیاموزد.

اپوزیسیون برونمرز و گفتگوی سازمان یافته و هدفمند

ایرانیان یکی از سیاسی ترین مهاجرین دنیا هستند. نمای ساختاری احزاب و سازمان ها ی سیاسی و شبکه های ایرانیان خارج از کشور از ترکیب پیچیده ای برخورداراست. هرکدام از این نهاد های حزبی و سازمانی و مدنی دارای هویت جمعی و برنامه عمومی نوشته یا نانوشته هستند.  میدان عمل آنها نیز در کشور های مختلف می باشد. درهرکشورخاص نیز خرده شبکه های کم و بیش یکسانی وجود دارد.

 
درجه تشکیلاتی نهاد های حزبی و سازمانی و مدنی متفاوت است، از روابط محفلی و عمدتا باز و سازماندهی نشده و غیر متمرکز تا شبکه هایی با سلسله مراتب عمودی و متمرکز را می توان در میان آنها یافت.

با بر آمد خیزشها وجنبش ها در داخل، این نهاد ها، پل ارتباطی و حلقه اتصالی جنبش در داخل و دنیای خارج هستند در این میان اما نقش کانون ها و نهادهای مدنی برای سازماندهی و تدارک آکسیون های اعتراضی تعیین کننده بوده است.

احزاب و سازمان های برون مرزی نقش کم رنگی تری در جنبش های اعتراضی ایرانیان خارج از کشور تا گنون داشته اند.

ارزیابی فعالیت های نهاد های حزبی و سازمانی و مدنی ایرانیان خارج از کشور، بخصوص در زمان برآمد جنبش اعتراضی سبز و جنبش انقلابی کنونی، موید این نکته است که شبکه ها و نهادهای مدنی، موتور اصلی فعالیت ها هستند  ولی احزاب و سازمان های برون مرزی  تا کنون در حاشیه قرار داشته اند.

عمده فعالیت های نهاد های حزبی و سازمانی و مدنی در فضای “سایبری” است، با وجود تلاش های فراوان، نتیجه این فعالیت ها در شرایط عادی غیر جنبشی در داخل ایران چشمگیر نبوده است. در شرایط غیر جنبشی، حداکثر فعالیت اپوزیسیون را می توان در صدوراعلامیه ها و امضای دادنامه ها و در کنار آن مقاله نویسی و روزنامه نگاری در فضای سایبری خلاصه نمود.

به موازات برآمد جنبش ها در داخل، همواره این سئوال مشغله فکری روزمره فعالین نهادهای مدنی بوده است که چگونه می توان تاثیر سیاسی این فعالیت ها را در ارتباط با پشتیبانی از جنبش در داخل موثرتر نمود؟ چگونه میتوان حمایت بازهم گسترده تر هموطنان ایرانی را جلب نمود؟ با چه ایده ها و کارزارهای جدید می توان حمایت مردم و دولتمردان کشورهای غربی را برای همبستگی با مردم ایران برانگیخت؟ چگونه میتوان پل ارتباطی و حلقه اتصالی با جنبش در داخل را محکمتر نمود؟

در شرایط کنونی، با تدوام جنبش انقلابی در داخل، اهداف تغییر سیستم  و تحول دموکراتیک در ایران در سرلوحه کار  این جنبش قرار گرفته است، سئوال اساسی این است که دورنمای تشکیلاتی این جنبش در داخل کدام است؟ و چه  نقشی اپوزیسیون برونمرزی درایجاد این دورنمای تشکیلاتی دارد؟

تجربه تمامی گذارهای دموکراتیک در این پنجاه سال اخیر، حاکی از این است که بدون ائتلاف همه دموکراسی خواهان و همبستگی ملی،  تغییر سیستم و تحول دموکراتیک ناممکن است.

ائتلاف یا اجماع همه  دموکراسی خواهان، تنها با برنامه ریزی استراتژیک عملی است.  بدون شک گفتگوی سازمان یافته و هدفمند یکی از مهمترین اجزاء این برنامه ریزی استراتژیک است

بدیهی است که گفتگو ها را باید چنان سازماندهی کرد که به حداقل نتایج مثبت منجرگردد. چند سئوال مرکزی موضوعات اساسی،  سازماندهی این گفتگوها هستند:

الف- گفتگوی سازمان یافته و هدفمند در برونمرز با  شرکت کدام احزاب و سازمان های سیاسی برون مرزی  ونهاد های مدنی و رسانه ای، متخصصین و محققین خواهد بود؟

ب –  سازمان دهنده گان و برگزارکننده گان این گفتگو ها چه کسانی هستند؟،  پ- آیا سازمان دهنده گان و برگزارکننده گان گفتگو ها درتمامی فرآیند ها نقش تعیین کننده ای را دارا هستند؟ ، ت- آیا این سازمان دهنده گان چهارچوب های عمومی گفتگو، محتو ا و شرکت کننده گان در گفتگو ها را مشخص می کنند؟

ث – گفتگو ها در چه زمانی در کجا و با کدام امکانات و در چه سطحی از شفافیت سیاسی برگذار می شود؟

ج- قعطنامه ها و پایان نامه های گفتگو چگونه تنظیم می گردد و آیا محتوای آن برای شرگت کننده گان تعهد آور و الزام آور است؟

د- نتایج نهایی این گفتگو ها چه خواهد بود؟ ه- آیا منجر به نهاد سازی خواهد شد؟

اخبارروز

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *