دعوت محمد خاتمی از اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات با نخستین واکنشهای منفی مواجه شده است. یکی از منتقدان گفته خطری که ایران را تهدید میکند «وقوع یک جنگ» نیست، بلکه «بقای حاکمان» کنونی است.
محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، روز جمعه، ۲۸ تیر (۱۹ ژوئیه) در دیدار با اعضای شورای مرکزی «حزب پیشرو اصلاحات» از «اصلاحطلبان» خواست از تحریم انتخابات دوری کنند و در انتخابات شرکت کنند. منظور خاتمی انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه ۱۳۹۸ است.
»حزب پیشرو اصلاحات» یکی از گروههای تازه تاسیس اصلاحطلب است که از مهرماه ۱۳۹۶ فعالیت خود را آغاز کرده است. علی صوفی، یکی از نزدیکان خاتمی، دبیرکل آن و احمد خرم، وزیر راه در دولت محمد خاتمی، رئیس دفتر سیاسی آن است.
خاتمی که از او در رسانههای ایران با عنوان «رئیس دولت اصلاحات» نیز نام میبرند گفت: «اصلاحطلبان و مردمِ ناراضی باید فداکاری و از خودگذشتگی کنند و به خاطر ایران، پای صندوقها بیایند تا جلوی خطر اصلی گرفته شود.»
خاتمی در عین حال حاکمیت را نیز مخاطب قرار داد و گفت: «اصلاحطلبان نمیتوانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند و انشاءالله فضا باز شود و صلاحیتها تأیید شوند.»
با این حال بسیاری معتقدند که پیام اصلی سخنان خاتمی در دیدار با اعضای حزب پیشرو اصلاحات همان دعوت اصلاحطلبان به خودداری از تحریم و مشارکت در انتخابات اسفند ۹۸ است.
نگرانی خاتمی از گرایش قوی تحریم در میان اصلاحطلبان
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی در کانال تلگرام شخصی خود درباره سخنان روز گذشته محمد خاتمی نوشته است: «خاتمی از هم اکنون تکلیف نوع شرکت نیروهای اصلاحطلب را در انتخابات مجلس یازدهم روشن کرده است… خاتمی از همین ابتدا در صدد برآمده است تا مانع شکلگیری تحرکی منجر به تحریم انتخابات از سوی طیفی از اصلاحطلبان شود.»
نحوه حضور «اصلاحطلبان» در انتخابات مجلس یازدهم، موضوع اختلاف جدی در میان این جناح از حامیان نظام جمهوری اسلامی در ایران است. گروهی ناامید از هر گونه تاثیرگذاری حضور اصلاحطلبان در نهادهای حکومتی، مخالف شرکت در انتخابات هستند. طیفی نیز شرکت بدون قید و شرط را تبلیغ میکنند، گروهی هم مبلغ «مشارکت مشروط» در انتخابات هستند و شرکت خود در انتخابات را به «لغو نظارت استصوابی» شورای نگهبان و «آزاد» بودن این انتخابات مشروط میدانند.
احمد زیدآبادی میگوید خاتمی نگران آن است که بحثهای درونی اصلاحطلبان در نهایت منجر به تحریم انتخابات از سوی بخش وسیعی از نیروی اجتماعی این طیف سیاسی شود. زیدآبادی نوشته است: «ظاهراً خاتمی میداند که مشروط کردن حضور اصلاح طلبان در انتخابات به «آزاد و عادلانه» بودن آن بر اساس ضوابط و استانداردهای بینالمللی و لغو کامل نظارت استصوابی، عملاً تعلیق حضور به محال است و به میان آوردن اینگونه بحثها از سوی طیفی از نیروهای اصلاحطلب به تحریم انتخابات منجر میشود.»
بهنظر زیدآبادی خاتمی در عینحال نگران تاثیر منفی بحثها و اختلافات اصلاحطلبان بر میزان مشارکت مردم و کاهش این مشارکت است. این تحلیلگر سیاسی نوشته است: «به نظرم خاتمی با ورود زودهنگام خود به بحث انتخابات، در صدد پیشگیری از این نوع بحثها برآمده است. در اینجا پای نگرانی دوم خاتمی در میان است. او بویژه نگران است که مشارکت پایین مردم در انتخابات، دولت ترامپ را به تداوم فشارهای خود علیه ایران تا سرحد وسوسه شدن برای «تغییر رژیم» ترغیب کند.»
تفسیر متفاوت از «خطر اصلی»
اما تندترین واکنش به سخنان خاتمی را برخی اصلاحطلبان جوان نشان دادهاند که نگاهی کاملا متفاوت به اوضاع ایران دارند. «آرمان امیری» یکی از این کنشگران جوان اصلاحطلب است که معتقد است خطر اصلی که ایران را تهدید میکند، «خطر وقوع جنگ» نیست، بلکه حاکمان کنونی ایران و سیاستهای آنهاست.
او در یادداشتی که در شماری از کانالهای تلگرامی منتشر شده مینویسد: «خطر اصلی از نظر ما، خطر وقوع یک جنگ نیست، بلکه بقای حاکمانی است که به صورت مداوم «ایران ما» را در معرض جنگ و تحریم و تهدید قرار میدهند. سیاستهای این حاکمان با ترورهای فرامرزی، ماجراجوییهای هستهای، موشکبازیهای یواشکی، جنگهای نیابتی و رؤیاهای استراتژیک خطر جنگ را افزایش میدهد و اتفاقا با حمایت و توجیهگری همان کسانی همراه میشود که در موعد انتخابات نامشان در فهرستهای مورد تکرار آقای خاتمی قرار میگیرد. چگونه ما به کسانی رأی بدهیم که با تشویق یا سکوت در مقابل این سیاستها امنیت ما را به خطر میاندازند؟»
در بخش دیگری از یادداشت آرمان امیری آمده است: «به باور ما، «ایران»، یک مفهوم مجرد و انتزاعی نیست که فقط حاکمان مصداقاش را تعیین کنند. ما «ایران» را در رضایت و امنیت و رفاه و شادی تکتک شهرونداناش متجلی میدانیم و در یک کلام باور داریم هیچ «ایران» واحد و منسجمی وجود ندارد، مگر آنکه ۸۰ میلیون ایرانی، احساس آزادی کامل و مشارکت مستقیم و بدون محدودیت در تعیین سرنوشت آن کنند. یک دشمن خارجی هرگز نمیتواند چنین تصویری از ایران را تهدید کند، اما شیوه علیل سیاستورزیهای داخلی چرا!»
آرمان امیری در پایان یادداشت خود خطاب به محمد خاتمی میگوید: «پس ما نیز از شما دعوت میکنیم، برای نجات ایران و ایرانیان، یک بار هم شما «فداکاری» به خرج بدهید و با صدای رسا اعتراف کنید که این سرکوبگران چکمهپوش ملت ما را به گروگان گرفتهاند. شما نیز به مانند توده مردم فریاد بزنید «دشمن ما همینجاست».»
مرتضی اکبری، یکی دیگر از وابستگان به جناح اصلاحطلب، در یادداشت کوتاهی در کانال تلگرام «راهبرد» نوشته است: «حکایت فرمایش جناب آقای خاتمی که فرمودهاند: «باید بهخاطر ایران فداکاری کنیم و در انتخابات شرکت کنیم»؛ حکایت دلسوزی به زخمیای است که آب میخواهد و ما دلسوزی کنیم و آبش دهیم و خونریزیاش شدیدتر شود.»
اکبری ادامه میدهد: «خیر؛ جناب خاتمی! گاهی اتفاقا دلسوزی و فداکاری در این است که خار در چشم و استخوان در گلو، دندان به جگر بگذاریم و سکوت اختیار کنیم تا امور خود مسیر خود را بیابند. گاهی دلسوزی بیش از حد و از سر احساسات، باعث بدتر شدن اوضاع میشود. گاهی بهتر است که از سر دلسوزی، عاقلانه رفتار کنیم، نه احساساتی. گاهی باید تامل و تانی کرد و به امور زمان داد.»
دویچه وله
*****
چک سفیدامضاء ندهیم
عبور از تحریم انتخابات؟/ رئیس دولت اصلاحات در پیامی تاکید کرده باید در انتخابات مجلس مشارکت داشته باشیم
چگونگی حضور جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس، با توجه به فرصت ۸ ماهه باقیمانده تا آن، هر روز از دیدگاه جدیدی مورد توجه قرار میگیرد.در این بین چهرههای موثر اصلاحطلب، ضرورت حضور اصلاحطلبان و حتی مردم ناراضی پای صندوق رای را مورد تاکید قرار دادهاند.
«در انتخابات مجلس چه باید کرد؟» این سوالی است که کموبیش این روزها مطرح است. اخیرا سیدمحمد خاتمی در دیداری که داشته، در یک پیام مستقیم از اصلاحطلبان خواسته است که از سخن گفتن دربارهی تحریم انتخابات پرهیز کنند. او تاکید کرده است که باید در انتخابات مجلس که پایان امسال برگزار میشود، مشارکت کرد. با این حال نظرات مختلفی این روزها از سوی اصلاحطلبان بیان میشود. سعید حجاریان واضع نظریات سیاسی برخی از اصلاحطلبان از مشارکت مشروط در انتخابات سخن گفته بود و بهزاد نبوی سیاستمدار سیاسی از همراهی دولت و شرکت در انتخابات صحبت کرده بود. حسین مرعشی نیز ایدهی بازسازی جبهه اصلاحات برای شرکت در انتخابات را مطرح کرده است. بدین ترتیب با اینکه اسفندماه زمان برگزاری انتخابات است، چگونگی حضور جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس، با توجه به فرصت ۸ ماهه باقیمانده تا آن، هر روز از دیدگاه جدیدی مورد توجه قرار میگیرد.در این بین چهرههای موثر اصلاحطلب، ضرورت حضور اصلاحطلبان و حتی مردم ناراضی پای صندوق رای را مورد تاکید قرار دادهاند. در این اظهارات اعلام شده که «نباید اصل انتخابات را زیر سوال برد»؛ در عین حال نحوه تایید صلاحیت افراد توسط شورای نگهبان مورد توجه قرار گرفته است.در این رابطه، چهار فعال سیاسی اصلاحطلب نظر خود را در این رابطه بیان کردهاند.
*هشدار به مردم و اصلاحات
محمدجواد حقشناس/عضو حزب اعتماد ملی
آقای سیدمحمد خاتمی اخیرا درخواست کردند که اصلاحطلبان و مردم ناراضی پای صندوق رای بیایند. در این رابطه ابتدا باید گفت که تاکید و توجه درخواست اخیر آقای خاتمی برای حضور در انتخابات پیشرو، مجموعه و حقیقت بزرگی به نام «ایران» است. به هرحال یکی از نگرانیهای که امروزه احساس میشود این است که انسجام ملی در پارهای از موارد ممکن است در معرض آسیب و تهدید جدید قرار گرفته باشد.
یک کشور و واحد سیاسی که امروز در قالب دولت-ملت مورد توجه قرار میگیرد، شامل تاریخ، فرهنگ، مردم و حاکمیت آن است که همگی این عنصر را تشکیل میدهند. هرچند به نظر میرسد در این مقطع تاریخی ما شاهد یک گسست بین مردم این سرزمین و گذشته تاریخی و فرهنگشان هستیم که به دلیل برخی دلخوریها و نگرانیها مورد تعرض قرار گرفته و آسیب دیده است.
با این تفاسیر شاید مهمترین عنصر پیونددهنده مردم با این مجموعهها سازوکاری به نام انتخابات است که میتوان گفت انتخابات ملاتی است که اضلاع اصلی و جدی این موضوع را به هم مرتبط میکند لذا اگر ما از عنصر انتخابات غفلت کنیم، لطمات جبرانناپذیری به کشور متحمل خواهد شد که غیرقابل جبران است. از سویی بخشهایی از حاکمیت علاقهمند به مطرح کردن بحث حضور حداکثری در فضای انتخابات نیست. آنها بر این باورند که پیروزیشان در گرو مشارکت حداکثری نیست بلکه اگر مردم از صندوقهای رای رویگردان شوند، آنها مجددا پیروز خواهند بود. با این رویکرد طبیعتا تلاش میکنند حضور حداکثری در انتخابات یا محقق نشود یا از وقوع آن اسقبال نمیکنند. بنابراین آقای خاتمی با زبان اشاره این نکات را یادآوری کردهاند و هشدار دادهاند که اصلاحطلبان و مردم باید قدرت انتخاب داشته باشند.
*چک سفیدامضاء ندهیم
علی تاجرنیا/عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
سخنان اخیر آقای خاتمی سخنانی استراتژیک، مهم و در راستای حرکتهای اصلاحطلبانه است. ایشان اخیرا ضمن دعوت برای حضور در انتخابات تاکید کردهاند که اصلاحطلبان به هر قمیتی پای صندوقهای رای نمیآیند کما اینکه از شورای نگهبان و نهادهای ناظر خواستهاند شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد و عادلانه فراهم شود. طبیعی است که آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات تغییرات مسالمتآمیز و اصلاحطلبانه را دنبال میکنند اما قطعا جای این بحث هم باز است که اگر شرایط برای برگزاری انتخابات مناسب فراهم نباشد طبیعتا ما به هر قیمتی در انتخابات شرکت نخواهیم کرد چراکه وظیفه قطعی حضور نداریم اما بهطور طبیعی از روشهای دیگری هم تمسک نخواهیم جست.
بر همین اساس، سخنان اخیر آقای خاتمی از این جهت مورد توجه و مهم است که شاید برخی تصور کنند اگر اصلاحطلبان به هر دلیل در انتخابات شرکت نکنند، قصد دارند به نیروهای وادی برانداز و مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شوند درحالی که به هیچ عنوان چنین چیزی نیست. قطعا اصلاحطلبان به نحوی استراتژیک به دنبال ایجاد اصلاح از طریق صندوقهای رای هستند و قطعا ترجیح میدهند این پروسه در یک انتخابات آزاد با حضور همه سلایق اتفاق بیفتد. با این حال اظهارات آقای خاتمی چک سفیدامضاء به شورای نگهبان و نهادهای اصولگرا هم نیست که هرگونه رفتاری داشته باشند.
واقعیت این است که در انتخابات گذشته جبهه اصلاحات از منتخبین خود ضربه خورد به همین دلیل گفتمان اصلاحطلبان در حال حاضر این است که بههیچعنوان وارد پروسهای نشوند که نتوانند از منتخبین خود دفاع کنند. در مجلس دهم و توسط اعضای فراکسیون امید شرایطی پیش آمده که اکنون تقریبا اکثر جریانهای اصلاحطلب حاضر به دفاع از عملکرد این فراکسیون نیستند. بخش عمده مسئله این است که عمده نفراتی که به مجلس راه پیدا کردند الزاما تمام ظرفیت جریان اصلاحطلب نبودند و جبهه اصلاحات از سر ناچاری با این گزینهها در انتخابات حضور پیدا کرد.
من معتقدم اگر قرار است مجلسی به اسم اصلاحطلبان تمام شود بهتر است که اصلاحطلبان از ظرفیتهای واقعی خود استفاده کنند چون در غیر این صورت انتظارات مردم برآورده نخواهد شد. واقعیت این است که طرفداران اصلاحات نقد جدی به عملکرد و تاکتیکهای اصلاحطلبان در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری و مجلس دارند و منتقد شیوه حضور به هر شکل هستند لذا فکر میکنم حتما به خاطر هویتبخشی جریان اصلاحطلبی و بهدست آوردن اعتماد عمومی نیاز داریم که در این دوره انتخابات با یک مرزبندی مشخص و با خواستههای شفافتری به عرصه وارد شویم.
*پیامهای روشن مردم
محمود میرلوحی/عضو شورای شهر تهران
واقعیت این است که بعد از برگزاری سه انتخابات اخیر، مردم پیامهای روشنی به نظام و مدیریت کشور دادند. اینکه اعلام کردند که خواهان اصلاح شرایط هستند و راه حل را از مسیر رای و انتخابات میدانند. در عین حال با وجود ادعاهایی که دولتهایی همچون امریکا و براندازان و سلطنتطلبان دارند، اما آنها جایگاهی در آرایش سیاسی کشور ندارند. از سویی احساس میشود که به پیام انتخابات توجه کافی نمیشود. میبینیم در انتخابات مجلس خبرگان مردم با شفافیت رای میدهند و مرحوم هاشمی به عنوان سردمدار این انتخابات شناخته میشود اما در زمان انتخابات هییت رییسه این مجلس باز آقای جنتی رئیس مجلس خبرگان میشود. در انتخابات مجلس هم ماجرا به همین نحو است یعنی ۱۶۷ نفر از طریق لیست امید به بهارستان راه پیدا میکنند اما بعد از ورود به مجلس، این افراد گویی با لیست امید نیامدهاند. مجموعه این مسائل باعث شد شور و هیجان مردم تبدیل به تجمعاتی در دی ماه ۹۶ شود. با این تفاسیر به نظر میرسد نیاز به یک تجدیدنظر جدی وجود دارد تا اعتماد سابق مردم بازگردد. ممکن است بعضیها تصور کنند اصلاحطلبان به عرصه انتخابات ورود نکنند هم اتفاقی نمیافتد. این افراد همیشه منتظر عقبنشینی اصلاحات بودهاند اما مسئله رای و حضور مردم را نمیتوان با این علایق و سلایق جناحی و گروهی تحتالشعاع قرار داد.
به هرحال باید به قاطبه سلیقه جامعه هم توجه کرد و سازو کار برگزاری انتخابات را بر همان نحو بنا کرد.
*آلترناتیو جایگزین چیست؟
سید شهابالدین طباطبایی/عضو حزب ندای ایرانیان
آقای خاتمی مجددا در سخنانی موضع همیشگی خود را به عنوان یک اصلاحطلب دلسوز مطرح کرد. ایشان همواره رای دادن و انتخابات را راه درست میداند. رای معروف دماوند هم از جنس همین است. ضمنا برای سیدمحمد خاتمی اقتدار کشور در مقابل فشار آمریکاییها و تحرکات براندازها اولویت دارد. سوال اساسی از دوستانی که میگویند نباید در انتخابات شرکت کرد این است که چه برنامه جایگزینی دارند؟ اگر قرار است در انتخابات شرکت نکنیم، پله بعدی سیاستورزی اصلاحطلبانه را چه میدانند؟ آلترناتیو عدم شرکت در انتخابات چه خواهد بود؟
قبول دارم تا اینجا مردم بیش از قدرتمندان، دولتمردان و سیاستمداران فداکاری کردهاند و نیروهای اجتماعی و سیاسی بهویژه جوانترها سر خورده و ناامید شدهاند؛ اما راهش کنار کشیدن بیهیچ قیمتی نیست. اگر آقای خاتمی از فداکاری میگوید، او همان کسی است که اصلاحطلبان سالهاست از سرمایه اجتماعی و مقبولیتش هزینه کردهاند. از مزایای قدرت بهره بردهاند و مضارش به پای خاتمی نوشته شده. امروز لازم است همه کسانی که کشور را به نقطه فعلی رساندهاند توضیح دهند راه حلشان برای حل مسائل چیست. پیشفرض این توضیح آن است که با صداقت وضع موجود را بپذیرند، با این توضیحات شاید مردم هم قانع شوند، یا حداقل به آینده امیدوار شوند و آن وقت در عرصه سیاست و انتخابات حضوری داشته باشند. روزگاری و در سال ۸۳، دانشجویان در دانشگاه از سر دلسوزی سخنان تندی علیه او مطرح کردند و بحث عبور از خاتمی و خروج از حاکمیت هم قبل از آن مطرح شد. اما واقعیت این است که در طول آن سالها تحریم انتخابات، خروج از حاکمیت، قبلا همه امتحان شده و نتیجه، به وجود آمدن شرایط سالهای ۸۴ تا ۹۲ در کشور بوده است. این موضوع باید مورد توجه کسانی باشد که روزگاری عبور از خاتمی را مطرح کردند و امروز تحریم صندوق رای را پیش میکشند. دقت کنیم که علت بخشی از ناامیدی و سرخوردگیمان از عدمتحقق وعدههایی است که در طول این سالها صورت گرفته، راهش عدم حضور نیست، استمرار اصلاحات و منحل نشدن مردم منوط به ایستادگی است. اصلاحطلبی شامل طیف گسترده با تفاوت دیدگاه زیاد است، یک سر طیف به حضور بیقید و شرط در انتخابات معتقد است، یک سر دیگر به چیزی شبیه تحریم. اتفاقا آقای خاتمی برای نخستینبار صراحتا عهدهدار رهبری جریان اصلاحات شده. تکلیف انتخابات را ماهها قبل از برگزاری روشن کرده، ضمن آنکه نقدهایش به وضع موجود را هم شفاف بیان کرده است. واکنشها به صحبتهای آقای خاتمی را که دیدم فهمیدم اصلاحات غیر از اینکه تدریجی و سخت است فحشخورش هم ملس است.
روزنامه سازندگی
*****
خاتمی و ترساندن بیهوده «حکومت» از براندازی و «مردم» از خطر خارجی
رضا علیجانی
آقای خاتمی مدتی پیش میگفت حتی اگر او هم ملت را دعوت به شرکت در انتخابات بکند، دیگر کسی حرفش را گوش نمیکند. محمدرضا عارف هم میگفت آمارها و نظرسنجیها مایوس کننده است و مهدی چمران از جناح مقابل نیز حرف مشابهی میزد.
امروزه اما محمد خاتمی دارد حکومت را از تقویت ذهنیت براندازی میترساند و مردم را از خطر جنگ و به خطر افتادن ایران. از این دو نیز یک نتیجه را می گیرد: «اصلاحطلبان و مردم ناراضی باید فداکاری و از خودگذشتگی کنند و به خاطر ایران پای صندوقها بیایند تا جلوی خطر اصلی گرفته شود».
البته او در حاشیه، حکومت را هم نصیحت غیرمستقیمی می کند و میگوید: اصلاحطلبان نمیتوانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند. اما اضافه میکند: انتخابات نباید تحریم شود! او حتی در نصیحت حکومت برای کند کردن تیغ نظارت استصوابی محافظهکار و غیرمستقیم است اما در تقاضای از مردم صریح و بی پروا.
چرا خاتمی به استقبال زود هنگام انتخابات رفته است؟ چرا خاتمی به جای مطالبه از حکومت از مردم تقاضای فداکاری دارد؟
به نظر میرسد علت تعجیل خاتمی در اعلام موضع انتخاباتی، ترس از این است که موضع عدم شرکت و یا برخورد مشروط با انتخابات که اینک از سوی بسیاری از اصلاحطلبان اهل فکر و سخن بیان میشود آنچنان بر فضای درونی اصلاحطلبان غلبه کند که دیگر کسی نتواند این موج را برگرداند. در اصل البته این موج از بدنه به سر منتقل شده است.
وجود سخنان گاه متضاد در میان مجموعه سخنان آقای خاتمی نیز ریشه در تضاد و تنوع بیسابقه و تعارض نظر روی انتخابات در میان اصلاحطلبان دارد. خاتمی گوشههایی از سخنان هر نظر را بازتاب میدهد ولی در نهایت موضع خودش را صریحتر و این بار کمی شتابزده بیان کرده است. باز به همین علت و با انگیزه مشابهی است که شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت، بهزاد نبوی را به یاری می طلبد تا با سخنرانی دو نفره و به کمک او موج را برگرداند.
مرور این سخنان به روشنی این انگیزه محمد خاتمی و دبیر کل حزب اتحاد را آشکار میکند:
تاجزاده میگوید: در هیچ دورهای به اندازه امسال میان اصلاحطلبان درباره انتخابات اختلاف نظر وجود نداشته است. استراتژی حضور بی قید و شرط در انتخابات سالهای ۹۲ تا ۹۶ جواب داد اما جامعه در این سالها پوست انداخته و این استراتژی امروز جواب نمیدهد. با استراتژی حضور بی قید و شرط در قدرت تأثیرگذاری نخواهیم داشت و اصلاحات را بیهویت و بیخاصیت و جامعه را منفعل میکنیم.
صفایی فراهانی هم میگوید: «اگر واقعاً شرایط تغییر نکند، بنده خودم رأی نخواهم داد و حاضر نیستم بین بد و بدتر انتخاب کنم».
عده کسانی که این نظرات یا مشابه آنها را گفتهاند نیز کم نیستند از سعید حجاریان و علیرضا علویتبار گرفته تا ابراهیم اصغرزاده و … . در بدنه اصلاحطلبان نیز این نجوا بیش از همیشه به گوش میرسد. همانطور که صریحترین و عمیقترین نقدها به سخنان آقای خاتمی توسط بدنه میانسال اما اهل فکر و جمعبندی همین جریان صورت گرفت.
بهزاد نبوی اما میگوید: به اصلاحطلبان میگویم آیه یاس نخوانند و برای پرشور کردن انتخابات دنبال راهکار باشید. حزب یا جریان پیشتاز باید به حرکت جامعه جهتدهی کند نه اینکه دنبالهرو باشد. به شکل صریح اعلام میکنم جز حضور در انتخابات راهی بلد نیستم. هر کس بلد است و راهش اصلاحطلبانه است بسمالله… .
مشابه این سخنان نیز از افرادی همچون منتجبنیا و رهامی و … شنیده می شود. اختلاف سطح و وزن سیاسی و اجتماعی این دو صف در میان اصلاحطلبان محسوس است.
اینک در میان کسانی که تیتر اصلاحطلبی دارند و از شرکت تقریبا بی قید و شرط در انتخابات دفاع میکنند سه دسته قابل تفکیکاند:
الف– کسانی که میخواهند از سفره انقلاب بهرهمند باشند و در درون قدرتاند و یا در آرزوی ورود به مناصباند. برای آنها همچون جریان رقیب اصل «منافع» است. «فساد» نیز به قدر مراتبشان در هر دو دیده میشود.
ب– کسانی که بر اساس «تحلیل» معتقدند باید به حداقلها بسنده کرد و بین بد و بدتر انتخاب نمود و همین که مناصب دست تندروها نیفتد خود موفقیتی است. و یا معتقدند به جز صندوق رای و همین انتخابات نصفه و نیمه راه بدیل دیگری برای اصلاح امور وجود ندارد؛ بقیه راهها به خشونت و بینظمی منجر میشود و در انتها هم به براندازی میرسد ( که آنها به دلایل تحلیلی سیاسی و گاه البته شخصی- از دست دادن منافع و رانت و یا بنا به برخی سوابق شخصی از خودشان که در فردای براندازی قابل مجازات میدانند!- با آن مخالف هستند).
محمد خاتمی در واقع نماد و پرچم این دسته از اصلاحطلبان است. دسته اول نیز به نوعی خود را پشت همین پرچم پنهان میکنند. ناگفته نباید گذاشت بخش مهمی از اصلاحطلبان ترکیبی از دسته اول و دوماند! دسته دوم نیز به مرور زمان تغییر جایگاه طبقاتی داده و از جنوب شهر به مناطق شمالی شهر نقل مکان مسکونی و مفهومی نمودهاند!
نکته دیگر آن که هر کس که در «تحلیل»یاد شده (دسته دوم) به تردید بیفتد خواه ناخواه به زودی از خاتمی عبور خواهد کرد، ولو برای او و شخصیتش احترام قائل باشد و همچنان وی را دوست داشته باشد.
پ-افراد و جریاناتی که به نحوی از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی برای زدن هر دو جناح و گرم کردن تنور انتخابات تحریک و یا به تصور و توهم سهولت برای ورود به عرصه وکالت در مجلس پرتاب میشوند.
اما چرا آقای خاتمی از مردم تقاضای فداکاری دارد و نه از حکومت مطالبه تغییر؟ این مهمترین سئوال و محوریترین نقد به محمد خاتمی است. علتش را در دو عرصه باید جست: تحلیلی و شخصیتی.
ریشه دلیل اول همانی است که مهندس سحابی میگفت. برای من ایران در اولویت است و برای آقای خاتمی نظام(جمهوری اسلامی). آقای خاتمی نمیتواند و حتی به ذهن خویش اجازه نمیدهد به ایران بدون جمهوری اسلامی فکر کند. این بزرگترین سد درون فکری اصلاحطلبان برای تحلیل همهجانبه موانع اصلاح و تغییر در ایران است. این هراس درونی، گاه در پوشش برخی هراسهای بیرونی (سوریه ای شدن و …) پنهان میشود. بگذریم که همین هراس حتی در چارچوب «اصلاح» همین حکومت با ابزارهایی غیر از صندوق رای نیز در تحلیل و کنش اصلاحطلبان به وضوح مشاهده میشود و باز در پوششهای دیگری پنهان میشود.
دلیل دوم اما به شخصیت بسیار محافظهکار و ملاحظهکار آقای خاتمی بر میگردد. وی اهل ایستادگی و مقاومت و مقابله نیست؛ در آن شکلی که در میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد میبینیم. بنابراین اگر زورش به حکومت نمیرسد از مردم تقاضای گذشت میکند.
اما به صراحت باید به ایشان گفت نه حکومت متوهم و متصلب را میتوان از براندازی ترساند و دلش را به رحم آورد تا ملاطفتی با نامزدهای اصلاحطلب بکند و نه دیگر مردم چندان به این نصیحت و تقاضا گوش خواهند داد.
عدم درک این دو واقعیت مهمترین علامت کهنه و فرسوده شدن دستگاه تحلیلی آقای خاتمی است. جامعه به تعبیر تاجزاده پوست انداخته است. باید تصریح کرد حتی بخش مهمی از بدنه اصلاحطلبان و پایگاه رای آنان نیز دچار این دگردیسی شده است. عدم درک این مهم یک نقصان بنیادی در دستگاه تحلیلی کنونی بسیاری از اصلاحطلبان است. آنها همچنان بین شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک برای انتخابات به طور اساسی تفکیک میکنند و حواسشان نیست که صفحات مجازی روی موبایل شهروندان به شدت رقیب پوسترهای در و دیوار و رقابتهای محلی و قبیلهای حتی در شهرهای کوچک شده است.
فضای انتخاباتی پیش رو اگر در فاصله این چند ماهه تنشهای خارجی در خلیج فارس صحنه سیاسی کشور را به شدت تغییر ندهد؛ بسیار شبیه شورای شهر دوم است. شیدایان ورود به انتخابات و شیفتگان ورود به مناصب قدرت ممکن است همچون آن زمان هم چوب را بخورند و هم پیاز را!
در پایان این نکته را ناگفته نگذاریم که فحاشی به سیدمحمد خاتمی در فضای مجازی از سوی ارتش سایبری دو دسته از سرنگونیطلبان غیردموکرات (که ادبیاتشان با ارتش سایبری حکومت در رقابتی تنگاتنگ است!) به جز شدیدا غیراخلاقی بودنش، به لحاظ کارکرد راهبردی نیز جز این در پی ندارد که طبقه متوسط فرهنگی در ایران را به شدت از این نوع براندازان غیردموکرات میترساند و نسبت به آیندهای که آنها نوید میدهند، میهراساند. اما آنها نیز در عالم تخیل و توهمات خویش غوطهورند و به نظر نمیرسد درسی بیاموزند.
بحث از انتخابات را فعلا در همین سطح «تاکتیکی» مسئله نگاه داریم تا بعد به سطوح «راهبردی»تر آن (در باره جایگاه صندوق رای و لزوم جمعبندی دو دهه اخیر صندوقمحوری اصلاحطلبان) برسیم.
سایت زیتون