استراتژی لبه پرتگاه ولی فقیه و دشمنانش
مقدمه
جان فاستر دالس وزیر امور خارجه آمریکا در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور، برای اولین بار رویکرد “استراتژی لبه پرتگاه” را درمصاحبه ای با مجله “لایف” مطرح نمود. توضیح وی در رابطه با این رویکرد استراتژیک “توانایی رسیدن به آستانه فاجعه، بدون وارد شدن به مرحله جنگ است (دابسون، ۲۰۰۹).
در سیاست های ما بین دو کشور یا درمنطقه امنیتی مانند خاورمیانه، لبه پرتگاه استراتژی تنش زایی است، که در آن رهبری سیاسی یک کشور برای بقا رژیم، موقعیت خطرناکی را تا مرز فاجعه پیش می برد. در این استراتژی هریک از طرفین، طرف دیگر یا طرف های دیگر را به سمت آستانه جنگ می کشاند، تا امتیازاتی را بدست آورد و یا اینکه طرف دیگر را به نتیجه دلخواه خود وادار نماید.
سنت گرایان شیعی بعد از انقلاب۱۳۵۷، در چارچوب هویت دینی خویش “دوستان” و “دشمنان” خود را تعریف کردند. در این رابطه آمریکا و متحد استراتژیک آن در منطقه اسرائیل، در زمره دشمنان قرارگرفتند، لذا مقابله جویی با آمریکا یکی از مهمترین ستون ها و پارادایم تعریف کننده سیاست خارجی جمهوری اسلامی، بعد از انقلاب گشت.
گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، نمود بارز این سیاست ضدآمریکایی بود. از آن زمان است که رویکرد محور مقاومت و مبارزه با استکبار جهانی، در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت.
تلاش برای صدور انقلاب نیز منجر به تهاجم نظامی عراق به ایران شد. جنگ ایران و عراق نشان داد، جمهوری اسلامی در منطقه در شرایط “تنهایی استراتژیک” قرار دارد.
۱۶ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گفتمان خمینی و خامنه ای در سیاست خارجی یعنی “ژئوپلیتیک تشیع” راه مقابله با این “تنهایی استراتژیک”، به طور رسمی و غیررسمی گفتمان حاکم در جمهوری اسلامی شد.
از این زمان از سوی جمهوری اسلامی استراتژی لبه پرتگاه، برای مقابله با آمریکا واسرائیل در منطقه به کار گرفته شد و از جانب آمریکا نیز همین رویکرد در قالب “تحریم”، “تهدید نظامی” و “اجماع سازی” در مقابله با جمهوری اسلامی در دستورکار قرار گرفت.
” دورفلد” در سال ۲۰۱۸ مدل مفهومی به کارگیری متقابل استراتژی لبه پرتگاه، توسط جمهوری اسلامی و آمریکا را، به شکل زیر نشان داد:
ابزارهای استراتژی لبه پرتگاه ولی فقیه
الف- تشکیل گروه های وفادار و ایجاد پایگاه های نظامی برای گروه های نیابتی در منطقه،
ایجاد پایگاه های نظامی و تشکیل گروه های نیابتی در لبنان و فلسطین بر روی حزب الله، حماس و جهاد، در جهت تامین ابزارهای لازم، با هدف ضربه زدن به آمریکا و متحدانش در منطقه، از طریق سرمایه گذاری های هنگفتی برنامه ریزی شد.
در میان گروه های نیابتی حزب الله لبنان نقش ویژه ای در گسترش شبکه های نیابتی ایفا نموده است. حزب الله لبنان به عنوان متحد سوریه نقش مهمی در حفظ عمق استراتژیک ولی فقیه ایفا می کرد. فعالیت های حزب الله در جذب و آموزش گروه های متعدد شیعی طرفدار ولی فقیه در عراق بسیار گسترده بوده است. انصارالله در یمن نیز متحد دیگر جمهوری اسلامی است، که از کمک مالی و تسلیحاتی برخوردار است.
ب- اتحاد استراتژیک سوریه و ولی فقیه
این اتحاد استراتژیک از شروع جنگ ایران و عراق شکل گرفت. سوریه نقطه اتصال جمهوری اسلامی با لبنان است و در این رابطه است، که سوریه در حمایت تسلیحاتی و لجستیکی”محور مقامت”، یعنی حزب الله و حماس، که در خط مقدم مبارزه با دولت اسرائیل هستند، نقش مهمی را ایفا می کند.
ج- ارتقای توانایی موشکی، مهمترین ابزار استراتژی لبه پرتگاه ولی فقیه
ستون فقرات استراتژی لبه پرتگاه ولی فقیه، ارتقای توانایی موشکی است. در چارچوب جنگ های متقارن، حمله موشکی به اسرائیل از عراق، جنوب لبنان، غزه، جنوب سوریه (جولان) و یمن توسط نیروی نیابتی ولی فقیه عملی می شود. از سوی دیگر جمهوری اسلامی نیزمی تواند با وجود فاصله بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر از مرزهای غربی ایران، اسرائیل را مورد هدف قرار دهد.
حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران در رابطه با میزان توانایی نظامی گروه های نیابتی در تهدید امنیت ملی و بقای اسرائیل می گوید:
“ده ها هزار موشک تخریب گر با بردهای بلند در اقصی نقاط جهان اسلام، فقط منتظر دستور هستند، که با فشار یک ماشه، اسرائیل را برای همیشه از جغرافیای سیاسی جهان حذف کند و امروز متفاوت از گذشته، ظرفیت محو و فروپاشی این رژیم به روی زمین شکل گرفته است.
( خبرگزاری تسنیم ۱۳۹۵)
عناصر مهم استراتژی لبه پرتگاه آمریکا و اسرائیل
الف- فلج سازی اقتصادی ذیل تحریم
تا قبل ازچالش های هسته ای بین جمهوری اسلامی وغرب، به دلیل گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا، تحریم هایی علیه نظام اسلامی از سوی آمریکا صورت گرفت. از سال ۲۰۰۶ اتحادیه اروپا نیز به عنوان بازیگر دیگر به تحریم پیوست. از سال ۲۰۱۰ به طور تدریجی دامنه تحریم ها شدت گرفت. شدیدترین و بی سابقه ترین تحریم ها در دوره دونالد ترامپ علیه نظام اعمال شد.
تحریم ها علاوه بر شوک منفی بر اقتصاد کلان ایران، سبب کاهش درآمد از صادرات نفت شده و دامنه تجارت ایران با حهان خارج را به حداقل رسانده یا به عبارت دیگر باعث حذف ایران در زنجیره های ارزش جهانی شده است.
ب- ترور ذیل اقدام نظامی
اولین اقدام نظامی در صحرای طبس، برای رهاسازی گروگان های آمریکا در جریان تسخیرسفارت بود. کودتای نوژه و حمایت از عراق در تهاجم نظامی به ایران را، می توان در چارچوب دو اقدام نظامی ارزیابی نمود.
در رابطه با چالش های هسته ای ترور متخصصین هسته ای ازجانب اسرائیل به اجرا درآمد. حمله سایبری به تاسیسات هسته ای نطنز و ترور قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس دو اقدام تهاجمی دیگر بودند. واکنش ایران نیز حمله به پایگاه آمریکایی عین الا سد در عراق بود.
ج- اجماع سازی در منطقه امنیتی خاورمیانه علیه جمهوری اسلامی
نام گذاری دولت “یاغی” و سیاست مهار دوگانه در دوره کارتر، رویکردی برای اجماع سازی در سطح بین المللی بود. در ادامه جرج بوش نیز با تمرکز بر مسئله هسته ای، جمهوری اسلامی را در لیست “محور شرارت” قرار داد و از این طریق در صدد اجماع سازی برآمد.
استراتزی دولت کلینتون و بوش ترکیبی از تغییر رفتار و تغییر رژیم بود. با وجود سیاست تغییر و تعامل اما شدیدترین تحریم ها با حمایت جهانی در دوره اوباما وضع شد. دولت ترامپ نیز با خروج از برجام، تحریم ها را گسترده تر نمود.
آخرین اجماع نیز دعوای ارضی در مورد جزایر تنب (کوچک و بزرگ) و ابوموسی از طرف امارات با ایران است، که اتحادیه اروپا نیز بعد از چین و روسیه علیه ایران و به نفع امارات، وارد بازی شده است.
در آستانه فاجعه با استراتژی لبه پرتگاه
حمله تهاجمی حماس، گروه اسلام گرای مسلح، فرایند جدید به کارگیری استراتژی لبه پرتگاه بود، که منجر به کشتار بیش از ۱۲۰۰ نفر و همچنین گروکان گیری حدود ۲۰۰ نفر از شهروندان اسرائیل شد. این اقدام تهاجمی، فضای تخاصم را تا آستانه فاجعه پیش برد. اقدامات تهاجمی متقابل دولت راست گرای اسرائیل، شروع جنگ در غزه بود. جنگی که با هدف تامین امنیت سیاسی و اجتماعی اسرائیل آغاز شده بود، تاکنون منجر به کشتار ۵۰۰۰۰ نفر که بیش از ده هزار تن کودک، زن و سالمندان هستند، شد. گفته می شود که این جنایات هولناک دولت راستگرای اسرائیل، جنایت علیه بشریت است.
گسترش اقدامات تهاجمی گروه های وفادار به جمهوری اسلامی و مهمتر از همه حزب الله لبنان، از طریق پرتاب موشک به سوی نقاط استراتژیک اسرائیل، به تشدید فضای تخاصم منجر شد.
اقدام تهاجمی متقابل اسرائیل در این عرصه، آغاز جنگ با حزب الله لبنان در دوم مهر ۱۴۰۳ بود. تا اکنون نیز جنگ با شدت تمام، در غزه و لبنان ادامه دارد.
به موازات وخامت جنگ در غزه، با بمباران کنسول گری ایران در دمشق، فاز جدید استراتژی لبه پرتگاه آغاز شد. در این مرحله به جای گروهای نیابتی، درگیری مستقیم جمهوری اسلامی و اسرائیل آغاز شد. حملات تلافی جویانه ایران، پرتاب صدها موشک و پهیاد به اسرائیل بود.
تشدید مخاصمات، با ترور اسماعیل هنیه و همچنین نابودی اکثریت رهبران حزب الله در لبنان و به خصوص رهبر این گروه حسن نصرالله و همچنین رهبران حماس در غزه، به اوج رسید. پاسخ جمهوری اسلامی به این ضربات هولناک به گروه های نیابتی رژیم، حمله با موشک های بالستیک به اسرائیل بود. پاسخ احتمالی اسرائیل، شرایط را به سمت وقوع فاجعه پیش می برد. این سناریو، که کنش های تهاجمی متقابل از کنترل خارج شوند و به وقوع فاجعه جنگ تمام عیار در منطقه منجر شود، دور از انتظار نیست.
اخبارروز