تحریمها و گزینههای ولی مطلقه
از سایت ایران امروز
تصمیم دولت آمریکا در تحریم بانک مرکزی ایران و فشار به متحدان این کشور در توقف و یا کاهش خرید نفت از ایران، حاکمان مستبد کشور را به وحشت انداخت. اینبار برخلاف تحریمهای گذشته شریان حیاتی اقتصاد کشور بطور مستقیم مورد تهدید قرار گرفت و ولی مطلقه را که با دسترسی به درآمدهای باد اورده نفتی، دست دولت دست نشانده کودتا را در ریخت و پاش، اختلاس و حیف و میل این درآمدها باز گذادره است کاملا دستپاچه ساخت. در واکنش، رحیمی معاون اول دولت کودتا و برخی از سرداران سپاه و فرماندهان ارتش با توجه به رهنمود ولایت مبنی بر “تهدید در برابر تهدید” همزمان با نمایش قدرت در مانور ارتش در خلیج فارس اعلان کردند که درصورت تحریم نفت ایران تنگه هرمز را خواهند بست و به کشورهای دیگر خلیج فارس نیز اجازه صدور نفت نخواهند داد.
در پی تهدید بستن تنگه هرمز، قدرتهای غربی واحدهای بیشتری از ناوهای دریایی و هوایی خود را به خلیج فارس فرستادند و رئیس جمهور امریکا با فرستادن نامهای به ولی مطلقه فقیه نسبت به بستن تنگه هرمز هشدار داد و آن را خط قرمز آمریکا اعلان کرد. در نتیجه این اقدامات راهبرد “تهدید در برابر تهدید” در عمل به “عقب نشینی در برابر تهدید” تبدیل و وزیر امور خارجه ایران بستن تنگه هرمز از سوی ایران را در ترکیه انکار کرد. وی همزمان دست به تهدید کشورهای نفت خیز منطقه زد و جایگزینی نفت ایران بوسیله این کشورها را عملی غیر دوستانه سنجید که عواقبی را برای این کشورها بدنبال خواهد داشت. اما این تهدید نیز بی نتیجه ماند زیرا بلافاصله وزیر نفت عربستان اعلان کرد که در صورت لزوم و برای جبران نفت ایران “کافی است شیر فلکهها را باز کنیم.”
سونامی بحران اقتصادی
افزایش قیمت ارز و طلا که از مدتی پیش بهعلت بیکفایتیهای دولت کودتا و بانک مرکزی در مدیریت پول ملی کشور رو بافزایش گذارده بود با تصویب تحریمهای تازه اوج بیشتری یافت و نسبت به اول سال ۱۳۹۰ تقریبا دو برابر شده است. ناظران پیش بینی میکنند که قیمت دلار به ۳۰۰۰ تومان هم خواهد رسید. توکلی نماینده اصولگرای مجلس گفته است “اگر به سرعت به داد اقتصاد نرسیم وضع موجود بازار ارز و طلای کشور را به ورشکستگی میکشاند.” و تابش نماینده اقلیت مجلس وضعیت موجود را مانند سونامی دانسته است. افزایش نجومی قیمت ارز و طلا تأثیراتش را بر زندگی مردم بویژه تهیدستان نمایان ساخته است که نصف شدن ارزش واقعی یارانههای پرداختی و درنتیجه افزایش سرسام اور تورم از نشانههای این بحران است. ولی مطلقه فقیه تاثیر تحریمها بر اقتصاد کشور را نفی و شرایط حاضر را با دوران پیروزیهای صدر اسلام مقایسه کرده است و روزنامه کیهان بالا رفتن قیمت سکه و ارز را “پروژهای هماهنگ با تحریم نفتی ایران” از سوی فتنه گران به شمار آورده است. رئیس دولت کودتا نیز در کرمان هرگونه مشکل اقتصادی کشور را نفی کرده است.
بانک مرکزی در آخرین تلاش برای مهار قیمت ارز، نرخ بهره سود بانکی را از ۱۵ درصد به ۲۱ درصد افزایش داده و قیمت دلار را ۱۲۲۶ تومان اعلان کرده است. کارشناسان اقتصادی در مورد کارساز بودن تلاشهای تازه تردید دارند زیرا هم اکنون نرخ تورم حد اقل ۲۵ درصد سنجیده میشود و این امر بسیاری از سرمایههای سرگردان را برای بازگشت به بانک متقاعد نخواهد ساخت. افزون براین تلاشهای قبلی این بانک برای مهار قیمت ارز از راه تزریق دلار به بازار نیز ناکام مانده است.
گزینههای ولی مطلقه
در روز دوشنبه سوم دی ماه اتحادیه اروپا خرید نفت از ایران را تحریم کرد و نه تنها از کشورهای عضو خواست که قرارداد تازهای با ایران امضاء نکنند بلکه تا شش ماه دیگر خرید نفت برپایه قراردادهای گذشته را نیز کاملا متوقف سازند. استرالیا نیز اعلان کرده است که از تصمیم اروپا پیروی میکند. وزارت خارجه ژاپن به امریکا اطمینان داده است که خرید نفت از ایران را کاهش خواهد داد و پیش بینی میشود چین نیز با وجودی که در حال حاضر با تحریمهای یکجانبه مخالف است در عمل تجارت در بازار امریکا را به خرید نفت ایران ترجیح داده و حداقل انرا کاهش خواهد داد. روزنامه والت استریت جورنال گزارش داد که چین برای فرار از تنبیهها میکوشد طرح مبادله نفت در برابر کالا را با ایران به اجرا گذارد و احتمالا ۵۰ % تخفیف از ایران خواهد گرفت. افزون برین بتازگی شرکتهای نفتی چینی بخشی از منابع استخراج نفت در کانادا را خریداری کردهاند و باتوجه به مخالفت دولت اوباما با اجرای احداث لوله نفت از کانادا به آمریکا بخاطر ملاحظههای محیط زیستی امکان دارد دولت کانادا با دولت چین برای فروش نفت وارد مذاکره شود. این امر نیز میتواند در آینده موجب کاهش بیشتر خرید نفت از ایران گردد. پیش بینی میگردد که کره جنوبی نیز در مورد کاهش خرید نفت از ایران با آمریکا همکاری کند. آیا ولی مطلقه فقیه برای رویارویی با شرایط پیش رو چه گزینههایی در اختیار دارد؟
۱- ادامه تنش و خطر جنگ افروزی
قرار است سپاه در ۶ بهمن مانور نظامیاش را در خلیج فارس و تنگه هرمز آغاز کند. یکی از گزینههای حاکمان مستبد این است که با رجز خوانیهای تازه و تهدید مجدد بستن تنگه هرمز و یا حتی با نا امن نشان دادن این ابراه برای عبور کشتیهای نفتکش قیمت نفت در جهان را افزایش دهند. مجلس نیز قرار است فروش نفت به کشورهای تحریم کننده نفت ایران را ممنوع کند. این اقدامات میتواند در کوتاه مدت بافزایش قیمت نفت بیانجامد و کمبود درآمدهای نفتی در اثر کاهش فروش و یا تخفیفهای اعطایی به خریداران وفادار را تا حدودی جبران سازد اما در دراز مدت کارساز نخواهند بود. تشنج افزایی در تنگه هرمز قمار بزرگی است که بی تردید قدرتهای غربی و کشورهای صادرکننده نفت در خلیج فارس بسادگی و بدون واکنش از کنار آن نخواهند گذشت. افزون برین در تشنج افزایی همواره امکان اشتباه محاسبه در توان نیروهای نظامی خودی و طرف مقابل وجود دارد و این امر میتواند شرایط متشنج را به وضعیت جنگی تمام عیار بکشاند که ابعاد آن لزوما در کنترل ولی مطلقه فقیه باقی نخواهد ماند.
در این گزینه حاکمان در بعد اقتصادی با چوب حراج زدن به منابع نفتی شماری از مشتریان خویش را نگه خواهند داشت و برای دور زدن تحریمها خواهند کوشید با پرداخت هزینههای سنگین به واسطهها و یا بانکهای روسی و غیره برای انتقال پول نفت به بانک مرکزی و یا بازکردن اعتبار برای مبادلات تجاری ادامه دهند. این گزینه افزون بر کاهش درآمد در دراز مدت وضعیت ناپایداری را به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور تحمیل خواهد کرد و بحران اقتصادی داخلی را تشدید خواهد نمود و فقر و بدبختی بیشری را به مردم کشور تحمیل خواهد کرد که میتواند به ورود زود هنگان بهار عربی به کشور بیانجامد.
۲- نوشیدن آبرومندانه جام زهر
دومین گزینه در برابر ولی مطلقه و دارودسته استبداد اینست که از جاه طلبیهای هستهای و منطقهای دست شویند و برای حل مشکلات خارجی کشور از جمله تحریمها با جامعه جهانی به تعامل بپردازند. این گزینه شامل پاسخ گویی به کلیه پرسشهای اژانس بین المللی اتمی و حتی توقف کامل غنی سازی است. ورود هیأت اژانس به ایران فرصت تازهای است که در صورت کامیابی میتواند به مذاکرات موثر هستهای در ترکیه بیانجامد. ولی مطلقه باید حداقل برای یکبار منافع ملی کشور را به جاه طلبیهای منطقهای و هستهای اش ترجیح دهد و با تعامل با جامعه جهانی سایه شوم جنگ و نابودی منابع انسانی و مالی کشور را از آسمان کشور دور کند.
۶ بهمن ۱۳۹۰