پایان برجام و ناگزیری‌های جمهوری اسلامی در سالی دشوار

سرانجام اتفاقی که از همان آغاز ریاست جمهوری ترامپ انتظارش می‌رفت، افتاد. شاید در بدترین زمان ممکن برای رهبران جمهوری اسلامی؛ هنگامی که آنان بیش از هر زمان دیگر در داخل کشور با مشکلات و مصایب گوناگون دست به گریبان هستند.

مقامات دولت حسن روحانی، همچون خود او، در نخستین ساعات پس از اعلام خروج آمریکا از برجام کوشیدند که به مردم اطمینان خاطر دهند که خروج برجام و حتی الغای کامل این توافق در صورت شکست مذاکرات چندهفته‌ای با اروپا هیچ مشکلی در زندگی روزمره آنان پدید نخواهد آورد.

آنها اما توضیح ندادند که مردم چگونه و چرا باید با این سخنان اطمینان خاطر بیابند. آقای روحانی، کمتر از سه ماه پیش با اعتماد به نفس کامل به مردم گفته بود که قیمت دلار تحت کنترل است و افزایش نخواهد یافت، اما واقعیت این است که قیمت دلار، و دیگر ارزهای خارجی، به شکلی بی‌سابقه افزایش یافته است و هیچ چشم‌اندازی برای کنترل قیمت آنها وجود ندارد.

اعمال دور جدید تحریم‌ها از سوی آمریکا، هم از نظر روانی و هم در عمل، این وضعیت را بدتر خواهد کرد.

تنها امید رهبران جمهوری اسلامی اکنون به اروپا است؛ هرچند آقای روحانی در قالب اولتیماتومی نرم به بریتانیا، آلمان و فرانسه، از فرصتی چند هفته‌ای برای نجات برجام، توافقی اکنون بدون حضور آمریکا سخن گفت، اما به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی حتی حاضر است ماه‌ها صبر کند اگر اطمینان بیابد کشورهای اروپایی هم می‌خواهند و هم می‌توانند به پیکر بی‌جان برجام روحی تازه بدمند.

واقعیت این است که از هنگام امضای توافق هسته‌ای تا زمان خروج آمریکا از آن هم عملا ایران هرگز از فوایدی که برای آنها به امضای برجام تن داده بود، بهره‌مند نشد. در طول تقریبا سه سالی که از امضا و دو سال و نیمی که از آغاز اجرای برجام می‌گذرد، نه تنها مخالفان داخلی برجام در ایران، بلکه حسن روحانی و تیم همراه او، پیوسته از کارشکنی آمریکا و عدم عملی شدن رفع کامل تحریم‌ها و در نتیجه خالی ماندن دست ایران شکایت کرده‌اند.

این شکایت‌ها متعلق به زمانی بود که دست کم در نیمی از آن، دولت آمریکا هنوز در اختیار باراک اوباما بود، نه دونالد ترامپی که اساسا با وعده پاره کردن برجام راهی کاخ سفید شد.

در طول این دوره، با وجود آنکه آمریکا از برجام خارج نشده بود، اروپا به رغم همه تاکیداتش، نتوانست از مانع پیش رو برای گسترش مناسبات اقتصادی خود با ایران بگذرد؛ با این حساب، امیدواری حسن روحانی به فرصتی چند هفته‌ای برای ایجاد اراده‌ای در دولت‌ها و از آن مهم‌تر شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی برای نادیده گرفتن تحریم‌های آمریکا، و بهره‌مندی از نتایج برجام بدون آمریکا، به هیچ وجه واقع‌بینانه به نظر نمی‌رسد.

روحانی گفته بود آمریکایی‌ها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحت‌تر است. مردمی که دوران برجام با کدخدا را تجربه کرده‌اند و نشانی از تحقق وعده‌های حسن روحانی ندیده‌اند، چگونه می‌توانند بپذیرند که وضع در دوران برجام بدون آمریکا بهتر خواهد شد؟

اعتراضات دی ماه سال گذشته نشان داد که سازوکارهای جامعه ایران در مقایسه با چهار دهه گذشته، تغییرات کیفی بنیادینی کرده است. حتی بدون در نظر گرفتن احتمال خروج آمریکا از برجام، تقریبا همه نیروهای سیاسی و موثر در عرصه سیاست ایران، از مخالفان جمهوری اسلامی گرفته تا اصلاح طلبان درون حاکمیت و یا حتی سپاه پاسداران از سال دشوار ۱۳۹۷ و مساله فروپاشی نظام سیاسی مستقر سخن گفته بودند.

در این وضعیت، و در شرایطی که نه فقط اسراییل، بلکه شماری از همسایگان جنوبی ایران، بیهیچ پرده‌پوشی از تصمیم آمریکا برای خروج از برجام استقبال کرده‌اند، این تصمیم دونالد ترامپ می‌تواند دست کم دشواری سال جاری برای جمهوری اسلامی را دو چندان کند.

ممکن است در منازعات درون قدرت، کار بر حسن روحانی سخت‌تر شود و تندروهای منتقد او و در راس آنان سپاه نقشی حتی پررنگ‌تر از اکنون بازی کنند، اما روی دیگر این سکه آن است که کار برای کل حاکمیت و همه جناح‌هایش سخت‌تر شده است.

احتمالا پیشنهاد نیروهای تندروتر بسته‌تر کردن فضای سیاسی و اصرار بر تداوم سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی خواهد بود، مخصوصا که می‌توانند با تکیه بر ناکامی برجام و افزایش بیش از پیش نارضایتی‌ها، در عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیری، حسن روحانی را مسبب ناکامی‌ها معرفی کنند.

اما اتخاذ این رویکرد قابل پیش‌بینی، تنها بر پیچیدگی اوضاع و کورتر شدن گرهی می‌انجامد که از درهم تنیده شدن رشته‌هایی با سرشت‌های گوناگون از بیکاری و فقر و گرانی گرفته تا خشکسالی و بسته بودن فضای سیاسی و فیلترینگ تلگرام را دربرمی‌گیرد.

یک تعبیر محتمل از مجموعه این شرایط، اندیشیدن به پیشنهاد ترامپ است. او پس از اعلام خروج از برجام گفت که ایران چاره‌ای ندارد که دوباره پای میز مذاکره بنشیند برای توافقی که او، و متحدان نزدیکش اسراییل و عربستان، آن را “خوب” بدانند و بپسندند.

کشورهای اروپایی اگر چه هنوز از پایبندی خود به برجام سخن می‌گویند، اما می‌دانند که این پایبندی و برآوردن انتظارات حتی حداقلی جمهوری اسلامی در صورت مخالفت آمریکا تا چه اندازه دشوار و یا حتی غیرممکن خواهد بود.

شاید آگاهی از همین واقعیت بوده که باعث شده رهبران فرانسه، بریتانیا و آلمان، با وجود اصرار بر حفظ برجام، حتی قبل از خروج آمریکا، پذیرفته بودند که این توافق کامل نیست و باید رفتار سختگیرانه‌تری با ایران داشت.

بنابراین، شاید نباید چندان هم تعجب کرد اگر در پی مدتی شعارهای تند، رهبران جمهوری اسلامی باری دیگر، “نرمش قهرمانانه” دیگری را در پیش گیرند، حتی این بار با انتظارات و توقعاتی کمتر و دادن امتیازاتی بیشتر.

جمشید برزگر، رییس بخش فارسی دویچه‌ وله

دویچه‌ وله

Print Friendly, PDF & Email