برگ هاي برنده را نسوزانيم
اين روزها در محافل سياسي ايران و جهان در پرتو خروج آمريکا از توافق چندجانبه بين المللي صحبت از آينده برجام و روابط فراآتلانتيکي درباره ايران است. اروپا براي اولين بار در چند دهه پس از پايان جنگ جهاني دوم در مقابل آمريکا صف آرايي کرده و با تصميم ترامپ در خروج از توافق هسته اي به مخالفت برخاسته است. اين اقدام اروپا فراتر و در مقام مقايسه تاثيرگذارتر از مخالفت چند کشور قاره سبز (مشخصا آلمان و فرانسه) با تحريم هاي آمريکا عليه ايران، ليبي و کوبا در سال 1996 است. به نظر مي رسد شرايط حادث از تصميم نابخردانه ترامپ که ناشي از شخصيت منحصربه فرد ترامپ، تاثيرگذاري نتانياهو و لابي و پول هنگفت عربستان است، فارغ از اينکه اروپا جرئت و توان اقتصادي مقابله با اين تصميم را دارد بررسي شده و تصميمات مقتضي در راستاي منافع کشور اتخاذ شود.
امروز در بين لايه هاي مختلف تصميم گيري کشور نظر بر اين است که ايران در برجام بماند و در شرايط کنوني در قالب 1+4 آن را مجدانه پيگيري کند. اگر برجام اجماع بين المللي عليه ايران را شکست، با خروج آمريکا اين بار اجماع عليه آمريکا به خاطر بي توجهي و نقض يک جانبه توافق بين المللي مورد تاييد شوراي امنيت سازمان ملل در حال شکل گيري است يا اينکه در بدبينانه ترين شکل شکاف در جامعه بين المللي ايجاد شده است. شرايط حادث فرصتي بي نظير براي تحرکات ديپلماتيک براي کشورمان فراهم کرده که در گذشته وجود نداشت. امروز جهان متحد در مقابل آمريکاي متفرق (حتي در داخل) قرار دارد. عقل حکم مي کند از همه امکانات براي تقويت اتحاد جهاني عليه قانون شکني و نقض عهد آمريکا استفاده شود. بايد اجماع ملي حول برجام، حمايت از تصميمات نظام حول اين توافق بين المللي و استفاده از ظرفيت آن براي اعمال فشار بين المللي عليه آمريکا شکل گيرد. امروز دو جريان مشتاق خروج ايران از برجام اند؛ اول رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي که از طرق مختلف درصدد تشويق جنگ طلبان حاکم بر کاخ سفيد عليه ايران هستند و دوم، جناح مخالف دولت که با کوته بيني براي حذف رقيب خواسته و ناخواسته امنيت کشور را پاي مصالح حزبي به مسلخ مي برد. روشن است دل بستن به «جنگ تجاري اروپا با آمريکا» کاري عبث و ناشي از نداشتن درک صحيح از روابط بين الملل و وابستگي هاي انکارناپذير اين دو در عرضه هاي سياسي، امنيتي و مهم تر از همه اقتصادي و تجاري است. با وجوداين اروپا با تصميم ترامپ و به ويژه تهديد تسري تحريم شرکت هاي اروپايي در قالب تحريم هاي ثانويه در شرايطي قرار گرفته که اعتبار و استقلال دولت هاي اروپايي را نزد افکار عمومي مردم خود و همچنين در عرصه بين المللي به شدت در معرض تهديد قرار خواهد داد. تصميمات حقوقي جديدي که از روز جمعه گذشته آغاز شده و همچنين سفر مسئول انرژي اتحاديه به تهران و تاکيد بر استمرار همکاري در اين حوزه که مهم ترين هدف آمريکاست، نشانه هاي مثبتي از تصميم اروپا براي حمايت جدي از برجام است. اگر دريافت کشور از خلال مذاکرات ديپلماتيک، جديت اروپا در حمايت از برجام و همکاري با ايران (و نه چنانچه برخي ادعا مي کنند ايفاي نقش پليس بد) است، تقويت موضع اروپا نيازمند عزم جدي ايران در همکاري است. همکاري جرياني دوسويه است که هر دو طرف در آن منافع دارند. لازمه تحقق اين مهم درک درست از نگراني هاي بحق يا غيرموجه دو طرف در موضوعات مختلف و مذاکره و حل وفصل آن در قالب منطق برد- برد است.
تحولات عراق با پيشتازي مقتدي صدر و احتمالات نه چندان خوش بينانه در کشوري که ظاهرا مهم ترين متحد ايران است، اظهارات اخير پوتين پس از ملاقات با بشار اسد و تاکيد بر آغاز روند سياسي و خروج نيروهاي نظامي همه کشورها از سوريه – به جز روسيه- و تحولات ماه هاي اخير يمن که به زيان حوثي ها در حال تغيير است، نشانه هايي از وضعيت برگ هاي برنده ايران در تحولات منطقه به دست مي دهد که لازم است جدي گرفته شود. بايد به ديپلماسي فرصت داده شود با حفظ منافع حداکثري از اين برگ ها که هنوز در دست ماست، در جهت تثبيت دستاوردهاي اقدامات پرهزينه نظامي و بالابردن قدرت چانه زني در عرصه هاي ديگر استفاده شود. آمريکا پس از خروج از توافق هسته اي، جنگ تمام عيار سياسي را عليه ايران آغاز کرده که هدف آن انزواي کامل جمهوري اسلامي در مناسبات بين المللي، بازگشت به دوره قبل از برجام در همه عرصه هاي سياسي- اقتصادي از جمله بازگشت تحريم هاي فلج کننده و ايجاد اجماع بين المللي است. سخنگوي وزارت خارجه آمريکا به تازگي گفته است «ايالات متحده براي تشکيل ائتلافي جهاني عليه ايران تلاش مي کند و کشورهاي بسياري را از سراسر جهان با هدفي مشخص براي برخورد با رژيم ايران نه فقط در توافق اتمي بلکه در تمامي فعاليت هاي بي ثبات کننده که تهديدي عليه سراسر جهان است متحد خواهيم کرد». تغييرات اخير در چينش دولت ترامپ و روي کارآمدن چهره هاي بارز ضد ايران در کنار اين اقدامات، نمايانگر عزم جدي آمريکا در برخورد با ايران است که بايد آن را جدي گرفت و از فرصت هاي پيش رو براي خنثي کردن آن بهره برد. نبايد ترديد کرد دستگاه عريض و طويل ديپلماسي آمريکا با امکانات وسيع از هم اکنون در کشورهاي کوچک و بزرگ جهان بسيج شده و در حال رايزني هستند تا به گفته خانم هدر نائورت، سخنگوي وزارت خارجه آمريکا، «به طور مستند در باره رفتارهاي بي ثبات ساز ايران به متحدانشان در اروپا و سراسر جهان» توضيح دهند. به ياد دارم پس از فرمان بيل کلينتون و تحريم هاي موسوم به «داماتو» در ماموريتي ديپلماتيک در کشور کوچک و محصور در خشکي نيجر در آفريقا با صحنه اي مواجهه شدم که نقل آن خالي از لطف نيست. در زمان موعود همراه کاردار سفارتمان براي ملاقات با نخست وزير به دفتر کار او رفتم…
هنگام ورود به دفتر، مردي سفيدپوست با ظاهري آراسته از اتاق نخست وزير بيرون آمد و با سلامي متعارف، ولي نه چندان رضايت مندانه دفتر را ترک کرد. برخلاف انتظار و احتمالا کنجکاوي نگارنده، نخست وزير آن کشور کوچک و ظاهرا بي اهميت آفريقايي گفت که فرد ملاقات شونده سفير آمريکا و هدفش از ملاقات توضيح تصميم دولت متبوعش در اعمال تحريم عليه ايران و درخواست رعايت آن از طرف دولت نيجر است. به يقين هم آقاي سفير و هم نخست وزير (چنان که به نگارنده گفت) از اين نکته آگاه بودند که آن کشور موضوعيت و جايگاهي در تحريم هاي معطوف به انرژي و سرمايه گذاري مدنظر دولت وقت آمريکا ندارد. با وجود اين اقدام آقاي سفير بخشي از ماموريتي است که بر عهده داشته تا فارغ از ظرفيت کشور محل ماموريت در راستاي اهداف دولت متبوعش به اقدامات ديپلماتيک دست يازد. به قول ابوالمعالي نصرالله بن محمد صاحب کليله و دمنه اين نکته از آن آوردم که آگاه و بيدار باشيم که موتور پرقدرت ديپلماسي ايالات متحده آمريکا در پايتخت هاي جهان در حال رايزني براي تاثيرگذاري بر کشورها در پيوستن به ائتلافي هستند که هدف آن احياي ايران هراسي و آماده سازي افکار عمومي براي اقدام جدي تر عليه ايران است.
نويسنده: جاويد قربان اوغلی ديپلمات ارشد
روزنامه شرق