نقدی بر مقاله «چهار راه اصلاح طلبان»

آیا تفکیک ۴گانه واکنش اصلاح‌طلبان در قبال انتخابات مفید است؟

آقای تاجزاده گزینه‌های ممکن اصلاح طلبان در زمینه انتخابات را به 4 مورد تقسیم کرده است. شخصا ترجیح می دهم از این نوع تفکیک پرهیز کنم. چون این نوع تفکیک حالت استاتیک به تحلیل می دهد و دینامیسم روند سیاسی را از پیش چشم به حاشیه می راند. ما در هر لحظه با وضعیت تازه ای مواجه شویم که ممکن است نوع و موضوع شرکت و شرایط آن را تحت تاثیر قرار دهد.

○ به نظرم بهتر است وضعیت سیاسی و روند آن را در مرکز توجه قرار دهیم و از پی آن استراتژی های ممکن در انتخابات 1400 ریاست جمهوری (یا انتخابات 98 مجلس و شوراها) کلاسه بندی کنیم. ورود به بحث از زاویه تحلیل وضعیت سیاسی و گزینه های ممکنِ دستگاهِ رهبری کمک کننده تر است.

○ به علاوه انتخابات مجلس و شوراها ماهیتا با انتخابات ریاست جمهوری متفاوت است. بجاست خط مشی ها کاملا جدا از هم تدوین شوند. مثلا شمار گزینه های ممکن در قبال انتخابات ریاست جمهوری 3، یا 4 مورد بیشتر نیست. اما شمار واکنش های ممکن به انتخابات مجلس و شوراها عملا بی انتهاست.

● انتخابات ریاست جمهوری و رویکرد احتمالی دستگاه رهبری

○ اصلاح طلبان نمی توانند و نباید بدون تحلیل رویکردهای احتمالی دستگاه رهبری در زمینه انتخابات ریاست جمهوری برای خود و مستقلا سیاست گذاری کنند. انتخابات در ایران آزاد نیست و در توازن قوای کنونی طیف نیروهای علاقه مند به شرکت در انتخابات عملا باید از میان گزینه های مورد نظر رهبری یکی را برگزینند.

○ به احتمال بسیار زیاد آقای خامنه ای این بار هم تمایل خواهد داشت که انتخابات با مشارکت هر دو گرایش عمده در جمهوری اسلامی برگذار شود و تفاوت معناداری هم بین دو جناح تحمل شود.

هدف ایشان از این رویکرد حفظ و احیای امید اقشار مختلف مردم، تضمین قوام و دوام نظام، و نیز حفظ و ارتقاء قدرت چانه زنی و نفوذ در خارج کشور است. این تحلیل که دولت پنهان فرصت یا توان یک سویه کردن جمهوری اسلامی و حذف نهاد انتخابات را خواهد داشت اشتباه است. بسیار بسیار بعید است که دستگاه رهبری جمهوری ایران صحنه انتخابات ریاست جمهوری 1400 را به نحوی آرایش دهد که بدنه اصلی پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان، یعنی طبقه متوسط شهری، احساس کند خیری در مشارکت نیست و خانه نشینی کند.

میزان مشارکت به عوامل دیگر، از جمله رویکرد اصلاح طلبان، هم بستگی دارد، اما تاثیر این عوامل با نقش رهبری جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست.

تردید در نقش تعیین کننده دستگاه رهبری جمهوری اسلامی، تردید در این که او تائید صلاحیت شدگان را چنان برمی گزیند که سطح مشارکت پائین بماند و بدنه اصلی پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان از رای دادن امتناع کند، اصلاح طلبی را از بهره گیری حداکثری از ظرفیت های موجود محروم می کند.

● خطر دستکاری در آرای مردم

○ در نوشته آقای تاجزاده بحثی در باره درجه سلامت انتخابات، و تاثیر آن در تصمیم جناح های سیاسی و شهروندان در انتخابات، صحبتی نشده. به نظرم ضروری است اصلاح طلبان در این رابطه یک تحلیل و ارزیابی تا حد ممکن اجماعی داشته باشند.

○ شخصا تکرار اشتباه 88 را امری بس بعید می دانم. جمهوری اسلامی یاد گرفته است جرح و تعدیل ها و بده بستان ها قبل از تائید صلاحیت ها انجام شود. به علاوه زیر مجموعه های دستگاه رهبری برای بالا بردن یا پائین آوردن میزان رای هر نامزد اهرم های کم هزینه در اختیار دارند. از جمله «راضی کردن» فلان کس که با یک پرچم اصلاح طلبی رادیکال تر، یا ملاحظه کارانه تر، روش های کم هزینه و مردم پسندانه ایست که کمک می کند راه باز شود که تکلیف انتخابات در همان سویی روشن شود که وضعیت سیاسی و اراده رهبری ایجاب می کند.

○ آقای خامنه ای احتمالا متوجه شده است که زایل کردن سلامت انتخابات بشدت بحران زاست و امکان رقابت مسالمت آمیز جناح های وفادار به نظام را دشوار و حتی زایل می کند. سطح پیچیدگی و تکامل نظام سیاسی در حدی است که توسل به مکانیسمی جز صندوق رای (برگماری) برای توزیع مواضع قدرت بازی کردن با سرنوشت نظام است.

○ در ایران اگر شما نهادهای امنیتی نظامی را تحت کنترل داشته باشید و نظام حقوقی هم شما را از تکیه بر این اهرم ها برای اعمال قدرت محروم نکرده باشد، شما برای کنترل بخش انتخابی حکومت، طبیعتا ترجیح خواهید داد نه از طریق زایل کردن یا کدر کردن سلامت انتخابات، بلکه با تکیه بر این اهرم ها در شرایط پسا-انتخاباتی اقدام کنید.

● انتخابات و وضعیت رابطه ایران و غرب

○ در نوشته آقای تاجزاده اشارات معینی به مواضع امریکا و اسرائیل و عربستان و تاثیر آن در تدوین سیاست انتخاباتی اصلاح طلبان به چشم می خورد. ایشان تاکید می کند وقتی کشور این چنین زیر فشار است روش اصلاح طلبان نباید طوری طراحی شود که به انسجام و یک پارچگی ملی، برای پشت سر گذاشتن این روزهای سخت، لطمه بزند. این توجه کاملا درست است و ما باید نه فقط به جناح های حکومتی، که به مخالقان جمهوری اسلامی، به براندازان، هم آن را دائما گوشزد کنیم. اما بحث به نظرم بس فراتر از این است.

○ از پیروزی انقلاب ایران تا امروز همواره دو رویکرد متفاوت در درون نظام حاکم بر ایالات متحده امریکا نسبت به ایران وجود داشته است. محافظه کاران تندرو و طرفداران سرسخت اسرائیل خواهان مقابله صرف با ایران و تضعیف قدرت کشور ما بوده اند. و جناح های لیبرال مایل بوده اند از رقابت ایران و عربستان برای کنترل بازار نفت بهره گیرند و در عین حال به بازارهای ما هم دسترسی یابند.

همروند با پولاریزاسیون نیروها در جامعه امریکایی و غرب، این تفاوت به تدریج عمیق تر و شفاف تر شده و به سطح دوگانگی فرا روئیده است. در طول 40 ساله اخیر هیچ گاه شکاف میان دو سیاست نسبت به ایران تا این حد عمیق و تقابل آمیز نبوده است.

○ با پیروزی اوباما در نوامبر 2008 (آبان 1387) این فرصت تاریخی فراهم شد که ایران به عرصه رقابت مشروع با رقبای منطقه ای و به عرصه بازارهای جهانی بازگردد. اما هر دو جناح در جمهوری اسلامی ایران به گونه این عمل کردند که 4 ساله اول این فرصت طلایی بسوزد و منحصرا صرف منازعات داخلی شود.

فقط در 4 ساله دوم، حاکمان جمهوری اسلامی، آنهم به سختی متقاعد و متحد شدند که به درخواست ایالات متحده برای حل مناقشه هسته ای و تحریم های مربوطه پاسخ مثبت دهند.

○ شتاب و فشار اوباما برای به نتیجه رسیدن برجام با تندترین واکنش ها در عربستان و اسرائیل مواجه گردید؛ واکنشی که نقش و تاثیر معینی در تقویت و انسجام، و سپس حاکمیت دست راستی های افراطی در امریکا را هم از پی خود داشت. حاکمیتی که، علیرغم گشایش های معین در سه ماهه اخیر، هنوز روشن نیست که در 2020 خاتمه می یابد یا هم چنان برای 4 سال دیگر هم بر دوش جهان سوار خواهد ماند.

● راهبرد متقابل جمهوری اسلامی

○ حدس می توان زد که دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی ایران مایل است انتخابات ریاست جمهوری 1400 به گونه ای طراحی و تدارک شود که در صورت چرخش مثبت اوضاع در امریکا راه بازگشت به مناسبات برجامی گشاده بماند. و در صورت تداوم غلبه نیروهای ضد ایرانی چیدمان ضرور برای تحرکات استقامتی بتواند به سهولت جایگزین شوند.

○ این که در این روزها بزرگترن همایش حزبی در تمام طول تاریخ کشور تشکیل می شود و آقای ظریف، نه از زاویه یک سیاستمدار حزبی، که از زبان یک شخصیت ملی و دولتمدار، در آن سخن می راند، با توجه به شناختی که از مناسبات بیت و آقای خرازی در دست است، باید پاره ای از تمهیداتی دیده شود که ایران برای مواجه با چشم اندازهای دوگانه آتی در چیده می شود. در غرب هم این رویدادها به حساب ظرفیت هایی نوشته خواهند شد که جمهوری اسلامی ایران در دست تولید دارد تا در صورت چرخش مثبت در اوضاع جهان، به کار گرفته شوند.

○ به زبان روشن تر، با توجه به ابهامی که هنوز در تشخیص سمت گیری آینده ایالات متحده بعد از 2020 وجود دارد، دستگاه رهبری جمهوری اسلامی ایران، بازی همزمان با دو کارتِ تعاملی و تقابلی برای انتخابات 1400 را در مد نظر دارد.

○ هرگاه راه کاخ سفید به روی دموکرات هایی چون جان کری گشوده شود، انتظار می رود در جمهوری اسلامی ایران هم تیمی که ظریفت ها برای بهره در انتخابات برنده شود که برای بهره گیری از فرصت های تازه، از جمله بازسازی روابط اقتصادی با غرب، از جمله پس گرفتن بازارها از رقبای منطقه ای، آمادگی ها و توانمندی های لازم را داشته باشد.

○ و چنانچه روندها در سمت دیگر، در راستای تداوم سیاست های جاری چرخش داشت چهره ایران در عرصه بین المللی را گروهی نمایندگی کند که با زبان مقابله بیش از مذاکره آشناست.

○ گرچه مجموعه رویدادها از 3 ماه پیش به این سو برخی نشانه های تضعیف شانس انتخاب مجدد ترامپ را در خود داشته، اما هنوز خیلی زود است که در مورد نتایج انتخابات 2020 در امریکا گمانه زنی های جهت دار داشته باشیم.

● اصلاح طلبان و انتخابات 1400

○ ساختار حقوقی جمهوری اسلامی و تجارب 20 ساله اصلاح طلبان این حقیقت را محرز کرده است که اصلاح طلبان تا وقتی ساختار حقوقی و توازن قدرت حقیقی تغییر بنیادین نکرده است، گزینه ها و دامنه مانور محدود و معینی دارند.

○ چنانچه در غرب گرایش متمایل به تعامل گرایی با ایران غلبه کند و فضا فضای برجامی گردد، و دستگاه رهبری هم به این تحول واکنش مثبت نشان دهد، آنگاه اصلاح طلبان باید با تمام قدرت و با هدف بسیج حداکثری وارد عرصه انتخابات شوند و کسی را نامزد کنند که هم در جلب اعتماد جناح های عمده اصلاح طلب توانمند است و هم بیشترین ظرفیت را در بسط زمینه های تعامل با قدرت های بزرگ جهان از خود نشان می دهد.

○ چنانچه معلوم شود در انتخابات 2020 دست راستی های افراطی هم چنان صاحب قدرت می مانند و فشار تحریمی بر کشور تداوم خواهد یافت، می توان پیش بینی کرد که حکومت حالت تدافعی و انقباضی بیشتری به خود گرفته کشور به مسیر مقابله سوق خواهد یافت.

در این صورت عرصه جامعه، و نه حکومت، عرصه اصلی حضور اصلاح طلبان خواهد بود. در چنین شرایطی خط مشی مطالباتی، فعالیت مدنی و تلاش برای توان بخشی به نهادهای مدنی، اهمیت ویژه خواهد یافت و بیشترین نیروی اصلاح طلبان را شایسته است به خود اختصاص دهد.

○ در باره نوع برخورد با دولتِ مستقر (غیراصلاح طلب) کمتر می توان پیشاپیش صحبت کرد. چنانچه در 1400 فضای عمومی در عرصه بین المللی و در رابطه با ایران همچنان تنش آلود بود، باید فقط پس از شناخت دقیق شرایط و سنجش دقیق امکانات و ظرفیت های کشور در باره نوع رفتار در قبال دولت مستقر تصمیم سازی کرد. شرایط چنان پیچیده و غیرقابل پیش بینی است که اصلاح طلبان نمی توانند از قبل در باره «چه باید کرد» های خود صبحت و حتی گمانه زنی کنند.

● اصلاح طلبان و اعتراضات مردمی

○ آقای تاجزاده، و دیگر اصلاح طلبان تاکید می کنند انتخابات تنها عرصه حضور اصلاح طلبان نیست و آنها نباید از انتخابات به آن انتخابات سراغ مردم بروند.اما این تاکید کافی نیست. در این رابطه ما نیاز به یک طرح عملی جامع داریم. براندازان تکلیفشان را روشن کرده اند. آنها مصرانه تلاش می کنند هر حرکت اعتراضی و مدنی را به سطح مبارزه سیاسی علیه نظام گسترش دهند. اصلاح طلبان، چنانکه در اعتراضات دیماه و سپس هفت تپه و فولاد دیدیم هنوز نه یک نظریه روشن در این مورد دارند و نه در عمل قابل پیش بینی است که چه می کنند. در کنگره های کارگزاران و اتحاد ملت و ندای ایرانیان هم هیچ سندی یا بحثی در زمینه رابطه اعتراضات مردم و نقش اصلاح طلبان، از جمله در اعتراضات هفت تپه و فولاد، عرضه نشد.

○ تفکیک حوزه مدنی از سیاسی اهمیت بنیادین دارد. برخلاف براندازان که برای تداخل این دو عرصه تلاش می کنند، اصلاح طلبان باید برای گفتگوی میان معترضان و مسوولین حکومتی تلاش کنند. مسوولیت آنها یافتن راه حل است. مسوولیت ما نه ارتقاء دادن مبارزات مطالباتی و نه مقابله با آنها.

○ برایم روشن نیست چرا بدنه اجتماعی اصلاح طلبی هیچ برآمد سازمان یافته ای برای کمک به مردم آسیب دیده از اعتراضات یا بلایای طبیعی ندارد. تجربه تاریخی حمایت جنبش دانشجویی در سال 41-40 از سیل زدگان جنوب تهران و زلزله زدگان بوئین زهرا قابل توجه است.

کاش احزاب اصلاح طلب می توانستند اولین دفترهای ثبت نام برای اعزام هواداران داوطلب بکمک به خانواده های آسیب دیده باشند. کاش نوروز گذشته گروه های دانشجویی به دیدار خانواده های آسیب دیده از حوادث دیماه می رفتند.

تجربه اخوانی ها در جوامع سنی در زمینه برقراری ارتباط فعال با مردم محل ارزشمند است. نباید اجازه داد چهره احزاب اصلاح طلب را طوری ترسیم کنند که گویا فقط در فصل انتخابات به فکر مردم می افتند.

○ این بحث جزئیات بسیار دارد و جا دارد که جداگانه مفصل به آن پرداخته شود.

● اصلاح طلبان و جوانان

○ این که اصلاح طلبان از آستانه انتخابات 92 به بعد در انتخابات با اجماع نسبی تصمیم گیری کرده اند، نقشی تعیین کننده در بیشینه کردن حد تاثیر گذاری آنان ایفا کرده است. شکل دادن «شورای عالی سیاست گذاری» در تولید این اجماع البته که نقشی حیاتی ایفا کرده است. اما حقیقت این است که ترکیب این شورا، مثل ترکیب تمام نهادهای حکومتی، همچنان مرکب است از نسلی که از بیش از 40 سال پیش هم همچنان در صحنه بوده است.

○ تا حدود 20 سال پیش اصلاح طلبی ایران هنوز قدرت جذب از نسل جوان و برکشیدن آنان به سطح رهبری را هنوز حفظ کرده بود. از آن زمان هرچه پیش آمده ایم ظرفیت احزاب اصلاح طلب برای جذب نسل تازه محدودتر و محدودتر شده به گونه ای که امروز شورای عالی سیاست گذاری از جنبش دانشجویی و کارگری و زنان و غیره کمترین تاثیر را می گیرد و فعالین این جنبش ها هم کمترین ارتباط ارگانیک را با شورای عالی سیاست گذاری و با شخصیت های سرشناس اصلاح طلب دارند.

○ نه فقط برای مشارکت در انتخابات شوراها و مجلس و ریاست جمهوری، بلکه برای هر نوع حضور سیاسی و اجتماعی موثر، تحول بنیادین در ترکیب سنی نهادهای تصمیم ساز اصلاح طلبان ضرورتی بنیادین است. بدون این تحول نسل مردمی که از دهه 50 به بعد متولد شده اند شورای عالی را با هم سرنوشتی مواجه خواهند کرد که موتلفه اسلامی به آن دچار شد، که فدائیان و توده ای ها و جبهه ملی و مجاهدین و غیره بدان مبتلا شدند.

○ موضوع مقاله آقای تاجزاده البته موضوع دیگری است. اما وقتی او از تصمیم اصلاح طلبان در انتخابات صحبت می کند واضح است که مقصود او تصمیم هایی است که توسط تشکل های عملا موجود اصلاح طلبی اتخاذ می شود، تشکل هایی که تصمیم گیری هاشان عمدتا در «شورای عالی سیاست گذاری» همآهنگ می شود.

○ رابطه جوانان با اصلاح طلبان البته موضوع مقاله آقای تاجزاده نیست. اما همه می دانیم که بدون جوان سازی نهادهای هدایت کننده جریان اصلاحات توان آنان در جلب حمایت پایه اجتماعی در روند انتخابات با آسیب های غیرقابل جبران مواجه خواهد بود.

● فشرده کلام

1- هر طرح راهبردی اصلاح طلبان در انتخابات 1400 عملا با تصمیمات و طرح های دستگاه رهبری جمهوری اسلامی ارتباطی انفکاک ناپذیر دارد. هسته اصلی حکومت به احتمال قوی خود را برای دو وضعیت متفاوت در 2020، آماده می کند: ادامه ترامپ، بازگشت دموکرات ها.

2- چنانچه شرایط برای بازگشت دموکرات ها و غلبه فضای برجامی بر جامعه بین المللی مهیا شود، اصلاح طلبان فرصتی بسیار مطلوب خواهند داشت که برای سمت دهی رویدادها در جهت گشایش مناسبات اقتصادی کشور با جهان و پس گرفتن بازارهای از دست رفته کشور، خیز بردارند. در این صورت فضای مناسبی خواهیم داشت در جهت گشایش فضای سیاسی و مشارکت بیشتر، و حتی برای پیشبرد برخی اصلاحات ساختاری.

3 – چنانچه شرایط تحریمی و انزوای اقتصادی ما عملا ادامه یابد، اصلاح طلبان برای مدیریت اقتصاد مقاومتی و مقابله جویی با فشارهای تحریمی نامزدهای خوبی نخواهند بود. در این صورت انتخابات ریاست جمهوری عرصه اصلی حضور آنان نیست و «فعالیت در سطح جامعه» و «حفظ پیوند با پایه اجتماعی» باید در مرکز توجه قرار گیرد. در چنان شرایطی «حفظ مرزبندی از دو سو»، با حکومت و سرنگونی طلبان، وظیفه ای پیچیده، اما همچنان حیاتی باقی خواهد ماند.

4- جدا از هر طرحی که برای انتخابات 98 و 1400 درچیده شود، اصلاح طلبان باید برای غلبه بر دو ضعف بنیادین خود چاره جویی کنند: فقدان طرح و دیدگاه جامع در قبال «غیاب جوانان در ارگانهای تصمیم گیرنده» و «مطالبات مدنی و اعتراضات مردمی» و… .

 

 

Print Friendly, PDF & Email