گفتگو در باره گذار و دشواری‌ها ی آن

شاهدها و گواه‌ها ی بسیاری هست که نشان می‌دهد مردم از جمهوری اسلامی ایران بریده و گدشته اند.  اکنون همه از جمله مردان بزرگ و کوچک جمهوری اسلامی می‌دانیم که خوش‌بختانه توازن قدرت نرم در میان مردمان ایران به سوی گذار چرخیده است. یعنی مردمان ایران به‌طور چیره در جان و جهان خود از خیر جمهوری اسلامی و ادعاها و داوها ی آن گذشته‌اند، و اگر شر نرساند و بگذارد، گذار آرام رخ خواهد داد. اما شوربختانه جمهوری اسلامی حکومتی بسیار بدخیم است و از آن‌جا که هم‌چنان در پهنه ی سخت قدرت دست‌بالا را دارد، می‌خواهد با توزیع سرکوب و سرب هم تغییر توازن قدرت در پهنه ی نرم را انکار کند؛ و اگر بتواند با دست‌کاری در نهاد و سازوکاری جاری امکان تغییر توازن قدرت در پهنه ی سخت را ناممکن کنند.

در چنین شرایطی پرسش بنیادین آن است که چه‌گونه می‌توان تغییر توازن قدرت را از پهنه ی نرم به پهنه ی سخت جامعه جابه‌جا کرد؟

نه تنها کنش‌گران سیاسی که اکنون بسیاری از کنش‌گران اجتماعی و دانش‌جویی هم درگیر این پرسش شده‌اند. از جمله دانش‌جویان پنج دانش‌گاه بزرگ ایران با صدور بیانیه‌ای خواهان اندیشیدن به دش‌واری ی گذار، نهادسازی، شبکه‌سازی و پیش‌گذاشتن راه‌کارها و ترفندهایی برای گذار دمکراتیک شده‌اند.

آیا گذار از جمهوری اسلامی آن‌چنان که بخش بزرگی از نیروها ی مخالف و منتقد جمهوری اسلامی پنداشته‌اند، همانند گذار از نظام پادشاهی در ایران خواهد بود؟ و باید در انتظار برآمدن یک رهبر بزرگ و فره‌مند و شکوه‌مند همانند روح‌الله خمینی ماند و ماسید؟ یا باید از این دام‌چاله ی ذهنی گریخت و متناسب با شرایط تازه،  تازه شد و با طرحی نو و برنامه‌ای تازه راهی به رهایی آفرید؟ راه‌ها چیستند؟ و چاه‌ها کدام؟ کدام بخش از پیوستار جریان‌ها ی جای‌گزین بخشی از دشو‌اری است و کدام بخش، بخشی از راه حل؟

این همه و بیش‌تر را در گفت‌وگو با مزدک لیماکشی که یکی از سیاست‌مدارها ی کهنه‌کار ایرانی است در میان گذاشته‌ام و در پی آن بوده‌ام که این‌ کلاف درهم را بگشایم.

اجراکننده: اکبر کرمی

پشت عینک دیگران

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *