۲۰۰۰ هزار نفر ازاصفهانی‌ها با فریاد دادخواهی در مقابل دادگستری تجمع کردند

ایلنا: جمعیت بیش از ۲۰۰۰ هزار نفر است و آدم‌ها هر لحظه در حال اضافه شدن‌اند. بعضی از زن‌ها صورت‌هایشان را تا نیمه پوشانده‌اند و بعضی دیگر بی‌پروا دست‌ها را بالا می‌آورند و فریاد دادخواهی سر می‌دهند. تعداد مردان هم چشمگیر است با مشت‌های گره شده و صداهای هماهنگ.«دادستان دادستان این صدای داد ماست، صدای فریاد ماست»، «نیروی انتظامی حمایت»؛ این‌ها شعارهایی است که در این تجمع تکرار می‌شود.جمعیت یک لحظه خاموش نمی‌شود. همه با هم یکصدا فریاد می‌زنند و دادخواهی قربانیان و برگشت آرامش به شهر را طلب می‌کنند. آدم‌ها از هر سن و سال و طبقه‌ای آمده‌اند. بعضی‌ها از میان جمعیت، سعی در برقراری آرامش و رهبری بقیه دارند.کاغذ‌ها و پلاکاردهای «خشونت علیه زنان ممنوع»، «امنیت ما را تضمین کنید»، «آنچه می‌پاشی اسید نیست، نفرتی است که از خودداری و نمی‌دانی آن را کجا بپاشی» دست به دست می‌چرخد و بالای سر آدم‌ها نگه داشته می‌شود.

صدا‌ها یکی از پی دیگری بلند می‌شوند. «امنیت، آزادی؛ حق مسلم ماست»، «ای خواهر قربانی؛ در قلب ما می‌مانی» «اصفهان شهر ماست؛ امنیت حق ماست»، «زاینده رود خشک شده؛ اسید پاشی مد شده»…

سربازان و اعضای دادگستری اصفهان از داخل ساختمان به جمعیت نگاه می‌کنند. کسی از دادگستری سعی در صحبت کردن دارد اما بی‌قراری و هجمه اعتراض مردم مانع سخنرانی‌اش می‌شود.

زن مسنی با بغض از میان مردم فریاد می‌زند: نمی‌خواهم دخترم چشم‌هایش را از دست بدهد. دخترم هر روز یک بطری آب در کیفش می‌گذارد و با کلی ترس و لرز به دانشگاه می‌رود. آن یکی می‌گوید من در درمانگاه کار می‌کنم. منشی‌های خانم چند روزی است سر کار نمی‌آیند. واقعا قدم زدن در خیابان‌های شهر سخت شده است.

آن یکی می‌گوید سه هفته از اولین اسیدپاشی گذشته تا کی باید از ترس در خانه بمانیم و صدایمان درنیاید.

دختر جوانی اشک می‌ریزد و شعار می‌دهد. می‌گویند شایعه است. کدام شایعه؟ سری به بیمارستان سوانح سوختگی بزنید تا بفهمید حقیقت دارد.

دوربین‌های کوچک موبایل در حال فیلمبرداری‌اند. از هر ۵ نفر یک نفر دوربین به دست، لحظه‌ها را ثبت می‌کند.

دختر جوانی می‌گوید اگر لازم باشد بازهم به تجمع می‌آیم. عصر‌ها اصلا جرئت بیرون آمدن ندارم. دوستان هم مثل من چند روز است که در خانه زندانی‌اند. ما تا کی باید در پستو باشیم و منتظر پیدا شدن مجرمان بمانیم.

نور آفتاب ظهر کم‌کم جان می‌گیرد و ساعت به ۱۲ می‌رسد. اما آدم‌ها هنوز ایستاده‌اند و مطالباتشان را تکرار می‌کنند.

زنی از میان جمعیت سعی در آرام کردن مردم و تقاضای حضور و سخنرانی دادستان را دارد. صدایش به همه نمی‌رسد و شعار‌های مکرر جمعیت به او امان نمی‌دهد.

بالاخره دادستان عمومی و انقلاب استان اصفهان، حسن رحیمی مجال سخن پیدا می‌کند و رو به جمعیت می‌گوید: یک کارگروه تخصصی برای پیگیری این جریان تشکیل شده است. ما به‌طور دائمی درحال پیگیری این موضوع هستیم و تمام تلاش‌مان را برای برقراری آرامش در شهر انجام می‌هیم.

پرونده تشکیل شده و جریانات قضایی با جدیت دنبال می‌شود. ولی یک روزه که نمی‌توان مجرمان را دستگیر کرد که زنی از میان جمعیت فریاد می‌زند: چطور هپی‌ها را‌‌ همان روز اول دستگیر کردید؟ و بعضی می‌گویند: شما دختر نداری؟ جای قربانی‌ها بذاری؟

عده‌ای دیگر از بقیه تقاضای سکوت و اتمام صحبت‌های دادستان را دارند.

او ادامه می‌دهد: من نمی‌توانم جزییات پرونده را در اختیار شما بگذارم. چون هر چه تا امروز رشته‌ایم را پنبه می‌کند. ولی به شما اطمینان می‌دهم که شبانه روزی و بی‌منت موضوع را پیگیری خواهیم کرد تا امنیت دوباره به شهر برگردد.

برخی از میان جمعیت خود را به جلو دادگستری می‌رسانند تا سوالاتشان را شخصا از او بپرسند و از جزییات مطلع شوند. بقیه متفرق می‌شوند درحالیکه گفتگو‌ها هنوز ادامه دارد…