انتخابات فرا رسید حالا چه باید کرد؟
فضای سیاسی انتخاباتی طی هفتههای اخیر بتدریج به سود مواضع نیروهای جبهه تغییر و اصلاح چرخیده است. چند برنامه تلویزیونی و اظهارات کاندیداهای تأئید شده و پرسش و پاسخهای آنان، انظار را به سوی خود جلب کرد. مردم به عینه دیدند در صفوف به ظاهر آراسته و مطیع پیروان “رهبر معظم” چه غوغائی به پا است. در این محیط پر اختلاف و کشمکش و باند بازی، آقایان عارف و روحانی علیرغم مواضع و استدلالات محتاطانه و رقیق خود متمایز و حتا برجسته شدند. در مراسم خاکسپاری آیتلله طاهری، جمعیت شعارهای زندانی سیاسی آزاد باید گردد و در دفاع از آقایان موسوی و کروبی شعار دادند. در چند میتیگ انتخاباتی آقایان عارف و روحانی، مردم از فرصت استفاده کرده شعارهای آزادی زندانیان سیاسی سر دادند و عدهای هم بازداشت شدند. در روزهای اخیر تعدادی از روزنامهنگاران را هم بازداشت کردند.
طی دو هفته اخیر شخصیتها و نهادهای سیاسی اصلاح طلب و تحولخواه هر یک نسبت به اوضاع سیاسی واکنش نشان دادند. بخش بزرگی از صفوف اصلاحطلبان و اعتدالیون با سکوت خود به رصد کردن اوضاع مشغول شدند. بخشهائی از نیروهای مدافع تغییر و اصلاح و تحول، یا انتخابات را تحریم و یا عدم شرکت خود را اعلام کردند. تقریباً تمام امتناع کنندهگان رأی دادن را بی حاصل میدانستند. از نظر آنان “جبهه تغییر” موضع کاربردی خود را از دست داده بود. موضعگیری “امتناع و تحریم و عدم شرکت” متناسب با اوضاع حذف آقای رفسنجانی به عنوان نماینده ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالیون و در اعتراض به نظارت استصوابی و نقض آشکار حقوق مردم در کاندیدا شدن و انتخاب کردن آزادانه و به ویژه به بی حاصلی انتخابات مهندسی شده حکومت انجام گرفت. طیف نیروهای اصلاح و اعتدال در موقعیت بن بست قرار داشتند و راه حلی برای فعال شدن جدی و گسترده جبهه تغییر مشاهده نمیشد. تودههای مردم نیز با دلسردی و بیاعتنائی به نمایش مهندسی انتخابات حکومتی مینگریستند، امتناع و تحریم عمومی بیش از هر حالت دیگری در چشمانداز انتخابات قرار داشت. به گمان من موضع تحریم کنندهگان با توجه به مجموعه شرایط و زمینه ها موضعی اصولی و بیان اعتراض به روند اقتدارگرایانه انتخابات ریاست جمهوری و نقض آشکار حقوق مردم بود.
اما در این فاصله تلاشهائی هم از سوی آقای خاتمی صورت میگرفت تا بلکه راه حلی برای فعال شدن مجدد نیروهای جبهه تغییر پیدا شود. آقای دکتر عارف در غالب اصلاح طلبی و آقای روحانی در غالب مواضع اصلاحی- اعتدالی تلاش میکردند. تلاش آقای خاتمی و اصلاح طلبان و احتمالاً آقای رفسنجانی و اعتدالیون، با نظر سنجیهای انجام گرفته در نهایت به نتیجه اجماع با آقای روحانی رسید. در سوی ملت نیز تغییر روحیه بتدریج شکل گرفت. با افشاگریهای طیف اصولگرایان که هیچیک صحنه را برای اجماع میان خود ترک نمیکردند به خصوص آشکار شدن این حقیقت که خانه امپراطور اعظم از پای بست ویران است، شاخکهای حسی- تجربی ملت را تکان داد. همزمان تلاشهای آقای خاتمی و طیف اصلاح طلبان و آقای رفسنجانی که تا برخی محافل اصولگرایان درون هرم قدرت امتداد یافته بود صحنه سیاسی انتخابات پیش رو را تحت تأثیر مستقیم قرار داد. به نظر میرسد شکافهای درون دستجات حکومتی به حدی عمیق و گسترده است که تنها با یک کودتای انتخاباتی دیگر میتوانند روند سهمخواهی مردم در قدرت سیاسی و تحکیم جمهوریت را متوقف کنند.
بدینسان جبهه تغییر مجدداً روحیه و اراده اولیه خود را باز یافت. شرایط دگرگون شد. نقش و اهمیت شرایط و موقعیت جدید به گمان من نه در شخصیت و مواضع سیاسی آقای روحانی، بلکه در تحرک نوین جبهه یا طیف نیروهای اصلاح و تغییر نهفته است. این جبهه قادر است مهندسی انتخابات آقای رهبر را نقش بر آب کند. اینک او باید این درس را بگیرد که اگر جمهور مردم را از در بیرون کند از پنجره هم شده وارد میشود. این حکم تاریخ است.
سی و پنج سال از نظام پر تناقض جمهوری اسلامی میگذرد. جمهوریت ایران در کشاکش و جدال همیشگی با حکومت ولایت مطلقه فقیه که همچون اختاپوس بر آن چنگ انداخته است علیرغم فشار و سرکوب دائمی، در هر فرصتی سر بر میآورد. ریزش از حکومتگران ولائی به سود جمهوریت جادهای یکطرفه است. تا کنون هیچ روند معکوسی مشاهده نشده است. در تمام سالهای موجودیت جمهوری اسلامی حتا یک نمونه هم نمیتوان یافت که حکومت ولائی از صفوف جمهوریت ملت ایران نیرو گرفته باشد. نمونه آقای احمدی نژاد یکی از شرینترین و تلخترین تجربه حکومت ولائی و شخص “رهبر معظم” است.
من در مقاله 30 ماه مه در سایت عصرنو، بر تحریم و امتناع و سکوت تأکید داشتم. دو هفته پیش گمان میکردم راهی برای فعال کردن مردم و مشارکت وسیع آنان وجود ندارد. اما اینک نظرم را تغییر داده به مشارکت در انتخابات تأکید میکنم و امیدوارم آقای روحانی با حمایت وسیع مردم انتخاب شود. گرچه ایشان کاندیدای اصلی جبهه اصلاح و تغییر و تحول نیست اما از نظر من ائتلاف سیاسی تغییر خواهان فی نفسه مهمترین دستاورد جنبش آزادی خواهانه ملت ایران در شرایط کنونی است که در پشت کاندیداتوری آقای روحانی شکل گرفته است. با انتخاب آقای روحانی این ائتلاف میتواند به بخشی از خواستهای ملت ایران جامه عمل بپوشاند.
12 ماه ژوئن نقی حمیدیان