بنیامین نتانیاهو و علی خامنه‌ای

بنیامین نتانیاهو و علی خامنه‌ای، دشمنانِ دوست در برخورد با مسئله فلسطین

مقاله دکتر سعید پیوندی، «میان ما و فلسطِنئها چه گذشت؟»، تحلیلی بدیع و آموزنده است که بینش اشتباه بخشی از مردم و فریب ولایت فقیه در باره مسئله فلسطین را به چالش می‌کشد و آزادیخواهان را به واقع‌بینی و استمرار اخلاقی تشویق می‌کند. یکی از نکات مطرح در بحث پیوندی این است که دشمنان مطلق‌اندیش می‌توانند در کوتاه مدّت یاری‌رسان یکدیگر باشند ولی در راهبرد سیاسی برای خود و جامعه فاجعه بیافریبند.

از أغاز تقابل بین اسرائیل و مردم فلسطین در هر دو طرف اختلاف بینش وجود داشت. اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌هائی بودند و هستند که تشکیل دو کشور مستقل و روابط عادی با یکدیگر را یشنهاد می‌کردند و می‌کنند و دیگرانی که برای طرف مقابل مشروعيّت قائل نبوده و نیستند و حذف رقیب را هدف خود اعلام می‌کنند.

پیمان اسلو که اسحاق رابین نخست‌وزیر اسرائیل و یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین در سال ۱۹۹۳ آن را امضا کردند امیدوارکننده‌ترین دست‌آورد طرفداران سازش بود. طرفین متعهّد شدند که این توافق بعد از پنج سال عهد نامه صلح دائمی شود. امضای این پیمان موجب شد تا جایزه صلح نوبل ۱۹۹۴ به طور مشترک به یاسر عرفات، اسحاق رابین و شیمون پرز تعلّق گیرد.

دست‌راستی‌های فلسطینی و اسرائیلی با این پیمان مخالف بودند و برای جلوگیری از ادامه مذاکرات تظاهرات و تبلیغات دشمنانه‌ای براه انداختند. دست راستی‌های اسرائیل و حزب لیکود به رهبری بنیامین ناتانیاهو پیمان اسلو را نقض ارزش‌ها و سنّت یهود اعلام کردند، حزب کارگر را حزب نازی و اسحاق رابین را آدلف هیتلر نامیدند. این تبلیغات چنان جو خشن و انتقام جویانه‌ای در اسرائیل ایجاد کرد که «ایگال امیر» (Yigal Amir)، یک یهودی رادیکال وظیفه الهی خود دانست که اسحاق رابین را ترور کند.

حماس و جهادی‌ها نیز در پرخاشگری و متّهم کردن حامیان پیمان اسلو دست‌کمی از رقبا یا یاران یهودی خود نداشتند. یاسر عرفات تنها رهبر عرب بود که خمینی حاضر به ملاقات با او شد و بعد از مرگ خمینی نیز خامنه‌ای او را رهبر بلامنازع فلسطینی‌ها می‌دانست. روزی که عرفات با اسحاق رابین دست داد و پیمان اسلو را امضا کرد رسانه‌های ولایی و امامان جمعه او را دشمن اسلام نامیدند و وزارت خارجه نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین در ایران را از کشور اخراج کرد.

۴۴ سال است که رهبر بلا منازع جمهوری اسلامی اسرائیل را سرطان منطقه می‌نامد و مدّعی نابودی آن است. تکرار مستمر این شعار خدمت موٌثّر و مهمّی به رادیکال‌ترین گروه‌ها و سیاستمداران دست‌راستی اسرائیل و بر ضد اسرائیلی‌ها و فلسطینیان طرفدار مذاکره و هم زیستی بوده و هست. این تهدید از جانب رژیم مذهبی بنیادگرائی تبلیغ می‌شود که برنامه پیش‌رفته ساختن سلاح هسته‌ای دارد. لذا قابل فهم است که سرطان نامیدن کشور اسرائیل در تبلیغات رژیم ولائی در جامعه اسرائیل احساس ناامنی ایجاد می‌کند و دست‌راستی‌ها با اغراق‌گوئی در باره توانائی نظامی جمهوری اسلامی ناامنی جامعه را تشدید می‌کنند.

وقتی که این واقعیت با کمک نظامی ایران به حماس و حزب الله توام می‌شود، تبلیغات و تهدیدات ایران مورد استفاده ابزاری سیاستمداران و گروه‌های نژادپرست اسرائیلی قرار می‌گیرد که برای مردم فلسطین که هزاران سال در آن سرزمین زندگی کرده‌اند حقوق انسانی قائل نیستند. به بیان دیگر، تبلیغات جمهوری اسلامی یاری‌رسان اسرائیلی‌های مخالف صلح و هم‌زیستی با مردم فلسطین و ابزار تضعیف حامیان صلح و سازش بوده است.

لذا پاسخ به این سوٌال دکتر پیوندی را که «چرا در ایران آن همدردی گسترده‌ای که در بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان‌نشین با فلسطینی‌ها دیده شد خبری نیست» باید در تبلیغات فریبنده رژیم یا بی‌توجّهی عام به ماهيّت ضد ملّی و ضد اخلاقی کردار رژیم در امور منطقه جستجو کرد. در مجمع عمومی سازمان ملل متّحد فقط دو دولت هستند که با تشکیل دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین مخالفند: جمهوری اسلامی و دولت نتانیاهو. روزنامه اسرائیلی هاآرتص دولت ائتلافی نتانیاهو را دست راستی‌ترین، نژادپرست‌ترین، ضدهم‌جنس‌گراترین و خرافاتی‌ترین دولت تاریخ اسرائیل می‌نامد.(December 2, 2022)

این دولت ائتلافی دست‌راستی‌های مذهبی و غیر مذهبی در رابطه با مردم فلسطین دو جناح دارد. یک جناح حامی آپارتاید است و جناح دیگر اخراج مردم فلسطین به مصر و اردن را تبلیغ می‌کند. گروهی کشیش یهودی‌طالبانی هم هستند که می‌گویند رسالت آنها تسلّط بر سرزمین توراتی یهود است که بر مبنای آیه‌ای در (پیدایش، ۱۵.۱۸) از رودخانه نیل تا رودخانه فرات را در بر می‌گیرد.

ایرانیانی که در داخل و خارج کشور فریب تبلیغات ولائی را خورده‌اند و تصوّر می‌کنند که ولایت فقیه از مردم فلسطین دفاع می‌کند باید به این واقعيّت پی ببرند که کردار و تبلیغات رژیم بر ضد آمال و آرزوی اکثريّت بزرگ مردم فلسطین است. حماس (جنبش مقاومت اسلامی) در منشور خود نابودی اسرائیل را هدف حزب اعلام کرده است. لذا کمک‌های نظامی ایران به حماس حمایت از جنگ و تروریسم است که نتیجه آن را در فاجعه غزّه مشاهده می‌کنیم.

بربريّت حماس علیه مردم اسرائیل جنایتی است که مسبّبین آن باید مجازات شوند ولی این جنایت نمی‌‌تواند و نباید توجیه‌گر بمباران مناطق مسکونی بیش از یک میلیون فلسطینی و کشتار بیش از چهارده هزار انسان بی‌گناه، از جمله چهار هزار کودک و نوجوان، باشد. توجیه این نسل‌کشی، مثل توجیه بربريّت حماس علیه ۱۴۰۰ مرد، زن و کودک اسرائیلی، از عهده عناصری بر می‌آید که با اخلاق، انصاف و شفقت بیگانه‌اند.

یکی از راههائی که نتانیاهو و موئتلفین برای مهار مبارزات مردم فلسطین مورد استفاده قرار می‌دهند تاکتیک جدائی بیانداز و حکومت کن است. یعنی تشدید و ترغیب ناسازگاری و رقابت بین گروه‌ها و احزاب فلسطینی. در این رابطه مسئول اصلی رهبران و فعّالین فلسطینی هستند که چون دیگر مدّعیان آزادیخواهی در منطقه کثرت بینش را امری عادی نمی‌‌بینند و لذا خود و جامعه را از ایجاد تشکیلات ائتلافی متعهد به دمکراسی محروم می‌کنند. با وجود این واقعيّت تلخ آموزنده است بدانیم که بعد از تشکیل حماس نتانیاهو اعلام کرد: «هر کس می‌خواهد تلاش برای تشکیل یک کشور فلسطینی را خنثی کند باید حمایت از حماس و کمک اقتصادی به آن را بپذیرد. این بخشی از راهبرد ما است.»

منشور حماس هدف حزب را نابودی اسرائیل اعلام می‌کند و در یهودستیزی موضعی بیمارگونه دارد. پندار نتانیاهو از تائید کمک اقتصادی به این تشکیلات بی‌اعتبار کردن دولت خودگردان به رهبری محمود عبّاس و دیگر حامیان راه حل دو دولت است. روزنامه فرانسوی لیبراسیون در سال ۲۰۱۸ گزارش داد که حمایت مالی قطر به حماس از طریق اسرائیل به دست رهبران حماس می‌رسد. اسماعیل هنیه رئیس حماس از سال ۲۰۱۲ در قطر اقامت دارد و دفتر سیاسی او در دوحه پایتخت قطر واقع است. به گفته مرکز مطالعات عربی واشنگتن که به قطر نزدیک است دوحه از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار به غزّه کمک کرده است. قطر مرکز بزرگترین پایگاه نیروی هوائی آمریکا در خاور میانه است. تعداد سربازان آمریکائی که در این پایگاه مستقر هستند ۱۱۰۰۰ نفر است. اسرائیل هم سالها است با قطر روابط سیاسی و داد و ستدهای غیر رسمی دارد.

کمک‌های نظامی ایران به حماس واقعيتی مورد تایید عام است ولی امام غایب به ولی فقیه اجازه نمی‌‌دهد که مقدار و نوع این کمک‌ها را به اطّلاع علاقمندان برساند. همانطور که مقدار و نوع کمک‌های وسیع اقتصادی و نظامی ایران به سوریه، عراق، یمن، حزب‌الّله لبنان و دیگر نیروهای نیابتی ولی فقیه در منطقه نا معلوم است. حتّی اعضای مجلس جمهوری اسلامی از چند و چون این مخارج آگاهی ندارند.

مسیحیان انجیلی که بخش مهمّی از ائتلاف حزب جمهوری‌خواه آمریکا را تشکیل می‌دهند از حامیان فعّال و موٌثر رادیکال‌های یهودی در اسرائیل هستند. کشیش جان هاگی (John Hagee)، رئیس سازمان مسیحیان متّحد برای اسرائیل، مدعی است که وقوع هولوکاست بوسیله آلمان نازی خواست خداوند و هدف آن باز گرداندن یهودیان به اسرائیل بود.‌ هاگی بر این باور است که وقتی اسرائیل بر سرزمین توراتی خود حاکم شود مسیح به زمین باز خوهد گشت.

گروه دیگری از مسیحیان انجیلی که گویا از خمینی و طالبان الهام گرفته‌اند معتقدند که در آخر زمان که نزدیک است قوم یهود یا به مسیحيّت می‌گروند یا در شعله‌های آتش نابود خواهند شد و بعد از آن هزار سال صلح در جهان بر قرار خواهد شد. دکّان امام زمان در تشیع تقلید از مسیحیان انجیلی است.

تا زمانی که دولت اسرائیل حقوق ملّی مردم فلسطین را نفی می‌کند و با تشکیل کشور مستقل فلسطین مخالف است رشد گروه‌های تروریستی چون حماس محتمل خواهد بود. یهودیان و فلسطینیان از سرزمین تاریخی خود خارج نخواهند شد و هم زیستی تنها راه زندگی امن و امیدوار برای جملگی است. مطلق اندیشان مذهبی و غیر مذهبی که تقابل بین اسرائیل و فلسطین را نزاع بین خیر و شر یا خوب و بد می‌دانند در عمل از جنگ و اجحاف دفاع می‌کنند و با منطق گفتگو بیگانه‌اند.

«نیر آویشی کوهن» (Nir Avishi Cohen) یک افسر وظیفه ارتش اسرائیل روز حمله حماس به اسرائیل در ایالت تکزاس آمریکا سفر می‌کرد. فردای آن روز دستوری از وزارت دفاع کشورش دریافت کرد که برای شرکت در حمله به غزّه خود را معرّفی کند. آقای کوهن روز بازگشت به اسرائیل مقاله‌ای برای نیویورک‌تایمز نوشت تحت عنوان: I Am Going to War For Israel. Palestinians Are Not My Enemy. The New York Times, October 13, 2023. من می‌روم که برای اسرائیل بجنگم. فلسطینی‌ها دشمن من نیستند.

بعد از خوندن این مقاله آموزنده مطلع شدم که او کتابی هم تحت عنوان: I love Israel and defend the rights of Palestinians. «من اسرائیل را دوست دارم و از حقوق فلسطینیان دفاع می‌کنم» نوشته است.

«نیر آویشی کوهن» بعد از پژوهش ساختاری و عادلانه خود به این نتیجه می‌رسد که صلح و همزیستی اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها در دو کشور مستقل تحقق‌پذیر است و برای رسیدن به این هدف ضروری است که مردم اسرائیل از حاکميّت نژادپرست نتانیاهو و شرکا رهائی یابند و مردم فلسطین از شر و خرافات حماس و جهادی‌ها.

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *