نشست امنیتی دو روزه ورشو با موضوع صلح و امنیت در خاورمیانه پایان یافت و در بیانیه پایانی میزبانان کنفرانس اشارهای به کشور خاصی نشده است.
در عین حال در کنفرانس مطبوعاتی پایانی این نشست، وزرای خارجه آمریکا و لهستان که میزبان نشست بودند بارها از ایران به عنوان یک “تهدید امنیتی” نام بردند.
مقامات جمهوری اسلامی نشست دو روزه ورشو با عنوان صلح و امنیت در خاورمیانه و به میزبانی وزرای خارجه لهستان و آمریکا را یک کنفرانس ضد ایرانی تلقی کردهاند.
در این نشست وزیران امور خارجه دهها کشور از جمله چند کشور عربی و نخست وزیر اسرائیل شرکت داشتند اما هیچ مقامی از ایران به این کنفرانس دعوت نشده بود.
نخست وزیر لهستان: ایران به خاطر مواضعاش به این کنفرانس دعوت نشد
در این کنفرانس خبری، یاسک چاپوتوویتز، وزیر امور خارجه لهستان در پاسخ به سوالات خبرنگاران، بر هم نظری با کشورهای اروپایی در خصوص پایبندی کشورش به توافق هستهای با ایران (برجام) تأکید کرد.
با این حال، او ساز و کار مالی اروپا را که مایک پنس، معاون دونالد ترامپ اقدام اروپا برای نقض تحریمها دانسته، سازوکاری نمادین خواند. او گفت که شرکتهای بزرگ خودشان پا پس کشیدهاند و اضافه کرد اگر این ساز و کار در سطح دارو و غذا بماند شاید مثبت هم باشد.
بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا از حضور در سطح عالی این کنفرانس سر باز زدهاند و مقاماتی در سطح پایین را به این نشست فرستادند که چنین اقدامی از سوی برخی، به معنای ادامه اختلافات میان این اتحادیه و ایالات متحده آمریکا قلمداد شده است.
یاسک چاپوتوویتز، وزیر امور خارجه لهستان در پاسخ به سوال رادیوی ملی لهستان درباره اینکه قرار بود هیچ کشوری در این کنفرانس هدف قرار نگیرد گفت: “این برای من هم غافلگیر کننده بود که همه کشورهای حاضر در کنفرانس همنظر بودند که ایران امنیت منطقه خاورمیانه را به خطر انداخته است”.
یاسک چاپوتوویتز اعلام کرد در ماههای آینده وزیر خارجه آمریکا و جرد کوشنر، مشاور و داماد ترامپ پیشنهادهای تازهای خواهند داد و کشورهای عرب و اسرائیل دیدگاههای مشترکی پی خواهند گرفت.
وزیر امور خارجه لهستان تأکید کرد که ایران به خاطر مواضع و برخوردهایش به این کنفرانس دعوت نشد.
وزیر خارجه آمریکا: نشست تاریخی بود
وزیر خارجه آمریکا نیز اعلام کرد این یک نشست تاریخی بود که در آن رهبران اسرائیلی و کشورهای عرب در یک اتاق نشستند و با هم بر سر خطر مشترک ایران و تجاوزگری جمهوری اسلامی گفتوگو کردند.
آقای پمپئو هم تأکید کرد که هیچ کدام از کشورها در خصوص “خطر ایران” اختلاف نظری نداشتند.
او گفت “آمریکا به دنبال تحریمهای بیشتر است و فشار بیشتری به حکومت ایران خواهد آورد. این به مردم ایران کمک میکند که مردم ایران به ثروتی برسند که حکومت ملاها از آنها دریغ کرده است”.
“ایالات متحده به دنبال مجاب کردن دنیا است تا روحانیها و قاسم سلیمانیها و حکومت ملاها نتوانند به پولی دست یابند که به بزرگترین حامی تروریسم در دنیا تبدیل شوند”.
پیش از این، نخست وزیر اسرائیل در دیدار با وزیر خارجه آمریکا گفته بود: “۶۰ وزیر خارجه، نخست وزیر اسرائیل و وزرای خارجه کشورهای عربی مهم کنار هم ایستادند و با قدرت، صراحت و هماهنگی ویژهای علیه تهدید مشترک از جانب رژیم ایران سخن گفتند”.
ساعتی بعد مایک پنس، معاون وزیر خارجه آمریکا و دیگر میهمان این نشست، ایران را “بزرگترین تهدید صلح و ثبات” دانست.
***
آیا نتانیاهو در ورشو از ‘جنگ با ایران’ سخن گفت؟
آیا نخستوزیر اسرائیل در حاشیه نشست ورشو از “جنگ با ایران” سخن گفت؟ این پرسشی است که هم رسانههای فارسی و هم برخی رسانههای انگلیسی و حتی عبری در تلاشند تا پاسخ آن را بیابند.
ماجرا از این قرار است که آقای نتانیاهو روز چهارشنبه و در آستانه نشست ورشو، در جمع چند خبرنگار درباره این اجلاس اظهارنظر کرد.
او در این اظهارنظر کوتاه که به زبان عبری است، درباره اهمیت حضور اسرائیل در کنار چند کشور عربی (مانند عربستان، امارات و بحرین) سخن میگوید.
آنگونه که نخستوزیر اسرائیل در این مکالمه کوتاه به تصویر کشیده، کشورش پیشتر هم در مذاکراتی مشابه درباره ایران با کشورهای عربی شرکت کرده، اما اهمیت نشست ورشو از نگاه او این است که اینبار همه چیز علنی است. گویی پیش از این مذاکراتی مخفیانه انجام شده است.
اما نکته خبرسازی که به یک جنجال کوچک توییتری هم تبدیل شد، جمله پایانی آقای نتانیاهو است.
بر اساس نخستین ترجمه انگلیسی دفتر نخستوزیر اسرائیل، او گفت که اهمیت ماجرا در این است که “نمایندگان کشورهای مهم عرب” با اسرائیل بر سر یک میز نشستهاند تا درباره “پیشبرد منافع مشترک جنگ با ایران” مذاکره کنند.
این ترجمه خیلی زود با واکنشهایی روبهرو شد و چنانکه شبکه خبری “ان بی سی نیوز” گزارش داد، حتی مقامهای آمریکایی را نیز نگران کرد. به نوشته این رسانه، مقامهای آمریکایی خیلی زود بعد از این اظهار نظر با مقامهای اسرائیلی تماس گرفتند و از آنها توضیح خواستند.
در عین حال، ویدئوی اظهارات آقای نتانیاهو به زبان عبری در همین زمان در توییتر منتشر شده بود و این موضوع موجب شد تا چند روزنامهنگار اسرائیلی درباره دقت در ترجمه این اظهارنظر، تردیدهایی بیان کنند.
این تردیدها درباره ترجمه واژهای عبری بود که آقای نتانیاهو استفاده کرده و به گفته برخی از این روزنامهنگاران، معنایی دوگانه دارد و ترجمه به “جنگ” یا در واقع “war” به انگلیسی ترجمه دقیقی نیست.
اما نکته مهمتر این بود که این ترجمه توسط دفتر نخستوزیر اسرائیل انجام شده بود و به همین دلیل در ابتدا اینگونه به نظر میرسید که فارغ از معنای دوگانه یک واژه، آقای نتانیاهو یا دستکم دفتر او، اصرار دارند که او از “جنگ با ایران” سخن گفته است.
آنچه موضوع را خیلی زود پیچیدهتر کرد این بود که دفتر آقای نتانیاهو، توییت انگلیسی حاوی واژه “جنگ” را ساعتی بعد از انتشار پاک کرد و توییت دیگری منتشر کرد که در آن دیگر از واژه “جنگ” خبری نبود و واژه “مبارزه” جایش را گرفته بود.
در نهایت دفتر آقای نتانیاهو در حساب کاربری مخصوصی که برای زبان فارسی دارد، ویدئوی کامل را با زیرنویس فارسی منتشر کرد که در آن آمده: “این در واقع نشستی آشکار با نمایندگان کشورهای عربی مهم است که به هدف پیشبرد منافع مشترک مبارزه با رژیم ایران، با اسرائیل سر یک میز مینشینند.”
هر چند که این ترجمه هم از سوی برخی، از جمله آرون هلر جمله خبرنگار آسوشیتدپرس در بیتالمقدس که همراه نخستوزیر اسرائیل است، زیر سئوال رفت. او در توییترش نوشت واژهای که آقای نتانیاهو به عبری استفاده کرده، به معنای “جنگ” است.
روزنامه جروزالم پست نیز در گزارشی با اشاره به جنجال پیش آمده نوشت که نخستوزیر اسرائیل از “جنگ با ایران” صحبت کرده است، اما در نهایت ترجمه انگلیسی سخنانش، تغییر کرده.
آنگوس کینگ، سناتور آمریکایی از ایالت مین و عضو کمیته اطلاعاتی سنا نیز در مصاحبه با “انبیسی نیوز” گفته است که منظور آقای نتانیاهو “جنگ با ایران” است. او گفته است: “نتانیاهو میداند چه میگوید.”
آقای نتانیاهو که برای شرکت در نشست ورشو، راهی این شهر شده، در شبکههای اجتماعی حضور پررنگی دارد و دفترش اظهاراتش را به زبانهای مختلف از جمله فارسی منتشر میکند.
او اخیرا یک کانال تلگرامی مخصوص نیز به زبان فارسی و برای مخاطبان ایرانی راهاندازی کرده است.
بی بی سی
****
پشت و روی کنفرانس ورشو
سخنرانی مقامهای آمریکایی در کنفرانس ورشو لحن تند و بسیار گزندهای در برابر ایران داشت اما سخنان آنان چندان هم بیسابقه نبود. در واقع چند ماهی است که رهبران آمریکا از هر فرصتی برای حمله به سیاستهای جمهوری اسلامی و مسئولان بلند پایۀ آن استفاده میکنند به گونهای که این حملات لفظی به صورت امری عادی در واشنگتن در آمده است.
از این رو، اهمیت کنفرانس ورشو را صرفاً نباید در نوع مواضع علنی مایک پنس و مایک پمپئو که در مجموع حاوی افشای نکتۀ تازهای از استراتژی آمریکا در برابر ایران و یا به طور کلی خاورمیانه نبود، جستجو کرد. بر این اساس، به نظر میرسد هدف اصلی کنفرانس نه در اظهارات و سخنرانیهای علنی و روی پرده بلکه در جلسات و کارگروههای محرمانه و پشت پرده پیگیری شده است.
جزئیات سخنرانیها و مذاکراتِ پشت درهای بسته در کنفرانس ورشو به عمد انتشار عمومی پیدا نکرده است، اما از همان مقدار اطلاعات اندکی که محافل آمریکایی و اسرائیلی به بیرون درز دادهاند؛ میتوان نتیجه گرفت که حرف اصلی طرفهای شرکت کننده در کنفرانس این بوده است که کشورهای عرب و اسرائیل خواهان دستیابی به صلح با یکدیگرند، ولی ایران در مسیر آنان مانعتراشی و کارشکنی میکند. با این حساب، به زعم آنان ایران با نوع فعالیتهای خود و بخصوص از طریق حمایت از گروههایی مانند حماس، جهاد اسلامی و حزبالله لبنان مانع اصلی صلح و ثبات پایدار در خاورمیانه است و از این جهت، باید در اولویت برخورد مشترک آنان قرار گیرد تا راه صلح گشوده شود.
البته این نوع داوری در بارۀ رفتار ایران هم به نوبۀ خود حرف تازهای در بر ندارد و تا کنون نیز بارها به نحوی تلویحی از سوی طرفهای درگیر در مناقشه مطرح شده است. در واقع مسئلۀ مهم در این میان این است که حاضران در کنفرانس ورشو برای مقابله با ایران بر روی چه موارد خاصی تفاهم کردهاند و یا قرار است بر اساس توصیههای کارگروه تعیین شده از سوی کنفرانس بر روی آن تفاهم کنند.
این بخش از کار کنفرانس را به نظرم باید جدی گرفت و بیاهمیت شمردن آن بخصوص از سوی رسانهها و دلخوش داشتن به اینکه اروپاییها در سطحی پایین در آن شرکت داشته و یا در بیانیۀ پایانی کنفرانس نامی از ایران برده نشده است، چشم بستن به روی واقعیتهاست.
واقعیت این است که حضور پنج همسایۀ جنوبی ایران در کنار مغرب و مصر و اردن در کنفرانس که ائتلافی را با هم تشکیل دادهاند، از جهاتی مهمتر از حضور اروپائیان است چرا که جمع این کشورها توان لابیگری مؤثری در جامعۀ بینالمللی دارد و برخی از آنها به دلیل موقعیت همسایگی، میتوانند در تنگتر کردن حلقۀ محاصرۀ اقتصادی ایران نقش جدی بازی کنند.
آنچه اما در این میان به ایران مربوط میشود این است که آیا میخواهد همچنان خود را به عنوان مخالف سرسخت هرگونه راه حل سیاسی و مسالمتآمیز برای مسئلۀ فلسطین معرفی کند؟ به نظرم مادامی که ایران بر این نکته اصرار داشته باشد، حرف آمریکا و متحدان منطقهایاش در سطح جامعۀ جهانی گوش شنوایی خواهد داشت. ولی اگر ایران همانطور که محمد جواد ظریف نیز یک بار اشاره کرد، نابودی اسرائیل را به عنوان تنها راه حل مشکل فلسطین در عمل دنبال نمیکند، بهتر است آن را به زبانی رسمی اعلام کند. در آن صورت نه فقط فضای جهانی علیه آن تغییر خواهد کرد بلکه راستگرایان اسرائیلی که خود مانع اصلی دستیابی به هر گونه صلح با فلسطینیهایند، آماج فشارهای بینالمللی قرار خواهند گرفت و آمریکا هم امکان دفاع از آنان نخواهد داشت.
اینکه فردی مانند نتایناهو که در پی تداوم اشغال کرانۀ باختری و مخالف تشکیل کشور مستقل فلسطینی و در نتیجه مانع استقرار صلح واقعی در منطقه است، با توسل به برخی مواضع ایران خود را در موقعیت صلحخواهی نشان دهد، دردی است که درمان آن فقط با یک جملۀ کوتاه و صریح و رسمی از طرف ایران یعنی اعلام “حمایت از تأسیس کشور مستقل فلسطینی در سراسر کرانۀ باختری و بیتالمقدس شرقی” امکانپذیر است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
***
نتیجه اجلاس ورشو؛ تهران خوشخیالی نکند
به غیر از نزدیکی بیشتر بخشی از اعراب حاشیه خلیج فارس با اسرائیل اجلاس ورشو به نتایج ملموس و بلاواسطهای منجر نشد. این اما نباید تهران را به ارزیابی غیرواقعی از شرایط بینالمللی و نادیدهگرفتن معضلات در رویکردهای خود سوق دهد.
اینکه در کنفرانس ورشو در اتاقهای دربسته و در مذاکرات غیررسمی کدام بحثها و توافقات صورت گرفته، هنوز معلوم نیست، ولی آنچه که آشکار است، کنفرانس دستاور ملموس و معینی نداشته است، چه از جهت طرح ابتکارهای تازه برای تشدید فشار بر تهران که هدف اصلی دولت آمریکا و اسرائیل است، چه به لحاظ جذب متحدانی بیشتر در این راستا، چه در زمینه تشدید شکاف در اتحادیه اروپا به سود منزویسازی آلمان و فرانسه و اسپانیا و ایتالیا و … (حامیان برجام) و چه از بابت اعلام موفق ولو گوشههایی از «طرح قرن» برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطینیها.
کنفرانس همان روزی برگزار شد که وزرای خارجه فرانسه و آلمان (شاید عامدانه و در دهنکجی به کنفرانس ورشو) در یک مقاله مشترک راهبردی که در آستانه کنفرانس امنیتی مونیخ منتشر شد، یکجانبهگرایی آمریکا را روی میز محاکمه نشاندند و از تشدید تلاش مشترک خود برای حفظ چندجانبهگرایی و نهادهای بینالمللی و حراست از توافقات بینالمللی که برآمد ناسیونالیسم مهاجم و خودمحور را مانع شود سخن گفتند. ورای این که این مواضع در شرایطی که خود اتحادیه اروپا هم با معضل واگرایی و برآمد راست پوپولیست روبرو است تا چه حد ما به ازای عملی پیدا کند، مخالفخوانی ضمنی آن با مباحث کنفرانس ورشو نامریی نبود.
کنفرانس سوچی هم که همان روز پنجشنبه و با حضور روسای جمهور روسیه، ایران و ترکیه برگزار شد عملاً در سایه اعلام خروج آمریکا از سوریه معنا و مفهوم دیگری یافته بود و لزوماً از افزایش قدرت مانور واشینگتن برای تشدید فشار بر ایران در سوریه حکایت نداشت، مگر آنکه دوری تدریجاً ملموس میان مسکو و تهران (با تشویق یا بدون تشویق اسرائیل و آمریکا) در زمین سوریه افزایش یابد و در تلفیق با فشار نظامی اسرائیل، محدودشدن قدرت مانور ایران در این کشور را بیشتر رقم بزند.
در زمینه نزدیکی اعراب و اسرائیل بر مبنای درکی مشترک از تهدیدی به نام ایران، شاید که ماجرا به سود دولت اسرائیل و منزویسازی بیشتر ایران تمام شود، ولی این که کشوری مانند مصر هم در سطحی نازل در کنفرانس شرکت کرده بود و قطر و لبنان و عراق و الجزایر و تونس هم حضور نداشتند امر بیاهمیتی نبود. فقدان هر گونه بیانیه پایانی در کنفرانس نیز نشانی از موفقیت آن به دست نمیداد. تشکیلات خودمختار فلسطین هم ابایی نکرد که بگوید نزدیکی اعراب و اسرائیل و میداندادن به حضور بینالمللی آسانتر این کشور تنها آن را در ادامه اشغالگری مبرمتر و پایدارتر خواهد کرد. اینها همه اما نافی این واقعیت نیست که چه موفقشدن تلاش نتانیاهو به نزدیکی بیشتر به کشورهای عربی و حضوری فعالتر در گستره منطقه و بینالمللی، چه تداوم نخستوزیری او در اسرائیل و چه توفیقش در به حاشیهراندن مسئله فلسطینیها از جهاتی به سیاست تحریکآمیز تهران در مسائل منطقهای و از جمله شعار نابودی اسرائیل و حواشی پررنگ آن مربوط میشود.
از سویی، روزی که آمریکا میخواست به عراق حمله کند، اتحاد برخی از کشورهای اروپای شرقی را بسنده دانست و دونالد رامزفلد، وزیر وقت دفاع آمریکا به ریش آلمان و فرانسه خندید که اگر همراهی نمیکنید، نکنید، به شما نیازی نداریم. در کنفرانس ورشو ولی گله و شکایت مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا این بود که چرا متحدان اروپایی دست از حمایت برجام برنمیدارند تا منزویسازی ایران بهتر پیش برود.
لهستان نه توانست این قولش را ثابت کند که کنفرانس جهتگیری ضدایران نخواهد داشت و نه به این مدعا جامه عمل بپوشد که گویا میخواهد به عنوان پلی میان آمریکا و اتحادیه اروپا و نزدیککردن مواضع آنها عمل کند. در عمل دولت لهستان در قیاس با آمریکا و اسرائیل نقشی در هدایت و دستور کار کنفرانس نداشت و بیشتر نقش کترینگ و تر و خشککردن مهمانها را به عهده گرفته بود، با این امید که در راستای مقابله با تهدیدی که از روسیه متوجه خود میداند حضور نیروهای آمریکایی در خاک خود را دائمی کند و با کمک واشینگتن نقشی محوری در تامین انرژی اروپا، به ضرر روسیه و آلمان، به عهده بگیرد.
عدم توفیق اجلاس شورای امنیت در نیویورک در سپتامبر گذشته که قرار بود با ریاست دونالد ترامپ و با محوریت موضوع ایران جبهه مقابله با جمهوری اسلامی را قویتر و منسجمتر کند عملاً در برکناری خانم هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل که مبتکر این جلسه بود، نقش پررنگی داشت. از اینکه توفیق ناملموس کنفرانس ورشو به جدایی تیم ترامپ از این یا آن مسئول برگزارکننده کنفرانس بیانجامد، البته نشانهای در دست نیست، ولی امری صد درصد منتفی نیست.
دستاورد اندک یا متوسط کنفرانس ورشو البته نباید در تهران کسانی را به حقانیت راه و روش خود برساند و به این درک بکشاند که اروپا ولو با تلاش برای حفظ برجام، در برخی از عرصههای دیگر، از جمله مقابله با نوع نگاه ایران به مسئله اسرائیل همراهی نخواهد کرد. خود حضور ولو سطح پایین اروپاییها در کنفرانس نشانه وجود برخی اشتراکات هچنان موجود میان دو سوی اقیانوس است.
در واقع این نهایتاً تهران است که باید به این درک برسد که سیاست نگاه به شرق یا رویکرد مبتنی بر مقابله با تحریمها به هر قیمت و با این استدلال که گویا با رفتن احتمالی ترامپ در دو سال آینده و بدون نیاز به تغییر در مواضع منطقهای و بینالمللی ایران فرجی اساسی حاصل خواهد شد، جواب نخواهد داد. با توجه به بیانیه تازه آیتالله خامنهای به مناسبت چهل سالگی انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی هنوز تا رسیدن به این درک و دریافتها فاصله زیادی دارد؛ فاصلهای به بهای پسگشت و سکته کشور در توسعهای که همین حالا هم بسیار از روند مقتضی و مطلوب خود به شدت عقب افتاده است.
حبیب حسینیفرد
رادیو فردا