استراتژی تعلیق
تأخیر در اعلام حضور نامزدها در انتخابات خواسته یا ناخواسته تبدیل به یک استراتژی انتخاباتی شده است. اگر در دورههای قبل حضور نامزدها تاحدودی عیان بود و این عیانبودگی به شور انتخابات دامن میزد، در این دوره شاهد سیاست یا استراتژی تعلیق هستیم. اگر در دورههای گذشته دوقطبیسازی تنور انتخابات را گرم میکرد، در این دوره تعلیق این کار را انجام میدهد؛ استراتژیای که درنهایت به دوقطبیسازی میانجامد. در این میان هرچقدر به روزهای انتخابات نزدیک میشویم، سیاست تعلیق بیشتر میشود و مردمی که تا دیروز با بیاعتنایی از کنار انتخابات و نامزدهای آن میگذشتند، گوشهایشان تیز شده و درصددند بفهمند درنهایت چه کسی نامزد خواهد شد. این نتیجهگرایی از ویژگیهای بارز سیاست تعلیق است: «چه خواهد شد؟ چه کسی خواهد آمد؟ چه کسی پیروز خواهد شد؟». اینک بر کسی پوشیده نیست برخی که تا دیروز به انتخابات بیاعتنا بودند، این روزها با این پرسش روبهرویند که چه کسی نامزد خواهد شد: «آیا رئیسی میآید؟ ظریف چه خواهد کرد؟ آیا لاریجانی در لحظههای پایانی نامنویسی خواهد کرد؟ اگر رئیسی نیاید حضور قالیباف جدی است؟». این پرسشها به تعلیق روایت و کشش آن میانجامد. پس میتوان اینگونه نتیجه گرفت که روایتسازی انتخابات تعلیقی است و ایجاد تعلیق از عرصه ادبیات و سینما به سیاست گام نهاده است. تعلیق در رمان و فیلم نقشی اساسی دارد. برخی از فیلمسازان بر این باور افراطیاند که تماشاگر در همان پنج دقیقه اول تصمیم خود را برای ماندن یا نماندن در سالن سینما خواهد گرفت و البته خوانندگان رمان صبورترند و دو فصل اول و دوم را اگر چندان بلند نباشند، دوام خواهند آورد. اگرچه آثار بزرگ و ماندگاری در سینما و ادبیات از تعلیق سود جستهاند اما قابلانکار نیست ایجاد تعلیق در خواننده بیش از هر چیز استراتژیای پوپولیستی است برای جذب و پای کار نگاهداشتن خواننده و تماشاگر. این استراتژی پوپولیستی در سیاست تأثیری دوچندان دارد؛ چراکه با امر واقع یعنی معیشت و چگونگی شیوه زندگی مردم گره خورده است و بعید است مردم به سرنوشت خود حتی در ناباوری به بهبود اوضاع بیاعتنا بمانند. از اینرو هرچقدر به انتخابات نزدیک میشویم، تنور انتخابات گرم شده و اینبار هم با گرمشدن تنور انتخاباتی اصلاحطلبان اقبال بیشتری خواهند داشت. پس جای شگفتی نیست که آنان با همه بیمهریهایی که دیدهاند، بیش از دیگران در پی یک انتخابات پرشور باشند. آنان در انتخاباتی پیروز خواهند شد که سد رأی ایدئولوژیک اصولگرایان را بشکنند. این کار، کار بسیار دشواری است، خاصه اگر نامزد اصولگرایان ابراهیم رئیسی باشد. امروز اصلاحطلبان بیشازپیش این وضعیت را درک کردهاند که چه زود دیر میشود. ابراهیم رئیسی که در مناظرههای سال 92 ضربات سنگینی را تحمل کرده است، اینک با عملکرد نهچندان موفق روحانی به میدان بازگشته تا آن شکست را جبران کند و تماشاگران چشم به موفقیت او دوختهاند. این همان روایت سیاست تعلیق یا استراتژی تعلیق است. این شرایط زمانی دگرگون خواهد شد که اصلاحطلبان در روزهای باقیمانده به موفقیتهایی جدی در عرصه بینالمللی دست یابند که اگر چنین شود، اینبار اصلاحطلبان با محمدجواد ظریف پا به میدان خواهند گذاشت. گرانیگاه سیاست تعلیق همینجاست که از دل آن مجددا دوقطبی تازهای خلق خواهد شد. در غیراینصورت با انتخاباتی آرام روبهرو خواهیم بود که به پیروزی یکی از نامزدهای اصولگرایان میانجامد. در این شرایط و بیرون از شرایط دوقطبی، قالیباف و جلیلی از سوی اصولگرایان اقبال بیشتری خواهند داشت و اعتدالیون هر دو جناح، اصلاحطلب و اصولگرا که بیش از هر چیز سودای ماندگاری در قدرت را دارند چشم به علی لاریجانی خواهند دوخت. حمایت از نامزدی علی لاریجانی فارغ از هر نتیجهای برای اصلاحطلبان شکستی جدی در عرصه سیاست است. در این دوره نامزدهای حاشیهای را هم نباید نادیده گرفت. چهرههایی همچون سعید محمد و آذریجهرمی که در یک گسست میتوانند به پدیدههای انتخاباتی تبدیل شوند و به پیروزی برسند. دولت و ملت ایران تجربه سالهای 84 را هرگز فراموش نخواهد کرد. این صورتبندی بیش از آنکه منجر به آگاهی از پیروزی چهره یا جناح سیاسی در آینده انتخابات باشد، نشانگر تأثیر استراتژی تعلیق یا سیاست تعلیق در همه ابعاد این انتخابات است.
احمد غلامی . سردبیر
شرق ۲ اردیبهشت