انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است

مطابق حال روز، سری به آزمایشگاه «انتخابات» سازمانیافته‌ی ولایت فقیه می‌زنیم و می‌بینیم شماری از مردم سخت مشغول کار هستند تا برای بهسازی اوضاع، آرای یکی از نامزدهای منتصب نهادهای ولایت فقیه را بیفزایند و مطلوب منصوب شده را از صندوق بیرون بکشند تا مگر گشایشی در کار شود. در اینجا همان پرسش عالمانه پیش می‌آید که:

مگر چندین و چند بار اینگونه «انتخابات» پیش نیامد و مردم پای صندوقها نرفتند و حتی مطلوب منصوب شده را از میان مطلوبان نهادهای ولایت فقیه بیرون نکشیدند. حاصل کار چه بود؟ رسیدن از بازرگان و بنی‌صدر آزادیخواه به احمدی‌نژاد و رئیسی سرکوبگر. «ولایت فقیه» هر بار با انتخاب یا یک ضدانتخاب را از صندوق بیرون آورد و یا مدافع انتخاب آزاد بیرون آمده از صندوق رأی را به اجرای اوامر خود منصوب و یا مجبور کرد. دولت و رئیس آن اگر در مواردی حرفی در سیاست کلان داشت پنبه آن سیاست توسط «ولایت فقیه» زده شد. استبداد فقاهتی هر بار انتخابات را از محتوای موعود تهی کرد و از آن برای داغ کردن بازار شرکت مردم به سود خود بهره گرفت. بازار داغ انتخابات تا کنون بیشتر در خدمت استبداد و دشمنان آزادی انتخابات بود. هیچ انتخابی نبود که قدرت استبداد را تحدید کند. بر عکس، همواره خامنه‌ای شرکت را رأی به نظام ترجمه کرده است.

چه کسی با اینگونه انتخابات مخالف است و در آن شرکت نمی‌کند یا آن را تحریم می‌کند؟ بخش بزرگ‌تر چنین نیرویی از پیگیرترین مدافعان اصل انتخابات آزاد هستند. تنها در ایران نیست که گاه عدم شرکت در انتخابات یا تحریم آن یک وسیله دفاع از آزادی انتخابات است.

چه کسی در این انتخابات شرکت می‌کند؟ آیا بخش بزرگی از شرکت کنندگان جویندگان یک امکان یا روزنه برای رفتن به سوی آزادی انتخابات نیستند؟ تنها در ایران نیست که گاه شرکت در یک انتخابات بد وسیله دفاع از اصل انتخابات می‌شود؟ چه کسی نمی‌داند، یا سرگردان است یا نومید است؟ چنین اتفاقی نیز امری طبیعی در این وضعیت به‌غایت پیچیده است.

پس، شرکت یا شرکت نکردن در انتخابات به خودی خود بیانگر نیات نیک یا نانیک نیست. شرکت یا عدم شرکت و تحریم می‌تواند با هدف یگانه‌ی به دفاع از دموکراسی انجام شود. نتیجه‌ی عملی بهتر هر کدام نیز نافی آمال نیک آن دیگری نمی‌تواند باشد.

پس، نسبت دادن اهداف و تعلقات نیک یا بد به افراد بر پایه شرکت یا عدم شرکت یک اتهام است. حتی ممکن است کسی در یک مورد شرکت کند و در موردی دیگر شرکت نکند و هر بار نیز هدف واحدی داشته باشد. این که گفته شود آن که شرکت می‌کند یا آن که شرکت نمی‌کند مدافع نظام یا مجری نظام یا حامی طرف فلان طرف است یک بدخواهی است. کسانی که اینگونه حرف‌ها را می‌زنند آیا این حرف‌شان فاش شدن مخالفت آنان با برخورد قانونی با دیگران نیست؟

نه تنها هر کسی مالک رأی خویش است بلکه هر کسی حق دارد رأی خود را به هر صندوقی بریزد. حق دارد رأی خود را به همین جمهوری اسلامی یا بر ضد آن بدهد. مسئله این است که او بپذیرد رأی و حق رأی تعیین‌کننده است. دفاع از دموکراسی و دموکرات بودن قبل از هر چیز در پذیرش همین حق انسان‌ها تجلی پیدا می‌کند. من نمی‌گویم دموکراسی می‌گوید حتما باید به هم احترام بگذاریم. اما می‌گویم دموکراسی همان اندازه که بر قانون و قانونیت متکی است بر رعایت قانون و حقوق مردم تأکید دارد.

با این تأکیدات، ما با یگدیگر بحث و مشاوره باید داشته باشیم. مشاوره من به عنوان کسی که پای اینگونه صندوق‌های رأی نمی‌رود این است که، همه راه‌ها به ولایت فقیه و استبداد مذهبی بر می‌گردد. دولت این فرد یا آن فرد مجبور به اجرای سیاستی هستند که از بالای سر آنها تعیین می‌شود. دولت روحانی می‌خواست برجام‌های سه گانه را پیش ببرد اما حاکمیت ولایتی برجام اول را نیز نابود کرد.

تضاد بین ولایت و جمهوریت، تضاد بین حکومت و دولت، بنیاد مسئولیت را در این کشور از بین برده است. این نظام ولایتی و حکومت است که تصمیم‌های عمده را می‌گیرد و جمهوریت و دولت زیر سلطه و کارگزار هستند. امکان یا عدم امکان تغییر را در آنجا باید جستجو کرد. با ولایت فقیه و استبداد مذهبی قطعأ ایران به یک ویرانه و امارت فقیر بدل خواهد شد و در این مسیر نیمی از راه را رفته‌ایم. اینها می‌خواهند دور صندوق‌ها شلوغ باشد تا به ولایت نیرو بدهد.

پس، نگاه من به عنوان یک شهروند دموکرات روی سرنوشت ولایت فقیه و استبداد مذهبی متمرکز است و دولت را دیگر کاره‌ای جدی نمی‌بینم. اگر رؤسای جمهور و دولت‌ها می‌توانستند واضع و مجری سیاست‌های کلان باشند ما با وضعیت دیگری روبرو بودیم. دولت روحانی ظریف در یک فرصت تاریخی با طرح برجام‌های سه گانه می‌خواست و اعلام کرد که کشور باید مسئله رابطه با آمریکا و غرب و متحدان آن را حل کند و فضای سیاسی را باز کند. وقتی این فرصت از دست رفت صلاح و دلیلی نمی‌بینم که برای نسخه یک دولت ضعیف‌تر و بی‌ثمرتر شرکت کنم و تأثیر سازنده‌ی تحریم مردم را تضعیف کنم.

نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوستند و در پهنه‌ی سیاست ترقی‌خواه ما تبعیض بر پایه قومیت و مذهب و عقیده را نمی‌پذیریم و رأی مردم را بنیاد تعیین قدرت و مسئولیت دولتی و اداری و قضایی می‌دانیم. سرنوشت ملت نود میلیونی را نمی‌توان به بازی‌های کوچکی از اینگونه بست. اینها همه بازی‌های شرورانه است. ایران آزادی و تجدد و پیشرفت می‌خواهد. این صدایی است که باید همه آن را بشنوند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *