«گفتگو برای آشتی ملی»
“نخستین گام در مسیر آشتی باید از سوی حکومت برداشته شود”
آشتی ملی، آنطور که من میفهمم، به معنای آشتی میان ملت و حکومت است؛ آشتی میان مردمی که در طول سالها سرکوب، حذف و بیاعتنایی را تجربه کردهاند، و ساختار قدرتی که خود زمینهساز این بی عدالتی شده است.
مریم سطوت (از مسئولین اتحاد جمهوریخواهان ایران) برای حرکت جامعه به سمت یک آشتی ملی سه شرط قائل میشود:
یک – دیالوگ به عنوان پایه مناسبات سیاسی پذیرفته شود.
دو – نخستین گام در مسیر آشتی از سوی حکومت برداشته شود.
سه – نقطه آغاز این مسیر، به رسمیت شناختن نیروهای مخالف باشد.
سعید برزین: خانم سطوت، شما سالها در سازمانهای مختلف سیاسی فعالیت کردهاید و از نزدیک با فراز و نشیبهای سیاسی کشور آشنا هستید. در این چارچوب، امروز تعریف شما از گفتگو برای آشتی ملی چیست؟
مریم سطوت: آشتی ملی، آنطور که من میفهمم، به معنای آشتی میان ملت و حکومت است؛ آشتی میان مردمی که در طول سالها سرکوب، حذف و بیاعتنایی را تجربه کردهاند، و ساختار قدرتی که خود زمینهساز این بی عدالتی شده است.
از آنجا که حکومت در طول سالها نقش اصلی در سرکوب، اعمال تبعیض و محدود سازی حقوق شهروندان داشته، نخستین گام در مسیر آشتی باید از سوی حکومت برداشته شود. در شرایطی که برای یک اعتراض ساده، فعالان به زندان تهدید میشوند، برای یک مصاحبه، کانالهای ارتباطی بسته و مسئولان آنها تحت پیگرد قرار میگیرند، و اعترافات زیر شکنجه منجر به اعدام میشود، صحبت از «آشتی ملی» روی کاغذ باقی خواهد ماند.
امروز، مفهوم وفاق ملی در میان نیروهای درون حاکمیت مطرح میشود. منظور آنها صرفاً ایجاد هماهنگی میان طیفهای مختلف درون ساختار قدرت است — نه میان حکومت و مردم. حتی با حضور چهرههایی مانند آقای پزشکیان، که برخی از آنها را معتدلتر میدانند، هنوز نشانهای از اراده برای شکلگیری یک توافق گسترده با مخالفان نظام دیده نمیشود. حتی در میان اپوزیسیون داخلی نیز هیچ حرکتی در جهت وحدت یا گفتگوی سازنده صورت نگرفته است.
اگر روزی بخواهیم به سوی یک راهحل ملی و پایدار حرکت کنیم، تنها مسیر ممکن گفتگو است. چنان که مصطفی تاجزاده نیز تأکید کرده، نقطهی آغاز این مسیر، به رسمیت شناختن نیروهای مخالف و سپس گفتگوی بی پیش شرط با آنهاست. دیالوگ باید به عنوان پایهی مناسبات سیاسی پذیرفته شود؛ نه فقط در درون حکومت، بلکه در میان تمامی نیروهای سیاسی، چه در داخل و چه در خارج از کشور.
س – بر این اساس، شما مسئولیت و گام اول حکومت را چگونه تعریف میکنید؟
ج – گام اول حرکاتی است که به رسمیت بشناسد نیروهای سیاسی دیگر را . اول نیروهای داخل کشور مانند فعالان جامعه مدنی قبل از انقلاب ۵۷ هم اولین علامت باز شدن فضای سیاسی آزادی زندانیان سیاسی بود
س – در شرایط پر تنش جاری مسئله گفتگو و همگرایی سیاسی بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در چنین وضعیتی، اشتیاق مردم و نیروهای سیاسی را برای شرکت در چنین روندی چگونه ارزیابی میکنید؟
ج – با توجه به وضعیت حمله اسرائیل و خطرات گسترش جنگ در ایران و منطقه، نیروهای سیاسی در ایران آماده هستند تا حکومت حرکتی در جهت قبول نیروهای دیگر انجام دهد. این به وضوح در نوشته تاجزاده آماده است. در این شرایط حاد، نظام نیاز به اعتماد سازی دارد و اعتماد سازی تنها از طریق به رسمیت شناختن نیروهای غیر خودی عملی است.
آزادی زندانیان و آزادی مطبوعات ، مشورت با مردم از طریق صدا و سیما و امثالهم. در حالیکه امروز روندی درست خلاف بالا صورت میگیرد. تمام کسانی که می کوشند غیر راه حل خروج از وضع فعلی را چیزی غیر از روش های جنگ طلبان ارائه دهند با عنوان تشویش اذهان مردمی دستگیر و مورد تعقیب قرار می گیرند
س – نقش احتمالی جامعه مدنی و نیروهای سیاسی را در این روند چگونه میبینید؟
ج – نیروهای سیاسی بعلت پراکندی و فشار امنیتی امروز تمرکزی ندارند و نقش بسیار کمی دارند باید امکان فعالیت آن ها داده شوند تا آن ها هم بتوانند نقش خود را به معنی خواست صلح و تغییراتی در ساختار را اعلام دارند.
س – چه حداقلی را برای این کار ضروری میدانید که نیروهای سیاسی باید به عنوان پیش شرط مطرح کنند؟
ج – پیش شرط همان که گفتم ، آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعات و نیز تغییر سیاستهای صدا و سیما.
س- خانم سطوت، شما مکرر تاکید دارید که حاکمیت باید قدم اول را بردارد. ولی ظاهرا هیچ مسئولیتی را متوجه نیروهای اپوزیسیون نمیکنید. آیا آنها نباید برای فراهم کردن زمینه مناسب تلاش کنند؟
در میان اپوزیسون امروز پراکندگی و بی اعتمادی و حتی خشونت بسیار دیده می شود. متاسفانه برخی نحله های فکری مخالف فکری را حتی دشمن می شناسند. اپوزیسون باید قبول کند که ایران کشوری متکثر است . ما یک عقیده یا تفکر، یک طبقه، یک قوم و یک زبان و جنسیت نداریم. تمام این نیروها باید در زندگی سیاسی اجتماعی ایران مشارکت داشته باشند. پس این اولین گام به رسمیت شناختن نیروها است.
قدم بعدی تعامل با نیروی غیر خودی یا مخالف است و نه سرکوب. ایجاد امکان گفتگو و رسیدن به اشتراکات و یا رسیدن به راه حل های کوتاه مدت و بعد بلند مدت. همه این ها از هنرهای سیاست ورزی در میان نیروهای اپوزیسون است. متاسفانه ما از این مهم امروز فاصله داریم.
س – یک روند موفق گفتگو در عمل چگونه میتواند باشد؟
ج – امروز در شرایط جنگی بهترین فرصت است. مردم خواهان جنگ نیستند، خواهان موفقیت اسرائیل نیستند. خواهان سربلندی ایران هستند. پس از این زمینه، نظام استفاده کند و خودش تغییراتی در سیاستهای امنیتی و در میان مخالفان ایجاد کند.
س – در شرایط خطرناک کنونی که منطقه در بحران گسترده قرار دارد و ضرورت شکلگیری یک روند گفتگوی ملی بیش از پیش احساس میشود، چه کسانی میتوانند در این پروسه فعالانه شرکت کنند؟
ج – این خواست از طرف تاجزاده بارها طرح شده اما موفق نبوده و نتوانسته نیرویی پشت خودش بیاورد چرا که بیاعتمادی در میان مردم بسیار قوی است. حتی مردم اخبار جنگ را از تلویزیونهای خارج از کشور میگیرند و این یعنی اوج جدایی ملت از نظام. با توجه به وضعیت حمله اسرائیل و خطرات گسترش جنگ در ایران و منطقه، نیروهای سیاسی در ایران آماده هستند تا حکومت حرکتی در جهت قبول نیروهای دیگر انجام دهد.
این مسائل به وضوح در نوشته تاجزاده آمده. در این شرایط حاد نظام نیاز به اعتماد سازی دارد و اعتماد سازی تنها از طریق به رسمیت شناختن نیروهای غیر خودی عملی است. آزادی زندانیان و آزادی مطبوعات ، مشورت با مردم از طریق صدا و سیما و امثالهم.
برزین – از اینکه به سوالات ما پاسخ دادید متشکرم.
گفتگو از سعید برزین
منبع: فیسبوک سعید برزین

