آقای انبارلویی! حمله به اصلاح طلبان راه حل تحریم و تورم نیست

کسی که پشتش به حمایت نیروهای مسلح و پلیس امنیت گرم باشد چشمش به درد مردم نیست. آن را نمی بیند یا آن را مهم نمی بیند. آقای محمدکاظم انبارلویی هم از زمره ی همین کسان است.

آقای سید محمد خوئینی ها اخیرا گفته است: «راه حل مشکلات کشور انتخابات آزاد است» www.jomhourikhahi.com و آقای عمارلویی بر ایشان تاخته است که:

«مگر اگر انتخابات آزاد برگزار شود فشارهای بین المللی هم برداشته می شود؟ انتخابات آزاد چیست و رابطه آن با فشارهای بین المللی کدام است؟ آیا طی سه دهه گذشته که یک لحظه فشارها و تهدیدها و تحریم ها علیه انقلاب و مردم قطع نشده به دلیل این بوده است که انتخابات در ایران آزاد نبوده است؟» www.resalat-news.com

در دفاع از سخنان سنجیده و مسوولانه ی آقای خوئینی ها می نویسم:
اولا:
آقای محمد خوئینی ها به روشنی تصریح کرده است که انتظار نداشته و ندارد که با انتخابات آزاد همه فشارهای غرب بر جمهوری اسلامی بر طرف شود. آقای انبار لویی لطفا حرف آقای خوئینی ها را نگردانند. ایشان به درستی معتقد است که فرق است میان قدرت حکومتی که حاصل مشارکت ۴۰ تا ۵۰ میلیون ایرانی است و قدرت دولتی مثل آقای احمدی نژاد که رای اکثریت شهروندان با هیچ معیاری پشت او نیست. آقای انبار لویی لطفا بپذیرند که دولتی که مردم پشت آن نیستند، حتی اگر حمایت تامه ولایت فقیه و شورای نگهبان هم پشت سرش باشد قادر نیست از منافع ملی در مشاجرات بین المللی دفاع کند. واقعا انتظار نداشتم که امروز که حتی ولایت فقیه و شورای نگهبان منصوب ایشان هم در عمل به اشتباه بودن حمایت بی خدشه از آقای احمدی نژاد دست برداشته اند تحلیل گری هم چون آقای محمد کاظم انبارلویی یک تنه به میدان بیاید و به جای تائید فروتنانه اشتباهاتی که در دستگاه رهبری جمهوری اسلامی ایران رخ داد کاسه کوزه ها را بر سر آقای خوئینی ها و اصلاح طلبان بشکنند که شما بودید مسبب این وضعی که در مملکت پیش آمده. یک تحلیل گر خبره هیچ نیازی به کم اثرتر کردن حوزه و بُرد دامنه ی نظریات خود ندارد. آقای انبارلویی باور کند که شکل گیری این ذهنیت در میان شهروندان ما نه در اثر «دسیسه» اصلاح طلبان، که در نتیجه رفتار کاملا خارق العاده حاکمان در جریان انتخابات ۸۸ شکل گرفته است.
عاقل ترها در جمهوری اسلامی ایران هم اکنون پذیرفته اند که بین تشدید تحریم ها و «نحوه انتخاب شدن آقای احمدی نژاد» رابطه وجود داشته است. ایشان خیال نکند اگر ملت یک پارچه پشت رئیس جمهور منتخب بود دولت های غربی قادر بودند این گونه که با رفتار کردند رفتار کنند. آقای انبارلویی فروتنانه بپذیرد که میان مشروعیت مردمی و مشروعیت بین المللی در جهان امروز رابطه است. آقای انبارلویی بداند که بین پر بودن صندوق های رای و پر بودن دست رئیس جمهور در مذاکره با غرب ارتباطی تنگاتنگ است. آقای انبارلویی توجه دارد که سیاست خارجی هوگو چاوز با سیاست خارجی ایران تشابهات زیاد دارد. ونزوئلا نیز زیر فشار بین المللی است. اما در آنجا انتخابات آزاد برگذار می شود و نهادهای امریکایی هم تائید می کنند که انتخابات در آن کشور از آزادترین انتخابات هاست. آقای انبارلویی لطفا قبول کند که میزان فشارها و تحریم هایی که ونزوئلا تحمل می کند با ایران قابل مقایسه نیست. ونزوئلا دست کم در مهم ترین حوزه جغرافیایی خود، امریکای لاتین، اعتبار و موقعیت بی نظیر و روابط اقتصادی گسترده دارد.

ثانیا:
آقای انبارلویی بپذیرد امروز تحریم و تورم مساله اصلی کشور ماست. ایشان اگر از موضع یک تحلیل گر دلسوز برای کشورش حرف می زند، به جای سرکوفت زدن به اصلاح طلبان، بنویسد که آنچه امروز مردم را می گزد تورم است نه اصلاح طلبان. آنچه زندگی را بر زحمت کشان سخت کرده است تورم و بی پولی است؟ توصیه صمیمانه ام به ایشان این است که ایشان هم بپذیرد که مساله مرکزی کشور در روندهایی که پیش روست همانا «برداشتن تحریم ها و مهار تورم»‌ است. آقای انبارلویی به جای شکستن ناجوانمردانه تقصیرها بر سر کسانی که هیچ مسوولیتی در اداره کشور ندارند، خوب بود آنان را فرا می خواند که برای برداشتن تحریم ها و مهار تورم با دیگر نحله های سیاسی کشور هم اندیشی و چاره جویی کنند.

آقای انبارلویی!
شما می دانید که وضع در منطقه خاورمیانه به سمتی پیش می رود که ممکن است جلوگیری از فروش نفت ایران تا آنجا حدت گیرد که درآمد ارزی ما باز هم محدودتر شود، ممکن است نقل و انتقال پول برای ما از این هم دشوارتر و در نتیجه تورم از این هم لجام گسیخته تر شود. شما می دانید که این وضع محصول تقابل ایران و غرب و نیز فشار رقبای منطقه ای ایران بر متحدین غربی آنهااست. شما می دانید که تحریم های فلج کننده حاصل این فشارهاست و تنها راه برداشتن این فشارها گفتگو و توافق با طرف های بین المللی است. و از همه مهم تر: پیرامون این که مخاصمات موجود میان ایران و غرب هنوز «از راه دیپلماسی» قابل حل است هم سران حکومت در ایران و غرب اتفاق نظر دارند. از سوی دیگر جهان و ایران در انتظار سرنوشت سوریه اند. هر دو طرف مخاصمه چشم دارند که تغییرات در سوریه چه تاثیری بر عمق استراتژیک ایران در منطقه برجای می گذارد. برای همه مسلم است که تحولات هر چه باشد در سوریه، ارتباط آن با ایران، همان نخواهد بود که در سه دهه گذشته بوده است. بسیاری قدرت ها و محافل چشم به راه دارند تا نوبت به ایران نیز برسد.
وضعیت منطقه و چشم انداز تحریم ها هر انسان میهن دوست و مردم گرایی را وامیدارد که برای برون برد کشور از آینده ای که برای آن طراحی کرده اند چاره جویی کند. هم اکنون اکثریت بزرگ زحمت کشان جامعه ما، اعم از طبقه کارگر یا طبقه متوسط خوب می دانند که وضع اقتصادی ایشان با وضعیت تحریم ها گره خورده و وضعیت تحریم ها نیز با مناسبات ایران و غرب. آنها خوب می فهمند که حل مناقشات با غرب بدون «مذاکره مستقیم با امریکا»، اگر در دوران اصلاحات شاید ممکن می نمود، امروز دیگر هیچ ممکن نیست.

آقای انبارلویی!
اگر شما واقعا ایران دوست هستید و علاقه مندید که وضعیت ایران به طرف سوری شدن پیش نرود شما نیز به جای سرزنش اصلاح طلبان، به خاطر خطاهای مرتکب نشده، به سوی هر دو جناح اصلی جمهوری اسلامی روی برگردانید و به آنها توصیه کنید که برای برون برد کشور، از وضعی که برای آن طراحی می کنند، با هم موئلف شوند. اصلاح طلبی خطر نیست؛ اصول گرایی نیز. خطر آنست که صندوق های رای در انتخاباتی که در پیش است خالی بماند. اگر چنین شود شک نکنید که ایران یک گام بزرگ به سوی سوری شدن برداشته است. وظیفه همه است که با شعار «تلاش ملی برای برداشتن تحریم ها و مهار تورم» نیروهایی را که مخالف گفتگو راه حل دیپلماتیک در مناقشه با غرب هستند را کنار بزنند و نیروهای طرفدار آغاز گفتگوی مستقیم با امریکا را به قدرت برسانند. انتخابات آتی ریاست جمهوری ایران آخرین فرصت در این مسیر است. بر شماست که تلاش کنید این فرصت از دست نرود.

آقای انبارلویی!
خطاب و عتاب شما امروز باید علیه کسانی باشد که به رهبر توصیه می کنند ایران برای «ایستادگی» در برابر فشارها نیاز به گفتگوی مستقیم با امریکا ندارد؛ که به رهبر توصیه می کنند ایران برای گفتگو با امریکا به انتخاباتی ۵۰ میلیونی نیاز ندارد؛ که رهبر توصیه می کنند کشور در مسیری نیست که آشتی ملی چاره ساز یا در دسترس باشد. عتاب و خطاب شما باید متوجه کسانی باشد که هنوز نمی فهمند کلید آرامش کشور، ثبات سیاسی، شکوفایی اقتصاد، حفظ استقلال، قدرت منطقه ایِ آن در گرو رغبت همه اقشار اجتماعی به حضور پای صندوق های رای است. آیا شما واقعا فکر می کنید با ادامه حصر خانگی رهبرانی که به زعم شما دو سوم آرای تهران را در کیسه دارند چنین حضوری امکان پذیر است؟ آیا واقعا مردم ایران را تا این حد خواب و منگ تصور می کنید؟
با احترام
فرخ نگهدار
farrokh1946@gmail.com
پنج شنبه ۹ آذر ماه ۱۳۹۱ – لندن

Print Friendly, PDF & Email