جنگ، مذاکره، فلاکت اقتصادی و آلترناتیو چهارم

سران هر دو حکومت ایران و آمریکا خوب می‌دانند، جنگ هزینه‌های بسیار برای دو طرف در پی ‏خواهد داشت. بنابراین، اعلام کرده‌اند عزم جنگ ندارند. و اما به‌رغم اعلام این موضع، در شرایط ‏جنگی که دو طرف ایجاد کرده‌اند، از جمله نقل و انتقال تسلیحاتی، و آرایش نظامی در دو سو، در ‏کنار تهدید نیروهای شبه‌نظامی غیرقابل کنترل وابسته به سپاه قدس در منطقه، خطر جنگ را نمی‌‏توان منتفی دانست. از سوی دیگر با بالا گرفتن تنش‌های داخلی میان کنگره و ترامپ، که می‌‏کوشد توجه مردم آمریکا را به تهدید دشمن خارجی سوق بدهد، سیاستی که جمهوری اسلامی در ‏‏۴۰ سال گذشته پی گرفته است، خطر جنگ قوت می‌گیرد. اما آیا جنگ تنها راه رفع بحران است؟

تکرار خواست مذاکره توسط ترامپ چیزی جز پذیرش پیشنهاد ۱۲ ماده‌ای مارک پمپئو، وزیر امور ‏خارجه آمریکا توسط جمهوری اسلامی نیست. اما جمهوری اسلامی نمی‌تواند این پیشنهاد را ‏دربست بپذیرد. زیرا تمام حیثیت و اعتبارش را در داخل و منطقه به باد خواهد داد و ستون‌های نظام ‏اسلامی متزلزل‌تر خواهد شد. اما آلترناتیو نپذیرفتن مذاکره نیز جمهوری اسلامی را کمتر در معرض ‏خطر قرار نمی‌دهد.

فشار روزافزون اقتصادی و تحریم‌های بیشتر، جمهوری اسلامی را در تنگنای بروز و رشد اعتراضات ‏مداوم داخلی قرارخواهد داد. اینگونه جمهوری اسلامی بیشتر به سمت جنگ و انزوای جهانی سوق ‏داده خواهد شد.

درگیری نظامی برای جمهوری اسلامی بازی مرگ و زندگی است. زیرا مشکل معترضان به ‏شرایط اقتصادی و ستم‌دیدگان سیاسی، حقوق بشری و قومی با افزوده شدن هزینه جنگ، دو ‏چندان نیز خواهد شد. در این صورت احتمال جلب همکاری مردم به ویژه اقوام و قربانیان تبعیض ‏در حاشیه مرزهای ایران کمتر و امکان ورود نیروهای خارجی بیشتر خواهد شد. آیا جمهوری اسلامی ‏با در نظر داشتن خطرهای خارجی و داخلی ذکر شده، تن به مذاکرده خواهد داد؟ آنها در پی ‏مذاکرات پنهانی و دور از چشم مردم که ترامپ نیز با آن مشکلی ندارد، هستند. اما توافق در این ‏مذاکرات بحران داخلی را برطرف نخواهد کرد. زیرا مشکل ایران ساختاری است و تنها با پایان‌گیری ‏تنش کنونی با آمریکا برطرف نخواهد شد.‏

راه چهارمی نیز وجود دارد که رژیم‌های مستبد کمتر به آن فکر می‌کنند، و بعید است سران ‏جمهوری اسلامی نیز به آن تن دهند. اصلاحات ساختاری و واگذاری حکومت به مردم در یک انتخابات ‏کاملاً آزاد و منصفانه تنها راه مدنی، کم‌هزینه و خالی از خشونت است که می‌تواند مشکلات جامعه ‏را به‌تدریج برطرف کند. راهی که صدام حسین، معمر قذافی، حسنی مبارک، و بشار اسد در پیشِ رو ‏داشتند اما به آن تن نداند و سرنوشت شومی را برای خود و همراهانشان رقم زدند.‏

احتمال وقوع جنگ

در شرایط جنگی، حادثه‌ای کوچک، خواسته و ناخواسته، می‌تواند آتش جنگ بزرگی را شعله‌‏ور کند. برای نمونه، شلیک موشک کاتيوشا به سمت سفارت آمریکا در بغداد اگر با تلفات جانی همراه می‌شد و مقابله متقابل با ابعاد بزرگتری را بر می‌انگیخت، می‌توانست به برافروختن جرقه‌های ‏جنگ بیانجامد.‏

اعزام ناو جنگی، سیستم پاتریوت و بمب‌افکن‌‌های بی-۵۲ و جت‌های اف ۳۵ به منطقه، فروش ‏هشت میلیارد و یکصد میلیون دلار اسلحه به اردن، عربستان، و امارات، با تصمیم یک‌طرفهٔ دولت ‏بدون تأیید مجلس با توجیه وضعیت اضطراری و تهدید ایران، و ایجاد ظرفیت دفاعی برای شرکای ‏خود، اعزام ۱۵۰۰ نفر نیروی نظامی جدید به خلیج فارس از جمله بخشی از تدارک و آمادگی علنی ‏برای احتمال مقابله نظامی است.

از سو دیگر اعلام آماده باش رهبر جمهوری اسلامی به فرماندهان سپاه پاسداران و ارتش، قدرت‌‏نمایی‌ها و رجزخوانی‌های مقامات نظامی ایران به معنای بخشی از جنگ روانی، تشدید حملات ‏موشکی حوثی‌ها به تأسیسات عربستان سعودی، آسیب رسانی به ۴ نفتکش در نزدیکی بندر ‏فجیره و ادعای مقامات امريکایی مبنی بر در دست داشتن جمهوری اسلامی در آنها، همه می‌تواند ‏زمینه‌ساز جنگی بزرگ باشد.

مقامات آمریکایی از کشورهای اروپایی خواسته‌اند که برای مقابله با سیاست بی‌ثبات کردن ‏منطقه و گسترش سلاح‌های دوربردِ جمهوری اسلامی و همچنین نقض حقوق بشر در ایران، در کنار ‏آمریکا بمانند. انگلستان اعلام کرده است نیروهای ویژه خود را در خلیج فارس مستقر کرده است، و ‏آماده کمک به آمریکا و متحدانش در برابر جمهوری اسلامی است. دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی ‏‏(ناتو) نیز با تکرار خواست‌های آمریکا به جمهوری اسلامی هشدار داده است که «دست از ‏فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده‌ در منطقه بردارد». همه این موارد زمینه‌ساز وقوع جنگ است.‏

گامی دیگر به سوی جنگ

در روز پنجشنبه ۲۴ ماه مه ۲۰۱۹ کمیته روابط خارجی سنای آمریکا قطعنامه‌ای را که از طرف ‏سناتورهای دمکرات برای الزام‌آورکردن ترامپ به کسب مجوز کنگره برای اعلام جنگ با ایران ارائه ‏شده بود، با رأی ۹ به ۱۳ رد کرد و دست پرزیدنت ترامپ را باز گذاشت که با اعلام شرایط ضروری می‌تواند بدون مجوز کنگره علیه ایران وارد جنگ شود.

افزون بر آن، دولت آمریکا مدعی شده است که جمهوری اسلامی با کشتی‌های تجاری موشک ‏حمل می‌کند. حال به قصد جابه جا کردن موشک‌ها پنهان از دید کشورهای دیگر، و یا برای نزدیک ‏کردن سلاح‌های استراتژیک در کشتی‌های تجاری به مواضع آمریکایی‌ها و متحدانش در منقطه، ‏هر کدام باشد تفاوت نمی‌کند. این گزارش اگر واقعی باشد و یا واقعی تلقی شود، می‌تواند به قصد ‏پیش‌گیری و تعقیب و مراقبت طرف مقابل، زمینه‌ساز جنگ باشند.‏

قربانیان اشتباه محاسباتِ جنگ

در جنگ‌ها تنها نظامیان نیستند که قربانی نابخردی سیاست‌گذاران جنگی می‌شوند. ‏شهروندان عادی به ویژه زنان و کودکان نیز به شکل‌های مختلف، مستقیم و غیر مستقیم قربانی ‏جنگ می‌شوند.‏

داستان شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس در سال ۱۳۶۷ در بحبوحۀ ‏جنگ ایران و عراق را بسیاری می‌دانند. آن فاجعه آنگونه که بعدها سرتیپ خلبان شهرام رستمی، ‏یکی از فرماندهان وقت ارتش ایران، در مصاحبه‌ای با حسین دهباشی توضیح داده است نتیجه ‏مشکلی بود که سپاه پاسداران ایجاد کرد. در شرایطی که سپاه پاسداران در دریا با نیروهای ‏آمریکایی درگیر بود، هواپیمای جنگی اف ۱۴ را آماده پرواز کردند، اما به دلیل مشکل فنی پرواز ‏متوقف شد و همزمان هواپیمای مسافربری از همان باند فرودگاه به پرواز درآمد. کشتی جنگی آمریکا ‏در خلیج فارس که پرواز اف ۱۴ را شنود کرده بود، اما از متوقف کردن آن با خبر نشده بود، و همزمان ‏شایع شده بود که قرار است برخی خلبان‌ها ایران با جت اف ۱۴ به ناو آمریکا بکوبند، هواپیمای ‏مسافربری را که در همان مسیر پرواز کرده بود را به اشتباه در رادارخود اف ۱۴ تصور کرده و به سمت ‏آن شلیک کرد. در نتیجه این دو خطا، ۲۹۰ مسافر و خدمه بی‌گناه هواپیما کشته شدند. آیا اینگونه ‏خطاها باز تکرار نخواهد شد؟

سرگردانی سران نظام

خامنه‌ای از یک سو اعلام کرده است که نه جنگ می‌شود و نه مذاکره می‌کند. البته در شرایط ‏جنگی، وقوعِ جنگ صرفاً در اختیار او نیست. حسن روحانی نیز می‌گوید در شرایط کنونی اهل ‏مذاکره نیستیم. اگرچه بعداً اضافه کرد «چنانچه زمانی «دشمنان» با «پایبندی به تعهدات خود» به میز ‏مذاکره برگردند، «راه به روی آنها بسته نیست». خامنه‌ای در پی تأکید سخنگوی وزارت خارجه ‏آمریکا بر ۱۲ شرط پمپئو، روز چهارشنبه هشتم خرداد (۲۹ ماه مه) اعلام کرد درباره «مسایل ناموسی ‏و اساسی انقلاب» مذاکره نمی‌کند. او پیش از آن، مذاکره را «سم مضاعف» خوانده بود.

معنی سخنان خامنه‌ای این است که آلترناتیو بهتر برای جمهوری اسلامی، نه جنگ و نه ‏مذاکره، بلکه ادامه وضعیت وخامت‌بار کنونی است. اما هزینه گزاف ادامه وضعیت کنونی را مردم باید ‏پرداخت کنند. سران جمهوری اسلامی حق ندارند در شرایط بحرانی احتمال بروز جنگ و گسترده‌تر ‏کردن فقر و فلاکت اقتصادی (بیکاری و تورم) که در یک سال گذشته دو برابر شده (یعنی از حدود ۲۰ به ‏‏۴۰) رسیده است، از جانب هشتاد میلیون جمعیت ایران تصمیمی سرنوشت‌ساز بگیرند. مطابق ‏اصل ۵۹ قانون اساسی، بحران سیاسی و اقتصادی کنونی با احتمال بروز جنگ، می‌تواند با رأی دو ‏سوم نمایندگان مجلس به همه‌پرسی گذارده شود. اینگونه مردم می‌توانند میان سه گزینه جنگ، ‏ادامه وضعیت کنونی و مذاکره نظر خود را اعلام نمایند.

اما متأسفانه در ایران نه تشکل‌های جامعه مدنی وجود دارد، نه احزاب مستقل که سخنگوی ‏مردم باشند، و نه مجلسی که اراده مستقل در برابر تصمیم رهبر و فرماندهان سپاه پاسداران داشته ‏باشد. حتا رئیس جمهور هم اعلام می‌کند که در سیاست‌های خارجی و کلان نظام اختیاری ندارد. ‏در تأیید این ادعای خود، حسن روحانی اخیراً اعلام کرده است، باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین ‏آمریکا، ۱۹ بار خواستار مذاکره با او بود، اما او اختیار پاسخ مثبت دادن به این خواست را نداشت.

با توجه به این وضعیت این مسئولیت مردم است که خود فضای پر تنش کنونی را دگرگون کنند، ‏و بطور علنی در اجتماعات مسالمت‌آمیز و رسانه‌ها و در سراسر ایران خواهان اصلاحات ساختاری ‏نظام، به‌عنوان تنها راه رفع مشکلات سیاسی و اقتصادی کنونی و خطر جنگ شوند. دوستی با جهان ‏تنها راه آرامش، آسایش، امنیت، صلح پایدار و راه انداختن چرخ تولید است. با پایان دادن به سیاست ‏مداخله در کشورهای دیگر، و آمریکاستیزی و اعلام همکاری با جهان، نه تنها کلیه تحریم‌ها ‏برداشته خواهد شد، بلکه راه پیشرفت و توسعه کشور نیز فراهم می‌گردد. بدون شک بهبودی رابطه ‏ایران با آمریکا به دگرگونی‌های مثبت دردیگرکشورهای منطقه منجرخواهد شد. ‏

ژنرال‌های ایرانی کجا هستند؟

در حرکتی علیه سیاست‌های جنگی آمریکا ۷۶ فرمانده ارشد و دیپلمات بازنشسته آمریکایی ‏بیانیه‌ای در مخالفت با جنگ در وبسایت «‏War on the Rocks‏» منتشر کردند. آنها به ترامپ هشدار ‏داده‌اند حمله به ایران منجر به درگیری‌های مرگبار خواهد شد و از او خواسته‌اند که از درگیری ‏نظامی با جمهوری اسلامی پرهیز کند.‏

اما پرسیدنی است که فرماندهان نظامی ایرانیِ مخالف جنگ در کجا هستند؟ چرا صدایی از آنها ‏شنیده نمی‌شود؟ آنها خطر جنگ را نمی‌بینند؟ از روشنفکران، هنرمندان و نخبگان صلح‌جوی ‏ایرانی هم کمتر شنیده می‌شود. برخی هم دلایل جنگ افروزی جمهوری اسلامی را نمی‌بینند و ‏صرفاً آمریکا را خطاب قرار می‌دهند. در حالی که بخشی از این بحران در حکومت استبدادی داخلی ‏است. مشکلاتی که جمهوری اسلامی با آمریکا به‌وجود آورده در جهان دومی ندارد.

اصلاح‌طلبان در این شرایط بحرانی چه کرده و می‌کنند؟ آیا هم و غم آنها فقط این است که ‏مردم را به پای صندوق‌های رأی بکشانند و به این وضعیت اسفبار کنونی استمرار ببخشند؟ ظاهراً آنها ‏در این شرایط بحرانی و خطرناک نقشی برای خود قائل نیستند. چرا همانند کنگره آمریکا، نماینده‌های اصلاح طلب مجلس ایران به سیاست‌های مخرب حکومت اعتراض نمی‌کنند؟ چرا از سران ‏جمهوری اسلامی نمی‌پرسند و یا به مردم توضیح نمی‌دهند که ثمره ۴۰ سال شعار مرگ بر آمریکا ‏و خواست نابودی اسرائیل و مداخله در منطقه برای مردم ایران چه بوده است؟ چرا احزاب اصلاح‌‏طلب همانند عراق مردم را در مخالفت با جنگ به تظاهرات خیابانی دعوت نمی‌کنند؟ چرا به ‏سیاست «صدور انقلاب» و درگیر شدن با همسایگان ایران و هزینه کردن ثروت ملی ایران که باید صرف ‏تولید، پیشرفت و عمران جامعه و ایجاد کار و رفع فقر و دیگر مشکلات جامعه شود معترض نیستند؟ ‏آیا این درست است که از اصلاح‌طلبان فقط اسمی باقی ماندده است؟

صلح‌طلبان

چگونه می‌توان مانع از بروز جنگ شد؟ صلح پایدار نخستین گام در جهت اصلاحات ساختاری در ‏ایران است؛ و مذاکره نخستین گام برای ایجاد و حفظ صلح. اما نیروی اصلی قدرت در ایران منافع خود ‏را نه در صلح بلکه حفظ بحران می‌داند.‏

برای حفظ صلح، دلسوزانی در درون نظام و آنهایی که از زمینه‌سازی برای تحریم و دشمنی با ‏آمریکا سود نمی‌برند، و با ایجاد بحران ساختگی ثروت ملت را به شکل‌های مختلف اختلاس نمی‌‏کنند و در رانت‌خواری‌های دولت سهیم نیستند، با خواست انسانی و مسالمت‌آمیز مذاکره به عنوان ‏نخستین گام صلح پایدار و اصلاحات ساختاری با مردم همراه خواهند شد.

مذاکره استراتژیک با آمریکا نخستین گام در رفع مشکلات مردم ایران، پایان بخشیدن به جنگ ‏سرد میان جمهوری اسلامی و آمریکا و متحدان آن است. ضرورت‌های ساختاری و خواست‌های ‏اساسی مردم و دست‌یابی به اهرم کسب آن، در صورت رفع بحران با جهان، ممکن‌تر می‌گردد. نظام ‏جمهوری اسلامی در بحران زیست کرده و باز آن را ادامه خواهد داد.‏

اما این حق مردم است که در صلح و دوستی با کشورهای همسایه و در آزادی زندگی کنند و در ‏مناسباتی منصفانه از امکانات جهانی برای پیشرفت و توسعه کشور بهره مند گردند. ‏

صلح‎خواهی، جنگ را شکست می‌دهد

خطر جنگ هنوز پایان نیافته است. اما صلح‌خواهی، مخالفت و مقابله با هر نوع خشونت، جنگ‌طلبی ‏و ادامه حکومت استبدادی می‌تواند در افکار عمومی ایرانیان و جامعه جهانی به گفتمان غالب و ‏همگانی بدل شود. تکرار این گفتمان و همه‌گیر شدن آن مانع از گسترش گرایش به جنگ و خشونت‌‏ورزی از جانب دولت‌ها می‌شود.‏

جدال «جنگ یا مذاکره» در افکار عمومی، در گفت‌وگوهای رسانه‌ای، و به ویژه در سوشیال مدیا (رسانه ‏مجازی) می‌تواند به سمت بدیل مذاکره رشد یابد، و جنگ‌طلبی مغلوب صلح‌طلبی شود. انتشار بیانیه‌هایی گروهی از نوع آنچه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی منتشر کردند، یعنی مقابله همزمان با ‏جنگ‌طلبی آمریکا و تحریم و استبداد جمهوری اسلامی می‌تواند به شکل‌دهی مثبت افکار عمومی ‏کمک کند.‏

‏۳۰ مه ۲۰۱۹‏

Print Friendly, PDF & Email