آمریکا طی سه دهه اخیر و تحت عنوان مهار جمهوری اسلامی، یک جنگ سرد دراز مدت و فرسایشی را علیه ایران دنبال کرده است. جنگ سرد به معنای ایجاد و حفظ رقابت و تنش نظامی، تا سرحد درگیری مسلحانه است.
جنگ سرد سیاستی بود که آمریکا در برابر اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفت و توانست با کمک آن، پس از نیم قرن، امپراطوری کمونیسم را از هم بپاشد.
محورهای اصلی جنگ سرد، رقابت تسلیحاتی، رقابت هستهای، رقابت در فضا، ایجاد بلوکهای متحد، جنگهای نیابتی، تبلیغات گسترده و مبارزه ایدئولوژیکی بود.
اتحاد شوروی، در دفاع، مجبور به تحکیم بنیادهای نظامی خود شد، به تئوری «اقتصاد جنگی» پناه برد و برنامههای اقتصادی و اجتماعی خود را به تاخیر انداخت.
هنگام فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱، این کشور دهها هزار موشک دوربرد، سلاح هستهای و بمب افکن قاره پیما در اختیار داشت درحالیکه از نظر صنایع غیر نظامی، مسکن، کالاهای مصرفی، بهداشت و آموزش و پرورش عقب مانده محسوب میشد.
چالش نظامی
یکی از محورهای اصلی جنگ سرد آمریکا علیه ایران تحمیل «چالش نظامی و تسلیحاتی» است.
این رقابت از طریق حضور گسترده نیروهای مسلح آمریکا در کشورهای همسایه ایران، بخصوص در خلیج فارس، و تقویت بنیه نظامی کشورهای همسایه است.
آمریکا با مستقر کردن سیستمهای دفاع موشکی در اروپا و در ناوهای آمریکایی، و برگزاری مانورهای نظامی در خاورمیانه این سیاست را تحکیم میکند.
به چالش کشیدن مستمر نظامیان ایران بعد دیگر این فعالیت است، که از جمله پرواز هواپیماها و پهپادهای آمریکایی بر فراز خاک ایران و رفت و آمد مداوم ناوشکنهای جنگی را در مسیرهای حساس نظامی ایران شامل میشود. هم اکنون تهیه و تنظیم «استراتژی ملی مقابله نظامی با ایران» در دستور کار دولت آمریکا قرار دارد.
جنگ پنهانی
«جنگ پنهانی» محور دیگر جنگ سرد است که ابعاد دقیق آن برای مردم عادی دانسته نیست.
اما برای نمونه میدانیم که در چند سال اخیر تعدادی از دانشمندان هستهای ایران به قتل رسیدهاند، انفجارهایی در پایگاههای موشکی سپاه پاسداران رخ داده و عملیات خرابه کارانه در تاسیسات زیربنایی مربوط به مراکز هستهای انجام شده است. علاوه بر اینها، حملات ویروسی به شبکههای کامپیوتری ایران گزارش شده است.
البته دانسته نیست که چه کسی این عملیات را به مرحله اجرا درآورده، اما حدس و گمان ناظران بر این است که حتی اگر آمریکا در این عملیات دخالت مستقیم نداشته باشد حداقل از آنها مطلع بوده و معامنت نکرده است.
جنگ روانی
محور دیگر جنگ سرد، «جنگ روانی» از طریق رسانههای رسمی و غیر رسمی است. آمریکا رسانه های خود را علیه حکومت جمهوری اسلامی به کار می گیرد و مستقیم و غیر مستقیم، از دهها کمپین سیاسی و رسانهای حمایت و به تاسیس سایتهای مخالف با جمهوری اسلامی کمک میکند.
آمریکا از طریق این رسانهها فرسایش روانی را دنبال میکند. از جمله با تهدید ایران به جنگ، نگرانی از احتمال وقوع جنگ را تبدیل به یک عارضه عمومی در زندگی روزمره ایرانیان کرده است
تماس با ناراضیان
محور دیگر جنگ سرد، «تماس با ناراضیان» و مخالفین سیاسی است که به منظور ایجاد ارتباط و تقویت اپوزیسیون داخلی ایران صورت میگیرد.
هدف از این اقدام، ایجاد اهرم فشار بر حکومت و باز نگه داشتن کانالهای ارتباطی با نیروهای احتمالا جایگزین در ایران است.
این نوع تماسها هم پنهاناند و هم آشکار، هم نیروهای دمکراتیک و هم نیروهای غیر دمکراتیک را شامل میشوند. البته میزان ارتباطات متفاوت است، روابط باز و معمول دیپلماتیک تا گفتگو، تبادل نظر و هماهنگی و سرانجام ارتباط وسیع سیاسی، تشکیلاتی و تدارکاتی را در برمیگیرد.
پیامدها
یکی از پیامدهای جنگ سرد آنست که جمهوری اسلامی مجبور به تقویت موقعیت نیروهای مسلح، به خصوص سپاه پاسداران شده است، چرا که حضور و نفوذ آنها را در حوزههای سیاسی و اقتصادی ضروری میداند. از جمله اینکه، واکنش به خطر احتمالی خارجی موجب شده که ایران صنایع بومی نظامی خود را در سطح گستردهای وسعت دهد و خود را مشغول ساخت تسلیحات کند.
اما رقابت تسلیحاتی و نظامی بین ایران و آمریکا کاملاً یک جانبه است. بر اساس آمار رسمی، بودجه نیروهای مسلح ایران حدود ۱۰ میلیارد دلار یا ۳ در صد از تولید ناخالص ملی کشور تخمین زده میشود.
بودجه نظامی ایران به خودی خود قابل توجه نیست. اما گفته میشود که میزان سرمایهای که از طریق فعالیتهای عمرانی، جنبی و پنهانی از دستگاه عریض و طویل نظامی میگذرد به واقع چند برابر ارقام اعلام شده است.
چنانچه رقم ۱۰ میلیارد دلار و یا رقم بالاتری را برای بودجه نیروهای مسلح، شبه نظامی و اطلاعاتی ایران بپذیریم این ارقام در برابر بودجه نظامی آمریکا – یعنی چیزی حدود ۷۰۰ میلیارد دلار در سال – ناچیز مینماید.
درحالیکه بودجه ایران حدود ۱ و نیم در صد بودجه نظامی آمریکاست جمهوری اسلامی مجبور به شرکت در رقابتی است که بردی برای آن مفروض نیست.
به اضافه اینکه در برابر تهدید نظامی خارجی، نیروهای مسلح و به ویژه سپاه پاسداران، بیش از پیش در حوزه سیاسی دخالت کرده و این مسئله نارضایتی بخشهایی از نخبگان سیاسی و مردم را به همراه داشته است.
میزان موفقیت
میزان موفقیت تاثیر گذاری آمریکا در تحمیل چالش نظامی بر ایران را باید «قابل ملاحظه» فرض کرد چرا که ایران را گرفتار یک رقابت تسلیحاتی کرده که به طور استراتژیک بر ساختارهای اقتصادی و سیاسی آن تاثیر میگذارد.
تقویت بنیه نظامی و ساختن انواع سلاح، از جمله موشکهای دوربرد، هزینههای گزافی را به خود اختصاص داده که میتوانست برای پیشرفت غیر نظامی کشور به کار گرفته شود.
پیشرفت آمریکا در محورهای دیگر، یعنی در جنگ پنهانی، در جنگ روانی و در حمایت از مخالفین سیاسی را میتوان «نسبتا موفق» دانست.
در جنگ پنهانی، ایران قدرت آنرا دارد که به منافع آمریکا در منطقه، از جمله در عراق و افغانستان، ضربه بزند.
در جنگ روانی، جمهوری اسلامی قدرت قابل توجه کلامی و رسانهای کسب کرده و در قبال مخالفین داخلی خود دست بالا را یافته است.
اما برای دستیابی به این اهداف و حفظ آنها جمهوری اسلامی هزینههای سنگین را میپردازد. به عبارت دیگر میتوان تخمین زد که علی رغم موفقیتهای ایران در برخی از محورهای جنگ سرد، برتری استراتژیکی به نفع آمریکا است.