بیانیه خانواده امینی در اولین سالگرد قتل ژینا
ژینا گیان تۆ نامری … ناوت دەبێته ڕەمز»«
شهریور است …
و این ماه، تنها آخرین ماه گرم سال نیست؛ بلکه پیامش پایان گرما و آغاز روزهای سرد است. کشاورزان و دهقانان، پس از مدتها کوشش و تلاش، به انتظار برداشت محصول و دیدن و چشیدن نتیجهی دسترنجشان نشسته و نظارهگر آنند … اما چه نگونبخت است دهقانی که در جلوی چشمش، آتش بر خرمنش زنند و هرآنچه دار و ندارش بود، یکجا و یک شبه، طعمهی شعلهی آتش شود …
آری!
ما باغبانی بودیم که گُلِ زیبا و ثمرهی تلاشِ هفدهی سالهی زندگیمان را پس از دو سال شوم و منحوس شیوع کرونا، به تهران برده تا ضمن دیدار با بستگان، جانی تازه گرفته و تجدید ملاقاتی کرده باشیم. اما به قول “شێرکۆ بێکهس” شاعر نامی کورد، تهران به روی کسی نمیخندد! و غافل از اینکه تاریکاندیشان و سیاهبینانی که دیدن روی آفتاب و زیباییهای پیرامونش همچون خاری بر چشمشان فرود میآید، تاب دیدن این مسافر نازنین را نداشتند … مسافری که در هنگام رویاروویی با خفاشان تاریکپرست، از آنان خواسته بود که دست از اذیت و آزار او و بردارش بردارند … گفته بود که اینجا دیاری ناآشنا است و آنان در این خاک غریبند … اما دخترک نازنینمان چه میدانست که ظالمان و شِمْرِیان زمان، گوششان از شنیدن سخن حق و چشمانشان بر دیدن پاکی، کر و کور است. … در کمترین زمان ممکن، نوگلِ زیبای ما را پرپر کردند و تنها جسد بیجانش را از پشت شیشهی بیمارستان نظارهگر بودیم … براستی این گل پرپر شدهی ما، که سمبلی برای آزادی و آزادیخواهی در ایران گشت، چه گناه و چه جرمی مرتکب شده بود؟
آری! … عمق فاجعه چنان بود که در اندک زمانی، موجی خروشان از صدای اعتراض تمامی کشور را فرا گرفت. اما کسانی هم که صدای تظلمخواهیشان از جایجای ایران بلند شد و برسر این نااهلانی که تمامی نهادهای زر و زور و تزویر را در اختیار دارند، فریاد برداشتند که این دخترک نازنین «بأی ذنبٍ قُتِلت؟»، به سرنوشت شومِ او دچار شدند یا عضوی از اعضای خود را در این راه پرخطر از دست دادند، یا در تاریکخانهی زندان و در زیر شکنجه، مجبور به سکوت شدند.
اکنون پس از گذشتِ یک سال، از تمامی آزادیخواهان کشور میخواهیم در سالروز این جنایت هولناک و نابخشودنی، بار دیگر ندای تظلمخواهی خود را سر داده و با کمترین هزینههای جانی و مالی و پرهیز از هرگونه خشونتی، با تجمع بر مزار آن سمبل پاکی و مظلومیت، در ۲۵ شهریورماه امسال یاد او و تمامی جانباختگان راه آزادی را گرامی بداریم.
از طرف خانواده امینی
یکم شهریور ماه ۱۴۰۲
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما با توجه به اینکه سالگرد مهسا امینی نزدیک است خامنه ای ترس همه وجودش را گرفته تظاهرات مردم و پرتاب سنگ به سمت ماموران امنیتی هیچ فایده ای ندارد مردم شجاع و غیور سقز و کردستان باید در روز 25 شهریور با اسلحه به خیابان بیایند و به سینه و مغز نیروهای انتظامی و امنیتی شلیک کنند و خیابانهای سقز و کردستان باید آغشته به خون مزدوران خامنه ای شود هر ایرانی که در خانه اش اسلحه دارد اگر از ان استفاده نکند به خون خانواده های دادخواه خیانت کرده است مردم شهرهای زاهدان کردستان لرستان و اقوام ایرانی ایل بختیاری در روز 25 شهریور با اسلحه به خیابانها بیایند در قیام های سالهای قبل مردم ایران به براندازی حکومت خامنه ای بسیار نزدیک شدند اما خامنه ای که اوضاع را به ضرر خودش می دید و می ترسید که مردم حکومت را از او بگیرند یکی از سیاستهای خودش را اجرا کرد و به ماموران امنیتی دستور داد تا به چشم معترضان شلیک کنند تا دیگرجوانان از ترس نابینا شدن به خیابانها نیایند و سکوت کنند ولی با توجه به اوضاع متشنج ایران و وضعیت خیلی وخیم اقتصاد فروپاشیده شده ایران باید منتظر سقوط رژیم تا یک ماه آینده باشیم و همچنین باید دیگر نگذاریم که خامنه ای بیشتر از این نفس بکشد و با ارامش کامل حکومت کند