زن بودن و مصائب کرونا

پریسا از دو هفته پیش که اخبار همهگیری کرونا در ایران منتشر شد، تمام کلاسهایش را در دانشگاه لغو کرده و با پسر چهار سالهاش در خانه مانده است. همسرش اما مدیر یک کارگاه صنعتی و معتاد به کار است که حاضر نشده کار را تعطیل کند. نگرانی مدام برای همسری که هر روز با دهها نفر سر و کار دارد، در یک محیط کاری که حتی در شرایط عادی هم آلوده است، تنها بخشی از فشاری است که پریسا روزانه تحمل میکند.
اگر ۹۸ یک سال عادی بود، زنان ایرانی حالا درگیر نظافت، خانهتکانی و فشار کارهایی بودند که ناشی از فشار اجتماعی و مردسالاری باید تا پایان سال انجام میشد. اما برای خیلیها دیگر سال نو هیجانی ندارد و درگیری نزدیک یا ترس از کرونا، آنها را از صرافت این کارها انداخته است. با این حال، زن بودن حتی در دوران همهگیری کرونا و خانهنشینی هم سختیهای بیشتری به همراه دارد. زنان به طور سنتی عمده وظیفه مراقبت و نگهداری از کودکان، سالمندان و اعضای خانواده را به عهده دارند و در زمان بیمارداری این وظایف بیشتر هم میشود. بحرانی شدن شرایط در بسیاری از نقاط ایران به دلیل شیوع بیماری کرونا باعث شده زنان مسوولیتهای بیشتری پیدا کنند.
ناهید ۵۰ساله است. پدرش را از دست داده اما مادرش در ۷۵ سالگی نیاز به مراقبت او دارد. در یک خانه زندگی نمیکنند و وظیفه نگهداری از او در ایام کرونا بیشتر از سه فرزند پسر دیگر بر عهده اوست: «برادرانم تهران نیستند. یکی کرج است و بقیه در شهرستان دیگری. من خودم چند تا بچه دارم که همه در خانه هستند. از دو هفته قبل از مادرم خواستم از خانه خارج نشود. با این حال یک بار حرفم را گوش نکرد و برای خرید کوچکی از خانه خارج شد. تا پیش از این خیلی از کارهایش را خودش میکرد اما حالا این بیرون نرفتن باعث شده که به کار من اضافه شود. البته که مادرم است و با جان و دل کمکش میکنم؛ ولی میخواهم بگویم که شرایط خیلی سختتر شده. همان اول کار به اندازه ۱۰ روز برایش خرید کردم، ضدعفونی کردم و گذاشتم توی یخچال و فریزر اما کم کم ذخیرهمان تمام میشود. کارهای خانه خودم هم هست که با چهارتا بچه و همسرم، کار سبکی هم نیست. بچهها همه توی خانه ماندهاند و روزی سه بار باید برای همه غذا درست کنم.»
آیدا با یک دختربچه و یک پسر کودکستانی در خانه مانده و میگوید: «بچهها مدرسه و مهد نمیروند و من باید دورکاری کنم. اما سرگرم کردن بچهها و مراقبت ازشان و همزمان کار از پای لپتاپ برایم خیلی نفسگیر شده. بچهها کلافه شدهاند، توی خانه سرگرمی زیادی نیست و اگر باشد باید برایشان وقت بگذارم که نمیتوانم. وقت زیادی را هم باید صرف ضدعفونی کردن وسایل و کنترل بهداشت فردیشان کنم. هر شب که همسرم از بیرون برمیگردد، وارد شدنش به خانه یک ساعت تمام وقت میگیرد، جدا کردن وسایلش، شستن لباسها و ضدعفونی هرچه که با خودش آورده. البته اغلب این کارها را خودش میکند، اما من هم درگیرم تا همه چیز درست انجام شود.»
محبوبه میگوید در ۶۰ سالگی با چنین بحرانی درگیر شدن خیلی سخت است: «خودم و همسرم بیماری داریم. بچههایم خارج از کشورند. شوهرم رعایت نمیکند به خاطر همین مجبورم همه کارها را خودم انجام دهم. نمیگذارم او برای خرید بیرون برود چون همه چیز را آلوده میکند. در چنین شرایطی تازه فهمیدم نبودن بچههایم چقدر سختتر از آنیست که فکر میکردم.»
وضعیت برای کسانی که با بیماران مبتلا به کرونا سر و کار دارند سختتر از اینهاست. همسر پرستاری در شمال ایران تنها به این اکتفا میکند: «اضطراب به اضافه نگهداری از بیماری که در اتاقی زندانی است. تهیه غذا، شستوشو، ضدعفونی و … توی خانه بچه هم هست و من واقعا به سختی خودم را میکشانم تا این روزها بگذرد.»
کرونا در بارداری
زنان باردار هم شرایط متفاوتی را در ایام همهگیری کرونا تجربه میکنند. کیانا در هفتههای آخر بارداری است: «از یک طرف عذاب وجدان دارم که چرا توی این شرایط بچهدار شدم اصلا. از یک طرف استرس بیماری به تمام استرسهای دوران بارداریام اضافه شده است. شب و روز فکرم این است که اگر در بیمارستان آلوده شوم، چه بلایی به سرم میآید؟ رفتن به بیمارستان و زایمان کابوسم شده.»
هرچند گفته میشود خطر ابتلا به ویروس کرونا در زنان باردار بیشتر از سایر افراد نیست، یاسمن که نخستین بارداریاش را تجربه میکند، میگوید که ترجیح میدهد برای کنترل بارداری از خانه خارج نشود، اما پزشکش از او خواسته حتما حضوری مراجعه کند.
یک زن باردار دیگر هم در شبکههای اجتماعی نوشته که مشکلاتی در بارداریاش پیش آمده اما دکترش مطب را کلا تعطیل کرده و او حالا علاوه بر مشکلش درگیر پیدا کردن پزشک دیگری است.
زنان محروم و کرونا
پیدا کردن زنانی سرپرست خانوار، کارگران فصلی و … زنان دچار آسیبهای اجتماعی برای این که تجربه خود را از مواجهه با همهگیری کرونا بگویند آسان نیست. بسیاری از آنها که کارشان نظافت خانه و این روزها خانهتکانی بوده، تمام درآمد خود را از دست دادهاند. دست فروشها کم و بیش تن به خطر دادهاند و بیآنکه ابزارهای مراقبتی در اختیارشان باشد، هنوز در خیابانها هستند. محبوبه میگوید: «به اندازه یک روز کار به حساب خانمی که این روزها برای کمک به خانهتکانی به منزلمان میآمد پول ریختم. راستش بیشتر نمیتوانم. خودمان بازنشستهایم. یعنی من که همیشه خانهدار بودم و تنها حقوق بازنشستگی همسرم هست: بخور و نمیر.»
در حاشیهها، زندگی زنان بدون درآمد، بدون تغییر در نقطه صفر مانده است.
رادیو زمانه
******
بیماری، جنسیت و خشونت خانگی در تجربه کرونا
همهگیری ویروس کرونا یک موضوع جنسیتی و یک مسئله برابری است – موضوعی نیازمند توجه و پاسخ ویژه برای آسیبپذیرترین گروهها از جمله زنان. تا همین لحظه، گزارشها نشان میدهند خشونت خانگی علیه زنان در دوران قرنطینه و انزوای اجتماعی افزایش یافته است.

خشونت خانگی در هنگام قرنطینه و انزوای ناشی از گسترش ویروس کرونا در جهان افزایش یافته. نخستین بار یافتههایی از این موضوع در چین گزارش شد و حالا گزارشهایی از اروپا میرسد.
زنان خشونتدیده در وضعیت هشدار، دچار تروما و اضطراب بیشتری میشوند. آنها کسانی هستند که نمیتوانند منزوی شوند و برای مدتی طولانی در یک فضای مشترک با خشونتگر زندگی کنند.
در میان بحرانهای سیاسی، اقتصادی و بهداشتی، مسائلی که بر جمعیتهای آسیبپذیر تأثیر میگذارد، پیچیدهتر میشود. در حین شیوع ابولا در سال ۲۰۱۵ در سیرالئون، با بسته شدن مدارس، دختران بار سنگین مراقبتها را بر عهده داشتند و همچنین در معرض خطر سوءاستفاده جنسی و بارداری نوجوانان قرار داشتند. خشونت خانگی همواره در شرایط سخت اقتصادی افزایش مییابد – احتمالا به دلیل عدم دسترسی به پناهگاهها و خانههای امن.
با شروع بحران همهگیری ویروس کرونا، هنگامی که چین از شهروندان خود خواست تا برای جلوگیری از گسترش ویروس ۱۴ روز خود را قرنطینه کنند، آمار خشونت علیه زنان و خشونت خانگی افزایش یافت، فعالان زنان در روزنامه سیکیت تون این موضوع را گوشزد کردند. تعداد موارد خشونت خانگی گزارش شده به پلیس محلی در استان هوبی چین، در ماه فوریه به سه برابر افزایش یافت. در ماه فوریه ۱۶۲ مورد گزارش خشونت خانگی به مقامات گزارش شد حال آنکه این رقم در ماه فوریه سال قبل، ۴۷ مورد بود.
وای فای، بنبانگذار یک گروه مبارزه با خشونت علیه زنان در چین به روزنامه سیکست تون گفته: «اپیدمی اثر بزرگی بر خشونت خانگی گذاشته. بر اساس آمارهای ما ۹۰ درصد موارد گزارش شده به این اپیدمی مرتبط بودهاند.» او گفته نگرانی عمومی ناشی از قرنطینه و مشکلات اقتصادی بسیاری از خانوادهها از دلایل این خشونتها بوده. همچنین به دلیل شرایط موجود، میزان حمایت از افراد خشونتدیده کاهش یافته و نهادهای رسمی مهم از فعالیتهای خود کاستهاند.
شرایطی مشابه اکنون در اروپا نیز حاکم است، کشورهای مختلف جهان یکی پس از دیگری از شهروندان خود میخواهند خود را قرنطینه کنند و به همان نسبت خطر خشونت نیز بالا میرود. نوس توتس، گروه فمینیستی فرانسوی در توییتر خود نوشته: «در خانه ماندن با مردی خشونتگر خطرناک است. توصیه میشود که بیرون نروید اما پرواز کردن ممنوع نیست!»
در آمریکا هم هاتلاین حمایت از خشونتدیدگان هشدار داده که ویروس کرونا موقعیتی خطرناک برای افرادی که با خشونتگران زندگی میکنند ایجاد کرده. این موسسه نوشته: «برای بسیاری از این افراد در خانه ماندن راهحل امنی نیست.»
تصور بالا رفتن خشونت علیه زنان در جوامعی مانند ایران که خدمات اجتماعی مانند خانههای امن در آنها فراگیر و کافی نیست و حتی در سطحی بالاتر اساسا بسیاری از مصادیق خشونت علیه زنان از نظر قانون و عرف خشونت تلقی نمیشوند، میتواند نگرانکنندهتر از سایر نقاط جهان هم باشد. در کنار هم ماندن اجباری زنان و کودکان با خشونتگران در فقدان گروههای فعال حامی زنان و در شرایطی که اولویتهای جامعه به سمت دیگری متمرکز شده است، میتواند به فجایعی منجر شود که حتی فرصت گزارش شدن را پیدا نمیکنند.
زنان بیمار
زنی که بیمار شود به طور مضاعفی مورد خشونت قرار میگیرد. این خشونت ترکیبی است از انتظارات غیرواقعی و غیرعادلانه از کسی که خود نیاز به مراقبت دارد اما همچنان در چنگال وظابف خانگی احاطه شده و هم نگاه تحقیرآمیز به زنی بیمار به عنوان موجودی که عامل تهدید و خطر برای بقیه است و جانش ارزش چندانی برای دیگران ندارد.
بسیاری از زنانی که بیماریهای سخت را تجربه کردهاند، از سوی اعضای عمدتا مرد خانواده طرد شدهاند یا با آنها برخوردهای تحقیرآمیز و تند صورت گرفته است. در خانوادههای سنتیتر این خشونت از سوی زنان و سایر اعضای خانواده نیز بر زنان اعمال میشود. حلقه مادرشوهر، خواهر شوهر، پدرشوهر و برادر شوهر تنگتر و تنگتر میشود. احتمال بیتفاوتی نسبت به پیگیری روند درمان زنان و پرداخت هزینههای بیماری آنان وجود دارد.
بیماری و بیکاری
اما خشونتی که شرایط بحران و همهگیری بر زنان تحمیل میکند به این شکلها محدود نیست.
بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۷ در مورد جنسیت و بیماری، این خطر وجود دارد که انتظارات ویژه از زنان در زمینههای خدماتی و تمایل آنها به مراقبت از خانواده، آنها را در معرض این بیماری با نرخهای بالاتر از مردان قرار دهد. چرا که در اکثر جوامع، زنان با احتمال بالاتری مراقبت بیماران چه در حوزههای بهداشتی و چه در خانه هستند و از این رو بیشتر از مردان در معرض بیماریهای عفونی قرار دارند.
به طور مثال در آمریکا، زنان ۱۰ برابر بیشتر از مردان از فرزندان بیمار مراقبت میکنند و تعداد مادران مجرد پنج برابر پدران مجرد است. ۹۲ درصد پرستاران را زنان تشکیل میدهند. این نمونهای است از حضور پرشمار زنان در شرایطی که آنها را بیشتر در معرض خطر قرار میدهد و میتواند به عنوان خشونتی فراگیر علیه یک جنسیت تلقی شود.
زنان همچنین به طور نامتناسب شغلهایی دارند که حمایت اجتماعی آنها ضعیف است. طبق گزارشهای مجله تایم با همکاری پروژه Fuller در ماه سپتامبر، دو سوم کارگران رستوران در ایالات متحده آمریکا زنانی هستند که هم اکنون با دستمزد کم، ساعتهای کاری غیر مشخص و مزایای اندک کار میکنند. طبق آمار همین گزارش در این کشور، ۵۵ درصد از کارگران در صنعت رستوران و بخش اقامتی مرخصی استعلاجی ندارند. اینکه زنان نتوانند در هنگام بیماری در خانه بمانند، به وضوح خطر را برای همه بیشتر میکند.
در ایران هر چند میزان اشتغال زنان پایین است، اما در همان حوزه آماری محدود، باز هم زنان بیشتر در مشاغل خدماتی مانند پرستاری و معلمی مشغول به کارند. قراردادهای کاری زنان غیرقابل اطمینان، موقتی و بدون پیشبینی مرخصیهای بیماری و اطمینان از بازگشت به کار است. خطر از دست دادن کار برای همیشه زنان را بیشتر از مردان تهدید میکند و آنها را به طور مضاعفی در معرض خشونت اقتصادی قرار میدهد. احتمال طرد شدن و مورد خشونت قرار گرفتن زنی که درآمد خود را برای همیشه یا موقتا از دست بدهد، در همه جوامع بالاست.
برای این زنانی که دسترسی به سیستم پشتیبانی اجتماعی ندارند، سختی اقتصادی این بیماری همهگیر، حتی غیرقابل اندازهگیری است.