به یاد نوال سعداوی، نویسنده و کنشگر فمینیست
به دنبال مدتی مبارزه با بیماری، نوال سعداوی، نویسنده، کنشگر، و پزشک فمینیست مشهور مصری در سن ۸۹ سالگی در قاهره درگذشت. مقالهها و کتابهای انتقادی و تحلیلی او بر علیه پدرسالاری و زن ستیزی، از جمله “زن در نقطه صفر” و “چهره عریان زن عرب”، بسیاری از کلیشههای مربوط به زنان عرب را هم در ذهن مردسالاران و هم بسیاری از شرق شناسان به چالش کشید و دنیا را با فمینیسمی پیشرو و دلیر در جهان عرب آشنا ساخت.
نوال سعداوی به دلیل پزشک بودنش و تماس با زنان، آشنایی مستقیمی با دردها و رنجهای جسمی و روانی آنان پیدا کرده بود. به رغم نقدهایی که به بعضی خصوصیات شخصیتی او از طرف دیگر فمینیستهای مصر شده است، نوشتههای قوی و فعالیتهای شجاعانهاش در زمینه حقوق زنان، خشونت خانگی، چند همسری، حجاب اجباری، آزارهای جنسی، به خصوص مثله کردن آلت تناسلی زنان (ختنه)، فصل تازه و تحول مثبتی را در گفتمان مربوط به جنسیت و سکسوالیته در مصر ایجاد کرد.
از جمله غیر قانونی شدن ختنه زنان در سال ۲۰۰۸ تا حد زیادی مدیون سخنرانیها و مصاحبهها و نوشتههای او بود. هم دولت مدرن انور سادات و هم روحانیت سنت گرا و شریعت پناه مصر تحمل نظرات و تلاشهای رادیکال او را نداشتند.
در سال ۱۹۸۱ سعداوی توسط دولت انور سادات دستگیر و زندانی شد. او بعد از آزادی از زندان که به دنبال ترور سادات اتفاق افتاد، کتاب “خاطرات از زندان زنان” را نوشت. نقدهای شجاعانه و تاثیرگذار سعداوی علیه شریعت رایج و تفاسیر مردسالار در اسلام، از جمله بر علیه چند همسری و حجاب اجباری که آن را نوعی برده کردن زنان میدانست، خشم متولیان محافظه کار و فتواهایی علیه او را به دنبال داشت؛ از جمله دستور به طلاق دادن او و حرام اعلام کردن نوال برای همسرش شریف حتاته که خود پزشک، نویسنده ، و کنشگر سوسیالیست سرشناسی بود. اما این زوج هر دو شجاعانه علیه فتواهای مفتیان مصر ایستادگی کردند.
بسیاری از آثار نوال سعداوی به زبانهای مختلف، از جمله فارسی، ترجمه شده است و بعضیها او را “سیمون دوبوار دنیای عرب” نامیدهاند. من شخصا شانس آن را داشتهام که در دو کنفرانس بین المللی فرصت آشنایی و حتی بار دوم بحثهای داغ بر سر مسایل نظری با او و همسرش داشته باشم بر سر چرایی انقلاب ایران و نقش مناسبات بینالمللی در وضعیت بد خاورمیانه و راستش دیدگاههای جهانی او و همسرش را همزاد حزب کمونیست مصر و چپ سنتی یافتم.
بار اول شانس دیدارش را در دانشگاه نایروبی، در کشور کنیا داشتم طی سومین کنفرانس جهانی زنان که سازمان ملل برگزار کرده بود (۱۹۸۵) و بار دوم در گرانادا، اسپانیا که از طرف ائتلاف زنان مدیترانه دعوت شده بودیم (۲۰۰۸). بار آخر در طی تماسهای ایمیلی ما وقتی در آمریکا پژوهشگر مهمان بود، موفق به دعوتش به دانشگاهمان برای سخنرانی نشدم چون هزینه مورد قبولش بسیار بالاتر از توان رایج دانشگاههای ایالتی بود.
نوال سه بار ازدواج کرده بود و از همسر سوم و آخرش، شریف حتاته در سال ۲۰۱۰ جدا شد. از او دو دختر به جا مانده است و بسیار نوشتهها و آموختهها و دو نهاد مدنی که خود از پایه گزارانش بود: “آنجمن همبستگی زنان عرب” و “انجمن اعراب طرفدار حقوق بشر”.
یادش گرامی و تلاشهای حق طلبانهاش پر رهرو باد.
نیره توحیدی
*******
نوال سعداوی؛ راوی «سقوط امام»
«زنان فمینیست میشوند، بدون آن که بدانند فمینیسم چیست.»
نوال سعداوی، پزشک و نویسنده مصری و از فمینیستهای معروف جهان عرب که روز یکشنبه در ۸۹ سالگی درگذشت، در عرصه جهانی، از جمله برای روشنفکران و فعالان ایرانی هم دارای جایگاهی ویژه و قابل احترام بود.
مهمترین ویژگی سعداوی که به او چهرهای بینالمللی بخشید، شکستن تابوهای مربوط به جنسیت و مذهب بود.
زن در نقطه صفر
نوال سعداوی علاوه بر بیش از پنجاه عنوان کتابی که طی حدود شش دهه نوشت، در گفتوگوها، مقالات، نامهها و سخنرانیهایش نیز برای حقوق زنان و علیه پدرسالاری در جهان عرب جنگید.
از جمله دو کتاب او با عنوان «زن در نقطه صفر» و «زن و جنسیت» اکنون به کتابهای مهم و مرجع در حوزه فمینیسم تبدیل شده است.
سعداوی در آثار خود که به بیش از سی زبان از جمله فارسی ترجمه شده، علیه چندهمسری، حجاب اجباری، نابرابریها در حقوق ارث میان مردان و زنان در اسلام و به ویژه ناقصسازی اندام جنسی زنان که بیش از ۹۰ درصد زنان مصری در معرض خطر آن قرار دارند، موضع گرفت.
نوال سعداوی ۲۷ اکتبر ۱۹۳۱ در یکی از محلات شمال قاهره به دنیا آمد؛ پدرش کارمند وزارت آموزش بود و مادرش نیز در خانوادهای بورژوا پرورش یافته بود.
اما مادرش اصرار داشت که دخترش در شش سالگی «ختنه» شود. با این حال، برخلاف معمول، این خانواده دخترشان را به مدرسه فرستادند و او در کنار برادرانش درس خواند.
نوال دانشآموز زرنگی بود و در ۱۹۴۹ وارد دانشکده پزشکی شد و در سال ۱۹۵۵ نیز مدرک خود را از دانشگاه قاهره دریافت کرد. او سپس به دانشگاه کلمبیا در نیویورک رفت.
او پس از فارغالتحصیلی، مدتی به تدریس پرداخت و سپس در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۲ در وزارت بهداشت مصر فعالیت میکرد.
سعداوی که از نوجوانی به نوشتن میپرداخت، در سال ۱۹۵۸، کتاب «خاطرات یک زن پزشک» را منتشر کرد که بر اساس زندگی خود نوشته بود. نویسنده در این کتاب، علیه «زنانگی مستبد» موضعگیری کرده بود.
همچنین در سال ۱۹۶۹، کتاب «زن و جنسیت» را منتشر کرد که به رابطه جنسیت و مذهبی و همچنین ناقص سازی اندام جنسی زنان میپرداخت. این کتاب با استقبال مواجه شد، اما برای نویسندهاش دردسرزا هم بود. سه سال بعد، او به دلیل مسائلی که مطرح کرده بود، از کار برکنار شد.
آثار سعداوی از آن پس سانسور شد. او همچنین در سال ۱۹۸۱ در جریان سرکوب گسترده مخالفان در زمان انور سادات، رئیسجمهور وقت مصر، به زندان افتاد.
او بعدا در خاطرات خود از زندان زنان که سال ۲۰۰۲ در لندن منتشر شد، نوشت: «همه چیز در این کشور در دستان دولت و تحت کنترل مستقیم و غیرمستقیم آن است؛ به موجب قوانین رسمی یا غیررسمی، به وسیه سنتها یا با ترس از حکومت که از مدتها پیش برقرار شده و عمیقا ریشهدار است.»
او همچنین از تجربه چند ماهه زندان برای نوشتن آثار ادبی خود بهره برد؛ از جمله نمایشنامه «۱۲ زن در زندان قناطر».
راوی «سقوط امام»
با وجود محدودیتهایی که برای این فعال حقوق زنان به وجود آمد و اتهامهایی چون ارتداد و توهین به مقدسات که به او وارد شد، اما صراحت لهجه خود را از دست نداد و از مواضع جسورانه خود عقبنشینی نکرد.
حکومت مصر حتی در ازدواج او نیز مداخله کرده بود و ازدواج یک مرد مسلمان با یک زن بیایمان را جایز نمیدانست.
سعداوی در کنار آزار و اذیتهایی که میشد، از استقبال جوانان به ویژه زنان جوان در کشورهای دیگر انرژی و توان دوباره میگرفت.
در سال ۱۹۸۲، زمانی که حسنی مبارک در مصر به قدرت رسید، انجمنی را با عنوان «انجمن عربی برای همبستگی با زنان» تأسیس کرد که در سال ۱۹۹۱ و پس از جنگ خلیج فارس که سعداوی با آن مخالف بود، منحل شد.
با این حال، در دهه ۱۹۹۰ اسم نوال سعداوی در فهرست گروههای تندرو قرار گرفت و او مجبور شد در سال ۱۹۹۳، پس از تهدیدهای مکرر اسلامگرایان، مصر را ترک کند. چاپ رمان «سقوط امام» در سال ۱۹۸۷، یکی از دلایل حمله اسلامگرایان به او بود.
این فعال حقوق زنان به آمریکا رفت و به مدت سه سال، تا ۱۹۹۶ به عنوان نویسنده مهمان دانشگاه دوک در ایالت کارولینای شمالی بود.
قرار گرفتن نامش در فهرست کسانی که باید از سوی اسلامگرایان تندرو ترور میشدند، مانع از آن نشد که او مبارزه علیه «بنیادگرایی اسلامی» را رها کند. همچنین میل شدیدی به نوشتن داشت و با وجود موانع بسیار، هرگز این میل را از دست نداد: «من همه زندگی خود را وقف نوشتن کردهام. با وجود همه موانع، به نوشتن ادامه دادهام.»
سال ۲۰۰۵، در بازگشت به مصر، وارد مبارزات انتخابات ریاست جمهوری ای کشور شد و زمانی که نیروهای امنیتی مانع برگزاری میتینگهای انتخاباتی او شدند، از این مبارزات کنار کشید. در آن زمان حسنی مبارک رئیسجمهور مصر بود و سعداوی برگزاری انتخابات در این کشور را یک «مضحکه» دانست.
در سال ۲۰۰۷، نهاد مذهبی الازهر که پرنفوذترین نهاد مذهبی جهان اسلام به شمار میرود علیه او به اتهام «توهین به اسلام» شکایت کرد. یک ماه قبل از این شکایت، زندگینامه و یکی از نمایشنامههای او از نمایشگاه کتاب قاهره جمعآوری شده بود.
سعداوی، نمادی فراملی
سعداوی پس از این فشارها، بار دیگر کشور را ترک کرد و در سال ۲۰۰۹ دوباره به مصر بازگشت و دو سال بعد، با اعتراضاتی که در چارچوب «بهار عربی» روی داد، حسنی مبارک از ریاست جمهوری مصر کنارهگیری کرد.
انقلاب مصر موجب به قدرت رسیدن اسلامگرایان شد و سعداوی با این که مخالف حکومت حسنی مبارک بود، اما مدتی را که محمد مرسی، رئیسجمهور اسلامگرای مصر بر این کشور حکومت کرد، دوران «وحشت» میدانست. سعداوی گفته بود: «اخوان المسلمین از انقلاب ۲۰۱۱ سوءاستفاده کردند.»
او همچنین از حامیان برکناری محمد مرسی، رئیسجمهور اسلامگرای مصر در سال ۲۰۱۳ بود. این موضعگیری او با انتقادهایی مواجه شده بود.
با این حال، نوال سعداوی، همچنان از پیشگامان فمینیسم در جهان عرب به شمار میرود و یک نماد فراملی در این زمینه است. همچنین آثار او به عنوان سندی ماندگار از تلاش فمینیستهای کشورهای خاورمیانه باقی خواهد ماند.
سعداوی چند سال پیش، در نامهای به ژانت آفاری، نویسنده ایرانی که درباره کتابی از آفاری درباره وضعیت زنان در ایران نوشته بود، بر «اشتراکات» ایران و مصر در این زمینه، چه در عصر حاضر و چه در دوران گذشته تأکید کرده بود.
رزیتا ناظر
رادیو فردا