ده پیشنهاد برای گام نهادن در مسیر رفع نابرابری علیه زنان

نابرابری، تبعیض، فرودستی، جنس دوم بودن زنان و … همه به پدرسالاری ای گره خورده که در لایه لایه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ما جریان دارد. این پدیده تلخ، از خانواده تا دولت را سامان داده، بر هر رابطه اجتماعی سایه انداخته و زندگی زنان را در همه ابعاد با رنج و دشواری همراه کرده و در دهههای اخیر به طور سیستماتیک در فرهنگ و قوانین ما باز تولید و بر قدرتش افزوده شده است. بنابر این ریشه کن کردن آن هم کار سادهای نیست و راهی طولانی پیش رو دارد. راهی که شاید به عمر نسل ما قد ندهد، چرا که بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد رسیدن به برابری جنسیتی در خاورمیانه ۱۴۲ سال طول میکشد. اما نه باید ناامید شد و نه با ایدهآل گرایی، از بهبود امور، هر قدر که میسر باشد دست کشید. میتوان و باید در مسیر برابری حرکت کرد حتا اگر برخی موانع بیش از حد سخت به نظر برسند، چنانچه میبینیم حرکت بخشهایی از حکومت در جهت تقویت پدرسالاری و حمایت از فرهنگ مقوم آن است.
حال برای زندگی بهتر خودمان و دخترانمان چه باید کرد؟ پیشنهاداتی در این جا جمع بندی کردهام که برخی از آنها را پیشتر نوشتهام و دیگران نیز گفتهاند اما برای حرکت به سمت برابری لازم به تکرارند هرچند از آنها انتظار نتایح فوری نباشد.
۱. جریانسازی جنسیتی در برنامههای توسعه:
مهمترین اقدامی که ضروری است انجام شود و انجام ندادن آن
همچنان ایران را در بین چند کشور دارای بیشترین شکاف جنسیتی قرار میدهد، یعنی
دسترسی به فرصت اشتغال و کسب درآمد، دسترسی به امکانات بهداشتی و آموزشی و حضور در
مناصب تصمیم گیری را با نابرابریهای بسیار زیاد مواجه می کند، جریانسازی جنسیتی
در برنامههای توسعه به خصوص اعمال رویکرد توسعه و جنسیت در این برنامهها است.
هدف این رویکرد تغییر در ساختارهای بنیادی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر اساس
برنامهریزیهای متعدد است. بر مبنای آن تمامی بندهای برنامه توسعه باید نسبت به
تبعیض جنسیتی حساس باشد و تغییر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که منجر به
نهادینه شدن فرودستی زنان شده است را هدف قرار دهد. بنابراین باید طرح ها و برنامه
های متعدد و مکمل و حساس به عدالت جنسیتی و توانمندسازی زنان تصویب و اجرا شود.
۲. تغییر قوانین تبعیضآمیز
یکی از نابرابریهایی که بسیار بر فرودستی زنان موثر
بوده و زندگی آنان را با رنج و محدودیتهای زیادی مواجه کرده قوانین تبعیض آمیز
است. از این جمله اند قوانین مربوط به ازدواج و خانواده که اختیار زندگی زنان را
به نحو یکسویه به مردان واگذار میکند. قوانین مربوط به طلاق، حضانت و ولایت بر فرزند،
ادامه تحصیل، اشتغال، انتخاب مسکن و خروج از کشور باید به گونهای که برابری
جنسیتی در آنها حاصل شود، اصلاح شوند. همین طور قوانین مربوط به شهادت و قضاوت ،
ارث و دیه زنان.
۳. اجرای برنامههای متعدد برای
توانمندسازی و تسهیل اشتغال زنان:
نرخ پایین اشتغال زنان یکی از مهمترین عوامل شکاف جنستی
در ایران است. متاسفانه این نرخ که مرکز آمار آن را
حدود ۱۶ درصد اعلام کرده است، بر وابستگی و فرودستی زنان بسیار موثر
است. زنانه شدن فقر، عدم دسترسی به فرصت های شغلی، نابرابری در درآمد و عدم دسترسی
به خدمات بیمه مناسب بسیار متاثر از سیاستها و فرهنگسازیهای ضد اشتغال زنان است
که در دهههای اخیر شاهد بودهایم. سیاستهایی مانند دورکاری، کاهش ساعات کاری،
ممنوعیت زمانی برای اشتغال زنان، استخدام زنان به صورت پاره وقت، افزایش مرخصی
زایمان و ترویج فرهنگ خانهنشینی زنان و دوگانهسازی مرد نان آور، زن خانهدار به عنوان
نقشهای مطلوب اجتماعی زنان و مردان.
بنابر این اشتغال زنان نیازمند اجرای برنامههای جدی
است. برقراری نسبت جنسیتی در گزینش نیروی کار به این معنا که انتخاب جنسیتی نیروی
کار متناسب با نسبت جنسیتی در عرضه نیروی کار باشد، توانمندسازی زنان متناسب با نیازهای
جامعه، فرهنگسازی و مقابله با باورهای مخالف اشتغال زنان، تدوین قوانین در حمایت
از اشتغال زنان، ایفای نقش جامعه و پدران در مراقبت از کودکان و… از جمله اقداماتی
است که می تواند به این امر کمک کند.
۴. تصویب قوانین بازدارنده و مقابله با
خشونت علیه زنان:
تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان، تصویب قوانین سختگیرانه
و بازدارنده برای مجازات خشونت گران علیه زنان، ایجاد پلیس مخصوص خشونتهای خانگی،
ایجاد و تقویت مراکز مشاوره و نگهداری از زنان خشونت دیده (خانههای امن).
برای این منظور، فرهنگ سازی و آموزش مردان جهت مبارزه با
کلیشههای نابرابر جنسیتی مولد خشونتهای خانگی و اجتماعی میتواند کمک کند. آخرین
آمار رسمی که در مورد خشونت علیه زنان در ایران منتشر شده مربوط به طرح امحای
خشونت علیه زنان است که در دولت اصلاحات انجام شد، در نتیجه انجام طرح ملی دیگری برای
کسب آمار به روز از میزان خشونتهای خانگی علیه زنان بسیار ضروری است.
۵. پذیرش سبکهای مختلف زندگی زنان:
زنان مانند مردان حق دارند سبکهای مختلفی را برای زندگی
خود برگزینند. ازدواج کنند و یا مجرد بمانند، بچه دار
شوند یا نشوند. نوع پوشش و حجاب مد نظر خود را برگزینند. دوچرخه و موتور سواری
کنند، بدنسازی کنند، به ورزشگاه بروند و … دخالتهای ناموجه حکومتی برای سوق دادن
زنان به ازدواج، فرزندآوری و خانه نشینی و پوشش و حجاب و سبک خاصی از زندگی، حقوق
انسانی نیمی از جمعیت را ضایع می کند و راه رسیدن به برابری جنسیتی را طولانیتر.
۶. باز پس گیری و بررسی مجدد قانون جوانی
جمعیت:
قانون جوانی جمعیت به شکلی که به تصویب رسیده است، دارای
تبعات منفی بسیار به خصوص در زندگی زنان است. این قانون بدون در نظر گرفتن زیرساخت
های اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و بهداشتی لازم تدوین شده و علاوه بر آن وارد حوزه
خصوصی خانوادهها شده، حق کنترل زنان بر بدنشان را ضایع و به نوعی زنان را مجبور
به فرزند آوری میکند. همچنین فرزندآوریهای متعدد و مرخصیهای طولانی که در این
قانون برای مادران در نظر گرفته شده است در عمل مادران را از بازار اشتغال حذف و
کارفرمایان را بیش از گذشته نسبت به استخدام زنان بد بین میکند.
۷. تدوین و اجرای برنامههای متعدد
برای افزایش مشارکت سیاسی زنان از جمله اعمال روش تبعیض مثبت:
یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر افزایش شکاف جنسیتی
در ایران، نازل بودن میزان مشارکت سیاسی زنان و حضور نداشتن زنان در مناصبی است که
برای زندگی آنها تصمیم میگیرند. پژوهشها نشان میدهد موانع فرهنگی و اجتماعی از
مهمترین دلایل مشارکت پایین زنان در عرصه سیاسی است. رفع این موانع علاوه بر آن که
نیازمند فرهنگسازی و تغییر باورهایی است که مانع مشارکت زنان میشود، نیازمند
اجرای روشهایی با نتیجه بخشی سریعتر است، از جمله روش تبعیض مثبت که حتی در
کشورهای همسایه ما هم اعمال می شود. چنانکه در عراق طبق قانون باید ۲۵
درصد کرسیهای مجلس به زنان اختصاص یابد، در حالی که در ایران تنها شش درصد
نمایندگان مجلس زن هستند. این روش در مورد مدیریتها میانی و کلان هم میتواند
اعمال شود.
۸. پایان دادن به ترویج و بازتولید فرهنگ
پدرسالارانه در رسانه ملی و سایر تریبونها و نهادهای فرهنگی:
متاسفانه دهههاست رسانه ملی و تریبونها و رسانههای
مذهبی و فرهنگی و حتی کتابهای درسی نوعی از زندگی زنان را ترویج کرده و مطلوب
دانستهاند که مبتنی بر عدم حضور اجتماعی آنها و خانه نشینی و پذیرش صرف نقش خانه
داری، همسری و مادری بوده است. ترویج و بازتولید مداوم مردسالاری گاهی تا چشمپوشی
یا حتی همراهی با آداب و سنن و رسوم مروج سلطه و کنترل شدید زندگی زنان و خشونت هم
پیش میرود. تا زمانی که بازتولید مداوم فرهنگ مردسالاری ادامه داشته باشد، تلاشهای
صورت گرفته با این فرهنگ کم اثر میشود و مسیر رفتن به سمت برابری سختتر و طولانیتر
و گاهی با بازگشت به عقب همراه میشود.
۹. تلاش برای کاهش تضییع حقوق زنان خانهدار
و مادران:
زنان خانهدار که بیشترین جمعیت زنان ایران را به خود
اختصاص میدهند، متاسفانه به رغم این که ساعتهای زیادی از روز را صرف کار خانگی و
نقش مراقبتی میکنند از کسب درآمد و بیمه محرومند. کار آنها بدون مزد است، با آسیبهای
روحی و جسمی زیادی مواجه هستند و در تصمیمگیرهای خانوادگی نقش درجه دو دارند.
باید تمهیدات مختلقی برای حمایت از زنان خانه دار و کاهش آسیبهای ناشی از کار بی
مزد در نظر گرفته شود، مانند بیمه آنها، اختصاص بخشی از اموال خانواده به این زنان
و توانمند سازی و کمک به راه اندازی کسب و کارهای خانگی. همچنین کاهش تضییع حقوق
مادران نیازمند ایفای نقش جامعه در مراقبت از کودکان، دسترسی آسان و ارزان به مهد
کودکها و مراکز نگهداری کودکان، زنانه ندانستن نقشهای مراقبتی و تقسیم وظیقه
مراقبت از کودکان به طور مساوی بین مادر و پدر است.
۱۰. امکان نقش آفرینی
نهادهای مدنی و فعالان زنان:
مقابله با نابرابری جنسیتی و مردسالاری عجین شده با
نهادهای اجتماعی و فرهنگی خرد و کلان مبارزهای زمان بر، همیشگی و همه جانبه است
که حتی اگر دولت و حکومتی مبادرت به آن کند به تنهایی و بدون کمک نهادهای مدنی و فعالان
اجتماعی نمیتواند به هدف برسد. در ایران که بسیار دور از برابری جنسیتی ایستاده
است، بیش از دیگر کشورها نیازمند نقش آفرینی نهادهای مدنی و فعالان زنان هستیم.
اما متاسفانه شاهدیم که مدام بر سر راه آنها سنگ انداز ی میشود، نهادهای مدنی به
تعطیلی کشیده میشوند و فعالان زنان با فشار امنیتی مواجه میشوند.
این پیشنهادات برای رفتن به سمتی است که راه رسیدن به برابری جنسیتی را هموارتر کند، تا دخترانمان وارث رنجهای امروز مادرانشان نشوند و گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید/ هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور.
پرستو سرمدی / امتداد