موج بازداشتهای معترضان به خشکشدن دریاچه ارومیه
در پی فراخوان گروههای حقوق بشری و تشکلات مدنی استانهای ترکنشین ایران به اعتراضات خیابانی در رابطه با خشک شدن دریاچه ارومیه، جو شدید امنیتی در ارومیه و تبریز ایجاد شده است.
به گزارش رادیو فردا، تصاویر و ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی حاکی از گسیل نیروهای امنیتی و انتظامی به شهرهای تبریز و ارومیه و بازداشت فعالین مدنی آذربایجان است.
این گروهها و تشکلات مدنی در فراخوان خود از مردم خواسته بودند که در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه عصر روز شنبه ۲۵ تیرماه در میادین اصلی شهرهای تبریز، ارومیه، اردبیل و زنجان دست به تجمع بزنند.
تاکنون بازداشت ۱۶ نفر از فعالین مدنی ارومیه و تبریز تایید و نام آنها منتشر شده است. همچنین گزارشها حاکی از احضار دهها نفر به نهادهای امنیتی طی چند روز گذشته است.
معترضان خیابانی در ارومیه عصر شنبه با شعارهایی نظیر «اورمو گؤلو جان وئریر، مجلیس اونون قتلینه فرمان وئریر» (دریاچه ارومیه در حال احتضار است و مجلس به قتل آن فرمان میدهد) وارد خیابانها شدند.
تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان از حضور گسترده نیروهای ضد شورش در خیابانهای ارومیه و تبریز دارد که معترضان با شعار «بیشرف» به آنها واکنش نشان میدهند.
طی دو دهه گذشته طرحهای دولتی برای احیای دریاچه ارومیه روی کاغذ مانده و وضعیت این دریاچه روز به روز بدتر میشود. در روزهای اخیر فعالان محیط زیست در شبکههای اجتماعی اعتراض خود به بیعملی دولت در احیای این دریاچه رو به مرگ را افزایش دادهاند.
جواد محمدی، معاون حفاظت و بهرهبرداری شرکت آب منطقهای آذربایجان غربی، اسفند پارسال از کاهش کم سابقه وسعت دریاچه ارومیه در عرض یک سال خبر داد.
به گفته وی، بر اساس جدیدترین بررسیها وسعت دریاچه ارومیه که پارسال سه هزار و ۵۷۵ کیلومتر مربع بود اکنون به دو هزار و ۳۲۴ کیلومتر مربع رسیده است. آقای محمدی تایید کرد که حجم آب دریاچه ارومیه با دو میلیارد متر مکعب کاهش به نزدیک سه میلیارد متر مکعب رسیده است.
فعالان محیط زیست آذربایجان خواستار اجرای فوری طرحهای انتقال آب به این دریاچه شدهاند.
دولت حسن روحانی مدعی شده بود که برای احیای دریاچه ارومیه ۱۵ هزار میلیارد تومان هزینه کرده، اما تاکنون گزارش دقیقی درباره میزان موفقیت پروژهها و هزینههای انجام شده منتشر نشده است.
در این میان، طی سالهای گذشته بسیاری از معترضان به خشک شدن دریاچه ارومیه با سرکوب نهادهای امنیتی و احکام قضایی سنگین مواجه شدهاند.
مرگ دریاچه ارومیه؛ چه کسی مسئول است؟
عصر ایران؛ زینب رحیمی ــ در روزهای گذشته تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه واکنش نشان دادند. کمآبی و خشک شدن دریاچه ارومیه موضوع تازهای نیست اما به نظر میرسد این روزها این بیمار وخیم در آستانه مرگ است.
دولت حسن روحانی با تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه وعده کرد که دریاچه ارومه را احیا و آن را از مرگ نجات میدهد اما موفق نشد.
علی میرچی استاد دانشگاه اکلاهما با اشاره به خشک بودن دریاچه ارومیه تاکید دارد که ستاد احیای دریاچه ارومیه نتوانسته در عملکردش یعنی احیای دریاچه ارومیه موفقیتی داشته باشد. از نظر این متخصص مهندسی منابع آب ستاد توانست دریاچه را از مرگ نجات دهد اما همچنان دریاچه یک بیمار بدحال است.
در گزارش ویدیویی پیش رو به این سئوال پاسخ داده میشود که آیا ستاد احیای دریاچه ارومیه با وجود هزینهکرد میلیاردی توانست دریاچه ارومیه را از مرگ نجات دهد یا خیر؟ همچنین آیا انتقال آب از رودخانه مرزی زاب میتواند سرنوشت دریاچه ارومیه را تغییر دهد؟
گزارش ویدیویی: دریاچه ارومیه آخرین نفسهایش را می کشد
گفتوگو با تعدادی از بانیان کارزار اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه
در واکنش به آنچه که بیتوجهی حکومت ایران به خشکیدن دریاچه ارومیه تلقی میشود، کنشگران زیستمحیطی و حقوق بشری آذربایجانی فراخوانی برای برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز در شهرهای ایران و خارج از کشور در روز شنبه ۲۵ تیرماه صادر کردند تا بدینوسیله توجه جهانیان را به این فاجعه زیستمحیطی جلب کنند.
در این راستا «العربیه فارسی» با تعدادی از بانیان این کارزار زیستمحیطی گفتوگو کرده، که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
یاشار حکاکپور، کنشگر حقوق بشر بر این باور است که مسئله دریاچه ارومیه «خشکیدن» نیست بلکه «خشکاندن» است. به گفته وی، نمونهبرداریهای کارشناسانه از بستر دریاچه که به عمق رسوبی ۲۷۰۰۰ سال میرسد، نشان میدهد که این دریاچه در تمام طول این دوره هیچگونه خشکی به خود ندیده، و «عامل انسانی» و به ویژه «سدسازی» عامل اصلی مرگ دریاچه است.
حکاکپور میگوید: «حکومت ایران عمدا دریاچه ارومیه را از طریق ساختن دهها سد بر روی تمام رودهای منتهی به آن میخشکاند، و هروقت هم که اعتراضی صورت میگیرد، رژیم اعتراضات زیستمحیطی آذربایجانیها را همانند سال نود به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میکند.»
اما به گفته وی این اعتراضات ادامه دارد، که هشتگ #saveurmialake نمود بارز آن است. حکاکپور نتیجه میگیرد: «با روندی که از توزیع اعلامیه در شهرهای آذربایجان از خوی، ماکو، ارومیه، سولدوز، تبریز، اردبیل، مراغه و تکاب میبینیم، به نظرم اعتراضات به کف خیابان کشیده خواهد شد.»
سئویل سلیمانی، دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه جورج میسون در این باره به «العربیه فارسی» گفت که مسئله خشک شدن دریاچه ارومیه از اواخر دهه هشتاد خورشیدی تبدیل به «یکی از موضوعات اساسی در جریان حرکتهای مدنی آذربایجان» شده است.
به گفته وی، در سالهای خفقان بعد از سرکوب «جنبش سبز»، خیابانهای شهرهای آذربایجان شاهد اعتراضهای فعالان و مردم آذربایجان به عدم توجه دولت به خشک شدن دریاچه بود، و دستگیریهای گسترده و زندانهای بلندمدت حاصل آن اعتراضها بود، و این در حالی بود که بیتفاوتی و عدم تخصیص بودجه از طرف دولت دریاچه را هر روز بیشتر از دیروز به مرگ نزدیک میکند.
این کنشگر میگوید اعتراضات مردم آذربایجان از سطح مدنی فراتر رفت و حتی به سطح دولتی رسید، به طوری که حسن روحانی مسئله رسیدگی به دریاچه ارومیه را به یکی از شعارهای کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری خود تبدیل کرد، و پس از رئیسجمهور شدن هم ستادی به نام «ستاد احیای دریاچه اورمیه» در دولت خود تشکیل داد.
با این وجود، به گفته سلیمانی، با گذشت زمان «توخالی بودن تمام این شعارها» با خشک شدن بیش از حد دریاچه خود را نشان داد، و نتیجه این شد که کنشگران آذربایجانی تصمیم گرفتند خودشان دست به کار شوند و کارزار مجازی راه بیندازند، که هشتگ #saveurmialake که در چند روز اخیر به یکی از ترندهای اصلی توییتر فارسی بدل شده نمود آن است.
صالح کامرانی، رهبر «حزب مرکزی آذربایجان» نیز در این باره به «العربیه فارسی» گفت: «خشکاندن دریاچه ارومیه همیشه در مرکز توجه حرکت ملی و احزاب آذربایجانی بوده است، و این نیروها در راستای افزایش آگاهی و حساسیتانگیزی عمومی، اقدام به راه انداختن کارزار توییتری، برگزاری سمینارهای اینترنتی و برنامههای اختصاصی تلویزیونی کردهاند.»
به گفته این کنشگر، با افزایش حساسیت عمومی نسبت به سرنوشت دریاچه ارومیه، فعلان زیستمحیطی و حقوق بشری و مدنی آذربایجانی از اصناف مختلفی همچون احزاب سیاسی و کانونهای وکلای دادگستری خواستهاند تا به جنبش اعتراضی علیه بیتوجهی حکومت ایران به خشک شدن دریاچه ارومیه بپیوندند.
ایران امروز
چرا دریاچه ارومیه احیا نمیشود؟
چهار روز پیش از انتخابات سال ۹۲، زمانی که روحانی به ارومیه رفت، در جمع مردم این شهر گفت: ای من به فدای اشکهای شما که برای ارومیه اشک میریزید، من به شما قول میدهم که اگر بار مسوولیت اجرایی کشور را بر دوش من قرار دهید، در اولین روز دولت حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت. او در جریان همین سفر، پیشنهاد انتقال آب دریای خزر به ارومیه برای احیای این دریاچه را مطرح کرد و اظهار داشت: هزینههای این انتقال آب را از محل فروش اراضی ملی در مسیر انتقال، تامین خواهیم کرد!
همان روز یادداشتی در نقد این سیاست نادرست کاندیدای ریاستجمهوری وقت و مداخلهاش در امری که تخصص ندارد، نوشتم که در یکی از رسانهها منتشر شد و حتی در ستاد مرکزی تبلیغات انتخاباتی آقای روحانی نیز این یادداشت را در یک نشست محیطزیستی قرائت کردم و یادآور شدم برای احیای یک دریاچه آیا میخواهید جاهای دیگر را هم ویران کنید؟ و این رخداد را به مصوبه دولت در سال ۱۳۷۴ برای فروش بیش از ۶۰۰۰ هکتار جنگل هیرکانی برای تامین هزینههای ساخت یک آزادراه بین تهران و شمال مقایسه کردم که دستاورد این همه هزینهتراشی برای طبیعت و ویرانی جنگلها و مراتع، نهایتا باز هم به یک جاده ایمن منتهی نشد.
حالا بعد از گذشت ۸ سال از آغاز بهکار ستاد احیای دریاچه ارومیه و صرف بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان از محل اعتبارات ملی و بینالمللی، یک شورهزار به وسعت بیش از ۴۵۰ هزار هکتار در گوشه غربی ایران بهجا مانده است. آنچه امروز در ارومیه و دیگر تالابها و دریاچههای کشور شاهد آن هستیم، پیامد چندین دهه سیاستهای غلط و دستوری دولتمردان ایران بوده است! غافل از اینکه طبیعت، یک اکوسیستم زنده است! اقتصاد و… نیست که با سیاستهای دستوری بتوان چند ماهی ریسمان آن را در دست گرفت و بعد هم مردم را با تبعات ویرانگر این سیاستها و تورم، به امان خدا رها کرد!
دریاچه ارومیه یک اکوسیستم زنده است و احیای آن نیازمند نسخه بومشناسان و متخصصان است نه سلیقه شخصی نمایندگان و مردان دولت! احیای اکوسیستمهای تخریب شده بیش از آنکه نیازمند پول باشد، نیازمند دانش بومشناسی و جامعهشناسی و پذیرش مشارکت نخبگان و مردم در تصمیمگیری و تصمیمسازی است. نمیتوان نخبگان را چون در حلقه خودیها نیستند کنار زد و مردم را همچنان به افزایش سطح زیر کشت در همه جای کشور به غلط تشویق کرد و بعد هم که پیامدهای این دستورات غلط منجر به بحران شد با دستور آنها را از ادامه مسیر بازداشت.
متاسفانه از همان روزی که ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد و حتی یک بومشناس هم در ترکیب اعضای فنی و علمی این ستاد قرار نداشت، بارها هشدار دادیم اما درنهایت ناباوری همان کسانی که خود مسبب وضعیت بحرانی دریاچه بعد از چندین دهه سوءمدیریت بودند، ناگهان عهدهدار مسوولیت احیای آن به شیوهای که خود و تیم همکارشان میپسندیدند شدند!
در این میان یکی از بومشناسان و زیستشناسان دانشگاه تهران داوطلبانه، خودش را به این ستاد معرفی کرد و با دعوت از برجستهترین متخصصان بومشناسی ایرانیتبار که در دیگر دانشگاههای جهان مشغول به تدریس بودند، برنامهای برای احیای اکولوژیک این دریاچه تهیه و تدوین کردند، آنهم بدون هیچ دستمزد و پاداشی! نتیجه اعتراضات کارشناسان مستقل، نهایتا به اینجا ختم شد که ستاد احیا بعد از مدتی مدعی شد طرح احیای اکولوژیک را برای دریاچه ارومیه در دست اقدام دارد! اما در ادامه کار، باز هم نه خبری از حضور کارشناسان و مشاوران بومشناس بود و نه متخصصان دانشگاهی این رشته.
شعار ستاد احیا در تمام این سالها روی «کاغذ» به کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و احیای اکولوژیک دریاچه ختم شد، اما آنچه در «عمل» انجام میشد کوچکترین سنخیتی با مبانی ابتدایی احیای اکولوژیک هم نداشت. عملا نه خبری از آموزش و ترویج و جلب مشارکت کشاورزان بهطور فراگیر بود و نه طرحهای احیای اکولوژیک! در عوض عرصه برای مهندسان باز شد و بساط سیمانکاری و بتونکاری و لولهکشی و کند و کاو و انتقال آب بین حوضهای بعد از سه دهه سدسازی باز شد! همان اقداماتی که سالهاست بودجههای مملکت را میبلعد و دستاوردش برای طبیعت، ویرانی و برای مردم، نارضایتی و برای اقتصاد، رکود و جاماندگی بوده است.
مطابق معمول اعتبارات ملی در روند کار ستاد، صرفا به جیب برخی شرکتها و مراکز و قرارگاهها ریخته میشد و تنها دولت ژاپن بود که به مدت ۴ سال و هر سال مبلغ یک میلیون دلار برای جلب مشارکت کشاورزان در کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی به صورت بلاعوض پرداخت میکرد که این مبالغ هم، باز با مدیریت مدیران دولتی و به شکلی که خود میپسندیدند هزینه میشد. حالا نتیجه تداوم چندین دهه سوءمدیریت منابع آب و حتی سوءمدیریت در ستاد احیای دریاچه ارومیه، امروز عیانتر از قبل شده است.
دو سه سال گذشته، در نتیجه بارشهای نسبتا خوب جوی دریاچه موقتا آبگیری شد و مدیران دولتی جشن و پایکوبی به راه انداختند که دریاچه در مسیر احیا است! و هر کسی هم که نقد میکرد که این آبگیری موقتی است، با سیاست حذفی او را از میدان به در میکردند تا جشنشان را بههم نریزد.
بیایید با خودمان صادق باشیم. دریاچه ارومیه هیچوقت احیا نشده بود که اکنون دوباره خشک شده باشد! ارومیه در مسیر نابودی مطلق و تبدیل شدن به بیابان یا شورهزار ارومیه است و همه دولتهای ایران در بروز این وضعیت در دهههای اخیر مسبب آن بودند و هستند. ارومیه هیچوقت دیگر هم احیا نمیشود! با ۱۵ هزار میلیارد تومان دولت قبلی که احیا نشد و اگر ۱۵۰ هزار میلیارد تومان دیگر هم توسط دولت فعلی برای احیای آن تخصیص یابد، باز هم ارومیه احیا نخواهد شد! چرا؟
احیای دریاچه ارومیه تنها زمانی محقق میشود که دولت و مسوولان محلی و ملی بدانند و بپذیرند که درباره طبیعت چیزی نمیدانند و از پیچیدن نسخه شخصی برای احیای دریاچه ارومیه و اعمال نفوذ سیاسی در روند کار علمی برای جذب اعتبارات به نفع شرکتها و مراکز تحقیقاتی بیربط رفقا و قرارگاهها جدا خودداری کنند.
مسبب وضعیت امروز دریاچه ارومیه، توسعه بیرویه سطح زیرکشت و افزایش مصرف آب در نتیجه سیاستهای غلط دولتمردان بوده و حل آن اکنون در گرو پذیرش این خطا و مشارکت دادن مردم و کشاورزان محلی و سازمانهای غیردولتی در کاهش سطح زیرکشت و تغییر الگوی کشت است نه با انتقال آب بین حوضهای و عرضه مجدد آب به حوضه به قیمت ویرانی حوضه زاب. تغییر در ایجاد معیشت جایگزین برای مردم محلی و رونق گردشگری منطقه نیز نیازمند کمی مصالحه با مردم و مردمداری است!
مادامی که محدودیتهای اجتماعی بیشتر شود و گرانیها افسارگسیختهتر، مردم ترجیح میدهند پولشان را برای یک شب آرامش در بیرون از ایران و در خاک کشور همسایه هزینه کنند تا اینکه همان پول را در مجاورت بیابانی خشک و لمیزرع با هزار تا چشم و مانع و بگیر و ببند هزینه کنند! آیا بهراستی چنین ارادهای در بین دولتمردان فعلی وجود دارد؟
مژگان جمشیدی / روزنامه اعتماد