پنج درس از حرکت ۲۵ بهمن برای رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی
فراخوان این کارزار در یک روز ۱۷۲۰۰ امضا جمع کرد، اما دادستانی آن را ممنوع اعلام نمود. حرکت اعتراضی ۲۵ بهمن آغازگر جریانی شد که میتواند زمینهساز تحولات بسیاری باشد. در ادامه، پنج درس مهم این رویداد را بررسی میکنم.
۱. تحلیل درست و درک موقعیت مناسب
مبتکران این حرکت با درک صحیح از شرایط، در زمانی که خامنهای و نیروهایش در منطقه تضعیف شده بودند و اسد، مهمترین متحد محور مقاومت، سرنگون و به روسیه پناه برده بود، اقدام کردند. این شناخت، در موفقیت حرکت مؤثر بود.
۲. سازماندهی منحصربهفرد و حضور گروههای متنوع
این حرکت توسط گروهی از جانبازان، اسرای جنگ و فعالان مدنی سازماندهی شد و از این جهت بینظیر بود. تعیین سیاستی روشن (رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی)، اجرای آن بدون شعار و سخنرانی، و مشخص بودن ساعت برگزاری (۱۱ صبح تا ۲ بعدازظهر) از ویژگیهای این حرکت بود. تلاش برای گرفتن مجوز و تاکید بر قانونی بودن اعتراض نیز مشارکت گسترده را ممکن ساخت. با این حال، حکومت نتوانست این حرکت را تحمل کند و با امنیتی کردن مسیرهای منتهی به دانشگاه تهران، بسیاری را بازداشت کرد؛ بر اساس برخی برآوردها، حدود ۵۰۰ نفر دستگیر شدند، در حالی که تخمینها نشان میدهد حدود چهار هزار نفر در این حرکت حضور داشتند.
۳. قدرت سازماندهی مستقل از احزاب و رسانهها
این حرکت نشان داد که بدون حمایت احزاب و رسانههای داخلی و خارجی، میتوان اقدام مؤثری انجام داد. با وجود بازداشت مسئولان اصلی این حرکت، از جمله آقایان قمیشی، سراوردی و دانشفر، حرکت متوقف نشد.
۴. واکنش کمرنگ احزاب و سازمانهای سیاسی
احزاب و جریانهای سیاسی نقش برجستهای در این حرکت نداشتند. نهضت آزادی تنها بیانیهای برای رفع حصر صادر کرد، و «همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات» بدون اشاره مستقیم به این حرکت، بیانیهای در حمایت از آزادی زندانیان سیاسی منتشر نمود. پس از بازداشتها، برخی از این گروهها، از جمله «همگامی»، حمایت خود را اعلام کردند. در میان احزاب، تنها «اتحاد جمهوری ایران» و در پی آن «حزب چپ ایران» از این حرکت پشتیبانی کردند. همچنین ۳۴۰ فعال مدنی بیانیهای در حمایت از آن صادر کردند. بخش بزرگی از اپوزیسیون و رسانهها سکوت کردند، هرچند پس از بازداشتهای گسترده، برخی به این موضوع پرداختند.
۵. چشمانداز تغییر از درون
این حرکت نشان داد که امکان تغییر از درون فراهم میشود. این جریان، برخلاف اصلاحطلبان که تمام امید خود را به تغییر درونساختاری بستهاند، به نیروی اجتماعی و سیاسی متکی است که دارای امکاناتی درون و پیرامون حکومت است، اما وابستگی به آن ندارد.
نتیجهگیری: ضرورت تشکلیابی نیروهای مستقل
واقعیت این است که ۶۰ درصد مردم در انتخابات ریاستجمهوری شرکت نکردند. در میان این جمعیت گسترده، نیروهای سکولار دموکرات، ملیدموکرات و سوسیالدموکرات حضور دارند که عموماً بهصورت محفلی فعالاند، اما هنوز به سمت سازماندهی پیش نرفتهاند. حرکت ۲۵ بهمن نشان داد که شرایط برای تشکلیابی این نیروها فراهم شده و باید گامهای جدی در این راستا برداشته شود.
ایران در آستانه تحولات و ضدتحولات بزرگی است. تعادل جهانی به هم خورده و قدرتهای منطقهای و جهانی در رقابت برای تأمین منافع خود هستند. در صورت نبود یک آلترناتیو داخلی، خطر دخالت خارجی، تجزیه یا جنگ داخلی افزایش مییابد. برای جلوگیری از چنین سناریوهایی، باید آلترناتیوی در داخل کشور شکل بگیرد که در زمان مناسب، آمادگی پذیرش مسئولیت حکومتی را داشته باشد.
برای پایداری ایران – مزدک لیماکشی، ۳۰ بهمن ۱۴۰