فتاپور: تحلیلی بر صحبت‌های اخیر پرویز ثابتی

 مهدی فتاپور از مسئولان همگامی  برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران

صحبت‌های ثابتی در مقام دفاع از یک سیستم استبدادی است و خطراتی که باز کردن فضا برای این سیستم ایجاد می‌کرد است. کسانی که از این مواضع دفاع می‌کنند طبیعتاً کسانی هستند که سیستم قبلی را با همان شرایط می‌پسندند و مدت‌هاست که روی آن تبلیغ و در مقابل رژیم کنونی بر آلترناتیو رژیم گذشته تاکید می‌کنند.

سازمان‌های امنیتی در کشورهای دیکتاتوری حافظ سیستم دیکتاتوری هستند. در این کشورهای به این دلیل که سیستم بر مبنای ایجاد رعب و ترس بناشده، سیستم امنیتی وظیفه‌اش خطراتی نیست که جامعه را تهدید می‌کند بلکه وظیفه‌اش در برابر خطراتی است که حکومت دیکتاتوری را تهدید می‌کند و وظیفه سرکوب را بر عهده می‌گیرد. در نتیجه سیستم امنیتی کشورهای دموکراتیک با دیکتاتوری کاملاً متفاوت هستند.

ساواک در ایران هم سازمان اطلاعاتی بود هم سازمان عملیاتی بود و هم سازمان ترور. جهت‌گیری سیستم اطلاعاتی بعد از انقلاب نیز کاملاً در همین جهت بود. سیستم ساواک چه در دوره پهلوی از دهه ۴۰ به بعد و چه در رژیم کنونی بر اساس رعب به وجود آوردن، سرکوب، دستگیری و تاثیرگذاری در انتصابات درون حکومتی بود.

در حکومت پهلوی چندین مورد بحث‌هایی ایجاد شد که فضا بازتر شود، آقای ثابتی همان‌طور که خودشان هم می‌گویند مدافع این بودند که بازتر شدن فضا می‌تواند خطر امنیتی ایجاد کند.

در دوره دهه ۵۰ دیکتاتوری خیلی خشن‌تر شد. خصوصاً از سال ۵۳ خشن‌ترین دوران حرکت ساواک است و در این دوران اطلاعاتی که ما از درون رژیم داشتیم این بود که کسانی که موافق نیستند با این روند خشن، تحت فشار ساواک هستند.

آقای ثابتی در مصاحبه خود کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را به عنوان یکی از مراکزی که عملکرد مثبت داشت ذکر کرد ولی من خودم در زندان شاهد بودم در بازجویی یکی از افرادی که در کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان کار می‌کرد، بازجو بدترین فحش‌های جنسی را خطاب به او و همچنین لیلی امیر ارجمند که مدیر این کانون بود می‌داد.

این خشونت ساواک یکی از عواملی بود که انقلاب بهمن را تقویت کرد باعث زمینه‌سازی برای آن شد.

حرفهای ساواک در مورد مخالفان را الان رژیم جمهوری اسلامی هم می‌زند؛ همه رژیم‌های استبدادی همین را می‌گویند؛ رژیم عراق هم همین را می‌گفت؛ یعنی مخالفین را آدم‌های‌‌های خشن و قاتل معرفی می‌کند. ولی سیستمی که اساسش بر رعب و سرکوب است مرز ندارد. در مورد ساواک این قضیه به خوبی مشهود است مثلاً از سازمان‌های چریکی بر مبنای حرف‌های خودشان ۳۷۰-۸۰ تا کشته شدند. اما تعداد افرادی که مسلح بودند یا چریک بودند یا در سازمان‌های چریکی مستقیماً فعالیت می‌کردند ۲۰درصد تعداد کل زندانی‌های سیاسی هم نبودند. اغلب گروه‌های کوچکی بودند که با هم کتاب خوانده بودند یا حداکثر اعلامیه‌ای را پخش کرده بودند.  اینکه ساواک فعالیتش صرفاً در مورد گروه‌های مسلح بوده است مطلب کاملاً کذبی است که سعی می‌شود بیان شود.

خود من در سال ۵۰ که بازداشت شدم فقط نماینده دانشجویان بودم و هیچ کار غیرقانونی نکرده بودم،اما من را هم دستگیر کردند، هم شکنجه کردند و هم ۹ ماه انفرادی نگه داشتند.  بعد از یک سال هم بدون محاکمه مرا آزاد کردند.

تمام سازمان‌های امنیتی سیستم‌های استبدادی در عمل به یکجا محدود نمی‌مانند. همان وضعی که الان در جمهوری اسلامی هم می‌بینیم؛ هم ادعا می‌کند که با نیروهای وابسته به خارج مبارزه می‌کند و هم هر کسی که اعتراض می‌کند می‌گوید وابسته به خارج و تروریست است.

عملکرد ساواک و سیستم استبدادی باعث شد که حکومت وقتی با بحران مواجه شد هیچ پایگاه اجتماعی نداشته باشد. تمام نهادهای صنفی و مدنی در سال‌های دهه ۵۰ تحت فشار قرار گرفت. نقش ساواک در انتصابات  باعث شد که رژیم از شخصیت‌های مستقل و دارای نظر خالی شود.

صحبت‌هایی که در دفاع از ساواک مطرح می‌شود همان صحبت‌هایی است که جمهوری اسلامی در دفاع از کارهایش می‌کند.

به همین دلیل مطرح شدن این مسائل بهترین خوراک تبلیغاتی برای توجیه سرکوب جمهوری اسلامی است؛ با قبول اینکه اگر سال ۵۷ ساواک سرکوب بیشتری می‌کرد انقلاب رخ نمی‌داد در نتیجه جمهوری اسلامی کار خوبی می‌کند که جنبش زن زندگی را آزادی را سرکوب می‌کند. چون اگر جنبش‌ها سرکوب نشوند باعث ناامنی خواهد شد. به این ترتیب صحبت‌هایی که این نیروها می‌کند هرچند خودشان مخالف جمهوری اسلامی هستند اما در عمل به صورت یک ارگان تبلیغاتی در جهت توجیه جنایات رژیم و در جهت تقویت آن و حتی بدتر از آن در جهت تقویت خشن‌ترین نیروهای درون جمهوری اسلامی است.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *