«مسئله زن» و روشنفکران، طی تحولات دهه های اخیر
الف- نیروهای مذهبی: جبرالهی
بنیادهای ایدئولوژیک و اخلاقی جریانات اسلامی، مثل بسیاری مذاهب دیگر مردسالار، طبعاً آنها را به مخالفت با تغییر در مناسبات جنسی و جنسیتی، ساختار پدرسالارانه خانواده و تحول در نقش و وظایف سنتی زن و مسائلی چون رفع حجاب و چادر وا می دارد. حال می خواهد بانی و مشوق این نوع تغییرات رضا شاه، محمد رضا شاه، و امپریالیست ها باشند، خواه نیروهای ملی و مردمی. بر اساس جبرالهی یا حکمت خداوندی، زن و مرد موظف به اجرای نقش های متفاوت هستند. زن برای زایش و پایش کودکان و برآوردن نیازهای جنسی و عاطفی مرد، و مرد برای کسب و کار و امرار معاش و نگهبانی و سرپرستی از زن و فرزندان آفریده شده است. اولی موجودی است متعلق به حیطه خانه و خانواده (اندرون) و دومی به حیطه اجتماع (بیرون) تعلق دارد.
در خصوص بنیادهای مردسالارانه بینش اسلام سنتی و سایر ادیان بزرگ سخن بسیار رفته است و لزومی به تکرار آنها در اینجا نیست. اما لازم است یادآوری شود که از جمله دلایلی که باعث شد نیروهای مذهبی به مخالفت خود با تحول در نقش زن (مثل کنار نهادن چادر، حق رای و شرکت زنان در سیاست، اشتغال و غیره) رنگ و پوششی ضدامپریالیستی و وجاهتی ملی و تنزه طلبانه ببخشند، کشف حجاب اجباری رضاشاهی از یک سو و غلبه مظاهر زننده و مبتذل غرب در فرهنگ زنان و مردان مدرن شهری از سوی دیگر بود.