آلمان؛ راست افراطی، مهاجران، مد و حجاب

رویداد تازه‌ای در شرق آلمان بار دیگر نگرانی از نفوذ ایده‌ها و گرایش‌های راست افراطی در جامعه و حتی نهادهای دولتی را تشدید کرده است. همزمان کتابی که به تأثیر مهاجران بر طراحی مد در آلمان و نقش آنها در غنای فرهنگی این کشور می‌پردازد همچنان کتاب مطرح روز است.

پنجشنبه گذشته، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، برای دیدار با مردم و مقام‌های استان ساکسن (از استان‌های شرق آلمان که تا قبل از وحدت در قلمرو دولت آلمان شرقی سابق قرار داشت) به این استان سفر کرده بود.

گرچه شمار خارجی‌ها و خارجی‌تبارهای مقیم استان‌های آلمان شرقی سابق در قیاس با استان‌های غربی اندک است، ولی بسته‌بودن فضای فرهنگی و عدم ارتباط ۴۰ ساله این بخش با جهان خارج در دوران حکومت بسته هوادار شوروی، در کنار نگرانی‌های متأخر ناشی از جهانی‌شدن که دغدغه‌های گاه اغراق‌آمیز در زمینه مسائل هویتی و امنیتی و اقتصادی و شغلی هم ایجاد می‌کند، به علاوه ترورهای با رنگ و لعاب و تابلو اسلام‌گرایی افراطی (چه از میان پناهجویان یا خارجی‌تباران زاده‌شده در آلمان و …) همه و همه عیار خارجی‌ستیزی و قدرت‌گیری نیروهای راست افراطی را در شرق آلمان تشدید کرده‌اند.

القصه در روز حضور مرکل در درسدن، مرکز ساکسن، هواداران جریان پگیدا (اروپاییان میهن‌پرست علیه اسلامیزه‌شدن مغرب‌زمین) که سیاست پناهجو و مهاجرپذیری دولت مرکل را منشأ «هجوم اسلام به فرهنگ و تمدن غرب» و مدفون‌شدن این فرهنگ زیر آموزه‌ها و ارزش‌های اسلامی می‌دانند هم، تظاهراتی علیه این دیدار ترتیب داده بودند.

رهگذری به تظاهرات‌کنندگان پگیدا بد و بی‌راه می‌گوید و یکی از تظاهرکنندگان هم با او وارد مجادله می‌شود، و این همان موقعی است که تیمی از گزارشگر و فیلمبردار شبکه دوم تلویزیون آلمان هم در محل حضور دارد و از کل راهپیمایی و این مجادله هم، فیلمبردای می‌کند.

فرد تظاهرات‌کننده (در موضعی غیرقانونی) با تیم تلویزیونی هم وارد مجادله می‌شود که آنها حق فیلمبرداری از چهره تظاهرات‌کنندگان را ندارند و برای تقویت موضع خود، پلیس را هم که در همان اطراف است به کمک می‌خواند تا تیم تلویزیونی را از ادامه کار بازدارد. پلیس به مدت ۴۵ دقیقه تیم تلویزیونی را به بهانه کنترل مدارک و اسناد شناسایی آنها از کار باز می‌دارد.

مشکلی چندگانه

فیلم این مجادلات که به شبکه‌های اجتماعی راه یافت، معلوم شد که فرد تظاهرات‌کننده هم از کارمندان اداره جنایی استان (دوائر پلیس) است. به این ترتیب مشکل دو تا شد، یکی این که کارمندی که در جایی حساس کار می‌کند، موظف به رعایت و اشاعه حقوق مندرج در قانون اساسی است و به اطلاعات حساسی از جمله به مرکز داده‌های خارجی‌ها و خارجی‌تبارهای آلمان در دوائر پلیس و قضایی هم دسترسی دارد عملاً در مقام هوادار نیروهای راست افراطی در تظاهرات آنها هم شرکت می‌کند و معترض کار آزادانه رسانه‌ها می‌شود.

و مشکل دوم اینکه پلیس هم که قاعدتاً باید به دفاع از کار تیم تلویزیونی برآید، غیرمستقیم به جانبداری از تظاهرکننده و کلاً پگیدا وارد عمل شده و مانع ادامه کار تیم تلویزیونی می‌شود. مشکل سومی هم در این میان بروز می‌کند و آن هم توئیت نخست‌وزیر ایالت ساکسن و هم‌حزبی خانم مرکل در دفاع تمام‌ قد از اقدام و رویکرد پلیس و نفی و نقد کار تیم تلویزیون بود.

القصه حالا بحث این است که نفوذ نیروهای راست افراطی در میان نیروهای انتظامی و امنیتی آلمان، به خصوص در شرق این کشور تا چه حد است. برآوردها از گرایش دستکم ۳۰ درصد پلیس در ساکسن و ایالات‌ مشابه در شرق آلمان به گروه‌های راست افراطی حکایت دارند. اینکه در همین ایالت حمله به محل استقرار پناهجویان چهار برابر جاهای دیگر است هم خود شاخصی است.

بحث حالا این است که درست است که پلیس‌ها از مردمند و آنها هم می‌توانند به گرایش‌های مختلف سیاسی متمایل شوند، ولی خب حساسیت کار این نیرو در دفاع از ارزش‌های معطوف به مسائل حقوق بشری و آزادی بیان و مطبوعات و … مندرج در قانون اساسی الیت سیاسی آلمان را با این سؤال روبه‌رو کرده است که چه باید کرد؟ آیا باید در گزینش و نیز آموزش پلیس و کارمندان مربوطه سخت‌گیری‌های بیشتری کرد؟ آیا مقابله با نیرومندشدن راست افراطی ادغام مواضع این نیروها در برنامه و رویکردهای احزاب راست متعارف و جذاب‌کردن دوباره احزاب سنتی برای متمایلان به این احزاب افراطی است؟ کاری که بخشی از احزاب راست محافظه‌کار سنتی آلمان به آن مشغولند. آیا این که این شیوه هم جواب نداده و بخشی از رای‌دهندگان همچنان به نمونه اوریجینال این مواضع افراطی (آلترناتیو برای آلمان یا پگیدا) متمایل هستند چه پیامی دارد؟ آیا …

القصه ماجرای بحث‌انگیز درسدن در تلفیق با دیدارهای متفاوت رئیس سازمان امنیت داخلی آلمان (Verfassungsschutz) با سه نماینده ارشد حزب راست پوپولیست «آلترناتیو برای آلمان» و مسائل غیرمتعارفی که در این دیدارها بحث شده همه و همه سؤال مربوط به نفوذ اندیشه‌ها و گرایش‌های راست افراطی در درون جامعه و نهادهای آن یا انفعال عمومی در برابر این گسترش را به بحث روز بدل کرده است. و تبعاً الیت سیاسی کشور و جامعه مدنی با این سؤال روبه‌رو است که چه باید کرد؟ پرسشی که صرفاً در آلمان هم مطرح نیست و شماری از کشورهای اروپایی (و آمریکا) که با قدرت‌گیری بی‌سابقه راست افراطی و پوپولیست مواجهند، هم با آن روبه‌رو هستند.

مد و مهاجرت و تأثیری که آلمان می‌پذیرد

در میان چنین بحث‌ها و دغدغه‌های است که کتابی که یک سال پیش در آلمان منتشر شده، همچنان کتابی مطرح و روزآمد تلقی می‌شود. این کتاب با عنوان «ردها، مدها و مهاجرت» و با عنوان فرعی «در جستجوی رد و تأثیراتی که مهاجران بر مد و جامعه گذاشته‌اند» در بازار کتاب قابل دسترسی است.

مضمون کتاب در وجه عمده به تأثیر طراحان مد خارجی‌تبار بر فرهنگ پوشاک و مد لباس در آلمان برمی‌گردد.

کتاب به دو زبان آلمان و انگلیسی انتشار یافته و در چارچوب پروژه‌ای زیر نظر آکادمی مد و طراحی برلین (AMD Akademie Mode & Design Berlin) و با حمایت وزارت خارجه آلمان تهیه شده. شماری از روزنامه‌نگاران و کارشناسان و عکاسان سرشناس عرصه مد در تهیه کتاب دست داشته‌اند. اولین جمله کتاب هم چنین است: «بسیاری (در آلمان) خارجی‌ها را همچون تهدید نگاه می‌کنند.»

و کتاب در بیش از ۲۰۰ صفحه خود با مقالات و تصاویری متنوع از و درباره ۱۰ طراحی که با تبار خارجی فرهنگ مد و پوشاک در آلمان را متأثر و متفاوت کرده‌اند می‌کوشد ثابت کند که این درک و دریافت با واقعیت قرابت چندانی ندارد.

لیلا پیدایش

لیلا پیدایش

به روایت کتاب، بسیاری از طراحان مدی که در آلمان کار و فعالیت دارند خاستگاه و پیشینه‌اشان در چین، ترکیه، بلغارستان، فرانسه، کنیا و ویتنام و ایران است.

در میان ده طراحی که کتاب به معرفی آنها و کارها و تأثیراتشان پرداخته، دو زن ایرانی هم دیده می‌شوند. یکی از این دو زن لیلا پیدایش است که در ۹ سالگی با خانواده‌اش از ایران به آلمان آمده است. او پس از تحصیل دانشگاهی عضو تحریریه یک نشریه مد و فشن شد و بعدها از چیزهایی که خودش با دست می‌ساخت مارکی معروف و جهانی به نام «لالا برلین» شکل گرفت.

زن دیگری که رگ و ریشه‌های ایرانی دارد و در عرصه مد و طراحی آلمان صاحب نام شده و حالا زندگی و آثارش به کتاب «ردها، مدها و مهاجرت» هم راه یافته نوبی طلایی است که در ۱۱ سالگی به آلمان آمده و با الهام از لباس عشایر ایران (با حذف مؤلفه‌های قومی‌ آنها) نامی پرآوازه در صنعت مد آلمان شده است.

مد و حجاب با هم می‌سازند؟

بخشی از کتاب هم به طراحی‌های مدگونه از روسری و حجاب اسلامی اختصاص دارد و غیرمستقیم این سؤال را مطرح می‌کند که آیا طراحی‌های مختلفی که از روسری و پوشش سر می‌شود آیا در تناقض با مد نیست که اصولاً مکان و مذهب نمی‌شناسد و آیا این نمایش مدگونه حجاب نگاه‌ها و ذهنیت‌های منتقد درباره آن را تغییر خواهد داد و آن را به خصوص آنجا که اجباری در کار باشد، نه «عاملی برای انقیاد و محدودسازی زنان» بلکه به پوشاکی عادی در کنار سایر پوشاک‌ها بدل خواهد کرد؟

نوبی طلایی

نوبی طلایی

در مجموع کتاب در راستا و تأیید این مدعا تهیه شده که مد شاخصه و هنر کم‌همتایی است، شاخصه‌ای که ما را از جنبه‌های مختلف حیات انسانی آگاه می‌کند. زیرا مد با ذهنیت و سلیقه انسان‌ها سر و کار دارد، آنها را همراهی می‌کند و همزمان تغییر می‌دهد و با تغییرات آنها هم تغییر می‌کند. از فردیت انسان‌ها روایت می‌کند و در مقیاس‌هایی از همراهی آنها با جمع و جماعت‌.

و مد شاید بیش از همه مرزها را شناور می‌کند و به انسان‌ها اجازه می‌دهد که ورای مرزهای بسته ملی خود بنگرند، الهام بگیرند و از غریب‌انگاری فرهنگ‌های دیگر دور شوند، چنان که غرب از قرن هجدهم با با بازکردن فرهنگ مد خود به روی طرح‌ها و ایده‌های ممالک دوردست در عرصه لباس و پوشاک بیش از پیش به سلیقه‌ها و ذهنیت‌های چندرنگی و تنوع‌گرا میدان داده است.

و حالا در جهان گلوبالیزه‌شده این تأثیر و تأثر مد دوچندان شده است، به ویژه از رهگذر مهاجرت و مهاجرپذیری و جابه‌جایی انسان‌ها.

انتشار کتاب و پروژه‌ای که در تهیه و انتشار آن نقش داشته تلاش تازه‌ای برای مقابله با موج ملی‌گرایی افراطی و خارجی‌ستیزی در آلمان و نیز تأکید بر اهمیت تنوع فرهنگی و تأثیر مثبتی است که حضور مهاجران در تکوین یک جامعه متنوع و روادار می‌گذارد.

رادیو فردا

Print Friendly, PDF & Email