يادداشتی بر رد صلاحيت ها

با رد صلاحيت هاشمی و مشائی يکی از کريه ترين چهره های جمهوری اسلامی به نمايش گزارده شده است.
اين بار دو جناح بزرگ حاکميت مزه نظارت استصوابی را چشيده اند.
اصلاح طلبان توانستند سرکوب های شديد، زندان و در مواردی شکنجه را تحمل کنند و باز هم به مثابه نيروئی پرقدرت در انتخابات شرکت کنند. اجماع آن ها بر سر کانديداتوری هاشمی، بيت رهبری را نگران کرده و رهبری را به اقداماتی علنا غيرقابل دفاع کشاند.

جناح احمدی نژاد و مشائی هم در دو سال گذشته، لااقل، نشان داده که خط فکر مستقل خود را دارد و در زمينه های فراوانی به راهی جديد می انديشد و برايش برنامه می ريزد.

اين دو جناح، در هر صورت، جناح هائی از جمهوری اسلامی هستند. هيچ کدام با مبانی جمهوری اسالمی مسئله ندارند. ولی ، هر کدام به نحوی، به جمهوری اسلامی و قانون اساسی اش نگاه های متفاوتی از بيت رهبری دارند. تفاوت های آن ها را می توان در همه زمينه های سياسی، اجتماعی، اقتصادی و بين المللی مشاهده کرد.

تا کنون، رهبری اقدامی در جهت القای احکام هاشمی و مشائی انجام نداده اند. از طرف ديگر به نظر می رسد که، تا کنون، اردوی اصلاح طلبان و احمدی نژاد راه تمکين را پيموده اند. باقيمانده کانديداها هم تا کنون در نوار قابل تحمل رهبری رفتار کرده اند.

اگر اين حالت ادامه يابد انتخاباتی مسخره و به وضوح فرمايشی خواهيم داشت که هيچ ربطی به انتخابات پرشور ندارد. خامنه ای بر برپائی انتخابات پرشور تاکيد داشت. تاکيدی که ضرورت آن را در ارکان حکومتی احساس کرده بودند و بنابراين نتيجه قابل انتظار کنونی، شکستی مفتضح تر از نتيجه انتخابات ۸۸ خواهد بود.

اگر انتخابات ۸۸ آن چنان مشکلاتی به بار آورد که اردوی اصولگرايان را چند پاره کرد، ابعاد شکستی بزرگ تر مسلما بيشتر و جانکاه تر خواهد بود. اين واقعه پيروزی اردوی خامنه ای نيست. اين واقعه بی شباهت به دورانی نيست که حزب رستاخيز را به پا کردند. اين واقعه نماينده تهی شدن استخوان بندی درونی جمهوری اسلامی است. نمی شود پيش بينی کرد که تحولات آتی چه سمت و سوئی خواهند داشت. رفتار حاکميت با اردوی احمدی نژاد چه خواهد بود و احمدی نژاد و يارانش چه طرحی در جيب دارند ولی فکر نمی کنم اردوی احمدی نژاد – بعد از هشت سال هياهو – بدون تمردی آشکار و ماجراجويانه، همچون بره ای آرام به سلاخی برود.

تکليف اپوزيسيون در اين شرايط چيست؟ در شرايطی که آلترناتيو سالم و پر قدرتی نداريم چگونه رفتار کنيم؟ به نظر من ما می بايد به نحوی عمل کنيم که هيچ کدام از اين سه جناح به قدرت کامل نرسند. سياست ما بايد در جهت کمک به تعادل سه جانبه، بين سه جناح مشهود، باشد. اين تعادل، در صورتی که، و تا حدی که اتفاق بيافتد به باز شدن فضای سياسی ايران کمک می کند.

مجيد سيادت ۲۶ مه ۲۰۱۳